مهدی خانعلیزاده، کارشناس روابط بینالملل معتقد است مذاکره ایران با آمریکا در اولویتهای سیاسی خارجی سال پیشرو قرار نمیگیرد. او برنامهریزی برای تقویت قدرت منطقهای ایران از مسیر مهار ترکیه و تقویت شبکه مقاومت را راهبرد اصلی سیاست خارجی ایران در سال پیش رو دانست.
بیایدگی؛ مشکل حلنشده سیاست خارجی ایران
مهدی خانعلیزاده یکی از مشکلات در فضای سیاسی ایران را گره زدن راه حل همه مشکلات را به سیاست خارجی دانست و گفت: «در کشور با یک معضل اساسی مواجهیم. بهویژه در شرایط کنونی، تحولات گسترده نظام بینالملل و ماهیت دوران گذار تصور میکنیم که به دلیل تعدد رویدادها، باید مشکلات خود را از طریق سیاست خارجی حل کنیم. درحالیکه این مسئله اساساً ارتباطی به سیاست خارجی ندارد. در واقع، یک مدل نادرست از توصیف سیاست خارجی شکل گرفته است. مشکل دوم، بیایدگی در حوزه سیاست خارجی است؛ یعنی اساساً نمیدانیم از سیاست خارجی چه میخواهیم و در روابط بینالملل باید چه مسیری را دنبال کنیم. با در نظر گرفتن این دو مسئله، آنچه به نظر من میرسد این است که در حوزه منطقهای، اتفاقاتی که در سال ۱۴۰۳ رخ داد و موجب از دست رفتن پیروزیهایی شد که در اختیار ایران بود، ناشی از نابسامانی در سیستم تصمیمگیری سیاست خارجی است. همین مسئله باعث شده شرایط منطقهای برای ایران نامناسب شود.
مهار ترکیه و احیای شبکه مقاومت؛ راهبرد اولویتدار ایران در 1404
تمرکز بر تقویت جایگاه منطقهای ایران یکی از اولویتهایی است که مهدیخانعلیزاده به آن اشاره کرد و گفت: «اولویت سیاست خارجی ایران باید بر ارتقای مجدد جایگاه منطقهای و تثبیت آن متمرکز باشد. این موضوع هم به سیاست همسایگی مربوط میشود، هم به احیا و تقویت شبکه مقاومت و هم به بازآرایی رقابتهای منطقهای. اگر پیشتر سه قدرت سنتی منطقه، یعنی ایران، عربستان و ترکیه، در رقابت منطقهای قرار داشتند و تا قبل از سال ۱۴۰۳، عربستان دشمن ایران و ترکیه رقیب ایران محسوب میشد، اکنون این بازآرایی تغییر کرده است. ترکیه همچنان رقیب ایران است، اما نه یک رقیب دوستانه، بلکه یک رقیب تهاجمی. عربستان همچنان دشمن ایران است، اما دیگر یک دشمن تهاجمی نیست، بلکه یک دشمن متمایل به تعامل است. اگر این تغییرات را درست تحلیل و طراحی کنیم، به نظر من اولویت نخست سیاست خارجی ایران در سال آینده باید مهار قدرت تهاجمی ترکیه باشد؛ چراکه این اقدامات، هم به راهبردهای منطقهای ایران و شبکه مقاومت آسیب میزند و هم دستاوردهای سیاسی و نظامی ایران را در منطقه تضعیف میکند. از سوی دیگر، تصویری که این تحولات از ایران به نمایش میگذارند، یک ایران ضعیف در سطح بینالمللی خواهد بود. نمونه این وضعیت را پس از سقوط سوریه مشاهده کردیم. پس از آغاز سقوط نظام سوریه، شاهد واکنشهای شدیدی از سوی غرب علیه ایران بودیم. درحالیکه تا پیش از آن، برای سالها دیگر از غربیها نمیشنیدیم که «همه گزینهها روی میز است»، اما پس از تحولات سوریه بار دیگر این تهدیدات مطرح شد. این وضعیت نشان میدهد که مهار ترکیه و احیای شبکه مقاومت در غرب آسیا مهمترین راهبرد ایران در سال آینده است.»
نحوۀ مواجهه با فعالسازی مکانیسم ماشه؛ یکی از اولویتهای سیاست خارجی
مهدی خانعلیزاده، مشکل اصلی سیاست خارجی درمورد موضوع مذاکره با غرب را بیایدگی دانست و گفت: «در نیمه اول اردیبهشت سال آینده، گزارش مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خواهیم داشت که احتمالاً علیه ایران خواهد بود. سپس، در خردادماه، جلسه شورای حکام برگزار میشود که به احتمال زیاد، پرونده ایران از شورای حکام به شورای امنیت ارجاع خواهد شد. این روند بهصورت رسمی آغاز مکانیسم ماشه را کلید خواهد زد. من مذاکره را اولویت نمیدانم، زیرا اساساً هیچ ایدهای در این زمینه وجود ندارد. طرف غربی تصمیم خود را برای اعمال مکانیسم ماشه آماده کرده است، درحالیکه ما نه واکنشی به این موضوع داریم و نه راهبرد مشخصی برای مواجهه با آن. حتی اگر کسی ایدهای داشته باشد که برویم و امتیازات مضاعف و غیرمنطقی به طرف مقابل بدهیم تا مکانیسم ماشه فعال نشود، این حداقل یک ایده است که میتوان درباره آن بحث کرد. اما حتی چنین ایدهای هم روی میز دستگاه دیپلماسی ما وجود ندارد. دستگاه دیپلماسی ایران دچار روزمرگی شده است. ازاینرو، وقتی هیچ ایده و راهبردی درخصوص مذاکره وجود ندارد، نباید انرژی کشور را صرف آن کرد. در عینحال، با توجه به گزارش آژانس در اردیبهشت، فعال شدن مکانیسم ماشه در خرداد و آغاز اجرای آن در مهرماه، حواشی و موضوع هستهای ایران مجدداً در کانون توجهات قرار خواهد گرفت. مکانیسم ماشه را در پیش داریم و به همین دلیل، اخبار مربوط به مسئله هستهای افزایش خواهد یافت. اما آیا اصلاً میتوان این فرایند را تغییر داد یا دگرگون کرد؟ با توجه به ساختار موجود، چنین امکانی وجود ندارد. بنابراین، نباید انرژی دستگاه دیپلماسی صرف این مسئله شود، بلکه باید این واقعیت پذیرفته شود که مهرماه سال آینده، قطعنامههای تجمیعی شورای امنیت علیه ایران، که در قطعنامه برجام یکپارچه شده بودند، مجدداً بهصورت تکتک اعمال خواهند شد. ضمن پذیرش این واقعیت، نحوه تعامل با این اعمال مجدد در دستور کار و اولویت دستگاه دیپلماسی قرار گیرد نه تلاش برای تغییر آن از طریق گفتوگو و مذاکره درباره مسئله هستهای. بنابراین اگر بخواهیم بهطور مشخص تعیین کنیم یکی از مهمترین اولویتهای ایران در حوزه دیپلماسی باید نحوه مواجهه با این رویدادی باشد که در مهرماه اتفاق خواهد افتاد. در غیر این صورت باید آن را یک امر قطعی در نظر بگیریم؛ چرا که احتمال کنار گذاشتن آن اگر نگوییم صفر، تقریباً نزدیک به صفر است.»