فرهیختگان: تعلیق «کمکهای خارجی آمریکا به 200 کشور جهان»، بخوانید «سرمایهگذاری برای دخالت در امور کشورها»، خبری بود که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا آن را به عنوان «دستور کار اول آمریکا» اعلام کرد. این تصمیم که دامنه شمولیت آن به اپوزیسیون خارجنشین ایران نیز میرسد، بلافاصله آنها را تحتتأثیر نگرانی از رکود کاسبی «براندازی»، دچار آشفتگی کرده است. چهرههای برانداز که پیش از این برای تأمین مالی عیشونوش خود ایدههایی همچون «گدایی 2 دلاری» را هم آزمایش کرده بودند، اکنون برای اینکه حمایت اجتماعی خریده و به پشتوانه آن تداوم حمایتهای مالی بیثمر را از آمریکا خواستار شوند، در روایتهای رسانهای خود قطع این حمایت مالی را به «قطع ویپیان» خلاصه میکنند تا اینگونه القا کنند که آنها نگران قطع دسترسی ایرانیان به اطلاعاتند و نه دسترسی خود به پول و امکانات. فارغ از اینکه این ادعا تا چه حد واقعی یا جعلی است، آنچه باید به آن پرداخته شود این است که تعلیق حمایتهای مالی به معنی قطع آن نیست. از آنجایی که هدف چنین دستوری توسط وزارت خارجه «بازنگری همه برنامههای کمکهای خارجی به منظور حصول اطمینان از کارآمدی و سازگاری آنها با سیاست خارجی ایالات متحده» عنوان شده، حمایتهای مالی از اپوزیسیون نیز احتمالا هدفمندتر دنبال میشود و چهبسا باتوجه به سابقه اظهارات ضدایرانی وزیر خارجه جدید آمریکا شدیدتر نیز بشود. روبیو که پیش از این در حمایت از اپوزیسیون ایرانی قانون «مهسا» را با هدف تحریم عالیترین مقامات ایران به کنگره ارائه داده بود اکنون همانطور که لادن بازرگان، عضو سازمان دادخواهان، بخوانید«سازمان منافقین»، گفته است به امید اپوزیسیون تبدیل شده است. بنابراین برای اینکه از روایتهای سراسیمه اپوزیسیونِ نگران از قطعی مواجب فاصله بگیریم و همچنین به دام تحلیلهای سفیدکننده از دولت جدید ترامپ در مواجهه با ایران نیفتیم، باید ضمن بررسی دقیقتر تصمیم جدید وزارت خارجه آمریکا، قرابت مقامات ضدایرانی فعلی آمریکا با براندازان را نیز درنظر بگیریم. قرابتی که باعث میشود کمکهای مالی به اپوزیسیون همچنان برقرار مانده و چهبسا هدفمندتر و شدیدتر از گذشته پیگیری شود.
90 روز بدون بودجه آمریکایی
بعد از صدور فرمان اخراج مهاجران غیرقانونی از آمریکا، حالا رئیسجمهور آمریکا فرمان «مسدودسازی کمکهای خارجی» را صادر کرده است. فرمان جدید ترامپ، کمکهای خارجی آمریکا به 200 کشور را به مدت 90 روز تعلیق میکند. ایالات متحده به عنوان کشوری که بزرگترین کمکهای خارجی را انجام میدهد، در سال 2023 بیشتر از 60 میلیارد دلار کمک خارجی اختصاص داده بود. این کشور در سال 2024، با کاهشی 20 میلیاردی، بیشتر از 40 میلیارد دلار، بودجه برای کمکهای خارجی اختصاص داده است که بخشی از این کمکها به اوکراین، اردن و حتی افغانستان میرفت. البته بخشی دیگر از این بودجه هم در اختیار براندازان ایرانی برای اقدامی که آنها «حمایت از آزادی ایران» میخواندند، قرار میگرفت. تنها در سال گذشته 65 میلیون دلار از 40 میلیارد دلار بودجه آمریکا به برنامه دموکراسی منطقهای خاورنزدیک (NERD) اختصاص پیدا کرده است. عمده این بودجه نیز با ادعای کمک به احیای دموکراسی در ایران در اختیار رسانههای فارسی و چهرههای برانداز قرار میگرفت. حالا اما وزارت خارجه آمریکا به مدت 90 روز و از تاریخ 26 ژانویه، این کمکهای خارجی را متوقف کرده. در بیانیه وزارت خارجه به این موضوع اشاره شده این کمکهای خارجی که از طریق وزارت خارجه و سازمان بینالمللی آمریکا تأمین میشود «برای اطمینان از کارآمدی و سازگاری آنها با سیاست خارجی آمریکا» متوقف میشوند تا بازنگری در اعمال این کمکها صورت گیرد. دونالد ترامپ، پیش از اجرایی شدن این فرمان، گفت: «به همه اعضای کابینه دستور دادم تا تمام قدرتی که در اختیار دارند را برای شکست دادن تورم و کاهش هزینههای زندگی روزمره به کار گیرند.» و در ادامه هم اشاره کرد: «ما میخواهیم قیمتها را کاهش دهیم، به همین دلیل کمکهای خارجی لغو شد.» موضوعی که وزارت خارجه آمریکا هم در بیانیه خود به آن اشاره کرد و گفت: «آمریکا دیگر حاضر نیست، هیچ پولی را به صورت بیهدف و بدون اینکه برای مردم آمریکا فایدهای داشته باشد، بپردازد.» مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا هم گفت: «هر دلاری که ما هزینه میکنیم، هر برنامهای که تأمین مالی میکنیم و هر سیاستی که دنبال میکنیم، باید با پاسخ دادن به سه پرسش ساده توجیه شود: آیا این کار آمریکا را ایمنتر میکند؟ آیا این کار آمریکا را نیرومندتر میکند؟ آیا این کار آمریکا را مرفهتر میکند؟» مجموع این اظهارات نشان میدهد، هدف اولیه و اصلی آمریکا از قطع این کمکهای خارجی، در ادامه برنامههایی مثل اخراج مهاجران غیرقانونی از آمریکاست و پیشبرد اولویت اصلی دولت ترامپ، یعنی تمرکز بر حل مشکلات داخلی مردم آمریکاست. این تصمیم اما چندان به مذاق اپوزیسیون خارجنشین خوش نیامد؛ چراکه حداقل 3 ماه، خبری از کمک تازه نخواهد بود. البته نکته جالب توجهی که در بیانیه وزارت خارجه آمریکا و اظهارات مقامات دولت ترامپ به آن اشاره شد، این است که این توقف 90 روزه، موقتی خواهد بود و به احتمال زیاد بعد از این 3 ماه تغییرات قابل توجهی در اختصاص این هزینهها صورت خواهد گرفت، اما قطع نخواهد شد. با فرض اعمال این بازبینی، دور از ذهن نیست که تغییری در بودجه براندازان ایجاد شود. شکست مفتضحانهای که براندازان در جریان ناآرامیهای 1401 خوردند و پس از آن اختلافات و دعواهایشان در نشست ساختگی همبستگی، همان زمان هم کارفرماهای آمریکایی و صهیونیستی را ناامید کرد، این احتمال را به وجود آورده است که ترامپ نخواهد پول زیادی در جیب براندازان شکستخورده بریزد و یا حداقل برخی از چهرهها و گروههای کماثر را حذف کند.
ترامپ، ترامپیستهای ایرانی را هم «سورپرایز» کرد
ترامپیستهای ایرانی که بعد از پیروزی او و حضورش در کاخ سفید، کف و سوت میزدند و با شجاعت از حمله آمریکا به ایران صحبت میکردند، از 26 ژانویه که فرمان تعلیق کمکهای خارجی 90 روزه صادر شده، از اقدام جدید آمریکا «سورپرایز» شدند و این اقدام را هدیه ترامپ به جمهوری اسلامی خواندند. رسانههای فارسیزبان، اما بعد از صدور این فرمان، ژست رسانهای نگرانی برای مردم ایران گرفتند و این خط را دنبال کردند که قطع این کمکها، امکان دسترسی ایرانیها به اینترنت بدون محدودیت را دچار مشکل میکند. واقعیتی که تلاش میشود پشت این اظهار نگرانی برای مردم پنهان شود، این است که فاندهای براندازان بعد از این فرمان، در خطر نابودی قرار گرفته است. از زمانی که این حکم اجرایی شده، رسانههای فارسیزبان مثل بیبیسی و اینترنشنال به این موضوع پرداختهاند که اگر بودجه آنها قطع شود باید چه کنند. برای مثال یکی از تحلیلگران حاضر در یکی از برنامهها به این موضوع اشاره کرد که «متأسفانه آقای ترامپ همیشه همه را با کارهایی که انجام میدهد، سورپرایز میکند. امید ما باید به آقای مارکو روبیو باشد.» تحلیلگران این رسانه حالا و درحالیکه بودجه آنها در معرض قطع شدن قرار گرفته، به نقطه صفر برگشتهاند و دیالوگی که در روزهای بعد از شکست پروژه 1401 بیان میکردند را تکرار میکنند؛ «همه اینها به ما ثابت میکند خودمان باید دشمن خودمان را از بین ببریم و نمیشود روی چیزهای دیگر حساب کرد.» این رسانهها درحالی این ادعا را مطرح میکنند که از سال 2004 تا 26 ژانویه 2025 بخش زیادی از بودجه فعالیت آنها را دولتهای مختلف آمریکایی تأمین میکردند و تقریباً هیچ زمانی بدون بودجه آمریکا به فعالیتهای ضدایرانی نپرداختند. در سال 2004 کنگره آمریکا قانونی تحت عنوان «حمایت از آزادی ایران» مطرح و در 2006 تصویب کرد که به موجب آن بودجههایی برای تحقق این آزادی اختصاص میداد. برمبنای گزارشی که مرکز تحقیقات آمریکا منتشر کرده است، تنها در سال 2004 نزدیک به «2 میلیون دلار» از این بودجه را برای پیشبرد آنچه آنها تحقق «دموکراسی برای ایران» میخواندند، اختصاص دادند. این میزان در سالهای بعد روندی صعودی به خود گرفت و در 2005، سه میلیون دلار شد. در سال 2006 این رقم، صعود قابل توجهی پیدا کرد و به 11میلیون دلار رسید و از سال 2008 بودجه اختصاصی برای ایران به رقم 60 میلیون دلار رسید. این بودجه اختصاصی در سالهای بعد تا 40 میلیون دلار کاهش پیدا کرد. از سال 2013 تا 2017 این رقم در 30 میلیون دلار ثابت باقی ماند. رقم بودجه اختصاصی برای ایران در سال 2023 به بیش از 68 میلیون دلار رسید. حالا این بودجه به مدت 90 روز تعلیق خواهد شد، آن هم توسط دولتی که براندازان تصور میکردند قرار است از همان روزهای ابتدایی ورودش به ایران، سیاست فشار حداکثری را علیه ایران کلید بزند. حالا اما به زعم آنها گویی این فشار حداکثری به طور معکوس و روی آنها اعمال شده است، حداقل به مدت 90 روز. همین موضوع هم باعث شده تا آنها تصور کنند گزینه ترامپ در مواجهه با ایران، نشستن پای میز مذاکره است.
سیاستهای ضدایرانی تمام نمیشوند، رادیکالتر ریبرند میشوند
تعلیق کمکهای خارجی آمریکا به کشورهای خارجی ازجمله به اپوزیسیون ایران به معنای کنار گذاشتن سیاستهای ضدایرانی نیست. درواقع، افراد و واسطههای کلیدی که در راستای این سیاستها فعالیت داشتند، جایگزین میشوند و ممکن است کانالهای مالی جدیدی برای پیشبرد اهداف ضدایرانی فعال شود. شخصیتهای ایرانستیز در کابینه ترامپ همچنان حضور دارند. مارکو روبیو که اکنون وزیر امور خارجه است مواضع سرسختی علیه ایران اتخاذ کرده است. روبیو به همراه الکس پادیلا، سناتور دموکرات، «قانون مهسا» را برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران به سنای آمریکا ارائه دادهاند. علاوه بر این، پیت هگزت، وزیر دفاع جدید آمریکا و مایک والتز در ماههای گذشته اظهارات تندی در مورد اقدام نظامی علیه ایران مطرح کردهاند. ترامپ که هگزت را از میان کهنهسربازان گارد ملی ارتش و مجریان فاکسنیوز برای پست وزارت دفاع برگزیده، تیم امنیت ملی خود را حول محور سیاستهای تهاجمی علیه ایران سازماندهی کرده است. شباهت دیدگاههای والتز و هگزت در مورد تسلیح اسرائیل و لزوم مقابله با برنامه هستهای ایران نشان میدهد تیم امنیتی جدید دولت ترامپ، طرحی واحد و هماهنگ برای افزایش فشار بر ایران دارد. دولت ترامپ به دنبال افزایش تنش در خاورمیانه است، اما بدون آنکه ارتش آمریکا را وارد درگیری مستقیم کند. در همین راستا، مقامات ارشد دولت ترامپ بر لزوم افزایش تسلیحات پیشرفته اسرائیل برای رویارویی با ایران تأکید کردهاند. مایک والتز در مصاحبهای تأکید کرده «باید دست اسرائیل را برای رویارویی با ایران باز بگذاریم و تسلیحاتی را که دولت بایدن ارائه نکرد، به آنها بدهیم.» هگزت نیز با حمایت از این دیدگاه، ادعا کرده است «اگر اسرائیل نبود، ایران امروز یک کشور اتمی بود» و بر لزوم عدم محدودیت تسلیحاتی بر اسرائیل تأکید کرده است. چنین رویکردی نشان میدهد دولت ترامپ بهطور ضمنی، اسرائیل را به اتخاذ موضعی تهاجمیتر علیه ایران تشویق میکند. تیم ترامپ در حال برنامهریزی برای بازگرداندن سیاست فشار حداکثری علیه ایران است. این سیاست در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ به اعمال شدیدترین تحریمها علیه ایران منجر شد و اکنون نیز به نظر میرسد دولت جدید ترامپ قصد دارد همان مسیر را دنبال کند. در همین راستا ترامپ در مراسم تحلیف اینگونه زبان به تهدید ایران گشود: «ایرانیها در دوره بایدن به دلیل فروش نفت ثروتمند شدهاند و باید فروش نفت ایران محدود شود.» با این حال، تفاوت این دوره در آن است که ترامپ افرادی را در تیم خود نگه میدارد که از او تبعیت کامل داشته باشند. در دوره قبلی، چهرههایی مانند برایان هوک و مایک پمپئو حضور داشتند، اما این بار ترامپ به دنبال انتخاب افرادی است که بدون تردید از سیاستهای او پیروی کنند. وی در همین راستا نیکی هیلی را که در برههای بهعنوان رقیب بالقوه او مطرح بود، کنار گذاشت. همچنین درحالیکه در دوره اول، ترامپ جیمز متیس را که یک نظامی باتجربه و مستقل بود، برای وزارت دفاع انتخاب کرده بود، این بار فردی را برگزیده که صرفاً دستورات او را اجرا کند. بنابراین تعلیق کمکهای خارجی آمریکا و تغییرات در تیم سیاست خارجی این کشور به معنای تغییر در سیاستهای کلی نیست. سیاستهای ضدایرانی دولت ترامپ ادامه خواهد داشت و چهرههای جدیدی که به قدرت رسیدهاند، همان رویکردهای تهاجمی دولت اول او را دنبال خواهند کرد.
آمریکا به دنبال استفاده هدفمندتر از اپوزیسیون کاسب است
تعلیق کمکهای مالی آمریکا به اپوزیسیون ایرانی به معنای پایان همیشگی این حمایتها نیست، بلکه این یک تغییر تاکتیکی موقتی است که به دولت ترامپ امکان میدهد تا سیاستهای خود را در قبال مخالفان جمهوری اسلامی بازنگری کرده و مسیر جدیدی را برای دستیابی به اهداف ضدایرانی خود تعیین کند. به بیان دیگر، واشنگتن بهدنبال هدفمندتر کردن مداخلات خود در ایران است تا با بهرهگیری از گروهها و افراد کارآمدتر، نفوذ بیشتری در تحولات داخلی ایران داشته باشد.
طی دهههای گذشته، اپوزیسیون ایرانی بهویژه آنهایی که در خارج از کشور مستقرند، بهعنوان یک ابزار فشار در سیاستهای ضدایرانی آمریکا مورد استفاده قرار گرفتهاند. با این حال، این گروهها نتوانستهاند خروجی قابلتوجهی برای سیاستگذاران آمریکایی به همراه داشته باشند. آخرین نمونه این ناکامی، ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ در ایران بود که علیرغم سرمایهگذاریهای کلان غرب در حوزههای رسانهای، دیپلماتیک و پشتیبانی مالی از طیفهای مختلف برانداز، تجزیهطلب و تروریست، این گروهها نتوانستند اهداف تعیینشده را محقق کنند. درنتیجه، برای بسیاری از سیاستگذاران آمریکایی، حمایت مستمر از اپوزیسیون ایرانی در شکل سنتی خود به یک هزینه بیفایده تبدیل شده است.
تعلیق حمایتهای مالی آمریکا از کشورهای مختلف و همچنین اپوزیسیون ایرانی که با هدف دخالت در امور سیاسی و اقتصادی کشورها انجام میشود، بیش از آنکه نشانهای از تغییر در سیاستهای آمریکا باشد، نشاندهنده بازنگری در روشهای بهکارگیری این گروههاست. سیاستهای ضدایرانی در دولت جدید ترامپ رادیکالتر خواهد شد و این تغییر رویکرد ایجاب میکند دولت وی روی افراد و گروههایی تمرکز کند که تأثیرگذاری بیشتری در پیشبرد اهداف واشنگتن دارند. در همین راستا، تیم سیاست خارجی ترامپ پس از بررسیهای مجدد، حمایتهای خود را بر چهرههای مشخصتر و روشهای نوینتر متمرکز خواهد کرد. علاوه بر تمرکز بر اسرائیل و لابیهای ضدایرانی، دولت ترامپ احتمالاً درصدد استفاده بیشتر از جنگ ترکیبی علیه ایران خواهد بود. این استراتژی شامل ترکیبی از تحریمهای شدید اقتصادی، جنگ اطلاعاتی، عملیات سایبری و حمایت هدفمندتر از برخی گروههای اپوزیسیون است. برخلاف دورههای قبلی که حمایت از مخالفان ایرانی بهصورت کلی انجام میشد، در این مرحله کمکها چه بسا با حجم بیشتری احتمالاً صرفاً به گروهها و افرادی اختصاص داده خواهد شد که بتوانند نقشی عملیتر و مؤثرتر ایفا کنند.
رسانههای فارسیزبان مستقر در خارج از کشور همواره ابزار مهمی در پیشبرد سیاستهای ضدایرانی بودهاند. به نظر میرسد در دوره جدید، دولت ترامپ بودجه و راهبردهای مشخصتری برای این رسانهها در نظر خواهد گرفت تا بتوانند بهعنوان بازوی تبلیغاتی آمریکا علیه ایران عمل کنند. تعلیق کمکهای خارجی به اپوزیسیون ایرانی، نه بهعنوان یک تغییر اساسی، بلکه بهعنوان یک تاکتیک موقتی و هدفمند باید مورد بررسی قرار گیرد. دولت ترامپ، پس از بازنگری در نحوه مداخله در امور داخلی ایران، احتمالاً حمایتهای مالی و غیرمالی خود را در قالبی جدید ادامه خواهد داد.