مریم فضائلی، خبرنگار گروه فرهنگ: محمود کریمی تا قبل از فیلم «بچه مردم» بیشتر با صدایش شناخته میشد. شاخصترین کاری که مردم با آن کریمی را شناختند، آیتمهای برنامه تلویزیونی «خندوانه» بود. او گویندگی و کارگردانی این آیتمها را بهعهده داشت و صدای خاصش باعث شد تا در ذهنها باقی بماند. از زمانی که خندوانه آغاز به کار کرد تا زمانی که مدتها بعد از پایان پخش این برنامه، تقریبا هیچ رد و نشانی از محمود کریمی نبود. تا اینکه او در اولین حضورهای حرفهای، کاری کرد، کارستان! البته نبود رد و نشان از کریمی به معنای کار نکردن او نبود. او پیشتر در آثاری همچون فیلمهای «نگار»، «چهارشنبه خون به پا میشود»، «فراموشی» و سریال «حالا برعکس» بهعنوان بازیگر حضور داشته است. همچنین محمود کریمی کارگردانی سریال «حالا برعکس» را نیز برعهده داشت. اما تقریبا هیچ کدام این کارها باعث نشده بود که کریمی برای خودش به یک هویت و شناختی عمومی برسد. با پخش فیلم «بچه مردم» در سانس دوم روز سوم جشنواره فیلم فجر، توجههای زیادی به این کارگردان کاراولی جلب شد. به همین بهانه به سراغ محمود کریمی، کارگردان این کار رفتیم و از او درباره تجربه ساخت این فیلم پرسیدیم.
بهعنوان سوال ابتدایی، از ایده اولیه این فیلم بگویید که چطور به آن رسیدید؟
ایده این فیلم از پیشنهاد آقای اصلانی به من و آقای احمدی شروع شد. حدود ۱۵ سال بود که آقای احمدی میخواست در این حوزه کار کند و به نظر میرسید نوبت ما بود که از این فرصت استفاده کنیم. من و خانم یارمحمدی زمان زیادی را صرف تحقیق و مصاحبه کردیم تا به یک طرح و ایده اولیه برسیم. پس از پذیرفته شدن طرح، مرحله نگارش فیلمنامه شروع شد. روند کار خوب پیش رفت و به دردسر خاصی برخورد نکردیم. امیدوار بودیم فیلم را برای جشنواره سال گذشته آماده کنیم، اما به دلیل مراحل پیشتولید و انتخاب بازیگران اصلی که مدت نسبتا زیادی صرف آن شد، کار به امسال کشید.
همکاری شما با آقای احمدی بهعنوان تهیه کننده کار چگونه بود؟
آقای احمدی و من حدود هفت هشت سال است که با هم کار میکنیم. به نظرم اگر آقای احمدی نبود، این فیلم ساخته نمیشد. یعنی حداقل من این پروژه را قبول نمیکردم. این کار به چیزهایی فراتر از مناسبات معمولی کاری نیاز داشت. این پروژه نیازمند اعتماد دوطرفه بود. بهعنوان فیلمساز کاراولی «بچه مردم» پروژه بزرگی حساب میشد و امکان ریسک و خطا خیلی زیاد است؛ پس به سرانجام رساندن این فیلم فقط میتوانست از آن اعتماد و دوستی دوطرفه وام بگیرد. ما قبلاً پروژههای مختلفی با هم انجام داده بودیم و اعتماد من به ایشان و ایشان به من، باعث شد بتوانیم این کار را پیش ببریم. با وجود چالشها و سختیها، نتیجه خوبی گرفتیم و امروز شاهد استقبال خوبی از فیلم هستیم.
فرایند ساخت فیلم چقدر طول کشید و از چه زمانی شروع شد؟
از اوایل بهار سال گذشته شروع کردیم. مراحل تحقیق، نگارش فیلمنامه و پیشتولید تا آبانماه طول کشید. پیشتولید سنگینی داشتیم و تا آبانماه طول کشید، مخصوصاً انتخاب بازیگران چالش بزرگی بود که مدت زمان قابلتوجهی را صرف آن کردیم. نمیتوانستیم ریسک کنیم و برای همین با سختی و صبوری چهار بازیگر پسر را پیدا کردیم. فیلمبرداری از آذرماه شروع شد و تا اواخر سال ادامه داشت. هدفمان این بود که فیلم در جشنواره امسال بهخوبی دیده شود.
درباره انتخاب بازیگران فیلم توضیح دهید. چرا این ترکیب از بازیگران نوجوان تازهکار و پیشکسوت را انتخاب کردید؟
از همان ابتدا که قصه شکل گرفت، فهمیدیم کاراکترهای اصلی نوجوان هستند. متوجه شدیم که سینمای ایران بازیگر نوجوان کم دارد و باید خودمان آنها را کشف و تربیت کنیم. در کنار آنها، از بازیگران پیشکسوت استفاده کردیم تا توازن مناسبی در فیلم ایجاد شود. چون برخی از نقشهای کوتاه نوشته شده بود، میتوانستیم حدس بزنیم که احتمالا برای بازیگران رغبتی برای بازی کردن ایجاد نمیکند ولی خب ما از رفاقتهایمان استفاده کردیم و نقشها را طوری نوشتیم که هر کدام، حتی با حضور کوتاه در حد دو سه سکانس، در روند داستان تأثیرگذار باشند. بهنوعی آنها را با این کار ترغیب به بازی کردیم.
برخی منتقدان معتقدند فیلم «بچه مردم» رنگ و بوی آمریکایی دارد. نظر شما چیست؟
من همیشه به سبک مشخصی در کارگردانی علاقه داشتهام و این سبک را برای این فیلم انتخاب کردم. اینکه رنگ و بوی آمریکایی دارد، شاید به دلیل دکوپاژ و ریتم فیلم باشد. اما این چیزی است که من دوست دارم و در این فیلم هم آن را اجرا کردم. اما به هرحال درباره رنگ و بوی آمریکایی، چیزی نمیدانم!
برخی منتقدان اشاره کردهاند که فیلمنامه در برخی قسمتها پرش دارد و ممکن است مخاطب را گیج کند. آیا این نظر را قبول دارید؟
من معتقدم فیلمنامه کاملاً منسجم بود که اگر این نبود آن را اصلاح میکردیم. ما بارها فیلمنامه را بررسی کردیم و مشاوران زیادی آن را تحلیل کردند. بههرحال همه سلیقهها را نمیتوان راضی کرد. در واقع شاید برای مخاطبی این حجم از چگالی قصه، ریتم و تمپو خیلی جذاب نباشد. همانطور که ما مخاطبانی داریم که با فیلمهای کمقصه و ریتم کند مشکل دارند. بهصورت کلی این موضوع به سلیقه افراد بستگی دارد.
شاید خیلی ها مثل ما وقتی میخواهند از «بچه مردم» بگویند، عبارت «تیم خندوانه» را برای این فیلم به کار میبرند. به جز شما و آقای احمدی، آیا تیم «خندوانه» در ساخت این فیلم نقش داشتند؟
نه، هیچکس از تیم «خندوانه» در این پروژه حضور نداشت. حتی من به دلیل شلوغی دوستانم در کار نتوانستم از آنها در این پروژه استفاده کنم. همین باعث شد برای اولین بار این تیم دور هم شکل بگیرد و البته که تجربه بسیار خوبی بود.
این اولین تجربه شما در جشنواره فیلم فجر به عنوان کارگردان است. چه تفاوتی بین این تجربه و کارهای قبلیتان احساس میکنید؟
هر پروژه شرایط خاص خودش را دارد و هیچ چیز قطعی نیست. من در برنامه «پارک ملت» همراه با تیمی از مستندسازان جلوی دوربین بودم. در این فیلم هم تمرکز اصلیام روی کارگردانی بود. این تجربه جدیدی برای من بود و از آن لذت بردم. البته پروژههای دیگری هم در راه دارم که هنوز در مرحله اولیهاند.
بهعنوان کارگردان کار کدام صحنه یا سکانس فیلم برای شما جذابتر بود و آن را بیشتر دوست داشتید؟
یکی از سکانسهای موفق فیلم مواجهه مادر و پسر است.
بغل کردن ابوالفضل و گوهر خیراندیش صحنه جدیدی در سینمای ایران بود. حتی موقع پخش فیلم در برج میلاد؛ بسیاری بعد از دیدن این سکانس دست زدند و خیلی همراهی کردند. فکر میکنید برای اکران بابت این صحنه به مشکل میخورید؟
به نظر من خیر؛ چراکه واکنش مخاطب در آن لحظه نه از روی عبور از یک خط قرمز، بلکه ناشی از اجرای درست و باورپذیری آن صحنه بود. ما شاهد لحظهای واقعی از احساسات یک نوجوان ۱۷-۱۸ ساله بودیم که در موقعیتی خاص و حساس، واکنشی طبیعی نشان میدهد. از همین رو تماشاگر نیز بهطور ناخودآگاه با آن همذاتپنداری میکند و واکنشش به لحظهای انسانی و صادقانه تبدیل میشود. همچنین دبیرخانه اعلام کرده بود که پخش فیلمها در جشنواره به معنی دریافت مجوز پخش هم هست. اگر این منطق در ارزیابی اثر در نظر گرفته شود، طبیعتاً صدور پروانه نمایش نباید مشکلی داشته باشد.














