فاطمه باقری، فعال دانشجویی: در روزهای اخیر، توییت فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، پیرامون لایحه آموزش زبانهای مادری در ایران، واکنشهای گستردهای در فضای مجازی بهدنبال داشت. بسیاری از افراد، بهویژه تحلیلگران و فعالان اجتماعی، نسبت به ابعاد سیاسی و فرهنگی این اظهارنظر واکنش نشان دادند. واکنشهای متعدد و نگرانیهای عمیق از سوی اقوام مختلف ایران که گواهی بر عمق و حساسیت این موضوع است. آنچه که به این ماجرا پیچیدگی بیشتری بخشید، این بود که مهاجرانی با درک نادرستی از تأثیرات این سخنان، در پی توجیه اظهارات خود برآمد. این اظهارات و پیگیریهای توجیهی او در مورد آموزش زبانهای غیرفارسی، دغدغهای اساسی را مطرح میکند که فراتر از اظهارات یک فرد است؛ بهویژه آنکه در این میان، مسئله حفظ وحدت ملی و فرهنگی و پایداری هویت ایرانی که از لزوم یکپارچگی زبانی سرچشمه میگیرد، در کانون توجه قرار میگیرد. این رخداد به مثابه یک آتشبس معلق در زمینه هویت ملی و فرهنگی ایران است که به نیکویی و در پی آن جدالی که میتوانست به بار بیاورد، ابعاد تازهای به خود گرفت. زبان فارسی، بهعنوان زبان مشترک ملی، نه تنها نماد تاریخ و فرهنگ ایرانیان است، بلکه بهعنوان پیوندی محکم در ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران عمل میکند. هرگونه تلاش برای تضعیف و به حاشیه راندن این زبان، عملاً زمینهساز شکافهای عمیقتر در جامعهای میشود که هویت خود را از تنوع فرهنگی و زبانیاش به ارث برده است.
در جهان معاصر، زبان تنها ابزار ارتباط نیست، بلکه به مثابه یک ارگان زنده، هویتی دموگرافیک و فرهنگی را در خود حمل میکند که ممکن است مبنای اتحاد یک ملت یا تکهتکهکردن آن باشد. در این بین ایران، بهعنوان کشوری با تنوع فرهنگی و قومی گسترده، تنها از یک منظر به زبان نمینگرد. زبان نه تنها وسیله انتقال مفاهیم است، بلکه یکی از مؤلفههای بنیادی همبستگی ملی و انسجام اجتماعی است. این در حالی است که برخی سیاستها بهویژه در عرصه آموزش، میتواند به نوعی زهر در کاسه اتحاد ملی باشد. از این رو، سیاستگذاری در حوزه آموزش زبانهای مادری و بهویژه آموزش به زبانهای مادری در ایران، بهویژه زمانی که موضوعی مانند لایحه «آموزش به زبان مادری» مطرح میشود، مسئلهای بهغایت پیچیده و حتی پرخطر است. موضوعی که باید با دقت و شناخت دقیق از ابعاد فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور پیش رود. در این بین، اظهارنظرها و توییتهایی که از سوی مقامات دولتی صادر میشود، چنانچه با دقت و آگاهی بهکار گرفته نشوند، میتواند سرآغاز بحرانهایی جدی باشند.
آموزش به زبان فارسی در این زمینه اهمیت زیادی دارد و این مسئله بههیچوجه نباید از نگاه دور بماند که زبان، تنها ابزاری برای ارتباط کلامی نیست، بلکه ساختار ذهنی و فکری جامعه را به شکلی ژرفتر تحت تأثیر قرار میدهد. زبان فارسی نیز تنها وسیلهای برای انتقال مفاهیم نیست، بلکه حافظه تاریخی و فرهنگی ملت ایران است. مسئله دیگر در اهمیت آموزش به زبان فارسی، پیوند عمیق آن با ترویج علم و فناوری است. زبان فارسی در طول تاریخ نهتنها در عرصههای فرهنگی، بلکه در قلمرو علمی و فلسفی نیز جایگاه والایی داشته است. بهعنوان نمونه، در دوران طلایی اسلام، آثار بزرگان ایرانی و مسلمان در زبان فارسی به جهانیان عرضه شد و پایهگذار بسیاری از علوم و تفکرات نوین گردید. این زبان، بهعنوان یک کانال ارتباطی برای انتقال دانشهای نوین به نسلهای مختلف عمل کرده است. در دنیای معاصر نیز، برای پیشرفت علمی و فناوری، تسلط به زبان فارسی بهعنوان زبان علمی کشور ضروری است. از این رو، استفاده از این زبان در نظام آموزشی نهتنها موجب رشد و شکوفایی علمی میشود، بلکه پایبندی به این زبان میتواند در ارتقای جایگاه علمی کشور در سطح جهانی نقش بسزایی ایفا کند. درواقع زبان فارسی یکی از رکنهای اصلی وحدت ملی ایران است؛ چراکه در تمامی عرصههای علمی، فلسفی و فرهنگی، زبان فارسی نشاندهنده پیوندی است که همه ایرانیان، از هر قوم و نژادی، از آن بهرهمند شدهاند. حافظه تاریخی و فرهنگی ملت ایران پر شده از آثار بزرگ حکیمانی چون ابنسینا و فارابی تا شاعران بزرگی چون حافظ و سعدی است که کلامشان در هیچ زبان دیگری قابل تفسیر و انتقال کامل نیست، زبان فارسی در طول قرون گذشته همچون پلی عمل کرده که نسلهای مختلف را به هم پیوند داده است. بنابراین، آموزش به زبان فارسی نه تنها لازمه انتقال دانش و خرد بشری بوده، بلکه زمینهساز انسجام اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است.
در این راستا، آموزش به زبان فارسی ضامن حفظ تمامیت ارضی کشور و مقابله با تهدیدات احتمالی است که میتواند ناشی از تجزیهطلبیهای زبانی و قومی باشد. زبان فارسی، بهعنوان عامل اصلی وحدت و همبستگی اقوام ایرانی، ظرفیتهای زیادی برای پیوند دادن انسانها فراتر از تفاوتهای زبانی و قومی دارد. هنگامی که این زبان از آموزش و تحصیل حذف شود، عملاً زمینهساز تفرقه و تجزیه خواهد شد. تاریخ ایران بارها نشان داده که هویت یک ملت از طریق زبان مشترک آن شکل میگیرد و در صورت نادیده گرفتن این موضوع، بحرانهای هویتی و فرهنگی میتواند تهدیدی جدی برای تمامیت کشور بهوجود آورد. در مقابل، زبان فارسی بهعنوان یک سنگر، همواره از کشور در برابر تهدیدات خارجی و داخلی دفاع کرده است و اهمیت آن در اتحاد ملی، با توجه به تنوع قومیتی ایران، غیرقابل انکار است. در حقیقت، آموزش به زبان فارسی نه تنها یک ضرورت فرهنگی، بلکه یک نیاز اجتماعی و سیاسی است. بر این اساس، هرگونه تضعیف جایگاه زبان فارسی در آموزش، به معنای تضعیف پیکره واحد ملی و هویتی ایران است. این زبان نه تنها از نظر علمی بلکه از لحاظ انسانی و فرهنگی حامل مسئولیتی بزرگ است که نمیتوان از آن بهسادگی گذشت و حفظ زبان فارسی بهعنوان زبان آموزش و فرهنگ نه تنها تکلیف ملی بلکه تکلیف تاریخی است.
اما در این میان بیانات مسئولان نیز اهمیت ویژهای پیدا میکند. سخنگوی دولت باید همواره از دقت نظر و آگاهی کامل در بیان خود برخوردار باشد، زیرا سخن او اندیشه دولتمردان را نمایندگی میکند و از این رو به شکلی گسترده بر فضای اجتماعی و سیاسی کشور تأثیر میگذارد. توییت اخیر فاطمه مهاجرانی بهگونهای باعث ایجاد ابهاماتی در ذهن مردم شد که این ابهام میتواند به شکافها و اختلافنظرهایی منجر شود که در نهایت به آسیبهای اجتماعی و سیاسی منتهی گردد. جایگاه سخنگوی دولت ایجاب میکند که در مواقع حساس و بحرانی، زبان دقیق و شفافی برای بیان منظور انتخاب کند اما در این شرایط، واکنش مهاجرانی به انتقادات صورت گرفته به توییت اخیرش به جای پذیرش اشتباه و عذرخواهی از جامعه، بیشتر به توجیه شباهت داشت، بدون توجه به این امر که هیچگونه توجیهی برای تضعیف زبان فارسی قابل پذیرش نیست. در چنین شرایطی، سیاستمدار و سخنگوی دولت باید همیشه آماده پذیرش اشتباههای خود باشد و بهجای ادامه دادن در مسیر اشتباه، به سرعت از آن رجوع کرده و در صورت لزوم، از مردم عذرخواهی کند. این امر نه تنها در سطح اجتماعی، بلکه در سطح سیاسی نیز اهمیت زیادی دارد؛ چراکه سیاستمداران باید همیشه در نظر داشته باشند که هرگونه اظهارنظر ناپخته و ناشیانه میتواند آثار جبرانناپذیری به همراه داشته باشد و به آسانی منجر به بحرانهای اجتماعی و فرهنگی شود.
شماره ۴۳۷۳ |
صفحه ۸ |
نقد روز
دانلود این صفحه

زبان فارسی: سنگری که هیچگاه نباید ترک شود