محمد قربانی، منتقد: «زیبا صدایم کن» صدرعاملی پرده اول خوبی دارد. شخصیت پدر تا حدود زیادی با بازی خوب حیایی ساخته میشود و دوربین به خوبی زوایا و اندازههایش را متناسب با موقعیتها پیدا میکند. اما به ناگاه بعد از میانه، فیلم طوری سقوط میکند که باورکردنی نیست. ناگهان زیبا صدایم کن -که میتوانست یک ملودرام خوب و بهترین فیلم صدرعاملی باشد- تبدیل میشود به یک فیلمفارسی بیمنطق و عجیبوغریب. لحن بازی حیایی عوض میشود، برخی صحنههای احساسی کمدی ناخواسته میشوند و سیر ترمیم رابطه پدر و دختر میرود روی هوا. تا جایی که باورم نمیشود که سازنده پرده اول و ادامه فیلم یک نفر هستند.
فیلم همه چیز را خوب میکارد، پدر و انگیزههایش را برای تماشاگر میسازد و خیلی درست یک ملودرام چفتوبستدار را پایهگذاری میکند. اما از جایی که صدرعاملی فیلم را به حرف زدن و شعار دادن میبازد، زیبا صدایم کن از دست میرود. همه چیز از صحنه دزدیده شدن ون گشت ارشاد شروع میشود. جایی که پدر، دخترش را رها میکند تا بتواند در سالن برای صدرعاملی کفوسوت بخرد. این صحنه بسیار غیرمنطقی است و مقدمه رها شدن منطق دراماتیک فیلم در ادامه میشود. صدرعاملی میتوانست حداقل دختر حیایی را در وَن قرار دهد تا پدری که به سختی به دخترش رسیده، انگیزهای منطقی برای دزدیدن ماشین پلیس داشته باشد. از این سکانس به بعد همه چیز خراب میشود. بعضی لحظات دراماتیک مثل رویارویی پدر و عمو در سوپرمارکت یا دوره شدن دخترک در مدرسه توسط معلمان و کادر، به کمدی ناخواسته تبدیل میشود. در لحظات بسیاری از فیلم، منطق آنقدر رها بود که برخی تماشاگران با تعجب به هم نگاه میکردند و میپرسیدند چرا؟ مانند جایی که یک اتوبوس رندوم آن هم در خط راهآهن-تجریش جلوی پدر و دختر ترمز میکند و کمی بعد متوجه میشویم راننده اتوبوس مادر خانواده است که سالها خبری از او نبوده است! از نیمه به بعد حتی در قاببندی، حرکات دوربین و تدوین نیز فیلم افت محسوسی میکند. انگار صدرعاملی از جایی به بعد دیگر حوصله ادامه دادن نداشته است. مسئله دیگرم با فیلم روابط بین پدر و دختر است. این رابطه منحنی درستی را طی نمیکند و سینوسی است. از طرفی تماشاگر هیچوقت علت مقصر انگاشته شدن پدر را درک نمیکند. مقصر بودن او امری پیشینی و حقنه شده به فیلم است. انگار صدرعاملی بی آن که به دراماتیک کردن قصور پدر بپردازد، او را ذاتا و به دلیل جنسیتش مقصر میداند. پدر رنجکشیده و مسئولی که در نیمه اول فیلم میبینیم، پدری که با تمام مشکلاتش از آسایشگاه فرار میکند تا تولد دخترش را همراه او جشن بگیرد، از پیش و با توجه به جو ضد مرد و ضد پدر سینمای ایران، مقصر است. اگر یک فیلمساز جوان تحتتاثیر اتفاقات و تحولات اجتماعی سالهای اخیر چنین جوزده باشد که فیلمش را به ورطه نابودی بکشد قابل فهم است، اما این مسئله برای فیلمساز باسابقه و سالخوردهای مثل صدرعاملی نابخشودنی است. زیبا صدایم کن میتوانست فیلم خیلی خوبی باشد، اگر بر مسئله اصلی متمرکز میماند و بازی را به شرایط موجود و شهوت دیده شدن نمیفروخت. صدرعاملی میتوانست یکی از ماندگارترین پدرهای تاریخ سینمای ایران را بسازد. اما به این دلیل که فیلم بیشتر خود را مسئول شعارها و فیگورها و مد روز میداند تا سینما، هدر رفته و ساختاری دوپاره یافته است؛ حیف.
شماره ۴۳۴۸ |
صفحه ۱۳ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
زیبا! ترند شو














