فرهیختگان: با آغاز دولت جدید در آمریکا، سیاستهای واشنگتن در قبال تهران همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. از طرفی دونالد ترامپ مشغول مسائل مختلف داخلی و خارجی از جمله رؤیاهای توسعهطلبانه با همسایگانش است و کمتر درباره ایران حرف میزند و از سوی دیگر مارکو روبیو، وزیر خارجه جدید ایالات متحده از تشدید فشارها علیه ایران میگوید. امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بینالملل معتقد است ایران و آمریکا هر دو خواهان توافقاند، اما تعریفشان از «توافق خوب» متفاوت است. در ادامه متن کامل گفتوگوی وی با «فرهیختگان» را از نظر میگذرانید.
ایران و آمریکا؛ فعلاً بلاتکلیف
مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا در حالی خواستار فشار بیشتر به ایران شده که سابقه طولانی در ایرانستیزی دارد. امیرعلی ابوالفتح با اشاره به این سابقه گفت: «ترامپ خودش اذعان دارد که سیاست فشار حداکثری را در دولت اولش پایهگذاری کرده است و هرکسی که در تیم ترامپ کار میکند، همین موضع را دنبال میکند. کسی انتظار ندارد که در واشنگتن کسی بگوید ما دیگر نمیخواهیم فشار حداکثری را علیه ایران اعمال کنیم. دولت بایدن هم همین سیاست را دنبال میکرد. بنابراین، سفر نتانیاهو حداقل در این مورد خاص، یعنی در ارتباط با سیاست فشار حداکثری، نکته جدیدی نداشته است.»
ابوالفتح همچنین درباره قطع کمکهای ایالات متحده به سازمان آنروا که مربوط به فلسطینیهاست گفت: «این اقدام تنها مختص فلسطینیها نیست. آمریکا کمکهای خارجی را، بهجز اسرائیل و مصر، برای همه کشورها و گروههایی که از آن بهره میبردند، متوقف کرده است. فرقی ندارد که این کمکها به فلسطینیها میرسید یا به غیرفلسطینیها، به چپها تعلق داشت یا راستها، به دولتهای مختلف داده میشد یا به اوکراین اختصاص پیدا میکرد. در هر صورت، این تصمیم یک اقدام کلی بوده و مختص به فلسطینیها نیست. اما درباره ایران، هنوز وضعیت مشخص نیست و به نظر میرسد دو سناریو وجود دارد. یک سناریو این است که دولت دوم ترامپ هنوز به جمعبندی مشخصی درباره ایران نرسیده و به همین دلیل اعلام سیاستی نکرده است. سناریوی دیگر این است که به جمعبندی رسیده، اما هنوز اعلام رسمی آن صورت نگرفته است. در هر صورت، وجه مشترک این دو سناریو این است که سیاست آمریکا در قبال ایران، یعنی سیاست دولت ترامپ در این زمینه، هنوز اعلام نشده است.»
حتی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران هنوز مشخص نشده است
ابوالفتح با بیان اینکه مشخص نیست این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، ادامه داد: «حتی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز هنوز معرفی نشده است، در حالی که مثلاً نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در موضوع اوکراین، در غرب آسیا و در سایر حوزهها مشخص شدهاند. اما درباره ایران چنین اقدامی صورت نگرفته است. واقعاً مشخص نیست که آیا این سیاستها تدوین شدهاند و هنوز اعلام نمیشوند، یا اینکه دولت هنوز به جمعبندی نهایی نرسیده است. فعلاً باید منتظر ماند. ترامپ تنها ۱۵ روز است که آمده و در این مدت به موضوعات متعددی پرداخته و توجهات به مسائل مختلفی جلب شده است، بنابراین موضوع ایران کمی در حاشیه قرار گرفته است. نمیدانم این در حاشیه قرار گرفتن چقدر ادامه خواهد داشت؛ آیا دو ماه، سه ماه، پنج ماه دیگر هم همین وضعیت خواهد بود، یا اینکه مثلاً سه روز دیگر ناگهان سیاست خود را اعلام خواهند کرد؟ در هر صورت، این سیاستها باید از زبان رئیسجمهور، وزیر خارجه یا مشاور امنیت ملی اعلام شوند.»
ترامپ برای رسیدن به «یک توافق دیگر» از برجام خارج شد
پس از گذشت 17 روز از آغاز به کار رسمی ترامپ در کاخ سفید هنوز ترکیب دولت نهایی نشده است. ابوالفتح معتقد است به همین دلیل هیچکس درباره آنچه مربوط به ایران است چیزی نمیداند. او در این باره گفت: «من که اطلاعی ندارم، احتمالاً در کاخ سفید هم هنوز مشخص نیست، چون سناریوی اول را محتملتر میدانم؛ اینکه سیاستها هنوز تدوین نشدهاند. اگر تدوین شده بودند، بهنوعی درز پیدا میکرد. اینکه در آینده توافقی حاصل میشود یا نه، مشخص نیست. ترامپ اصلاً از برجام خارج شد تا توافق دیگری را به دست آورد، یعنی او ضد توافق نیست، ایران هم ضد توافق نیست. فقط مسئله اینجاست تعریفی که ایران از «توافق خوب» دارد، با آنچه آمریکا «توافق خوب» میداند، تفاوت زیادی دارد. نه ایران مخالف مذاکره است و نه آمریکا؛ هر دو طرف خواهان رسیدن به توافقاند. در دولتهای مختلف، چه دولت روحانی، چه دولت رئیسی و چه دولت پزشکیان، همه دولتهایی که در ایران بر سر کار آمدهاند، به دنبال توافق بودهاند. در آمریکا نیز همینطور، اما فاصله میان دو طرف آنقدر زیاد است که امکان برقراری یک پل ارتباطی میان آنها وجود ندارد. حداقل بعد از خروج آمریکا از برجام، چنین پلی دیگر شکل نگرفته است. برجام یک فرصت تاریخی بود که به نتیجه رسید، اما پس از آن، چه دموکراتها و جمهوریخواهان در آمریکا، و چه اصولگرایان و اصلاحطلبان در ایران، همگی خواهان توافق بودهاند، ولی تاکنون هیچ فرمول مشترکی که مورد قبول دو طرف باشد، به دست نیامده است.»
روبیو با سکوتش میگوید هنوز به جمعبندی نرسیدهاند
این کارشناس مسائل بینالملل همچنین درباره سیاست فشار حداکثری گفت: «سکوت روبیو نشاندهنده این است که احتمالاً هنوز به جمعبندی نرسیدهاند. به نظر من، این سکوت تأیید میکند که هنوز تصمیم نهایی اتخاذ نشده است. شاید منتظرند که ابتدا به نتیجه برسند و بعد از زبان رئیسجمهور اعلام کنند. ترامپ علاقه زیادی دارد که خودش اظهارات خاصش را مطرح کند. مثلاً وقتی قصد داشت با کره شمالی دیدار کند، خودش این موضوع را علنی کرد و در جایی گفت که «من با نماینده کره جنوبی صحبت کردم و قصد دارم با فلانی گفتوگو کنم.» یا بحثهایی مثل وضع تعرفه یا خرید گرینلند را شخصاً مطرح کرد. بنابراین، احتمال دارد که یا هنوز به جمعبندی نرسیدهاند، یا منتظرند ترامپ خودش اعلام کند و او هم تاکنون چیزی در این باره نگفته است. این نشان میدهد که احتمالاً سیاست آمریکا در قبال ایران هنوز نهایی نشده است. در مورد ایالات متحده باید گفت هیئت حاکمه آمریکا، فارغ از اینکه دموکراتها بر سر کار باشند یا جمهوریخواهان و فارغ از اینکه رئیسجمهور بایدن، اوباما یا ترامپ باشد، همواره بهعنوان یک کشور و یک نظام سیاسی، خواهان حلوفصل موضوعات مورد اختلاف با ایران در همه حوزهها بوده است.»
آمریکا باید دغدغههای ایران را بپذیرد
ابوالفتح در ادامه به تفاوت دو طیف اصلی سیاسی در آمریکا اشاره کرده و تصریح کرد: «تفاوت آنها در این است که دموکراتها معتقدند همه موضوعات باید حل شود، اما مرحلهبهمرحله. یعنی ابتدا از سختترین، حساسترین و فوریترین موضوع شروع کنیم؛ مثلاً ابتدا مسئله هستهای، سپس موشکی، بعد مسائل منطقهای، حقوق بشر، دموکراسی، ساختار نظام، زن، زندگی، آزادی و سایر مسائل را بهتدریج حل کنیم. به این روش میگویند «پیشروی فاز به فاز»؛ اما جمهوریخواهان نظر دیگری دارند. آنها معتقدند که باید بهیکباره پشت میز مذاکره نشست و طی یک بازه زمانی مشخص، مثلاً شش ماه، دو ماه، ده روز یا حتی یک ساعت، تمام مسائل را باهم حلوفصل کرد. در این روش، همه مسائل از جمله موشکی، منطقهای، دموکراسی، حقوق بشر و هر موضوع دیگری باید همزمان مورد مذاکره قرار گیرد. بنابراین، هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان خواهان حل همه مسائل هستند؛ تفاوتشان فقط در تکنیک رسیدن به این هدف است. از این نظر، اگر مذاکراتی بخواهد صورت بگیرد، چه بهصورت تدریجی و فاز به فاز، و چه بهصورت یکباره، در هر دو حالت، موضوعات موشکی، منطقهای و سایر مسائل را در بر خواهد گرفت. آمریکا باید دغدغههای ایران را نیز بپذیرد. نباید اینگونه باشد که یک طرف برنده و طرف دیگر بازنده باشد؛ توافق باید برد- برد باشد. آمریکا باید بپذیرد که اگر انتظار دارد ایران برنامه موشکی نداشته باشد، در مقابل، امنیت ایران چگونه تأمین خواهد شد؟ در ازای کاهش توانمندی موشکی، چه امتیازی قرار است داده شود؟ اگر قرار است ایران از منطقه خارج شود و پشت مرزهای خود بماند، نگرانیهای امنیتی ایران بهعنوان یک کشور حاضر در منطقه غرب آسیا چگونه برطرف خواهد شد؟ اینها سؤالاتی است که آمریکاییها باید به آنها پاسخ دهند. اگر پاسخ ندهند، هر توافقی که حاصل شود، شکننده خواهد بود.»
مشکل اصلی «کنگره» است
این کارشناس مسائل بینالملل در بخش پایانی صحبتهای خود به چالش دیگری در زمینه توافق ایران و آمریکا اشاره کرده و گفت: «حتی اگر همه این مسائل را کنار بگذاریم و ایران با دولت ایالات متحده آمریکا به توافق برسد و قراردادی هم امضا شود، مشکل کنگره همچنان پابرجاست. یعنی مشکل فقط کاخ سفید نیست. تمام تحریمهایی که علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شده، بر اساس مصوبات کنگره ایالات متحده است. لغو هر قانونی در هر کشوری نیاز به تصویب قانون جدید دارد. حتی اختیار رئیسجمهور برای تعلیق تحریمها، که بر اساس برجام به او داده شده بود، در سالهای اخیر کاهش پیدا کرده است. یعنی حتی اگر ترامپ دوباره رئیسجمهور شود و اعلام کند که قصد دارد با ایران توافق کند، مانند همان نامههای عاشقانهای که برای کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی میفرستاد، اگر چنین نامهای برای پزشکیان بفرستد، باز هم کنگره زیر بار نخواهد رفت. مشکل اساسی همینجاست. آمریکا این مسئله را در نظر نمیگیرد. آنها باید رویکرد خود را تغییر دهند. ایران که نمیخواهد آمریکا را خلع سلاح کند، به دنبال گرفتن موشکهای آمریکا یا نابود کردن توانمندی هستهای این کشور نیست. ایران قصد ندارد آمریکا را از منطقه بیرون کند. حالا که آمریکا چنین خواستههایی از ایران دارد، در مقابل، چه امتیازی میخواهد بدهد؟ آیا فقط میخواهد امتیاز بگیرد و هیچ امتیازی ندهد؟ این بحثی کاملاً متفاوت است. اما اگر آمریکا واقعاً به دنبال توافق است، باید پاسخ دهد که وقتی ایران موشکهای بالستیک نداشته باشد، چه جایگزینی برای امنیتش در نظر گرفته خواهد شد؟ اینها سؤالاتی است که آمریکاییها نمیخواهند به آنها پاسخ دهند و دقیقاً به همین دلیل، پذیرش چنین توافقی برای ایران بسیار دشوار است.»