زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: اتفاق تلخی که اطراف خیابان کوی دانشگاه رخ داد، زودتر از آنچه انتظار میرفت، رنگوبوی سیاستزدگی به خود گرفت. روز گذشته، بعد از حادثه تلخی که برای امیرمحمد خالقی، دانشجوی مدیریت کسب و کار دانشگاه تهران رخ داد، دانشجویان تجمعی اعتراضی در محل کوی دانشگاه برگزار کردند و به ناامنی محیط اطراف کوی که مطالبه چندین ساله شوراهای صنفی است، اعتراض کردند. سرپرست دانشگاه هم در این تجمع حاضر شد تا به سؤالات دانشجویان پاسخ دهد، اما همانطور که انتظار میرفت، ماجرا تنها در حد یک مطالبه دانشجویی باقی نماند. به نظر میرسد، برخی به دنبال تصاحب و مصادره کردن مطالبات دانشجوییاند تا اتفاقات به حق دانشجویی را به نفع خود مصادره کنند. بخش عمدهای از افرادی که میخواهند اعتراضات دانشجویی را تبدیل به آشوبهای خیابانی کنند، خط و ربطی خارجی دارند. گروهای ضدایرانی که از همان ساعات اولیه بعد از اتفاق فعالیت خود را شروع کردند، بر فرمان امنیتیسازی و تبدیل این اتفاق به بحرانی برای نظام حکمرانی حرکت میکنند. این گروهها حتی از بازداشت و آسیب دیدن دانشجویان استقبال میکنند؛ چراکه میتوانند به راحتی از آن بحران بسازند. گروهی دیگر ناآگاهانه و بدون توجه به اینکه مواضع آنها میتواند بحرانساز باشد، به سیاستزدگی و رادیکال شدن این فضا دامن میزنند. در این موقعیت ورود مسئولانه مقامات وزارت علوم و دولت، مدیریت اتفاق تلخ و اقدام برای جلوگیری از تکرار مشابه این اتفاقات میتواند از افتادن این ماجرا در دام سیاستزدگی و بحرانسازی جلوگیری کند. آنچه مثل سم مهلکی عمل میکند، تلاش برای انداختن تقصیر اتفاقات به گردن دیگران، نپذیرفتن مسئولیت و برچسب زدن به گروههای دانشجویی است که اعتراضی بجا، به دور از هیاهو و شیطنتهای خارج از دانشگاه داشته و دارند. برای فهم اینکه باید چه واکنشی به این اعتراض و واکنش دانشجویان داشت، لازم است نگاه دقیقی به ابعاد این اتفاق داشته باشیم.
نگاه رادیکال به اعتراض و رادیکالسازی اعتراض
تجمع روز جمعه دانشجویان در کوی دانشگاه بعد از فوت امیرمحمد خالقی، حوالی ساعت 10شب تمام شد. شروع و اتمام این تجمع، واکنشها نسبت به حادثه کوی و تجمع دانشجویان را به اوج رساند. یک جریان معتقدند اعتراضی که در کوی دانشگاه برگزار شده، بر فرمان شیطنت و تکرار پروژه 1401 حرکت میکند و میبایست برخوردی امنیتی با این ماجرا صورت گیرد. این جریان ماجرا را تکخطی و امنیتی میبینند و واکنش و مواجههشان با این اتفاق نیز صرفاً تکیه بر برخورد امنیتی است. جریانی دیگر نیز به دنبال آنند تا اعتراض دانشجویان به یک مطالبه چندین ساله را که به خاطر درگذشت همکلاسیشان به اوج رسیده را به ضدیت با سیستم وصل کرده و یک مطالبه دانشجویی را تبدیل به تجمعی رادیکال در اعتراض به نظام حکمرانی کنند. رگههایی از تلاش برای تحقق این هدف حتی در جریان این تجمع قابل مشاهده بود. در کنار این تلاشها برای رادیکالیزه شدن فضا، گروههای ضدایرانی حضور دارند که سابقه طولانی در ماهی گرفتن از آب گلآلود بحرانهای کوچک و بزرگ کشور دارند. آنها نیز از همان ساعات ابتدایی فوت دانشجوی دانشگاه تهران و برگزاری تجمع تلاش کردند تا این تجمع را به پروژههای ضدایرانی خود وصل کنند. چهرههای آشنایی مثل مریم رجوی و گروهک خرابکارش فرمان تحریک و سیاهنمایی را پیش گرفتند و بر منطق بیمنطقی با ادعایی واهی، «سپاه پاسداران» را مقصر این اتفاق دانستند. رضا پهلوی هم که هنوز از شوک لغو سخنرانیاش در کنفرانس مونیخ بیرون نیامده، مثل همیشه مقصر کوچکترین اتفاق و حادثهای را نظام حاکم ایران دانسته است. این خط را دیگر پروژهبگیران ضدایرانی مثل مسیح علینژاد، حسین رونقی و پوریا زراعتی ادامه دادند که اتفاق تازهای نیست. علاوه براین از همان دقایق ابتدایی شروع تجمع دانشجویان کوی، کانالی تلگرامی با نام «خبرنامه امیرکبیر» که در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و توییتر هم صفحه دارد، شروع به فعالیت و انتشار تصاویر تجمع دانشجویان کرد. مدیریت این صفحات به عهده فردی به نام رضا یونسی است که دانشجوی اخراجی دانشگاه امیرکبیر بوده و خود و خانوادهاش سابقه روشنی در عضویت و همکاری با گروهک سازمان منافقین داشته و دارند. این گروه سایتی نیز با همین عنوان دارد که مطالبش به زبان اصلی منتشر میشود که عموماً بر انتشار اخباری که جو دانشگاههای ایران را امنیتی، سیاه و ملتهب نشان میدهد، تمرکز دارد. خبرنامه امیرکبیر تمرکز خود را بر جذب دانشجویان اخراجی و تعلیقی متمرکز کرده است. پوشش اخبار این اتفاق توسط این کانال، این گزاره را تقویت میکند که تحرک گروههای ضدایرانی برای دنبال کردن خط آشوب از داخل دانشگاه شروع شده است.
بساط سوءاستفادهچیان را جمع کنید
در میان واکنشهایی که بعد از وقوع این اتفاق تلخ بروز و ظهور داشته، مخصوصاً بین دو جریانی که به آنها اشاره شد، یک وجه اشتراک وجود دارد و آن هم سوءاستفاده از اصل اتفاق رخداده است. جریاناتی که نسبت به این ماجرا موضع گرفتند، بیش از آنکه به اصل اتفاق بپردازند با برجسته کردن حواشی، بحرانسازی و امنیتی کردن آن، اصل ماجرا را به حاشیه میبرند. اگر اتفاق تلخی که برای امیرمحمد خالقی رخ داد و بعد از آن تجمع دانشجویان را موضوعی برنامهریزیشده بدانیم که امنیت را هدف قرارداده، طبیعتاً نمیتوان واکنشی منطقی برای مدیریت این اتفاق نشان داد و چه بسا اتفاقات بدتری نیز رخ دهد. از طرفی اگر اصل اتفاق کوچکنمایی شود نیز، خود به تنهایی آسیبزاست. نمیشود انکار کرد که کوچکترین اتفاقی که بتواند شکافهای اجتماعی را در جامعه تقویت کند و واکنش افکار عمومی را به همراه داشته باشد، به سرعت تبدیل به ابزاری برای سوءاستفاده آنها میشود. کمااینکه تحرکات گروهکهای ضدایرانی بعد از تجمع دانشجویان نیز این گزاره را تایید میکند و اگر جلوی سوءاستفاده کردن گروهها و جریانات مختلف در مواجهه با این اتفاق گرفته نشود، اصل اتفاقی که منجر به اعتراض دانشجویان شد به حاشیه میرود.
یک مطالبه صنفی درست، نه بیشتر نه کمتر
ناامنی محیطهای اطراف دانشگاه تهران و اعتراض به آن، اتفاقی نیست که مربوط به یک هفته یا یک ماه گذشته باشد و صرفاً مربوط به دانشگاه تهران هم نمیشود. کمااینکه بعد از اتفاقی که برای دانشجوی دانشگاه تهران رخ داد بسیاری از شوراهای صنفی دانشگاهها اعلام کردند نسبت به امنیت مناطق محل سکونت خوابگاههای دانشجویی، اعتراض دارند. بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بعد از این اتفاق تلخ متنی منتشر کرد و «تأمین امنیت آیندهسازان کشور در اطراف دانشگاه و خوابگاهها» را «زخم_کهنه_شریف» دانست. مسئول بسیج دانشجویی خوابگاههای دانشگاه تهران نیز در واکنش به این اتفاق تلخ، اشاره کرد علاوه بر مطالبات چندباره صنفی و تشکلها در مورد عدم وجود امنیت در دانشگاهها، دی ماه سال گذشته بسیج دانشجویی خوابگاهها نامهای برای تأمین امنیت خوابگاهها به دانشگاهها ارسال کردند. نکته دیگر آنکه این منطقه به ناامنی و داغ بودن بازار زورگیری و سرقت شهره است. بر این اساس مطالبه صنفی در مورد لزوم تأمین امنیت مناطق اطراف دانشگاهها که محیطهای ناامنی هستند، یک خواسته دانشجویی است که صرفاً از جانب یک گروه و جریان در دانشگاه مطرح نشده و قصدی برای سوءاستفاده سیاسی از آن وجود نداشته است. بنابر این پیش از آنکه برچسب سیاسیکاری به اصل این مطالبه دانشجویی فارغ از حواشیاش زده شود، نقد جدی به مسئولان دانشگاه و مشخصاً مدیرکل خوابگاههای دانشگاه تهران وارد است. حتی مردم عادی نیز به خوبی میدانند محیط اطراف کوی دانشگاه تهران ناامن است و با وجود اعتراض دانشجویان، تمهیداتی برای تأمین امنیت این مناطق اندیشیده نشده بود. ابتداییترین امور در خصوص امنیت در این مناطق مثل نور، حضور نیروهای پلیس، دوربین مداربسته و برخورد با زورگیران مورد بیتوجهی مسئولان امر قرار گرفته بود. بعد از وقوع این اتفاق تلخ ضروری است که مسئولان و دستگاههایی که شرح وظایفی برای تأمین امنیت این مناطق دارند، امنیت این مناطق را تأمین کنند. در همین راستا وزیر علوم بعد از حضور در دانشگاه تهران، دستوراتی برای بالابردن امنیت مناطق اطراف خوابگاهها داد که اقدام مثبتی به شمار میرود. حل مطالبه صنفی چندین ساله دانشجویان، از انتقال این ماجرا به خارج دانشگاه و تبدیل شدن آن به بحرانی امنیتی جلوگیری میکند و تلاشها برای القای اینکه مطالبه دانشجویان اقدامی سیاسیکارانه است را خنثی میکند و پاسخی درست به یک مطالبه صنفی درست به دور از هیاهو و حاشیهسازی است.
رادیکالیسم همچنان سم مهلک مطالبات دانشجویی
اما برخی اتفاقات که در جریان تجمع دانشجویان در کوی رخ داد و واکنشهای برخی به این تجمعات که در تقابل با یک مطالبه صنفی دانشجویی قرار دارد، بیش از آنکه به حل مشکل دانشجویان بینجامد، خوراک رسانهای خوبی برای رادیکال کردن فضا در اختیار فرصتطلبان قرار میدهد. اتفاقی که مثل سمی مهلک در این موقعیت عمل میکند و میدان دادن به گروهها و چهرههای ضدایرانی است. برنامه آنها از پیش نوشته شده است؛ هر اعتراضی، اعتراض به نظام حکمرانی است، چون مقصر هر اتفاق ناخوشایندی نظام حکمرانی ایران است. در پروژه براندازی آنها معنای دیگری جز این وجود ندارد. امنیتیسازی مطالبات صنفی برنامه تکراری آنهاست و وظیفهشان این است که هر اعتراض را به موجودیت نظام حکمرانی ایران گره بزنند. تنها راه مواجهه با این تلاشها، جلوگیری از سوءاستفاده و رادیکال شدن مطالبات درست و در چهارچوب است مخصوصاً در محیط دانشگاه و ممانعت از اینکه فضای اعتراض به سمت رفتارهای هیجانی برود. همچنین مهمتر از همه آنکه نوع مواجهه مسئولان امر با دغدغههای مشابه میتواند از افتادن این تجمعات به سمت رادیکالیسم و بحرانسازی برای کشور جلوگیری کند. اما اگر برخورد با این اعتراضات صرفاً برمحور برچسبزنی به دانشجویان و محکوم کردن آنها به بر هم زدن امنیت دانشگاه استوار باشد، یا مسئولان امر به جای ورود مسئولانه و پذیرش خطای خود، به دنبال انداختن تقصیر اتفاقات به گردن دیگری باشند، مثل گذشته اصل اعتراض و دغدغهای که باعث شکلگیری آن شده، به حاشیه میرود. این امر علاوه بر اینکه اعتراض را تبدیل به مانعی برای بدتر شدن اتفاقات میکند، آن را تبدیل به موضوعی میکند که در نقطه اول، خدشه به امنیت را هدف قرار داده و همان فرمول همیشگی که بعد از برگزاری یک تجمع اعتراضی به یک موضوع خاص رخ میدهد، تکرار میشود.