حسین محمدیسیرت، کارشناس مسائل سیاسی و استاد علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) در مورد چشمانداز سیاستگذاری ایران در سال ۱۴۰۴ نظرش ترکیبی از نگرانی و امیدواری است. او چالشهای جدی مانند بازتعریف وفاق، فشارهای خارجی و امکان اعتراضات را مطرح میکند، اما در عین حال بر ظرفیتهای داخلی، امکان تبدیل تهدیدها به فرصت و نقش همگرایی ملی تأکید دارد.
دوگانه مذاکره-مقاومت همچنان حیات دارد
حسین محمدیسیرت در ابتدا دوگانه مذاکره و مقاومت در معنای کلی آن و همچنین فشارهای آمریکا را یکی از مسائل اصلی سال آینده دانست و در اینباره گفت: «با توجه به وضعیت اقتصادی پیش رو و همچنین بیانات رهبری و موافقان و مخالفان، مسئله مذاکره و مقاومت همچنان یکی از موضوعات جدی سال آینده خواهد بود. به نظر میرسد این چالش ادامهدار باشد، چراکه ساختار سیاسی کشور بهطور رسمی بر مسئله مقاومت تأکید جدی دارد، درحالیکه مذاکره نیز همچنان بهعنوان یک گزینه مطرح است. از سوی دیگر، جریان حامی مذاکره نیز همچنان ناامید نشده و این مسیر را دنبال میکند. شخصیتهایی مانند ظریف نیز بهطور رسمی این موضوع را پیگیری میکنند. حتی اگر در صحنه رسمی سیاسی چنین رویکردی وجود نداشته باشد، در صحنه نظری سیاست همچنان این چالش پابرجاست.» او در ادامه دعوای نرمالایز کردن جامعه ایرانی و توسعهطلبی در مقابل مقاومت را یکی از چالشهای ما در سال آینده دانست. محمدیسیرت معتقد است: «این موضوع دو دهه است که در کشور وجود دارد، موضوع جدیدی نیست، اما طبیعتاً ترامپ هم در این زمین بازی خواهد کرد.»
گفتمان وفاق بیشترین چالش سال آتی
این کارشناس مسائل سیاسی گفتمان سیاسی دولت در سال آینده را موضوعی میداند که بیشتر از هر چیزی محل چالش خواهد شد. او در همین راستا تشریح میکند: «با نزدیک شدن به انتخابات شورای شهر و فشارهای اجتماعی، گفتمان وفاق تا حدی به چالش کشیده خواهد شد. بازیابی این گفتمان، خود محل چالش خواهد بود، چراکه در برخی موارد پارادوکسی میان نظر و عمل دیده میشود. این تناقض هم در سطح اجرایی و هم در سطح نظری وجود دارد و در مواردی پالس مثبت هم دارد. برای مثال، شورای شهر تهران احتمالاً یکی از جلوههای این مفهوم خواهد بود. عملکرد شخص رئیسجمهور در مقام عمل و کنش شخصیاش پالس مثبت این گفتمان خواهد بود، اما پارادوکس آن در مقام کنش سیاسی دولت رخ میدهد. به نظر میرسد در برخی موارد، رفتار بخشهایی از بدنه دولت با موضوع در تعارض است. درحالیکه کنش شخصی رئیسجمهور و صحبتهای او نشان داده که خیلی دور نیست از شعارهایش، اما بخشی از دولت، خصوصاً طایفه کنشگران مرزی که در چهارچوب نظری آقای فراستخواه جلو میروند، پارادوکسی را در مقام وفاق سیاسی مطرح میکنند و عملکرد متفاوتی دارند. در میان افرادی که در پروژه چهارچوب نظری آقای فراستخواه پیش میروند، یک پارادوکس در سطح سیاسی مطرح است.»
وفاق هنوز به باور عمومی تبدیل نشده است
محمدیسیرت در مورد میزان پذیرش گزاره وفاق در سطح عمومی معتقد است: «وفاق ملی هنوز در سطح جامعه بهطور کامل پذیرفته نشده و در میان عامه مردم به یک باور تبدیل نشده است. رئیسجمهور همچنان رویکردی مثبت به این موضوع دارد. اگر در شرایط فعلی، چالشهای اقتصادی و بحرانهای حوزه سلامت وجود نداشت، وضعیت اجتماعی کشور احتمالاً دچار تنشهای بیشتری میشد. در سطح نخبگان سیاسی، مسئله وفاق تقریباً یک شوخی به نظر میرسد، چراکه بدنه سیاسی کشور خطمشی خود را کاملاً مشخص کرده و اجازه ورود برخی جریانها را نمیدهد. در این میان، موضوع شورای شهر و شهرداری تهران میتواند نمونهای قابلتوجه باشد. اگر دولت اجازه دهد این گفتمان سیاسی حضور داشته باشد، میتوان آن را نشانهای از رویکرد وفاق ملی دانست. البته باید دید که در آینده چه تحولاتی در این زمینه رخ خواهد داد.»
مواجهه با پروژه «سوریهسازی» بازیابی اقتدار سیاسی را الزامی میکند
بازیابی اقتدار سیاسی ایران دیگر مسئله مهم سال آینده از نظر محمدیسیرت است. او این موضوع را اینگونه تشریح میکند: «بعد از بحران سوریه و مطرح شدن پروژه «سوریهسازی»، این مسئله به یکی از مهمترین چالشهای کشور تبدیل شده است. این چالش در ابعاد مختلف، از جمله نظامی، سرمایه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حوزه روابط بینالملل، مطرح است. در این زمینه، مسئله تبیین و مقابله با این ایده که «ایران به سمت سوریه شدن پیش میرود» یکی از اولویتهای سال آینده خواهد بود. این چالش در سال جاری نیز وجود داشته و به نظر میرسد در سال آینده نیز ادامه پیدا کند، چراکه مسیر و عوامل ایجاد این چالش همچنان تغییر نکردهاند و حتی استمرار خواهند یافت. در سال آینده، این چالش بار دیگر بازتولید خواهد شد، البته با نشانهها و مصادیق جدید.»
صدای دوگانه در سیاست خارجی چالش همیشگی ماست
یکی دیگر از چالشهای مهم بیانشده توسط محمدیسیرت مسئله سیاست خارجی و صدای دوگانهای است که در دولت در این زمینه شنیده میشود. او نظرش در اینباره را اینگونه تشریح میکند: «هرچند این موضوع به مسائل داخلی ارتباط مستقیم ندارد، اما بههرحال، سیاست خارجی همواره یکی از چالشهای اساسی کشور در دهههای گذشته بوده است. دولت در این حوزه هنوز صدای منسجمی ندارد. در دولت، یک تیم بروکراتیک اداری در وزارت خارجه وجود دارد و یک تیم نظریهپرداز در زمینه سیاست خارجی در معاونت راهبردی وجود دارد و خود رئیسجمهور هم پالس یکدستی در این حوزه نداشته است، اما بهمرور زمان یکدستتر شدهاند. این مسئله نیز میتواند مورد بحث و بررسی قرار گیرد.»
مشارکت حاضر همیشگی در چالشهای یک دهه اخیر
مشارکت در انتخابات دیگر چالشی است که با توجه به احتمال برگزاری انتخابات شورای شهر در سال آینده پیشروی کشور قرار دارد. محمدیسیرت در اینباره میگوید: «اگر انتخابات شورای شهر در سال آینده برگزار شود، بار دیگر موضوع مشارکت سیاسی مطرح خواهد شد. با توجه به ناکارآمدیها و فساد گسترده در شوراهای شهر و همچنین حجم بالای دستگیریهای مرتبط با این نهادها، این موضوع دچار یک چالش جدی خواهد شد و باید دید که چگونه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. فکر میکنم این نیز یکی از موضوعاتی است که باید در سال آینده به آن فکر کرد.»
تصور وقوع اعتراض تبعات منفی دارد
در چند سال اخیر هر زمانی که صحبت از فهرست چالشهای کشور میشود، اعتراضات اجتماعی نیز گزینهای است که باید مورد توجه قرار گیرد. محمدیسیرت اما نظری کاملاً مخالف دارد و معتقد است که طرح چنین موضوعی خود تبعات منفی دارد. او در اینباره توضیح میدهد: «انتظار وقوع شورش، خود یک اتفاق عجیب است. به نظرم، مطرح کردن این موضوع، نشاندهنده نوعی رهزنی در تحلیل است. چراکه در حال حاضر، انتظار وقوع شورش بهشدت پمپاژ میشود، حتی از سوی جریان انقلابی. البته این مسئله را نباید سادهانگارانه نگاه کرد، اما اینکه مدام این تصور را مطرح کنیم که بالاخره اتفاقی رخ خواهد داد، میتواند تبعات منفی داشته باشد. برعکس، اگر جمهوری اسلامی بتواند سال آینده را بدون وقوع چنین رخدادهایی پشت سر بگذارد، این انتظار شکسته خواهد شد. بنابراین، باید به این مسئله از دو زاویه نگاه کرد؛ از یکسو، القای احتمال وقوع شورش میتواند نگرانکننده باشد، اما از سوی دیگر، اگر این اتفاق نیفتد، عملاً یک انتظار جدی شکسته خواهد شد. قطعاً زمینههای اجتماعی ناآرامیها فراهم شده و طرف مقابل نیز سرمایهگذاری جدی روی این مسئله کرده است. من فکر میکنم مدل این ماجرا به نوعی بر پایه یک کف فرهنگی استوار است. یعنی، درحالیکه نارضایتیهای اقتصادی علت اصلیاند، اما بهانه بروز این نارضایتیها بیشتر در حوزههای اجتماعی و فرهنگی خواهد بود. ما در چهار سال گذشته نیز چنین تجربهای داشتهایم. حال، اینکه رسانههای ما تا چه حد بتوانند این موضوع را کنترل کنند یا اینکه ساختار سیاسی کشور چقدر در مهار آن موفق باشد، خود مسئلهای مهم است. مسائل مربوط به اقلیتها، موضوعات فرهنگی و سایر مسائل اجتماعی، همگی زمینههایی است که در این ماجرا دخیل خواهند بود. اما باید توجه داشت که زیرساخت اصلی این نارضایتیها، همان مشکلات اقتصادی است که ریشه در نوعی تفکر چپ فرهنگی دارد. واقعیت این است که سبک زندگی جامعه ایرانی به این تفکر نزدیک شده است. در حال حاضر، نوعی نگاه رمانتیک به اعتراض در جامعه وجود دارد. از سوی دیگر، در حوزه فرهنگی نیز شاهد گرایشهایی به هنجارشکنی هستیم، که نمونه بارز آن موضوع حجاب و مسائل مرتبط با آن است. متأسفانه، این روند با مشکلات اقتصادی نیز همراه شده است.»
واگرایی خارجی به همگرایی داخلی میانجامد
این کارشناس سیاسی در ادامه به ابزارهای جلوگیری از وقوع ناآرامی نیز پرداخته و میگوید: «یکی از ابزارهایی که میتواند مانع از وقوع ناآرامیها شود، استفاده از فشارهای خارجی است، بهویژه اقداماتی که ترامپ به جامعه ایرانی تحمیل میکند. این مسئله میتواند بهنوعی عاملی برای کنترل این ناآرامیها باشد. درواقع، واگراییای که ترامپ در خارج از کشور ایجاد میکند، میتواند در داخل به همگرایی منجر شود. مثلاً در بحث مذاکره، جامعه ایرانی ذاتاً جامعهای غیور و غیرتمند است. حتی با وجود برخی اعتراضات، فشارهای بیرونی و ادبیات عریان مقامات آمریکایی میتواند موجب ایجاد همگرایی داخلی شود. در این زمینه، گفتمان رئیسجمهور نیز ظرفیت خوبی دارد. ما بهجای تمرکز صرف بر تخریب، میتوانیم از ادبیات عامهپسند و تأثیرگذار چهرههایی مانند آقای ظریف بهره ببریم.»
رسانه ملی نقش نمایندگی خود را توسعه دهد
محمدیسیرت در ادامه راهکارهایی که برای جلوگیری از چالشهای اجتماعی مطرح میکند به نقش صداوسیما اشاره کرده و این نهاد را با چالش جدی روبهرو میداند. او در اینباره معتقد است: «در مجموع، رسانه ملی با چالشی روبهرو است که باید بتواند نقش نمایندگی خود را توسعه دهد. در حال حاضر، برنامههایی که بتوانند طیفهای خاصی از جامعه مدنی را نمایندگی کنند، بهدرستی ارائه نشدهاند. شاید در شرایط عادی نیازی به این موضوع احساس نشود، اما اگر در آینده اعتراضی رخ دهد و صداوسیما نتواند آن را مدیریت کند، سطح بیاعتمادی در جامعه افزایش خواهد یافت. اگر من جای مسئولان بودم، تلاش میکردم که از این فرصت باقیمانده برای عبور از کلیشههای رسانهای استفاده کنم و ظرفیت رسانهای را در جهت برقراری ارتباط مؤثرتر با مردم افزایش دهم.»
احتمال وقوع اتفاق سیاسی غیرمنتظره وجود دارد
محمدیسیرت در پایان اشاره میکند که معتقد است سال آینده ممکن است با یک اتفاق عجیب و غیرمنتظره در عرصه سیاسی مواجه شویم. او این موضوع را اینگونه تشریح میکند: «برداشت من این است که شرایط بهگونهای است که احتمال وقوع چنین اتفاقی را فراهم میکند، اما درعینحال، تحولات بیرونی نیز فرصتهایی ایجاد کردهاند که میتواند جمهوری اسلامی و نظام سیاسی را قادر سازد تا این فشارهای اجتماعی را تا حدی کنترل کند. در حوزه اقتصادی، من خودم را صاحبنظر نمیدانم، اما بر اساس شواهد، به نظر نمیرسد که با یک شگفتی در این حوزه مواجه شویم. متأسفانه، وضعیت کنونی احتمالاً ادامه خواهد یافت. به نظر میرسد که تهدیدهای خارجی را میتوان به فرصت تبدیل کرد. این تهدیدها میتوانند در جهت ایجاد همگرایی داخلی مؤثر باشند. بهعنوان مثال، وقتی ترامپ خواستههای خود را بهگونهای مطرح میکند که عزت ملی ایرانیان را زیر سؤال میبرد، این مسئله به یک مسئله حیثیتی و شرافت سیاسی برای جامعه ایرانی تبدیل میشود. این میتواند فرصتی باشد که رئیسجمهور و سایر مسئولان از آن در جهت ایجاد همبستگی داخلی بهره ببرند. رئیسجمهور هم از این موضوع استفاده کرد و به نظرم این اقدام مثبت بود. در محافل روشنفکری نیز این موضوع مطرح شد و درباره گفتوگو و مذاکره صحبت میکردند. در این میان، برخی نیز با نگاه غیرتی با این مسئله برخورد کردند. درهرصورت، این یک فرصت خوب بود.»