امین بابازاده، نویسنده و پژوهشگر: «من اولین پادشاه هستم!» میدانید این جمله از کیست؟ از معاویه. معاویه از کعبالاحبار شنیده بود که پیامبر در حدیثی فرمودهاند: «خلافت پس از من 30 سال خواهد بود و پس از آن نوبت پادشاهی است.» او یا از سر جهل این حدیث را آنگونه روایت میکرد که انگار برپایی پادشاهی یک صفت خوب برای اوست که بر زبان پیامبر جاری شده است و یا از سر عقل درصدد بود تا از حدیث مصادره به مطلوب نماید! هرچه بود اما سؤال این است که معاویه خلیفه بود یا پادشاه؟!
در همین ابتدا بگویم که سریال معاویه هیچ ندارد؛ سریالی که برای تولیدش هزینۀ هنگفتی اعلام کردهاند؛ اما چیزی بیشتر از یک روایتِ تختِ بیحاشیه از یک خلیفۀ مکتب سرمایهداری نیست. سریال از نظر قصه و درام هیچ جذابیتی ندارد و انگار صرفاً برای نمایش یک معادل تاریخی از صدر اسلام برای حکمرانی برخی از حکام جهان عرب ساخته شده است. اگر هدف از ساخت این بوده باشد سرمایهگذارانِ سرمایهدار به مقصود رسیدهاند.
اما آنچه در این فیلم یک تابوشکنی محسوب میشود تصویر خاصی است که از معاویه ارائه میدهد. در این سریال معاویه از همان ابتدا و بعد از فتح شام به فکر برپایی امپراتوری است! او قصد دارد با توسعۀ نیروی دریایی شام خود را به پشت دیوارهای بلند قسطنطنیه برساند و با فتح قسطنطنیه و غلبه بر بیزانس اولین پرچم امپراتوریاش را در جهان بلند نماید.
چرا تابوشکنی؟ رد اینکه معاویه سخت در پی برپایی امپراتوری بوده را میتوان در کتابهای تاریخی اهلسنت زد. اما آنچه این تصویر را در سریال خاص میکند اینکه اهلسنت در کتابهای تحلیلی پیشین و سریال معاویه الحسن و الحسین که یک دهه قبل آن را ساخته بودند سعی داشتند تصویری از معاویه ارائه دهند که او را در تراز خلفای چهارگانه (از منظر اهلسنت) بنمایانند؛ حتی بعضی از مسلمات تاریخی را نیز برای همین منظور توجیه کنند تا چهرۀ خلیفۀ مسلمین مخدوش نشود؛ اما تصویری که در سریال «معاویه» آن را نشان میدهند کاملاً با آن توجیهات در تناقض است؛ چراکه اینگونه رفتار معاویه حتی مورد اعتراض خلیفۀ دوم نیز قرار میگیرد. دوم اینکه هدف خلفای اول و دوم برای جنگ با ایرانیان و رومیان هرگز برپایی امپراتوری اسلامی و یا سلطنت اسلامی نبوده است. سوم اینکه جنگی که بین امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و معاویه رخ میدهد دقیقاً برای اعتراض به نگاه سرمایهدارانۀ معاویه در حکمرانی است.
سریال اما در حالِ تعریف و تمجید از این نگاه و سلوک رفتاری معاویه است و قابهای اسطورهای که از معاویه در سریال هست دقیقاً نشان از این دارد که مؤلفان سریال دقیقاً در پی ترویج نگاه پادشاهانه معاویهاند. اینکه در طول هفت قسمت تمام دغدغۀ معاویه رسیدن به قسطنطنیه باشد بدون آنکه دلیلی برای این دغدغه ذکر شود نشانۀ چیست؟ چرا در سریال به این موضوع پرداخته میشود اما به مسائل حکمرانی معاویه در منطقۀ شام که به تازگی به تصرف مسلمانان درآمده است نمیپردازد؟ حتی کوچکترین اشارهای به اعتراضات صحابهای چون عباده بن صامت (قاضی فلسطین در دوران خلیفۀ دوم) به احکام غیرِ اسلامی معاویه مربوط به بازار نمیشود؟! بهنظر چون تمام روایت روی هدف معاویه برای رسیدن به امپراتوری بزرگ متمرکز شده است.
حتماً سؤال میشود که مگر برپایی امپراتوری اسلامی چه اشکالی دارد؟ برپایی امپراتوری ملزوماتی دارد که با اساس اسلام در تعارض است؛ یک، تمرکز افراطی روی قدرت و غلبه بر دیگران برای نیتی غیرِ خدا؛ دو، توجیه رفتارهای حکومت برای رسیدن به اهداف قدرت؛ سه، عدم توجه به مستضعفان به جهت درگیری بیش اندازه در قدرت؛ چهار، توجه به قوانین مدنی و عرفی و عدم توجه به قوانین دینی و پنج، موروثی شدن حکومت در جهت حفظ آن.
معاویه که اتفاقاً در فتح قسطنطنیه شکست سنگینی متحمل میشود و بسیاری از نیروهایش پشت دیوارهای قسطنطنیه کشته میشوند، پس از آن شکست تلخ، یکی از مهمترین کارهایی که برای برپایی امپراتوری بنیامیه پیگیری میکند بحث وراثت در حکومت است. او هفت سال و یا حتی شاید بیشتر سخت به دنبال جانشینی یزید برای خود است. اگر بعضی از اعتراضات به ولایتعهدی یزید را در تاریخ مطالعه کنید میبیند که اغلب معترضان به معاویه میگویند اینجا که حکومت قیصری روم نیست که برای خودت جانشین تعیین میکنی! معاویه اما میداند برای نیل به هدفش که برپایی امپراتوری بنیامیه است باید این اتفاق رخ دهد و به زور تطمیع و شمشیر میخواهد این سنگبنای محکم را برای آن بگذارد که به واقعه کربلا ختم میشود. بهنظر حادثۀ کربلا دقیقاً برای مقابله با این انحراف بزرگ در حکمرانی اسلام است و امام حسین علیهالسلام برای مقابله با این طرح معاویه قیام میکنند؛ وگرنه حکومت نوپای یزید اصلاً در حدی نبوده است که امام حسین در مقابلش قیام کنند.
برپایی امپراتوری به تقلید از امپراتوری روم، بدون شک جدایی دین از سیاست را در پی خواهد داشت و معاویه در طول حکومتش بارها نشان داد که دقیقاً همین راه را میپیموده است. این از سفارشات ابوسفیان، پدر معاویه به بنیامیه که خلیفه سوم نیز از آنان است بود که «سعی کنید خلافت را به سلطنت تبدیل کنید!»
حالا چه شده است در سریالی که دربارۀ این شخصیت توسط عوامل و سرمایهگذاران اهل سنت ساخته میشود دقیقاً همین تصویر پادشاهانه از او را به نمایش گذاشتهاند؟ این تغییر رویکرد از خلیفه به پادشاهی سؤال بزرگ این سریال است و مخاطب محترم باید به آن توجه داشته باشد. جالبتر اینکه تحریم سریال توسط الازهر مصر به خاطر نمایش چهرۀ صحابه اعلام شده است. اما آیا نمایش چهره از نمایش پادشاهی یک خلیفۀ مهم اهل سنت که او را کاتب وحی میدانند خطرناکتر است؟!
شماره ۴۳۷۴ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه

من اولین پادشاه هستم!