یادگیری سطحی و بهاصطلاح سرسری مفاهیم در دوران آموزش متوسطه آن هم برای درسی مانند ریاضی باعث شده تا طی سالهای اخیر اساتید گلایههای زیادی را متوجه سیستم تدریس آموزشوپرورش داشته باشند. اساتیدی که حرفشان در یک جمله خلاصه میشود و آن هم اینکه «دانشجوی امروز مفهومی با مباحث درسی آشنا نمیشود.» چالشی که به اذعان آنها دلیلی شده تا بیشتر وقت کلاس برای نودانشجویان صرف یادآوری مباحث شود که باید در مدارس فرا میگرفتند. این مسئله حتی به دانشجویانی که از مسیر کنکور سر از دانشگاههای مطرح کشور مانند صنعتیشریف درمیآورند هم رسیده است. موضوعی که به نظر میرسد میتوان امید داشت تا طی سالهای آینده با تداوم اعمال سابقه تحصیلی بهصورت قطعی، بستر تغییر آن فراهم شود. جواد ابراهیمیبروجنی، استادیار ریاضی دانشگاه صنعتیشریف هم معتقد است در بیشتر مواقع باید نودانشجویان را بکوبیم و از ابتدا آنها را آموزش دهیم و دلیل اصلی کیفیت پایین سواد ریاضی دانشآموزان هم تمرکز روی شیوههای تستزنی است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
وضعیت کیفیت درس ریاضی در کشور ما براساس آزمون تیمز روند نزولی به خود گرفته است، دلیل این مسئله از نگاه شما بهعنوان یکی از اساتید ریاضی چیست؟
در ابتدا باید بگویم این آزمون نشان میدهد که ما نهتنها در قیاس با دیگر کشورها، بلکه در مقایسه با وضعیت خود ایران در دوره قبلی هم با افت همراه بودهایم. درباره اینکه چرا به این شرایط رسیدهایم هم براساس برداشت شخصیام، باید بگویم که دلایل متنوعی را برای افت درس ریاضی در کشور داریم. اما قبل از توضیح کامل این مسئله، باید بگویم هرچند این ارزشیابی نشان میدهد که شاخصهای آموزشی رو به پایین حرکت میکند اما حتی اگر چنین ارزیابیهایی هم وجود نداشت، براساس تجربه شخصیام باید بگویم که بهصورت مشهود میتوانستیم این وضعیت را ببینیم. یعنی شرایط کیفیت داوطلبانی که وارد دانشگاه میشوند نسبت به سالهای گذشته، بهطور مشهودی ضعیفتر است و این مسئله را بهعنوان فردی که با دانشآموزان برتر در دانشگاه شریف در ارتباط است، میگویم و حتی ممکن است وضعیت در دیگر دانشگاهها بغرنجتر هم باشد. میخواهم بگویم ما حتی در دانشگاه سطح بالایی مانند شریف هم این مسئله را بهصورت روشن میبینیم و این گلایهمندی تقریبا اکثر اساتیدی است که در حوزه ریاضی با دانشجویان سال اولی روبهرو هستند.
به سوال اصلی برگردم، جمعبندیام از اینکه چرا به این نقطه رسیدهایم، آن است که این مسئله ریشههای مختلفی دارد و بخش بسیار مهمی از آن هم مربوط به شرایط اقتصادی است و این مسئله به چند طریق میتواند به این حوزه آسیب بزند. مهمترین آن این است که شرایط اقتصادی باعث میشود تا معلمان آموزشوپرورش احتمالا هم انگیزه پایینتری داشته و هم بهخاطر برطرف کردن نیازهای اقتصادیشان، شاید نتوانند تمرکزی که نیاز است را برای آموزش درس ریاضی بگذارند. در طرف مقابل هم امروز دانشآموزان میبینند که اگر تحصیلات عالیه داشته و به دانشگاه بروند و چندین سال هم درس بخواند، درنهایت شغلی که پیدا میکنند از لحاظ اقتصادی درآمد کافی را برای آنها به همراه نمیآورد و به همین دلیل اصلا انگیزه کافی برای تحصیل نخواهند داشت. نگاه کنید در چند سال اخیر رغبت به تحصیلات و بهطور خاص تحصیلات در حوزه ریاضی و بعد از آن فنی و مهندسی بسیار پایین آمده است؛ چرا که امروز رشتههای علوم انسانی مانند حقوق و علوم پزشکی بهواسطه ذهنیتی که خانوادهها داشته و تصور میشود که این رشتهها درآمد بیشتری دارند، با رغبت بالاتری از سوی جامعه روبهرو هستند. البته باید این را هم بگویم که در برخی زمینهها مانند پزشکی مشکلات زیادی هم وجود دارد و یک نوع سرابی برای خانوادهها در این زمینه ایجاد شده است.
یکی از اهداف ارائه آموزشهای متوسط، آمادهسازی دانشآموزان برای ورود به دانشگاه است، چقدر روند برگزاری کنکور تا پیش از تغییرات را در کاهش کیفیت تحصیلی دانشآموزان بهویژه در درس ریاضی موثر میدانید؟
طبیعتا یکی از مواردی که تاثیر مخرب روی سیستم آموزشی گذاشته بود، همین مباحث مربوط به کنکور بوده است. یعنی ما موسسات آموزشی و همچنین انواع کتابها را داشتیم که ترویجدهنده شیوههای تستزنی آن هم بدون توجه به بخش علمی ماجرا بودند که این مسئله بسیار برای حوزه کیفیت تحصیلی دانشآموزان آسیبزننده بوده است.
امروز شاهد تغییر روند برگزاری کنکور و اعمال سابقه تحصیلی بهصورت قطعی هستیم، این مسئله تا چه میزان میتواند در بهبود کیفیت تحصیلی درس ریاضی اثرگذار باشد؟
هرچند جزئیات این مسئله را نمیدانم و طبیعتا نمیتوانم بهطور تخصصی درباره آن صحبت کنم، اما از نگاه بنده به عنوان یک ناظر خارجی، معتقدم مشکل در این زمینه بهدرستی دیده شده است. یعنی اگر نیت از تصویب و اجرای این قانون، آن باشد که تاثیر مخرب موسسات آموزشی فراوان را کاهش دهد، قطعا این اتفاق اثرگذار خواهد بود. با این حال درباره شکل و شیوه اجرا ترجیح میدهم نظر قطعی ندهم اما در اصل مسئله بهدرستی شناسایی شده و حدسم نیز آن است که یک بخشی از سروصدا و اعتراضاتی که درباره این حوزه ایجاد شده، به احتمال زیاد به افرادی برمیگردد که منافع اقتصادیشان را در خطر میبینند. بنده چندی پیش در توییتر میخواندم که یک موسسه کنکوری، کمکهزینهای را به یک دانشآموز نیازمند داده بود که باعث رشد آن دانشآموز هم شد بهطوری که طبق اذعان این دانشآموز، اگر این کمکها نبود، نمیتوانست به جایگاه فعلیاش برسد؛ یعنی نمیتوان منکر آن بود که برخی از این کارها نیز بهصورت عامالمنفعه است اما در کنار ضربهای که این موسسات و شیوه کنکور در گذشته به آموزش و بهصورت خاص به درس ریاضی زده و باعث شده تا این درس از قالب مفهومی خود خارج شده و به قالب تستی در بیاید، مزیتهای آن بسیار اندک بوده است.
معتقدم هر سیستمی اگر در کارشناسی و اجرا درست شود و مهمتر اینکه اگر این مسئله توضیح داده شود و افراد جامعه بفهمند که اگر این طرح در حال برگزاری است، پشت آن کارهای کارشناسی صورت گرفته و متولیان به این نتیجه رسیدهاند که برای کاهش تاثیر کنکور در آموزش، شیوه جایگزین اتخاذ کنند وضعیت بهتر خواهد شد. با وجود اینکه نمیتوانم بهصورت کلی بگویم موافق یا مخالف این تغییر هستم، اما قطعا برگزاری کنکور به شیوه سنتی را باید یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در کاهش وضعیت سواد عمومی ریاضی دانشآموزان دانست.
کاهش کیفیت سواد دانشآموزان، چالشهایی هم در مقطع دانشگاه ایجاد خواهد کرد که تاثیر خود را در آینده نزدیک نشان میدهد. نگاه شما به این مسئله چگونه است؟
مشکلاتی که ما با دانشآموزان داریم در 2 بحث تقسیمبندی میشود که یکی از آنها افت کیفیت است. دیگری هم ناهماهنگی بین آموزشوپرورش و تحصیلات دانشگاهی است. یعنی دانشجو تا یک برههای زیر نظر وزارت آموزشوپرورش است و بعد وارد دانشگاه میشود و به همین دلیل طبیعتا برنامههای آموزشی هر دو باید هماهنگ باشد. یعنی اگر دانشآموز نیاز به سواد خاصی برای ورود به دانشگاه دارد، باید پیشنیازهای آن را در دبیرستان گذرانده باشد. اینکه دبیرستان بهصورت مستقل برنامههای درسیاش را تغییر دهد و سرفصلها را حذف کند و وقتی دانشآموز وارد دانشگاه شد، تازه بخواهد پیشنیاز بخواند، قابل قبول نیست. بخش مربوط به افت کیفیت آموزشی هم دقیقا از جایی صورت میگیرد که ارزشیابی تا قبل از دانشگاه براساس سرعت و شیوههای تستی است و این مسئله باعث میشود هم سطح سواد دانشآموز کاهش پیدا کرده و هم دانشجو عادتهای اشتباهی پیدا کند. یعنی دانشآموز وقتی وارد کلاس دانشگاه میشود عادت کرده که به دنبال نکته کنکوری باشد و بگوید مثلا نکته نهایی این مسئله چه میشود. یا بگوید جواب سوالات در امتحانات بهصورت تستی است؟ این مسئله نشان میدهد که یک شخصیتی برای دانشآموز ساخته شده که وقتی وارد دانشگاه میشود، ناچاریم که بهاصطلاح او را بکوبیم و از ابتدا بسازیم. یعنی باید ذهنیتی که دانشآموز دارد در دانشگاه برطرف شده و بگوییم اصلا ریاضی آنچه که تا امروز دیده، نیست. درحالیکه دانشآموز در مدرسه باید استدلال را یاد بگیرد اما این مسئله در آموزش مغفول است. متاسفانه سال به سال هم این مسئله بدتر شده؛ چراکه در زمان دانشآموزی ما هم معلمان بیشتر اهمیت میدادند و هم سیستم آموزشی تاکید خاصی به این مسئله داشت و وقتی دانشآموز وارد دانشگاه میشد با موضوعاتی مانند استدلال آشنا بود.
مسئله دیگر بااهمیت هم که در کاهش سواد ریاضی دخیل بوده و به آن به کمتر پرداخته شده مسئله تکنولوژیهای نوین است. یعنی امروز بیشتر دانشآموزان و بعدا دانشجویان بیشتر آنچه فرا میگیرند از کلاس نیست بلکه از بستر فضای مجازی است و این آموزش به دلیل تنوع زیادی هم که دارد و کنترلی هم از حیث کیفیت روی آن صورت نمیگیرد، باعث شده تا روندهای تحصیلی هم تغییر کند. از آنجایی که نمیتوان جلوی این بستر را گرفت، طبیعتا ناچار هستیم تا آن را مدیریت کنیم. یعنی خود آموزشوپروش میتواند از این ابزارها استفاده کند. نگاه کنید امروز نسل زد و در آینده نزدیک نسل آلفا وارد دانشگاه شده و میشوند و آنها در محیطهای متفاوتی زیست کردهاند، به همین دلیل سیستم آموزشی باید متناسب با شخصیت و ویژگیهای فردی این افراد باشد و نمیتوان چنین سیستمی وجود داشته و هیچ کنترلی هم روی آن صورت نگیرد و در کنار ما بخواهیم با همان روش گذشته کار را پیش ببریم.