سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل:
نبرد میان محور مقاومت با رژیمصهیونیستی و آمریکا به یک یا دو کشور محدود نیست، بلکه از یک منطقه نیز فراتر رفته است. علاوه بر غرب آسیا، آفریقا نیز به این نبرد کشیده شده است.
این چالش آنقدری بزرگ است که تنها طی سه ماه، دو کشور در آن دست به دست شدهاند؛ سوریه و سودان.
سفر وزیر خارجه سودان به تهران طی روزهای اخیر و دیدار با مقامات عالیرتبه ایرانی که منجر به توافقات مهمی میان دو کشور شد، حکایت از رسمی شدن بازگشت خارطوم به محور مقاومت دارد.
این دو در دو سال اخیر مسیر بهبود روابط را آغاز کرده بودند اما این مسیر در هفتههای اخیر با توافقات تهران-خارطوم و پیروزیهای میدانی ارتش سودان به میزان قابل توجهی رشد کرده است.
طرفین درگیر
در سودان ارتش این کشور که اداره دولت را نیز برعهده دارد، با شبهنظامیان موسوم به «نیروهای واکنش سریع» به رهبری «محمدان حمدان دقلو» که به «حمیدتی» نیز مشهور است، میجنگد.
شکلگیری نیروهای واکنش سریع به درگیریهای دارفور باز میگردد. طی دهههای اخیر، دارفور شاهد نبرد میان قبایل عربی و ساکنان غیرعرب این منطقه بوده است. این ساکنان غیرعرب با توطئه آمریکا و رژیمصهیونیستی در پی تضعیف دولت مرکزی سودان و تجزیه این کشور به قطعات کوچکتر بودند.
در مقابل دولت وقت ژنرال عمرالبشیر، حاکم سودان با حمایت از قبایل عربی و مسلح کردن آنها به تحرکات ساکنان دارفور پاسخ داد. پس از مدتی این نیروها در قالب قوای «نیروهای واکنش سریع» به هماهنگی دست یافته و تحت نظر ساختاری کلان قرار گرفتند. حمیدتی خود یکی از رؤسای قبیلهای دارفور است.
این نیروها درپی انقلاب سودان در سال 2019 به قدرت دست یافت. این نیروها همچنین بر تجارت معادن طلا نظارت دارند که باعث شده منابع مالی سرشاری به دست آورند. از این رو تعداد نیروهای واکنش سریع به برابری با نیروهای ارتش سودان رسید.
در کنار حمیدتی، نیروهای سیاسی برآمده از اعتراضات سال 2019 نیز حضور دارند. این دو درپی کنار گذاشته شدن از سوی ارتش و قبضه دولت توسط آن به اتحاد با یکدیگر دست زدند.
نکات
1- سودان در لیست روند عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی قرار داشت. این کشور در سال 2020 در کنار امارات، بحرین و مراکش برای عادیسازی قرار گرفت. با این وجود سودان همانند امارات و بحرین که در واشنگتن به همراه ترامپ و نتانیاهو توافق صلح ابراهیم را امضا کردند و یا مراکش که حق ایجاد سفارت را به رژیمصهیونیستی داد، روابط سیاسی و پیمانی با تلآویو برقرار نکرد. طی تغییراتی که در دو سال اخیر رخ داده و با بازگشت سودان به جایگاه مقاومتی خود، به طور کلی احتمال عادیسازی از بین رفت.
2- سودانیها و از جمله عبدالفتاح البرهان همه راهها را برای سازش با آمریکا و رژیمصهیونیستی رفتند تا مشکلات خود مانند تحریم، بحران اقتصادی و شورشها را حل کنند اما نه تنها در هیچ یک به کوچکترین دستاوردی نرسیدند، بلکه با توطئه صهیونیستها نیز مواجه شدند. به این ترتیب آنها به تازگی از مسیری طی شده بازگشتهاند. از این رو به نظر میرسد سودان در برابر حرکات پاندولی، بیمه شده باشد؛ چه اینکه سودان حتی در رابطه با عربستان سعودی نیز خیانت را تجربه کرد.
3- نقش سودان در قضیه فلسطین چندگانه است؛ این کشور زمانی مقر جنبشهای مبارز فلسطینی بوده و میتواند با توجه به سقوط سوریه بار دیگر به چنین مرکزی تبدیل شود. سودان همواره مرکزی برای انتقال سلاح به غزه بوده است.
دولت سودان میتواند با توجه به دخالتهای رژیمصهیونیستی در امور داخلیاش که در حمایت نظامی و اطلاعاتی از شورشیان محرز است، دست به حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای فلسطینی در داخل سرزمینهای اشغالی برای تلافی بزند.
در شرایطی که گروههای فلسطینی از نظر مرکزیت سیاسی نیز با مشکل مواجه شوند، سودان قادر به میزبانی از آنهاست. دفتر سیاسی حماس مدتی در اردن قرار داشت، سپس به سوریه مستقر شد و سپس دفتر این گروه به قطر و سرانش به ترکیه منتقل شدند.
ترکیه درحال حاضر تمایل چندانی به میزبانی از سران حماس ندارد اما قطر علیرغم فشارها دفتر حماس را نبسته است. اگر قطر درصدد اخراج یا اعمال فشار بر حماس برآید، سودان میتواند گزینه جایگزین باشد؛ هرچند برای حماس مطلوبیتهای اردن و سوریه و یا قطر و ترکیه را ندارد.
به غیر از حماس، جهاد اسلامی دومین گروه مهم در مقابله با رژیمصهیونیستی به شمار میرود که برای هیئت سیاسی خود به دنبال میزبانی مطمئن در محیط اسلامی، عربی و منطقهای است. این گروه در سوریه و لبنان تمرکز داشت اما امروزه سوریه سقوط کرده و شرایط در لبنان نیز تغییر کرده است؛ چه اینکه لبنان بیشتر از گذشته در معرض حملات هوایی صهیونیستها قرار دارد.
با توجه به اینکه جهاد اسلامی همانند حماس که شاخهای از اخوان المسلمین است، پذیرش گستردهای ندارد، سودان میتواند تنها و بهترین گزینه باشد.
سودان همچنین میتواند در مواردی دست به حمایت مستقیم از فلسطین همانند عراق یا یمن بزند. این مسئله به معنای حملات آشکار در مرحله اول نیست. در صورت تشدید تنشها در زمان آینده، در مرحله نخست گروههای مبارز میتوانند از خاک سودان به شکل ناشناس و بدون قبول مسئولیت به سمت اهدافی در فلسطین اشغالی پهپادهای انتحاری پرتاب کنند. اگر رژیمصهیونیستی با اقدام نظامی علیه سودان به چنین حملاتی واکنش نشان دهد، آنگاه دولت و ارتش سودان از مشروعیت کافی برای حمله مستقیم و آشکار به سرزمینهای اشغالی با سلاحهای سنگین مانند موشک، برخوردار خواهند شد.
کمک دیگر سودان به قضیه فلسطین، حمله یا توقیف کشتیهای تجاری رژیمصهیونیستی در حین بحرانها برای اعمال محاصره اقتصادی بر تلآویو است. یمنیها این اقدام را انجام دادند و در صورت پیوستن سودان به این حرکت، کار صهیونیستها دشوارتر خواهد شد.
همچنین انجام حملات در دریای مدیترانه برای آسیب به خط تجارت دریایی رژیمصهیونیستی برای سودان آسانتر از یمن است. یمنیها برای چنین کاری باید عملیاتی در برد 2300 به بالا انجام دهند، اما این عدد برای سودانیها تقریباً نصف خواهد بود. یمن در جریان جنگ طوفان الاقصی از قصد خود برای حمله به خط دریایی رژیم در دریای مدیترانه خبر داده بود اما به نظر میرسد به دلیل مسافت زیاد قادر به اجرای آن نشد.
4- قضایای سودان شباهتهایی با سوریه دارد، اما موفقیتهای سودان بیشتر از دمشق است. این اتفاق دلایلی دارد. نخست آنکه ارتش سودان و هیئت حاکمه این کشور نسبت به نظام سوریه و حزب بعث این کشور دارای انعطاف بیشتری است.
بر همین اساس در اعتراضات سال 2019، ارتش حاضر شد نخستوزیری فردی از جریان معترضان را بپذیرد. دومین مسئله به نسبت نظام سودان با اسلامگرایان باز میگردد. نظام سیاسی سودان طی چند دهه گذشته به جز برهههایی کوتاه در پیوند با اسلامگرایی قرار داشته است؛ گرچه به برخی از اشخاص اسلامگرا به مشکلاتی برخورده بود.
این پیوند چنددههای بوده و شکل محکمی به خود گرفته است؛ برخلاف همپیمانی ابتدایی و کوتاهمدت اسلامگرایان اخوانی و ارتش انقلابی مصر که به سرعت از هم گسیخته شده و به خون و خونریزی کشیده شد. اگر نیروهای اسلامگرا و بخشی از اقوام علیه نظام سوریه شورش کردند، در بحران اخیر اسلامگرایان در کنار ارتش و نظام سیاسی سودان ایستادند.
سومین تفاوت به وجود هستهای بسیار سخت در نظام سیاسی سودان مرتبط است. فروپاشی نظام سیاسی سوریه در سال 2024 برای بسیاری شگفتآور بود اما این نظام در وقایعی که از سال 2011 شروع شدند نیز عملاً به مرز فروپاشی رسیده بود. این نیروهای محور مقاومت و سپس حضور روسیه بود که این نظام سیاسی را نجات داد. باید توجه کرد دولت اسد با وجود حمایتهای محور مقاومت و روسیه، همچنان کنترل بسیاری از مناطق را در اختیار نداشت. گرچه در شرق فرات آمریکاییها مستقر بودند، اما در بسیاری از مناطق کردنشین یا در استان ادلب و شمال حلب، خبری از نیروهای آمریکایی نبود.
در مقابل سودان در تمام این سالها با وجود درگیری در جنوب که به تجزیه منتهی شد یا در درگیریهای دارفور و همچنین نبرد با نیروهای واکنش سریع، هیچگاه به گونهای دچار فروپاشی نشده است که نیازمند حمایتهای سنگین و حضور متحدان خارجی باشد.
5- در بحران دوساله سودان، اسلامگرایان در کنار ارتش ملی قرار گرفتند، اما در طرف مقابل جمعی از مخالفان و نیروهای واکنش سریع حضور داشتند. نیروهای واکنش سریع ریشه در قبایل عربی غرب سودان دارد. از این نظر جبهه اول شامل اسلامگرایان عمومیت بیشتری نسبت به جبهه مقابل داشت که در برخی دیدگاههای سیاسی خاص و قبایلی محدود منحصر میشد.
6- سودان از اوایل دهه 2010 با توجه به بازی دوگانه غرب و متحدانش، از محور مقاومت دور شد. دادگاه لاهه حکم تعقیب ژنرال عمرالبشیر، رئیسجمهور سودان را صادر کرده و غرب نیز این کشور را تحریم کرد. کشورهای عربی در قالب اتحادیه عرب و به ویژه با سردمداری عربستان سعودی و امارات تلاش کردند در چهارچوب جبهه عربی از عمرالبشیر در برابر حکم دادگاه و تحریمها حمایت کنند. این بازی به ظاهر متضاد عمرالبشیر و نظام سودان را فریب داد به گونهای که ریاض و ابوظبی برای حفظ البشیر سینه خود را در برابر واشنگتن سپر کرده بودند.
در نتیجه وی از هراس نسبت به سرنوشت خود و حکومتش، از دروازه ریاض و ابوظبی عبور کرد و به تدریج خود را درون مجموعه تحت مدیریت آمریکا و رژیمصهیونیستی یافت.
7- سودان علاوه بر ایران، روابط خود را با روسیه نیز عمیقتر کرده است. توافق برای احداث پایگاه دریایی روسیه طی چند هفته گذشته در همین راستا صورت گرفته است. این روند شبیه به اتفاقی است که در سوریه رخ داد و نوعی از ائتلاف نظامی-سیاسی میان ایران و روسیه شکل گرفت. در وقایع سودان، علیرغم بازیگری روسها، این ایران بود که نیروی مؤثر میدانی به حساب میآمد.
به نظر میرسد محور مقاومت خواهان حفظ روسیه در منطقه و جغرافیای تحت نفوذ خود است. روسیه پیش از این در قالب واگنر و برای مبادلات تجاری با مخالفان سودان یعنی نیروهای واکنش سریع همکاری میکرد.
روسیه با دراختیار گرفتن پایگاه سودان، بار دیگر به جایگاه جهانی دست مییابد. روسیه تا پیش از حضور سنگین نظامی در سوریه، با فروپاشی شوروی صرفاً یک قدرت منطقهای به شمار میرفت اما با استقرار در سوریه وجههای جهانی به خود بخشید. با سقوط سوریه پایگاههای دریایی و هوایی روسیه نیز با وجود حفظ برخی از زیرساختها و تسلیحات، عملاً مؤثر نیستند. استقرار در سودان میتواند بار دیگر بر اهمیت جهانی روسیه تأکید کند. این کشور همچنین کنترل خود بر تجارت دریایی اروپا را حفظ میکند.
8- سودان در ارتباط با محیط آفریقا و دولتهای متحد و دوستی که دارد، میتواند بر علیه رژیمصهیونیستی در گسترده منطقهای فعالیت کند. پررنگتر کردن دیدگاههای ضدصهیونیستی در قاره آفریقا با توجه به تحولات سودان و همچنین فشارهای ترامپ، محتمل است.
9- مخالفان با از دست دادن مناطق تحت سیطره خود، دچار فروپاشی نظامی و سیاسی شدهاند. نیروهای واکنش سریع در اکثر جبههها شکست خورده و ائتلاف تقدم به عنوان محل تجمع نیروهای سیاسی نیز منحل شده است. مخالفان سیاسی دوشقهشده در فقدان وجود نقطهای مطمئن در داخل کشور، در کنیا تجمع کردهاند.
10- کشورهای آفریقایی در ساحل محل فشار به دولتهای غربی بوده و نظامیان این کشورها را اخراج کردهاند. سودان میتواند در اتصال به این کشورها، یک محور بههمپیوسته مقاومتی را در این منطقه ایجاد کند که از دریای سرخ تا اقیانوس اطلس کشیده شده است.
نظامیان فرانسه از کشورهایی مانند چاد، نیجر، بورکینافاسو و مالی اخراج شدهاند و قرار است از کشور ساحل عاج نیز خارج شوند.
11- سودان جنوبی تحت تأثیر آمریکا و رژیمصهیونیستی از سودان جدا شد اما همواره تحت نفوذ خارطوم قرار گرفته است. تجزیه سودان ضربهای بزرگ بود اما با اقداماتی میتواند مانع از حداکثری شدن تبعاتش شد.
12- سودان از نظر تاریخی به همراه مصر، لیبی و الجزایر شاهد جنبشهای مقاومتی با گرایشات اسلامی بوده است. از این نظر سودان میتواند با تقویت دیدگاههای اسلامی خود نقشی بزرگ و الگودهنده ایفا کند.
13- هرچند در سال 2024 سوریه سقوط کرد و محور مقاومت جغرافیایی مهم را از دست داد، اما در سویی دیگر سودان بار دیگر احیا شده و به نظر میرسد به دامان محور مقاومت بازگردد.
سوریه جایگاه مهمی در مسیر ایران به مدیترانه داشت و در مجاورت سرزمینهای اشغالی قرار گرفته بود. این کشور همچنین مسیر پشتیبانی از مقاومت لبنان بود. سودان به دلیل فاصله و فقدان مرز زمینی با فلسطین اشغالی چنین مزایایی را در اختیار مقاومت قرار نمیدهد اما در طرف مقابل دارای ویژگیهایی است که سوریه از آنها بی بهره بوده است.
وسعت، جمعیت، منابع و موقعیت تجاری بهتر، برتریهای سودان بر سوریه است. از سوی دیگر با سقوط سوریه، این ترکیه و کشورهای عربیاند که در پی هممرزی با رژیمصهیونیستی مجبور خواهند شد ناگزیر به تقابل با تلآویو حرکت کنند. مواجهه با رژیمصهیونیستی به دلیل ذات توسعهطلبانه تلآویو حتمی است و این کشورها نخواهند توانست خود را از توطئههای رژیم ایمن بدانند.
14- سودان پس از عقبنشینی و شکست از شورشیان، در ارتباط با ایران بود که موفقیتهایش آغاز شدند. در ابتدا ایران بدون آنکه رضایت کاملی از دولت سودان داشته باشد، برای مقابله با دشمن مشترک تعدادی پهپاد در اختیار ارتش سودان قرار داد که این تجهیزات ضربات سنگینی به شورشیان وارد کردند.
پیروزیهای اخیر اما به نظر میرسد به دلیل ارسال طیف گستردهتری از تسلیحات و همچنین اشتراکگذاریهای اطلاعاتی صورت گرفته باشد. همچنین نباید از انتقال تجربیات رزمی نیروهای محور مقاومت نیز چشم پوشید.
15- با پیوستن مجدد سودان به محور مقاومت، جایگاه یمن نیز تقویت خواهد شد. برای مدتها اتصالی میان اضلاع محور مقاومت شامل ایران، عراق، سوریه و لبنان برقرار بود اما یمن به عنوان عضوی دورافتاده از متحدان فعالیت میکرد. در صورت فعالیت سودان در محور مقاومت و گسترش این محور به دیگر نقاط در منطقه شاخ و ساحل آفریقا، نه تنها جایگاه مقاومت در داخل یمن تقویت خواهد شد، بلکه یمنیها میتوانند در قاره آفریقا نیز فعالیت کنند.
16- محور مقاومت درحال تقویت توانمندیهای حملات دوربرد اعضای خود است. این مسئله میتواند شامل سودان نیز شده و این کشور به انواع سلاحهای سنگین و دوربرد شامل موشکهای بالستیک جدید، موشکهای کروز و پهپادهای انتحاری مجهز شود. در این صورت شعاع قدرت سودان افزایش قابل توجهی را تجربه خواهد کرد.
17- برای فهم اهمیت سودان در نبرد میان محور مقاومت و رژیمصهیونیستی میتوان به وقایع اواخر تابستان سال جاری اشاره کرد. یک روز پس از ترور فؤاد شکر، رئیس ستاد نظامی مقاومت لبنان در بیروت، اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در تهران نیز ترور شد. درست همزمان با این دو ترور، تلاش شد رئیس شورای سیاسی سودان نیز ترور شود که ناکام ماند.
18- محور مقاومت با ایران و عراق در جناح غربی رژیمصهیونیستی، با لبنان در شمال آن و با یمن در جنوب این رژیم مستقر است. با حضور سودان در محور مقاومت، استقرار محور در جنوب سرزمینهای اشغالی کامل شده و به سمت جناح غربی میل میکند.
اگر گروههای مقاومتی در لیبی نیز فعال شوند، حرکت محور مقاومت به استقرار در جناح غربی رژیمصهیونیستی کامل میشود.
19- سودان پیش از تجزیه سودان جنوبی، با 2 میلیون و 500 هزار کیلومتر مربع مساحت، وسیعترین کشور اسلامی بود. پس از تجزیه مساحت آن به یک میلیون و 800 هزار کیلومتر مربع کاسته شده است اما با این وجود همچنان وسعت قابل توجهی دارد. در جمع با جمعیت و منابع، سودان میتواند در آینده نقشی قابل توجه ایفا کند.
20- ذخایر طلای سودان قابل توجه است. سودان با تولید سالانه 80 تن طلا، در رتبه 13ام جهان قرار دارد. هرچند با جدا شدن سودان جنوبی 70 درصد منابع نفتی این کشور از دست رفت، اما همچنان طلا میتواند یک منبع بزرگ کسب درآمدهای ارضی برای خارطوم باشد.
21- بحران دوساله سودان ابعاد بزرگی داشت. در جریان آن 14 میلیون نفر آواره و 20 هزار نفر کشته شدند. از نظر تعداد آوارگان، این بحران با قضایای سوریه قابل مقایسه است. این جنگ زیرساختهای اقتصادی زیادی را نابود کرد که بازسازی سریع آنها باید در دستور کار سودان و متحدانش باشند.
قضایای سوریه نشان داد ضعف اقتصادی نه تنها میتواند تجهیزات نظامی بلکه روحیه نظامی را نیز نابود کند. این مسئله آنقدرها مهم بود که آمریکا برای تحمیل بحران اقتصادی بر سوریه، مستقیماً با نیروهای نظامی خود میادین نفتی این کشور را در شرق اشغال کرد.
22- سودان کشوری است که میتواند در حوزههای متفاوتی دست به بازی بزند. اگر محور مقاومت از طریق سوریه و یا عراق در جهان عرب فعالیت میکرد، امروزه با سودان در این محیط فعال خواهد بود. همچنین سودان کشوری آفریقایی و دارای زمینههایی در جنبشهای اهل سنت مانند اخوانالمسلمین است.
این درحالی است که کشوری مانند سوریه صرفاً یکی از این ویژگیها را داشت و جزئی از جهان عرب به حساب میآمد. از سوی دیگر دمشق نه تنها کمکی به روابط محور مقاومت با اخوان المسلمین نکرد، بلکه عدم انعطافهایش باعث بروز تنش و سوءتفاهم شد.
23- قضایای سودان ضربهای بزرگ برای امارات به حساب میآید. این کشور در یمن از محور مقاومت ضربه خورد و در سودان نیز چنین شده است. اگر اماراتیها تلاش کنند در بازیهای دولت ترامپ برای تشدید فشار بر ایران وارد شوند، تعقیب دنبالههای نفوذ نظامی، امنیتی و اقتصادی امارات در مناطق مزبور محتمل است.
امارات از نظر مسیرهای تجاری خود نیز از خلیج فارس و اقیانوس هند تا باب المندب و دریای سرخ آسیبپذیریهایی دارد. محور مقاومت قصدی برای تنش با این کشور ندارد اما کلید تداوم روابط خوب، عدم حضور ابوظبی در نقشه ترامپ است.
24- مصر پس از اعلام طرح ترامپ برای اخراج ساکنان غزه و فشار وی برای تحمیل این جمعیت بر قاهره، دچار تنشهایی با واشنگتن و تلآویو شده است. اگر مصر بخواهد دست به مقابله با آمریکا و رژیمصهیونیستی بزند، میتواند با فراغ بال بیشتری آن را انجام دهد. دولت و ارتش مصر حامی ارتش سودان است که پیروزیهایی کسب کرده است.
با تسلط ارتش سودان بر نقاط مهم این کشور، سد النهضه در اتیوپی نیز در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. این مسئله مورد خواست مصر است. برخی معتقدند سد النهضه اتیوپی که میتواند میزان آب دریافتی مصر از رود نیل را به شدت تحت تأثیر قرار دهد، با تحریک غرب و صهیونیستها ساخته شده است. از سوی دیگر رژیمصهیونیستی میداند اگر وارد درگیری با مصر شود، احتمال دارد با پشتیبانی نظامی سودان از این کشور، اوضاع چندان به نفع تلآویو نشود.
25- با هماهنگی و همگرایی شکلگرفته میان محور مقاومت، سودان و مصر احتمالاً بازسازی ساختارنظامی گروههای مقاومت در غزه سرعت بگیرد.
این همکاری موردی در حمایت تسلیحاتی از غزه در اوج تنشها میان تهران و قاهره نیز وجود داشتهاند. از این رو نمیتوان آن را صرفاً با سنجههای سیاسی و دیپلماتیک اندازهگیری کرد.