ایمان عظیمی، خبرنگار: سینمای ایران از وقتی خودش را شناخت سعی کرد بهعنوان آلترناتیوی برای آثار صنعتی هالیوود مطرح شود و حداقل جشنوارههای غربی را متأثر از حضور خویش کند. در ابتدا این ایده بسیار گرفت و فرهنگ ایران بهواسطه سینمایش در فستیوالهای معتبر دنیا شناخته شد. ابراهیم حاتمیکیا فرزند همین دوران است ولی شیوهای که در فیلمسازی پیش گرفت او را از دیگران متمایز میکرد و در مرتبه بالاتری در میان افکارعمومی قرار میداد. حاتمیکیای «دیدهبان» و «مهاجر» با روایت مینیمال دفاع مقدس آنچنان شناخته شد که دیگر نیازی برای طرح خود در جشنوارههای فیلم در سراسر دنیا نداشت. او بسیار بیش از دیگر فیلمسازان موج اول سینمای پس از انقلابِ ایران به سینما و فرم هنری آن اهمیت میداد و در پس روایتهایش به «رسانه بودن» این مفهوم پی برده بود. فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا از چنان خاصیتی برخوردار بودند که نهتنها گذشت زمان از ارزش آنها نمیکاست، بلکه رفتهرفته بر اهمیت آنها اضافه هم میشد. قابهای آثار او سینمایی بودند و فیلمنامههایش هم به ارزش نمایشی آن آثار اضافه میکردند. حاتمیکیا در فیلمهایی نظیر «ارتفاع پست»، «آژانس شیشهای» و حتی «به وقت شام» نشان داد که استاد متورانسن است و چیزی از هنرمندان-تکنسینهای هالیوودی کم ندارد. با این حال داستان ساخت نسخه سینمایی «موسی کلیمالله» تا حد زیادی متفاوت با دیگر آثار این کارگردان برجسته است.
«موسی کلیمالله» با تأکید بر کابوس فرعون آغاز میشود. او به دلیل ناتوانی جنسیاش قادر به معرفی جانشینی برای تاج و تخت نیست و این کابوس به نگرانی وی دامن میزند. حال فرعون باید به هر مستمسکی چنگ بیندازد تا نگذارد خواب پریشانش تعبیر شود. نسخه سینمایی موسی با گزینش این خط داستانی و تأکیدهای گاه و بیگاهش به حالات نزار جسمی و روانی فرعون عملاً معرفی حضرت موسی(ع) را به مسئلهای حاشیهای بدل میکند و حتی بدون اینکه قصد و غرضی داشته باشد، ترحم مخاطب را نسبت به فرعون (با بازی بهنام تشکر) برمیانگیزد، اما خوشبختانه در این مسیر به افراط و زیادهروی دچار نمیشود و با معرفی «یوکابِد»، مادر حضرت موسی(ع) از تأکید نادرست ابتداییاش روی فرعون کوتاه میآید و به ساخت شخصیت روی میآورد. مریلا زارعی، لنز حاتمیکیا و نوع نگاه او نسبت به مقوله درام را بهخوبی میشناسد و بیش از دیگر بازیگران برای درآوردن کار تلاش میکند. دیگر افراد حاضر در قاب، نه سمپاتیک میشوند و نه بیننده را به ایجاد حسی منفی و برخورنده سوق میدهند. از فرعون گرفته تا آسیه و قابله و مأموران نظامی شهر و حتی پدر حضرت موسی کاملاً خنثی هستند و حتی اُوراَکت هم به کارشان نمیآید! از طرف دیگر، تأکید بیش از حد ابراهیم حاتمیکیا در استفاده از جلوههای ویژه بصری و سپردن بار سنگین فیلم بر دوش تکنولوژی CGI، روی نقاط مثبت احتمالی فیلم که در شیوه کارگردانی و اشرافش بر اسلوب میزانسن و دکوپاژ سینمایی همیشه بارز بوده، سایه انداخته است و کاری کرده تا قاببندیها تلویزیونی و سریالی شود!
علاوهبر نکاتی که گفته شد، «موسی کلیمالله» به دلیل فرم تلویزیونیاش برای نمایش بر پرده عریض چندان مناسب نیست؛ چون بیان چنین قصه مهیبی در مدیوم سینما در قالب و قامت کوتاه نماهای درشت، مدیوم و مدیومکلوز ممکن نیست. فیلم اگرچه به سبب داستان جذابش قادر است مخاطب سریالهای تاریخی صداوسیما را راضی نگه دارد ولی در زمین بازی سینما آنطور که شایسته نام ابراهیم حاتمیکیاست تحویل گرفته نمیشود، چون نه بکگراندی از آنچه در جلوی دوربین رخ میدهد به تماشاگر منتقل میکند و نه از عنصر تعلیق، غافلگیری و دلهره استفاده لازم را به عمل میآورد. اگرچه این قیاس ممکن است با توجه به امکانات سختافزاری و نرمافزاری سینمای ایران معالفارق بهنظر برسد ولی پس از تماشای «موسی کلیمالله» درمییابیم که همچنان مهیبترین بازنمایی سینمایی در مورد زندگی این پیامبر متعلق به سینمای آمریکاست. باری، باید منتظر ماند و دید که «موسی کلیمالله» در ورسیون سریالی آن چه میشود.
شماره ۴۳۴۳ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
تراژدی فرعون














