زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: «استقلال دانشگاه» موضوعی چالشبرانگیز که به نظر میرسد در سالهای اخیر کارکردی شعاری پیدا کرده و هرازچندگاهی به مناسبتهای مختلف نقل تریبون مدیران میشود تا نشان دهد از خاطر متولیان امر نرفته است! موضوعی که چهارم بهمنماه بار دیگر در رسانهها مطرح شد؛ یکبار از زبان وزیر علوم در نشست سراسری کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی این وزارتخانه و یکبار نیز از زبان چهره ماندگار ریاضی و استاد دانشگاه شهید چمران اهواز، امیدعلی کرمزاده در نشست رئیسجمهور با فرهیختگان و نخبگان استان خوزستان و خطاب به مسعود پزشکیان بیان شد. کلیدواژه استقلال بخش مهمی از کلام هر دو سخنران بود اما مخاطب اولی نهادهای بیرون از فضای دانشگاه بوده و دومی وزارت علوم را نشانه گرفت. استاد دانشگاه شهید چمران، وزارت علوم را بهعنوان بالاسری دانشگاهها معرفی کرده و ورود این وزارتخانه به جزئیات مرتبط با فعالیت دانشگاهی در عرصههای علمی را نافی داشتن استقلال دانسته بود، اما در مقابل وزیر علوم از اعتقاد به استقلال دانشگاه و حمایت از رسیدن به آن سخن گفته بود. همین اتفاق همزمان درخصوص یک مسئله چالشی، نگاههای متفاوت مطرح نشان میدهد هنوز تا رسیدن به استقلال دانشگاهی در کشور راه زیادی پیش رو است که طبیعتا اولین قدم برای حرکت در این مسیر را هم باید داشتن نقطه نظر مشترک در بین بدنه دانشگاهی، سیاستگذاران و تصمیمگیران این حوزه دانست.
استقلال و پاسخگویی؛ پیشنیاز یا همنیاز؟
سؤال اصلی که شاید پاسخ آن بتواند تصویر واضحتری از «استقلال دانشگاهها» ارائه دهد، آن است که چرا تحقق استقلال در نظام آموزش عالی اهمیت بالایی دارد؟ واقعیت آن است که دادن استقلال به مراکز آموزشی کشور البته به شرط تعیین حدود و خط قرمزهای مربوط به آن میتواند دامنه اختیارات دانشگاهها را در عرصههای مختلف آموزشی، پژوهشی و فناوری در دنیای امروز مشخص کند. یا براساس تعریفی که در مقاله «استقلال نهادی دانشگاههای دولتی وابسته به وزارت علوم» آمده «استقلال توانایی انجام فعالیتها بدون کسب اجازه از یک مرجع کننده است.» مطالبهای که در صورت تحقق، اولین دستاورد آن را میتوان پاسخگو کردن دانشگاهها نسبت به عملکردشان دانست. به عبارت دقیقتر امروز به دلیل عدم هماهنگی و انطباق نظامات موجود در عرصه آموزش عالی کشور از وضعیت ارتقا و جذب اساتید گرفته با شرایط واقعی دانشگاهها تا عدم مدیریت بودجههای دولتی و برزمینماندن بخشی از وظایف دانشگاهها با بهانههای نبود بودجه؛ شاهد آنیم که روسای دانشگاهها برخی از کجرویها و کمکاریهایشان را به نداشتن استقلال در عملکرد مرتبط کرده و عملاً آن را دستاویزی برای فرار از پاسخگویی نسبت به شرایط موجود تبدیل کردهاند. سعید غیاثیندوشن، رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم در یادداشتی که پیشتر با عنوان «مقوله استقلال دانشگاهها و الزاماتی که باید فراهم شود» در اختیار «فرهیختگان» قرار بود، استقلال را پیشنیاز پاسخگویی آموزش عالی معرفی کرد. او معتقد است: «استقلال و پاسخگویی هر دو در واقع دو روی یک سکهاند. پاسخگویی قبلاً بهطور غیرمستقیم به استقلال ارتباط داشت، اما در حال حاضر بهعنوان چهره جدیدی از استقلال ظهور کرده است. در سناریوی فعلی پاسخگویی نهتنها یک مبحث جدی است، بلکه زمان آن است که بهطور کامل درک شده و برای رسیدن به آن برنامه عملی به وجود آید.» موضوع قابلتوجه در نگاه این دانشیار رشته آموزش عالی دانشگاه علامه طباطبایی، آن است که در حال حاضر دانشگاهها فقط برای آموزش مردم نیستند، بلکه آنها درگاه توسعه کشورها محسوب میشوند. از این رو دانشگاهها باید نقشهای زیادی مانند ایجاد دانش جدید، ایجاد جامعه فکری و دانشمحور، ارتباط بین جامعه و نهادها را ایفا کنند.
در جستوجوی استقلال
با وجود اینکه هیچکس را نه در بدنه دانشگاهی و نه در بدنه تصمیمگیر و سیاستگذار مرتبط با حوزه آموزش عالی نمیتوان پیدا کرد که مخالفتی با تحقق استقلال در دانشگاهها داشته باشد، اما نمیتوان این مسئله را هم کتمان کرد که هنوز بعد از گذشت نزدیک به 5 دهه از انقلاب، نهتنها مدل مطلوبی از تحقق دانشگاه مستقل منطبق بر فضای بومی کشور وجود ندارد، بلکه حتی در تعریف کلی حد و حدود استقلال دانشگاهها هم یکپارچگی در بین دستگاههای مختلف دیده نمیشود. اتفاقی که مانع اصلی در تحقق این مسئله بوده و درصورت تداوم وضعیت فعلی، در آینده هم سد راه رسیدن به استقلال دانشگاهها میشود.
اولویتهای اعلام استقلال دانشگاهها چیست؟
واقعیت آن است که دانشگاهها نمیتوانند با یک دستورالعمل یکباره به استقلال کامل برسند، به همین دلیل چنین کاری باید قدمبهقدم صورت گرفته و بهاصطلاح بستری فراهم شود که دانشگاهها بتوانند تمرین استقلال کنند. ازاینرو شاید توجه به اولویتهای مربوط به استقلال دانشگاهها و باز گذاشتن دست آنها در هر کدام از موضوعات مربوطه بتواند بهتدریج آنها را برای رسیدن به این مسئله آماده کند. براساس مقاله «اولویتبندی ابعاد استقلال دانشگاهی از دیدگاه خبرگان دانشگاهی» که از 30 تن از خبرگان دانشگاهی دانشگاههای صنعتی نوشیروانی و دانشگاه علوم پزشکی بابل که دارای سوابق اجرایی مختلف در سطوح مختلف مدیریتی بودند نظرسنجی شده، اولویتهای مختلفی برای این منظور ارائه داده که طبق آن دادن آزادی علمی اولویت اول مطرح شده است. بعد از آن استقلال حقیقی، استقلال مالی، استقلال سازمانی و استقلال کارکنان هم در رتبههای بعدی اهمیت معرفی شدهاند.
چرا دانشگاههای ایران مستقل نمیشوند؟
اگر بخواهیم از ساحت کلی به استقلال دانشگاهها نگاه کنیم، میتوان آن را به معنی جدا شدن دانشگاهها از دولتها فارغ از نگاههای سیاسی آنها دانست. یعنی عملاً دولتها دستی در اداره دانشگاهها نداشته باشند. نگاه جزئیتر به این مسئله هم معنایش آن است که باید دست وزارت علوم از تصمیمگیریهای دانشگاهها کوتاه شود، همان مطالبهای که عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید چمران اهواز 4 بهمنماه در حضور رئیسجمهور مطرح کرد. یکی دیگر از بخشهایی که حضور و نقشآفرینی آن در دانشگاهها به معنی از دست رفتن استقلال دانشگاهها معنی میشود را هم باید شورای عالی انقلاب فرهنگی دانست. شورایی که مصوبات آن نقش اساسی در یکرنگ کردن مراکز آموزش عالی کشور داشته و این یکرنگی هم به معنی ضدیت با استقلال تعریف میشود. اما مسئله به همان سادگیها هم نیست و جدا کردن دانشگاهها از هر این 3 ضلع یادشده با چالشهای خاص به خود همراه است.
وابستگی مالی؛ سد راه رسیدن به استقلال
اولین چالشی که سد راه تحقق استقلال مالی دانشگاهها میشود را باید وابستگی کامل مالی آنها به دولتها دانست. درحقیقت تا زمانی که دانشگاههای کشور به بودجه عمومی دولت وابستهاند، نمیتوان انتظار داشت مطالبه روسای دانشگاهها مبنی بر دادن استقلال به آنها اجرایی شود. آن هم در شرایطی که تخصیص بیش از 100 درصدی بودجه دانشگاهها طی دو سه سال اخیر بهعنوان یکی از دستاوردهای ویژه از سوی مسئولان وزارت علوم اعلام میشود، هم متولیان آموزش عالی و هم روسای دانشگاهها نمیتوانند در مقام دفاع از استقلال دانشگاهها برآیند. در مقاله «بررسی مروری ابعاد استقلال در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در ایران و جهان» هم بهصراحت قید شده که «ابعاد استقلال دانشگاهها بهشدت تحتتأثیر مداخلات دولتی قرار دارند و در این میان موسسات تازهتأسیس که وابستگی بیشتری به بودجه دولت دارند، در عمل نیز شرایط سختی را برای رسیدن به استقلال خواهند داشت.» از سوی دیگر نمیتوان این مسئله را نادیده گرفت که انتظار روسای دانشگاهها برای رسیدن به استقلال آن هم در شرایطی که همتی از سوی آنها برای کاهش وابستگی مالی و روی پای خود قرار گرفتن در این حوزه دیده نمیشود، انتظار چندان معقولی نخواهد بود. طبیعتا اگر بنا باشد استقلال دانشگاهها به مرحله اجرا درآید، این مهم باید از دانشگاههایی که به دولت برای تأمین مالی متکی نیستند، شروع شود. موضوعی که از آن میتوان هم بهعنوان تمرینی برای متولیان آموزش عالی در دادن اختیار و استقلال به دانشگاهها نام برد و هم نقش نیروی محرک را برای ترغیب روسای دانشگاههای دولتی با هدف بالا بردن سهم درآمدهای اختصاصیشان ایفا کند.
بیم سوءاستفادههای سیاسی از استقلالطلبی
خواه یا نخواه سیاست از ابتدای تشکیل شکل نوین دانشگاه در کشور ما تأثیر جدی بر آن داشته و البته دارد. گاه این تأثیر بهنفع آموزش عالی تلقی شده و گاهی هم بر ضرر آن تشخیص داده شده است. اصل تأثیر حکومت بر دانشگاه را نمیتوان نفی کرد، آنان که تورق کوتاهی بر تاریخ علم در سدههای اخیر داشتند، نشانههای متعدد آن را بهویژه در سالهای جنگ جهانی و دوران جنگ سرد ببینند. البته در مقابل میتوان نتایج برخی مداخلههای حکومت را در رشد شگفت و اثرگذاری ویژه علم و فناوری در کشورهای مختلف هم نظاره کرد، بنابراین اصل نحوه و میزان مداخله دولتها خود مسئله چالشی در حوزه استقلال دانشگاهها بهشمار میرود. در کشور ما هم نمونههای سوءاستفاده از دانشگاه را میتوان یافت که چگونه جریانات سیاسی از دانشگاه و دانشجو در جهت مطلوب خودشان بهره بردهاند و گاهی جهت حرکت آن را تغییر دادهاند. در چنین شرایطی بیم آن میرود که با دادن استقلال، دانشگاهها بیش از پیش به حیاطخلوتی برای حضور چهرههای سیاسی تبدیل شوند. اتفاقی که در صورت افتادن، خود میتواند به معضل اساسی در نظام آموزش عالی کشور تبدیل شود و دانشگاهها را از مسیر رسیدن به اهداف علمی و آموزشی خود منحرف کند.
شکل دیگر این ماجرا را میتوان همین امروز در بدنه بسیاری از هیئتامناهای دانشگاههای دولتی یافت که نماد استقلال شناخته میشوند. شخصیتهای سیاسی و مدیرانی که بهواسطه ایجاد بستری برای کمک به دانشگاه راه به هیئتامنا پیدا میکنند و جای چهرههای سیاستگذار حوزه علم و فناوری مینشینند، درنتیجه بهجای تصمیمات راهبردی هیئتامنا درکنار تأیید یا رد انتقالی و مرخصی و مأموریت، شهریه پردیس مصوب میکند.
حد یقف اعمالسلیقه کجاست؟
یکی از موضوعاتی که هرگاه اسم استقلال دانشگاهها بهمیان آمده، از آن بهعنوان چالش اساسی یاد شده، بحث اعمال نگاه سلیقهای در برخی روندهای دانشگاهی در صورت رسیدن به استقلال است. در این میان گزینش دانشجو بهویژه برای مقطع دکتری از آن دست موضوعاتی است که بخشی از بدنه آموزش عالی معتقدند درصورتیکه اختیار کاملی به دانشگاهها در این زمینه داده شود، این احتمال وجود خواهد داشت که اساتید به جذب دانشجویانی که در مقاطع پایینتر با آنها تجربه کار داشتهاند، تمایل بیشتری داشته باشند، بدون اینکه توانمندی سایر شرکتکنندگان را بهشکل دقیق درنظر بگیرند. دغدغهای که نگاهی به روند طیشده سالهای اخیر در نظام آموزش عالی کشور در این زمینه هم نشان میدهد دانشگاهها نتوانستهاند نمره قبولی را در این زمینه بگیرند. بهعبارت دقیقتر هرچند میتوان از باز گذاشتن دست دانشگاهها در جذب و گزینش دانشجویان دکتری دفاع کرد، اما نمیتوان عملکرد دانشگاهها در این زمینه را کاملاً تأیید کرد و اعمال سلیقههای صورتگرفته در این موضوع را نادیده گرفت.
سوزنبان آموزش عالی کیست؟
سؤالات مهم دیگری دربرابر مسئله و چالش استقلال دانشگاه، نهاد یا مجموعه مسئول سیاستگذاری و نظارت بر عملکرد آن وجود دارد. به بیان دیگر چگونه باید جریان حرکت دانشگاه را هدایت و چگونه بر کیفیت خدمات مختلف دانشگاه نظارت کرد؟ چه کسی باید ضامن حقوق مراجعان گوناگون دانشگاه باشد؟ اگرچه میتوان مدلهای مختلفی برای حل این چالش درنظر گرفت، بههرحال چگونگی پاسخ به این سؤالات بدونشک میتواند یکی از گرههای اصلی ماجرا را باز کند. تاکنون در کشور ما وزارت علوم نقش تنظیمگر عرصه را ایفا کرده است، بااینحال صحبتهای عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید چمران اهواز نزدیکترین فکتی است که میتوان در این موضوع مطرح کرد که نشان میدهد حتی نسبت به آن چقدر تکثر و دیدگاههای مختلف وجود دارد. برخی معتقدند نمیتوان همزمان هم دستی بر اجرا داشت و هم در موقع نیاز در قامت تنظیمگر حدود و ثغور تعیین کرد.
معیار ارزیابی علمی دانشگاهها چه خواهد بود؟
از آنجا که دادن اختیار و استقلال به دانشگاهها به معنی باز گذاشتن دست آنها در تدوین برنامههای درسی، نحوه ارائه آموزش و انجام فعالیتهای علمی است، سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که در چنین شرایطی متر و معیار سنجش کیفیت خروجی دانشگاهها چگونه دنبال میشود؟ هرچند در این میان برخی دانشگاههای صاحب برند میتوانند تا مدتها خود را از این حیث بیمه کنند، اما با توجه به تعدد مراکز دانشگاههای دولتی، طبیعتاً داشتن چنین استقلالی میتواند تضمینکننده حفظ کیفیت علمی و آموزشی دانشگاهها باشد؟ مسئله دیگر آن است که اگر دانشگاهی بعد از مدتی الزامی به حفظ کیفیت نداشته باشد، چگونه باید با آن برخورد شود؟ مسئلهای که اگر قبل از داشتن استقلال راهکارهای اساسی برای آن در نظر گرفته نشود، طبیعتاً به جای جانبخشی به نظام آموزش عالی، بلای جان این عرصه خواهد شد.