بهنام توفیقی، عکاس: روز تشییع، بیروت شبیه دریایی خروشان بود؛ دریایی از انسانهایی که با قلبهای شکسته و چشمانی پر از اشک، به سمت ورزشگاه کمیل شمعون در حرکت بودند. من، به عنوان یک عکاس، در میان این موج عظیم ایستاده بودم و سعی میکردم این لحظات تاریخی را ثبت کنم. تیتر این روز برای من روشن بود: «به سمت دریا»، چون جمعیت آنقدر گسترده و پراحساس بود که گویی تمامی شهر به سمت دریا روانه شدهاند. جمعیت، مانند جریان آب، بیوقفه به پیش میرفت. مردان، زنان، کودکان، همه با پرچمهای سیاه و زرد در دست، فضا را پر از شعارهایی کرده بودند که از عشق و وفاداری به سیدحسن نصرالله حکایت داشت. اما در میان این دریای انسانها، چیزی که بیش از همه مرا تحتتأثیر قرار داد، نگاههایی بود که در چهرههای مردم میدیدم. نگاههایی که در کنار اندوه، پر از خشم و عزم راسخ بود. این چشمها، مانند امواج دریا، هر کدام داستانی از رنج و مقاومت را در خود پنهان کرده بودند. در میانه این مراسم، جنگندههای اسرائیلی در آسمان ظاهر شدند، گویی میخواستند با صدای مهیب خود ترسی در دل مردم بیندازند. اما برعکس، این حرکت فقط خشم و حس انتقام را در چهرهها پررنگتر کرد. مردم، به جای ترس، مشتهای خود را به سوی آسمان بلند کردند و فریاد زدند: «ما نمیترسیم!» این صحنهها را با دوربینم ثبت کردم؛ لحظاتی که در آن ترس به خشم تبدیل شد و خشم به عزمی راسخ برای مقاومت.
من سعی کردم این لحظات را در قاب دوربینم ثبت کنم. عکسهایی از دستهایی که به سوی آسمان بلند شدهاند، از چهرههایی که با اشک و خشم در هم آمیختهاند، و از پرچمهایی که در باد به حرکت درآمدهاند. هر عکس، داستانی از عشق، از دست دادن، و عزم راسخ برای ادامه راه را روایت میکند.
امروز، بیروت نهتنها یک رهبر را از دست داد، بلکه شاهد تولد دوباره روحیه مقاومت بود؛ و من، با دوربینم، سعی کردم این تاریخ زنده را در قاب تصویر جاودانه کنم. این روز، روزی بود که مردم بیروت، مانند رودخانههایی خروشان، به سمت دریا حرکت کردند؛ دریایی از خشم، عشق و امید.
شماره ۴۳۶۳ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه

به سمت دریا