محمدتقی کلاته، خبرنگار: زمان زیادی به مراسم اسکار نمانده تا پرونده سال سینمایی ۲۰۲۵ بسته شود. اسکار بهعنوان معتبرترین جایزه سینمایی سال معمولاً طیف وسیعی از سلیقهها و علایق را در انتخاب بهترین فیلمهایش لحاظ میکند تا دامنه شور و حرارت مخاطبان خود را وسیعتر کند. انتخاب دو فیلم «تلماسه: قسمت دوم» و «شرور» بهعنوان دو فیلم پرفروش سال. «آنورا» «امیلیا پرز» و «ماده» بهعنوان برگزیدگان مراسم کن، «هنوز اینجا هستیم» از سینمای برزیل «بروتالیست» و «کاردینالها» با موضوعات خاص خود همگی گواه این موضوعند که برگزارکنندگان اسکار نمیخواهند اقلیتی را از دست دهند. قدم اول برای آنها، افزایش آمار بینندگان بوده و قدم دوم برجسته کردن و بها دادن به فیلمهایی با موضوع خاص و ترند روز که با اهدا کردن جوایز بیشتر دیده شوند.
«بروتالیست» بهعنوان یک درام تاریخی سهساعته با چاشنی هولوکاست و بازی عالی آدرین برودی و حمایتهای کمپانی سازندهاش «A۲۴» که تجربه ارزشمندی در جلب توجه اعضای آکادمی به فیلمهای قبلیاش نظیر «مهتاب» و «همه چیز همه جا به یکباره» دارد، میتواند امسال جوایز مهم بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمبرداری و بازیگر مرد را از آن خود کند. اما فیلم «امیلیا پرز» میتواند غافلگیری بزرگ امسال مراسم باشد. فیلمی موزیکال با موضوع تغییر جنسیت که جزء موضوعات محبوب و خوشایند آکادمی هست و با حمایت کمپانی نتفلیکس در بخش بهترین فیلم، کارگردانی و بازیگر مکمل زن حتماً خوش خواهد درخشید. «هنوز اینجا هستیم» بهعنوان نماینده سینمای برزیل با درخشش بازیگر نقش اولش و موضوع برگرفته از واقعیت جایش را دربین نامزدها محکم کرده است تا نشاندهنده علاقه برگزارکنندگان مراسم به داستانهای واقعی باشد. حضور فیلم «یک ناشناخته کامل» هم در جمع نامزدها در همین راستاست. فیلمی با الهام از زندگی «باب دیلن» ستاره موسیقی که قدرت بازیگری و کارگردانی در جلو و پشت دوربین آن را به اثری کنجکاوانه تبدیل کرده است.
«شرور» بهعنوان دومین فیلم موزیکال در فهرست که نگاهی متفاوت به داستان «جادوگر شهر اُز» دارد، میتواند در بخشهای طراحی لباس و صحنه خوش بدرخشد همانند «تل ماسه ۲» که احتمالاً در بخشهای فنی نظیر صدا و جلوههای ویژه بیشتر دیده میشود. «آنورا» درام عاشقانه «شأن بیکر» که از نیمههای فیلم تبدیل به یک کمدی میشود به همراه «ماده» که نگاهی ابزاری به زن دارد تا انسانی و «کاردینال»هایی که برای انتخاب پاپ جدید بازی تاج و تختی از جنس مذهب راه میاندازند بهعنوان برگزیدگان جشنوارههای کن و بفتا دیگر رقبای مراسم امسال هستند. کملطفی امسال اسکار فیلم «یک درد واقعی» است که میتوانست جزء نامزدها باشد. فیلمی مستقل، کوچک و آدمیزادی که دغدغهای انسانی دارد با فیلمنامهای درست و بازیهای عالی مخصوصا بازی «کیرن کالکین» بهعنوان شخصیت مکمل که احتمالاً تنها جایزه اسکار برای این فیلم برای او خواهد بود. در بخش بهترین انیمیشن هم رقابت نزدیکی بین نامزدها را شاهد خواهیم بود. هر پنج فیلم این رشته جزء خوبهای امسال بودهاند و جای تأسف است که در یک سال ترافیک چنین فیلمهای پرقدرتی را شاهد باشیم که قرار است یکی را انتخاب کنیم. با همه اوصاف و تحلیلها، اسکار همیشه غافلگیرکننده بوده است هرچند اعتبار قدیم را ندارد اما دیدن و دنبال کردنش خالی از لطف نیست.
نگاهی به فیلم «هنوز اینجا هستیم»؛ کی نویسنده شد؟
فیلم با نمایی از زن در دریای شهر ریودوژانیرو آغاز میشود، هلیکوپتری آرامش این زن و قاب را برهم میزند و به سمت ساحل میرود. زن با نگرانی آن را دنبال میکند و به سمت ساحل چشم میدوزد. شروع عالی فیلم حکایت از داستانی از همین جنس دارد. قرار است آرامش خانواده «پایوا» برای سالیان سال با رفتن پدر برهم بریزد و مادر خانواده با بازی عالی «فرناندا تورس» تلاش کند تا امید و شادی را در خانواده زنده نگه دارد. فیلم اقتباسی از کتاب «هنوز اینجا هستم» نوشته پسر خانواده در سال ۲۰۱۵ است که ماجرای ناپدید شدن اجباری پدرش، روبنس پایوا، در ریودوژانیرو سال ۱۹۷۱ را روایت میکند. فیلمساز با تمرکز روی شخصیت همسر پایوا و خانواده او نشان میدهد که چگونه حکومتهای دیکتاتوری میتوانند جنایتی هولناکتر از مرگ را بر خانوادهای دوستداشتنی تحمیل کنند.
فیلمساز در نیمساعت ابتدایی فضای دوستانه و صمیمی بین اعضای خانواده را بهدرستی به تصویر میکشد. دخترانی که مدام به فکر والیبال بازی کردن هستند و دختر و پسری که در بین طبقات بازی میکنند و شبها به قصهها و فیلمهای پدرشان گوش میدهند و زنوشوهری که عاشقانه همدیگر را دوست دارند تا اینکه ماموران برای بردن پدر سر میرسند.
آدمهایی با ظاهری موجه به خانه وارد میشوند و کودکان بیخبر از همه جا، همچنان به بالا و پایین پلهها میدوند، لباس از پدر میگیرند و دنبال توپ به داخل و خارج میروند. درحالیکه چند نفر از ماموران در خانه پرسه میزنند و اعضای خانواده را میپایند. آنها توضیح میدهند که حداکثر برای چند ساعت با پدر کار دارند و جای نگرانی نیست. اما این نگرانی بهمرور شدیدتر میشود و جایش را به وحشت میدهد زمانی که مادر و دختر را برای بازجویی میبرند. فیلم با نشان دادن تلاشهای «یونیس» برای سرپا نگه داشتن خانواده و پیگیریهای مداومش برای پیدا کردن همسرش تمرکز بیشتری بر شخصیت او میگذارد و ما را همراه او میکند تا با دردها، غصهها و مشکلاتش کاملاً همراه شویم تا زمانی که خانواده به قصد مهاجرت شهر را ترک میکند.
متأسفانه، ادامه فیلم نمیتواند به قدرت بخش اول آن باشد، یعنی زمانی که 25 سال به جلو میرویم تا «یونیس» گواهی فوت شوهرش را دریافت کند، انگار ما در گذشته ماندهایم و دیگر نمیتوانیم این خانواده را همراهی کنیم. پسر چه بلایی بر سرش آمده؟ او کی نویسنده شد؟ حال و روز «یونیس» چگونه است و چه میکند؟ سرعت گذران این اتفاقات قانعکننده و قابل قبول نیست و ای کاش فیلمساز راهحل دیگری برای به پایان رساندن فیلم اتخاذ میکرد؛ هرچند پرش زمانی مجدد و رفتن به سال ۲۰۱۴ و دیدن مادری که دیگر چیزی یادش نیست حس اندوهی را به دنبال میآورد که با گرفتن عکس انتهایی یادآور میشود که انسانها همیشه راهحلی برای غلبه بر مشکلات پیدا میکنند و خانوادهها بزرگتر و قویتر خواهند شد و لبخند شادمانی آنها به این راحتیها از بین نخواهد رفت. این ظالمان هستند که در تاریخ بهخاطر اعمالشان مورد نکوهش قرار خواهند گرفت وگرنه قهرمانان همیشه در اذهان مردم خواهند بود.
شماره ۴۳۶۶ |
صفحه ۱۴ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه

جشنوارهٔ ترندها