حمیدرضا رنجبرزاده، خبرنگار: اگر قطاری از صفرها را کنار هم ردیف کنیم، اما عددی پشت سر این صفرها نباشد تا به آنها معنی و اعتبار ببخشد، هر چقدر هم که تعداد صفرها بالا برود، عددی به وجود نمیآید و این، حکایت اولین تجربه محمود کریمی در مقام کارگردان است.
هسته یک اثر داستانی پیرنگ است و هسته پیرنگ نیز شخصیت. آنچه در تعریف پیرنگ میگویند، «سیر علت و معلولی داستان» است. علت اینکه شخصیت را هسته اصلی پیرنگ میدانم این است که اگر بهعنوان مثال تصادفی در یک پلات گنجانده شده باشد، منظور از علت و معلول این نیست که چرا دو خودرو با یکدیگر برخورد میکنند؛ بلکه نکته در این است که شخصیتی که راننده خودرو است، چرا باعث بروز تصادف شده است. اینجاست که شخصیتپردازی، اهمیت خود را بیش از پیش نشان میدهد. یک اثر موفق باید بتواند شخصیتهای خود را خلق کند و بپرورد، مخاطب را با آنها آشنا و همراه کند و اندکاندک با طیشدن قوس شخصیتیشان در کنار حفظ منطق داستانی، تغییرات کاراکترها و سرنوشت آنها را رقم بزند.
با این مقدمه، باید دید که وضعیت «بچه مردم» در این چهارچوب چگونه است. مهمترین نقطهضعف فیلم، شخصیتهایی هستند که آنقدر در کوران اتفاقات متعدد فیلم گرفتار شدهاند که مجال چندانی برای رفتن به عمق آنها، درک انگیزهشان و طیشدن قوسهای شخصیتی آنها به دست نمیآید. مثال بارز آن، رهاشدن پروژه یافتن مادر و رفتن ابوالفضل به جبهه است. یا بهعنوان مثالی دیگر، گروهک «شبهروشنفکر شبهمبارز»ی است که در پلات فیلم حضور دارند. از نحوه اتصال ابوالفضل به این گروه تا رخدادهایی که حوالی آنها رخ میدهد، میتوانند از فیلم حذف شوند و خللی به شاکله پیرنگ وارد نشود. علت امکان این حذف، این است که این گروه نه تغییر و بلوغی را در شخصیت ابوالفضل رقم میزنند، نه پروژه یافتن مادر او را به نتیجهای میرسانند و نه حتی مسیر این پروژه را تغییر میدهند. از جنبه دیگر، سه دوست دیگر ابوالفضل که در ابتدای فیلم از نظر اهمیت شانه به شانه ابوالفضل میزنند نیز در این فیلم متأسفانه رها میشوند و بهنوعی هدر میروند.
با این وجود، «بچه مردم» ایدهای جذاب دارد. نسبتاً سرگرم میکند و طنازیهای بجا و موفقی دارد که از دام مهلک شوخیهای جنسی، بهخوبی رها شدهاند. فیلم از کست بازیگری گرانقیمتی بهره میبرد و بازیهای خوبی، مخصوصاً از مهبد جهاننوش در آن به چشم میخورد. مسئلههای فیلم نیز مهمند اما پرداختی که به آنها میشود، ابعاد و جنبههای گوناگون مسائل را نمیشکافد و جهان فیلم، در سطح میماند. علت در سطح ماندن جهان فیلم این است که همانند رخدادهای بسیار زیاد، فیلم زهد در انتخاب مسئله نیز ندارد و مسائل مختلفی در فیلم مطرح میشوند که طبیعی است علیرغم مدت زمان طولانی آن، فرصتی برای پرداخت مناسب به همه آنها فراهم نشود. به همین علت فیلم داشتههای خوبی دارد که بهخاطر ضعف در فیلمنامه و شخصیتپردازی به صفرهایی شبیهند که اعتبار فیلمنامه پشت آنها قرار ندارد.
ذکر یک نکته در پایان خالی از لطف نیست. خوب است که در تیتراژ پایانی فیلم، عبارت «با تشکر از دوست خوبمان، وس اندرسون» نیز درج شود!
شماره ۴۳۴۶ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
صفرهایی که پشتشان عددی نیست!














