سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: گفتوگوی پرتنش روز گذشته (جمعه 10 اسفند، 28 فوریه) میان «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا و «جیدیونس» معاون او با «ولادیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین در کاخ سفید و در برابر دوربینها، یکی از قابلتوجهترین رخدادهای جهان معاصر است؛ بیراه نیست که این تحول از نظر شگفتآور بودن، با جریان حمله روسیه به اوکراین مقایسه شود.
اگر حمله روسیه یک تحول مهم و نشاندهنده از بین رفتن بازدارندگی غرب بود، جدال میان رؤسایجمهور آمریکا و اوکراین که به معنایی دیگر به جدال میان سران اروپا و واشنگتن تبدیل شد، نشانهای از تفکیک غرب است.
آینده
درگیری لفظی میان سران آمریکا و اوکراین همانند چاشنی برای یک فرایند عمل خواهد کرد. از این رو آینده، صحنه بروز شواهدی از این فرایند خواهد بود. در ادامه برخی از احتمالات آمدهاند.
1. لابیهای اروپایی با شدت بیشتری علیه ترامپ عمل خواهند کرد. در دور اول ریاستجمهوری ترامپ وی بهشدت تحت فشار قرار گرفته بود.
در جریان این دیدار نیز دیونس به زلنسکی یادآوری کرد که در جریان انتخابات به کمپین کامالا هریس، رقیب ترامپ رفته است. لابیهای اروپایی با توجه به نفوذ نژادی از قدیم، تزریق مهاجران جدید و روابط تجاری قدرت زیادی در آمریکا دارند.
در این میان نقش حزب دموکرات بسیار برجسته است. این حزب که در داخل آمریکا بهنوعی جذبکننده اقلیتها به جریان سیاسی است، در آینده بیشتر از گذشته مورد توجه و حمایت خارجی قرار میگیرد.
همانگونه که ترامپ با حمایت از احزاب راست افراطی درحال تقویت جبههای جهانی است و پیش از انتخاب شدن بهعنوان رئیسجمهور مورد حمایت آنها قرار داشت، احزاب نزدیک به دموکراتها در اروپا نیز جبهه قدیمی خود را ارتقا میدهند.
2. اگر قرار باشد آمریکا با تحت فشار قرار دادن اروپا بخواهد با روسیه معامله کند، احتمالاً خود اروپاییان نیز به فکر معامله با پوتین خواهند افتاد تا صرفاً معامله نشوند. این معامله بیشتر از همه روی اوکراین متمرکز خواهد بود تا در کشورها مناطق امتیازدهی نشود.
از این رو امتیازدهی ارضی و امنیتی اوکراین با فشار اروپا، تقریباً نهایی خواهد شد زیرا در این نقطه خواست سه قدرت مؤثر روسیه، آمریکا و اروپا بر آن قرار میگیرد. بازنده نهایی در هر صورت اوکراین است.
3. آنچه در جریان تهاجم روسیه به اوکراین قدرت داد، حمایتهای جهانی گسترده از این کشور بود. با موضعگیریهای کنونی و اوضاع آشفتهای که اکنون پیدا کردهاند، احتمالاً اردوگاه اوکراین دچار اختلال شود.
4. ترامپ تلاش دارد به همراه روسیه، زلنسکی را مخالف صلح نشان دهد. روسها در مدت چند ماه آینده تلاش خواهند کرد از فرصت تنفس ایجادشده برای تقویت ارتش خود بهره برده و در این مقطع زمانی با پررنگتر کردن مخالفت زلنسکی با صلح، به این بهانه حملهای سنگین به اوکراین ترتیب دهند.
این حمله سنگین بدون آنکه به برتری طرفین منجر شود، احتمالاً باعث خواهد شد فریادهای ترامپ بر سر اوکراین برای صلح بیشتر شده و در مقابل اروپا نیز بیشتر از گذشته رئیسجمهور آمریکا را به حمایت از مواضع روسیه متهم سازد.
5. اقدام ترامپ میتواند شکافی در داخل آمریکا ایجاد کند. قضیه اوکراین و اتفاقی که در کاخ سفید رخ داد، دو واکنش متفاوت را در میان احزاب سیاسی برانگیخته است که به نمایندگی از اقشار مورد حمایت خود بیان کردهاند.
در داخل نهادهای حرفهای آمریکا بهویژه در نیروهای مسلح و صنعت تسلیحاتی حمایت از اوکراین اهمیت زیادی دارد؛ همچنین فائق آمدن بر روسهراسی قدیمی و ریشهدار در آمریکا بهآسانی نخواهد بود.
این شکاف از آن رو اهمیت دارد که به هماورد تبدیل شده و میتواند باعث شود هر یک درصدد اختلال جدی در اهداف یکدیگر برآیند.
6. مفهوم غرب درحال تفکیک به آمریکا و اروپاست. زلنسکی روزی محافظ غرب در برابر حمله روسیه بود و امروز صرفاً محافظ اروپا در برابر این حمله است.
7. اروپا هدفگیری آمریکا را به ترامپ محدود کرده است اما برآیند طبقه سیاسی این قاره، جدایی ناگزیر در دو سوی آتلانتیک است. بر این اساس فعالیتهای قاره سبز معطوف به جلوگیری از این جدایی نیست، بلکه هدف آن خرید زمان برای فراهم آمدن امکان خوداتکایی است.
8. اروپا برای مقابله با ترامپ که به پوتین نزدیک شده است، راهی جز نزدیکی به چین و هند ندارد. تقویت روابط اروپا با چین و روسیه فاقد اهمیت نظامی است زیرا چین و هند کمکی نظامی به اروپا برای مقابله با روسیه نخواهند کرد چه اینکه هردو دارای روابط همه جانبهای با مسکو هستند، اما در مقابل این ارتباطات میتواند از نظر اقتصادی و سیاسی بسیار مهم باشند.
9. ترامپ با مواضع و خواستهایش با تمام اروپا وارد درگیری شده که شامل انگلیس نیز میشود. او ضمن کمتوجهی به نخستوزیر انگلیس، درحالی خواهان الحاق کانادا به آمریکا شده است که پادشاهی این کشور برعهده پادشاه انگلیس است.
به همین دلیل بلافاصله پس از دیدار جنجالی ترامپ و زلنسکی در کاخ سفید، کانادا و استرالیا مواضعی همسو با اروپا اتخاذ کردند. استرالیا نیز تحت حکومت پادشاه انگلیس قرار دارد.
10. درگیری ترامپ با اروپا و درخواستهای هراسناک او از دولتهای این قاره، برخلاف اهداف آمریکا میتواند منجر به تقویت حضور اروپاییها در قاره آمریکا شود.
هرچند آمریکا قدرتی برتر است و اغلب اروپا را در معاملات کلان خود نادیده گرفته است، اما نمیتواند نفوذ قاره سبز در قاره جدید را نادیده بگیرد.
انگلیس در کانادا، دانمارک در گرینلند و اسپانیا و برخی دیگر مانند ایتالیا در آمریکای لاتین حضور و نفوذ دارند.
11. درحال حاضر اروپا باید تعیین کند از بین روسیه و یا آمریکا، کدام یک برایش خطرناکتر شدهاند. اگر آمریکا حمایت خود از اروپا را متوقف و این قاره را برای الحاق مناطقی مانند کانادا و گرینلند و همچنین در آمریکای لاتین تحت فشار قرار دهد، آنگاه شاید از روسیه خطرناکتر شود. مسکو اما قطعاً نمیتواند سراسر اوکراین را اشغال کند و شاید به نیمی از این کشور رضایت دهد. روسیه همچنین شاید بخواهد سه جمهوری بالتیکی را به خاک خود ملحق کند تا ضمن تأمین امنیت مناطق جمعیتی خود، در دریای بالتیک موضعش را تقویت و به تنها استان برونبوم خود دسترسی یابد.
در مقابل اراضیای که ترامپ از اروپا در کانادا و گرینلند درخواست کرده، از نظر وسعت و مواهب اقتصادی با مناطقی که روسیه به آنها چشم دارد قابل مقایسه نیستند و مهمتر به شمار میروند. با اینحال شاید خطر درخواستهای ارضی روسیه برای اروپا به دلیل واقع شدن کشورهای مزبور در خاک قاره سبز، برای آنها خطرناکتر به نظر برسد.
از سوی دیگر روسها قادر نیستند همانند دوران جنگ سرد با ایدئولوژی اروپا را به شکل متمرکز کنترل کنند، اما آمریکا میتواند کانادا و گرینلند را در خود هضم کند؛ چه اینکه کانادا نیز کشوری متشکل از مهاجران است.
در این میان باید توجه داشت که روسیه میتواند بخشهایی از اوکراین و سه جمهوری بالتیک را با توجه به جمعیت بالای روستباران در آنها کنترل کند، اما چنین اتفاقی در دیگر نواحی شرق اروپا به شکل مستقیم بعید است؛ برای همین مسکو بر ارتباط با احزاب راست افراطی حساب باز کرده است. این احزاب امکان کنترل مستقیم روسیه بر کشورهای اروپا را فراهم نمیآورند، اما میتوانند باعث تضعیف یا فروپاشی اتحادیه اروپایی شده و حرفشنوی بیشتری از مسکو داشته باشند.
ایران
تحولات رخداده فرصتها و تهدیداتی نیز برای ایران دارند. در ادامه تلاش شده به برخی از این مسائل پرداخته شود.
1. در اختلافات میان اروپا و آمریکا، قاره سبز انگیزه بیشتری برای اصلاح روابط خود با ایران خواهد داشت. با اینحال تهران باید با هوشمندی این روابط را مدیریت کند. ایران باید ضمن برآورد کافی از ابعاد اقدامات آمریکا و روسیه نسبت به یکدیگر، رابطه خود را با اروپا تنظیم کند. اگر مسکو بر ضد ایران تصمیمی نگرفته بود، نزدیکی ایران به اروپا میتواند معطوف به ضدیت با ترامپ باشد اما اگر تصمیمی ضدایرانی در روابط واشنگتن-مسکو وجود داشت، این رابطه باید در واکنش به آن هم تنظیم شود.
2. ایران باید اروپا را متوجه ابعاد نزدیکی آمریکا و روسیه کند؛ بهویژه که دستان رژیمصهیونیستی و دولت نتانیاهو در آن مشهود است.
دولتهای اروپایی هرچند حامی رژیمصهیونیستیاند، اما برخی از آنها بهویژه انگلیس و فرانسه، همانند آمریکا عمیقاً تحت تأثیر لابیهای صهیونیستی نیستند. بر این اساس در کنار حمایتهای سنگین از تلآویو، گاهی بهشدت با رژیم برخورد میکنند. صدور حکم بازداشت نخستوزیر رژیمصهیونیستی که با محکومیت و مخالفت آمریکا مواجه شد، با نفوذ اروپاییها انجام شده و مورد حمایت دولتهای قاره سبز قرار گرفت. از این رو نتانیاهو و جریان صهیونیستی همراه با او به دنبال ضربه به اروپا هستند.
3. تلاش آمریکا برای دستیابی به معادن اوکراین، امتیازگیری از اروپا و کاهش درگیری با روسیه، نمیتواند چیزی جز تلاش برای گذار به سمت چین باشد. پکن نیز از این قضیه مطلع بوده و طرحهایی دارد، اما ایران میتواند با تفهیم سمت و سوی قضایا به این کشور فضای جدیدی ایجاد کند. اتفاق کنونی ظرفیتهای زیادی برای تقویت ارتقای روابط ایران با چین، هند و اروپا دارد.
پکن با توجه به گرفتاریهای آمریکا در غرب آسیا و همچنین روابط اقتصادی گستردهای که با این کشور دارد، علیرغم برخی از حرکتهای مثبت عمده بازیاش متأثر از محافظهکاری است.
ترامپ قصدی جدی برای ضربه زدن به منافع ایران دارد و از همین روست که رژیمصهیونیستی، ترکیه و به شکل چراغ خاموشتر، عربستان سعودی و متحدانش به سمت ضدیت بیشتر با تهران حرکت کردهاند. اظهارات ضدایرانی هاکان فیدان وزیرخارجه ترکیه و تهدید تهران توسط وی در کنار اظهارات فردی مانند «بافل طالبانی» رئیس اتحادیه میهنی کردستان عراق ضد گروههای مقاومتی این کشور، همه در چهارچوب تغییر فضای صورتگرفته در پی حضور 4. ترامپ در کاخ سفید هستند. فعلاً با گرفتاری ترامپ در دیگر موضوعات، آنها با پیش انداختن خود به جای وی، در تلاشند ضمن مهیا کردن شرایط همراهی خود با آمریکا خودشان را به رخ رئیسجمهور جدید این کشور بکشند.














