برای بررسی پیامهای اجتماعی مراسم تشییع سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین با حسن لاسجردی، کارشناس مسائل لبنان، به گفتوگو پرداختهایم. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
لایههای اجتماعی حزبالله مستحکم و پایدار است
لاسجردی در ابتدا در مورد اهمیت حضور جمعیت بسیار در مراسم تشییع، بهویژه حضور خود لبنانیها، اینگونه میگوید: «با توجه به اینکه مراسم تشییع یک مراسم معنوی بود، به نظر میرسد حضور افراد مختلف، بهویژه از کشورهای منطقه، بسیار چشمگیر بوده است. در عینحال، مردم لبنان نیز، بر اساس آمار و ارقام موجود، حضور گستردهای داشتند. بنابراین، نفس این حضور بسیار قابلتوجه بوده و نشان میدهد که حزبالله یک قدرت قابلاتکا در تحولات داخلی لبنان است. این موضوع به این دلیل است که، از یک سو، حزبالله برای مدت طولانی در فضای سیاسی لبنان حضور داشته و فعالیت کرده است و از سوی دیگر، روی لایههای اجتماعی جامعه لبنان تمرکز داشته است. اقتدار و حمایت گستردهای که با این اجتماع عظیم بهدست آمده، نشان میدهد که لایههای مختلف سیاسی و اجتماعی حزبالله لبنان، لایههایی مستحکم، قوی و به نظر من پایدارند.»
خدمت بیدریغ حزبالله به تمام لبنان مشروعیت ملی به آن بخشیده است
این کارشناس مسائل لبنان در ادامه به تکثر اجتماعی حاضر در مراسم نیز اینگونه توجه میکند: «نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، تنوع فرهنگی و تکثر جمعیت حاضر در مراسم است. به نظر من، این اتفاق را میتوان قابل تأمل دانست، چراکه جامعه لبنان، با وجود چندپارگی و تنوع فراوان، در مسائل عمومی، بهویژه در مواجهه با چهرههایی که از ابتدا مورد حمایت اقوام و قبایل مختلف بودهاند، رفتاری معقول و غیرهیجانی از خود نشان داده است. حزبالله چتر خود را بر سر تمام جامعه لبنان گسترانده و هیچگاه رویکردی تبعیضآمیز نداشته است. حزبالله، خدمات خود را بدون درجهبندی یا تفکیک شهروندان ارائه کرده است. همین مسئله باعث شد که این تجمع گسترده شکل بگیرد که به نظر من نشاندهنده سپاس جامعه مدنی لبنان از مجموعه فعالیتهای حزبالله است. وقتی از بیرون به جامعه لبنانی نگاه میکنید، آنچه در درون این جامعه اتفاق میافتد، به نظر من متفاوت است. بخشی از این تفاوت ناشی از تبلیغات، بخشی نتیجه کشاکشهای منطقهای و بخشی دیگر حاصل القائاتی است که ممکن است از بیرون به جامعه لبنانی وارد شود. اما آنچه حزبالله در داخل انجام داده، اقداماتی است که مردم بهطور مستقیم شاهد آناند. فرقی نمیکند که این مردم شیعه، سنی، مارونی یا از هر گروه دیگری باشند؛ برای مثال، تمرکزی که حزبالله بر مسائل اجتماعی داشته، از جمله ایجاد صندوقهای قرضالحسنه و اداره خیریهها، خدماتی است که تقریباً بهصورت عمومی ارائه شده و به افراد بسیاری کمک کرده است. همچنین نبردهایی که حزبالله در برابر اسرائیل داشته، همواره با هدف دفاع از سرزمین لبنان بوده است. اگرچه در طول جنگهای مختلف، جنوب لبنان یا جنوب بیروت، بهعنوان مناطق اصلی حضور حزبالله، بیشترین آسیب را دیدهاند، اما حزبالله نهتنها در جنوب بلکه در شمال لبنان نیز با اسرائیل مبارزه کرده است. حزبالله با نگاهی منطقی و کلنگر برای حفظ کلیت جامعه تلاش کرده است. اگرچه بیشترین آسیبها متوجه مناطق تحت نفوذ خود بوده، اما هنگام دفاع، در سراسر لبنان حضور داشته است. این نگاه منطقی، به نظر من، در مشروعیتبخشی ملی، جلب حمایت مردمی و بسیج افکار عمومی به نفع حزبالله، بسیار مؤثر بوده است.»
رژیمصهیونیستی میخواهد خالی کردن میدان نبرد را وارونه جلوه دهد
لاسجردی در ادامه به بررسی اهداف رژیمصهیونیستی از پرواز چهار جنگنده حین مراسم تشییع از بالای سر حاضران پرداخت و گفت: «همه کسانی که تحولات ماههای اخیر لبنان را دنبال کردهاند، میدانستند که در این روز، رژیم صهیونیستی حتماً سعی خواهد کرد اتفاق یا حادثهای را رقم بزند. خود من هم بر این باور بودم که شاید آنها برای تحت تأثیر قرار دادن فضای کلی این مراسم باشکوه، دست به اقدامی بزنند. اما این اتفاق نیفتاد. به نظر میرسد که هم دقت نیروهای امنیتی حزبالله و سایر نهادها مؤثر بوده و هم جامعه لبنان، به دلیل آسیبی که از رژیمصهیونیستی دیده است، تا حدی از سیاستهای آن فاصله گرفته و بر این باور است که این رژیم قابل اعتماد نیست. به همین دلیل، هر نوع همدلی با رژیمصهیونیستی در جامعه فعلی لبنان کمرنگ شده است. از سوی دیگر، رژیمصهیونیستی نیز در شرایطی قرار دارد که در حال حاضر آتشبس برقرار است و به دلایل مختلف، از جمله فشار بازیگران منطقهای و بینالمللی و همچنین فشار افکار عمومی داخلی، نمیتواند برای نقض آتشبس چندان مانور دهد. اگرچه نتانیاهو و تیم لیکود علاقهمندند که حتی در این شرایط هم فشار وارد کنند و برای خود امتیاز بگیرند، اما محدودیتهای منطقهای و داخلی مانع از اقدام جدی آنها شده است. تنها اقدامی که رژیمصهیونیستی انجام داد، یک مانور قدرت بود تا نشان دهد که همچنان در میدان حضور دارد و به این طریق خالی کردن میدان و تن دادن به آتشبس را کمرنگ کند؛ اما از آنجا که میدانست هرگونه جنایت مستقیم در فضای تعصبآلود، معنوی و تأثربرانگیز این مراسم، واکنش شدیدی را علیه خود برمیانگیزد، صرفاً به یک پرواز نمادین بسنده کرد. در عین حال، اگر رژیمصهیونیستی اقدام عملیاتی خاصی انجام میداد، بدون شک نتیجه آن به نفع حزبالله و جریان مقاومت تمام میشد. آنها نمیخواهند در شرایط فعلی، که اوضاع علیهشان است، امتیازات حزبالله و نیروهای مقاومت بیش از این افزایش یابد، چراکه همین حالا نیز مقاومت لبنان در موقعیت برتری قرار دارد و از امتیازات بیشتری برخوردار است.»
اظهارات ضد مقاومت جوزف عون تاکتیکی است نه راهبردی
این کارشناس مسائل لبنان همچنین به بررسی دلایل طرح اظهاراتی پرداخت که جوزف عون، رئیسجمهور جدید لبنان، تلویحاً در تقابل با حزبالله در دیدار با مقامات ایرانی مطرح کرد و گفت: «لبنان هزینه زیادی برای آرمان فلسطین داده است.» لاسجردی دلایل چنین اظهار نظری را اینگونه تشریح میکند: «در این فضا، چرایی این نوع اظهار نظر قابل توجه است. به هر حال، جریانی که آن فرد را به صحنه آورده و از او حمایت کرده است و اکنون نیز به نوعی از او پشتیبانی میکند، جریانی است که شاید چندان با جریان مقاومت همراه نباشد. بنابراین، در این مناسبات، اصطلاحاً در این یارکشیهای منطقهای و در این شطرنج سیاسی، باید تکلیف خود را مشخص کند تا دیگران نیز بدانند که چه رویکردی را در پیش بگیرند. به نظر من، اینگونه اظهارنظرها تا حدی ناشی از فشارهای سیاسی افرادی است که او را به قدرت رساندهاند. از سوی دیگر، این مسئله به مناسبات قدرت نیز مربوط میشود، چراکه آنها به دنبال ایجاد تغییر در جامعهاند. اما آنچه که شاید مهمتر باشد، این است که در گذشته نیز چنین اظهارنظرهایی مطرح شده، اما بعد از مدتی پشیمانی به دنبال داشته است. حتی کسانی که در گذشته برای چندین ماه با جریان مقاومت دچار چالش شدند و بحث خلع سلاح مقاومت را مطرح کردند، در گذر زمان، چندین بار در معرض تهاجم رژیمصهیونیستی قرار گرفتند و در نهایت از مقاومت درخواست کردند که وارد عمل شود و امنیت جامعه را تأمین کند. مقاومت نیز دوباره به میدان آمد. به همین دلیل، من این اظهارنظرها را بیشتر در قالب یک موضعگیری سیاسی میبینم تا یک سیاست کلان و راهبردی.»
دولت لبنان علاوه بر اظهارات اخیر جوزف عون، اقدامات دیگری را نیز انجام داده که همگی در تقابل با حزبالله تعریف میشوند. راه ندادن پروازهای ایرانی به لبنان و پایین کشیدن تصویر سید حسن در فرودگاه اقداماتی است که لاسجردی علت آن را اینگونه تفسیر میکند: «در رابطه با پروازهای ایران یا هر اقدام دیگری، مثل عدم نمایش عکس شهید نصرالله در فرودگاه؛ اینها اختلافاتیاند که طرف مقابل میخواهد نشان دهد نگاهش با جریان قبلی یا برخی افراد دیگر که در گذشته در قدرت بودهاند، متفاوت است. همانطور که عرض کردم، من این را بیشتر بهعنوان یک تاکتیک و یک اقدام مقطعی میبینم. به نظر میرسد جریان مسیحی در لبنان میخواهد نشان دهد که عملکردش تا حدی متفاوت از دولت آقای میقاطی است و نمیخواهد همان مسیر را ادامه دهد. اما آیا این یک استراتژی بلندمدت است که در نهایت به مخالفت جدی با جریان مقاومت، خلع سلاح آن یا محدود کردن نقش مقاومت در لبنان منجر شود؟ من چنین برداشتی ندارم. به نظر میرسد اینها رفتارهای مقطعی و تاکتیکی است که در گذر زمان حذف خواهد شد.»
موفقیت نیروهای مقاومت در منطقه به حزبالله لبنان در داخل قدرت سیاسی میبخشد
این کارشناس مسائل لبنان در انتها به این موضوع پرداخت که حزبالله چگونه میتواند از ظرفیت اجتماعی نمایان شده در مراسم تشییع برای ایجاد توازن سیاسی بهره ببرد. او این موضوع را اینگونه توضیح میدهد: «حزبالله هم در گذشته از این قابلیت استفاده کرده و هم در آینده از آن بهره خواهد برد. این ظرفیت سیاسی-اجتماعی، دیروز یک پیام بسیار صریح را به دولت لبنان اعلام کرد. حضور گسترده مردم از لبنان و کشورهای منطقه، شعارهایی که داده شد، سخنرانیها و پیامهایی که از سوی رهبران مختلف نیروهای مقاومت در منطقه اعلام شد، همه نشان داد که این هیمنه، یک هیمنه واقعی است. بنابراین، خود برنامه دیروز چه حزبالله بخواهد، چه نخواهد (که حتماً میخواهد) پیام بسیار روشنی را منتقل کرد. نکته دوم این است که آیا در مناسبات آینده، برخی جریانها میخواهند حزبالله را از معادلات حذف کنند یا دست آن را ببندند؟ به نظر میرسد که چنین تلاشی چندان موفق نخواهد بود. چراکه حزبالله بارها نشان داده که توان به چالش کشیدن این اقدامات، قدرت چانهزنی و تأثیرگذاری بر تحولات را دارد. آنچه که بسیار مهم است، این است که هماکنون یک منازعه بیرونی شکل گرفته که تأثیر مستقیمی بر صحنه داخلی لبنان دارد. مانند بسیاری از کشورهای دیگر، بازیگران منطقهای میتوانند در این تحولات نقش مهمی ایفا کنند. در چنین شرایطی، گاهی با دیپلماسی، چانهزنی و رایزنی، میتوان فضای سیاسی کشور را به سمت مطلوب سوق داد. اما اگر جریان مقاومت و متحدان آن دچار ضعف شوند، بدون شک جریان سیاسی مرتبط با آن نیز ضعیف خواهد شد. این مسئله به نیروهای مقاومت در منطقه بستگی دارد که تا چه حد بتوانند به ادامه پویایی و حیات سیاسی این جریان کمک کنند.»