محمدسجاد حمیدیه، خبرنگار: نمیدانم علت ناتوانی فیلمسازان ایرانی در شخصیتپردازی چیست، اما بیشک این مشکل مانند ویروسی، اکثر آثار این سالها را از پا درآورده است. «اشک هور» نیز از همین مشکل رنج میبرد. اشک هور دومین فیلم جشنواره امسال است که درباره شهید علی هاشمی ساخته شده است. البته این فیلم برخلاف فیلم «اسفند» که به مقدمات عملیات خیبر میپرداخت، تمرکز بیشتری بر انتظار خانواده شهید برای پیدا شدن پیکر او دارد. ساخته شدن کاراکتر علی هاشمی و نیز ارتباطش با خانواده در بستر این داستان که درباره انتظار مادر برای بازگشت فرزند است، نقش اساسی دارد. تمام تلاش فیلم برای ساخت این رابطه، تعدادی سکانس عادی از تعامل پسر و مادر است که هیچ احساس خاصی در تماشاگر ایجاد نمیکند. تصویری که فیلم هم از شهید علی هاشمی و هم از مادرش میسازد، یک تصویر عام است و از هیچ نظر خاص نمیشود. وقتی نه علی هاشمی ساخته شده و نه مادرش و نه وابستگی بین آنها، تماشاگر دغدغهای برای پیدا شدن پیکر شهید ندارد. فیلمساز برای جبران این ضعف در شخصیتپردازی، مانند برخی دیگر از فیلمها درباره انتظار مادران برای شهیدان گمنام، به سانتیمانتالیسم متوسل میشود. پلانهایی کلیشهای از مادر که سر خود را به دیوار تکیه داده و اشک میریزد با همراهی یک موسیقی احساسی، پرداخت فیلمساز به مسئله انتظار در فیلم است. چنین پرداختی صرفاً گدایی اشک میکند و اشکهایی هم که پای آن ریخته میشود، به یاد تجربههای شخصی و دانستههای خارج از فیلم تماشاگران است، نه به پای شخصیتهایی تعیین یافته و ساختهشده در بستر فیلم.
مشکل اساسی فیلمنامه «اشک هور» در زاویه دید روایت آن است. محور فیلم قرار است مادر شهید باشد و تماشاگر باید بیش از همه به او نزدیک شود؛ اما چیزی که مشاهده میکنیم ملغمهای است از روایات خانواده شهید علی هاشمی و همرزم شهید در زمان حال، بههمراه فلشبکهای متعددی از زوایای مختلف به زمان جنگ. این نوع روایت حالتی از بینظمی به فیلم داده است و در لحظاتی فاقد منطق است.
بازیگر نقش شهید علی هاشمی نیز بهخوبی انتخاب نشده است. مشکل انتخاب بازیگر در اکثر فیلمهای جنگی امسال وجود داشت و بازیگران معمولاً از درآوردن کاراکتر شهید ناتوان بودند. در اشک هور هم بازیگر از ساخت یک شخصیت سمپاتیک برای شهید علی هاشمی، بهنحوی که بتواند تماشاگر را با خود همراه کند، ناموفق است.
پرداخت هنری به شخصیت یک شهید کار سختی است. شخصیت شهید جنبههای معنوی جدیای دارد که به دلیل عینی بودن مدیوم سینما، جا دادن آنها در قاب دوربین سینمایی اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت است. لذا انتخاب همرزم شهید به عنوان راوی انتخاب خوبی است؛ چراکه میتواند یک نگاه عینی از بیرون نسبت به شهید ارائه دهد. اما فیلم با شکستن این منطق در طول فیلم، نمیتواند به تصویری منسجم از کاراکتر برسد.
این فیلم یک قسمت دیگر به سریال پرداخت ضعیف به شهدا اضافه کرد. با سانتیمانتالیسم نمیتوان شهید ساخت و تنها چیزی که از چنین فیلمهایی حاصل میشود، آثاری سطحی با چند قطره اشک و احساساتی زودگذر است. باید فیلمنامهنویس و کارگردانهایی برای خلق چنین آثاری انتخاب شوند که شناخت عمیقی نسبت به شهدا داشته باشند، بلکه بتوانند مقداری از این شناخت و حس را با اثر خود منتقل کنند.
شماره ۴۳۵۰ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
سانتیمانتالیسم














