حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر: سخنرانی رادیکال ترامپ در داووس ۲۰۲۵ تنها یک لحظه نمایشی سیاسی نیست، بلکه یک زمینلرزه ایدئولوژیک است که در بنیادهای نظم جهانی طنین شکاف انداخته است. مجمع جهانی داووس بهعنوان یکی از مجامع و نهادها از دهها نهادی که بر ارزشهای سرمایهداری جهانی و ارزشهای برآمده از غرب و آمریکای پس از جنگ جهانی دوم ساخته شده است حالا در خود با یک تناقض روبهروست. مهمترین پرسش و مسئله در فروم داووس در سال 2025 ترامپ است؛ او که چند روز قبل در کاخ سفید تحلیف شده حالا با یک سخنرانی مجازی تمام بنیانهایی که داووس روی آن بنا شده را به سخره میگیرد. هر کدام از جملات ترامپ، در کنار شعارهای انتخاباتی و فرمانهای اجراییاش، زلزلهای در میان متحدان این کشور است.
داووس که فروم اقتصادیای بود که الیتها و نخبگان و سرمایهداران جهانی را دور هم جمع میکرد، امسال مجمعی بود که قرار بود برای مواجهه «جهان آزاد» با ترامپیسم و گسترش آن راهکار ارائه دهد. این نگرانی از ظهور دوباره - والبته رادیکالتر - ترامپیسم در میان سخنان متحدان اروپایی، خلیجی و اوکراینی آمریکا واضحتر دیده میشد.
یک مصاحبه متفاوت
ایران در داووس 2025 یک نماینده غیررسمی داشت. جواد ظریف، معاون رئیسجمهور در مصاحبهای با فرید زکریا، یکی از چهرههای رسانهای شناختهشده در اردوگاه دموکراتها به بیان مواضع رسمی دولت ایران درباره مقاومت، فلسطین و روابط ایران و غرب پرداخت. دفاع محمدجواد ظریف از مواضع و سیاستهای منطقهای ایران قوی و منسجم بود. تأکید بجا و درست او در رد پراکسی و نیابتی بودن گروههای مقاومت بیان سیاست رسمی حاکمیت ایران در حمایت از مقاومت بود. ظریف بهخوبی اشاره کرد که اگر این گروهها واقعاً نمایندگان ایران بودند، اقدامات آنها بهجای چالش، مذاکرات تهران و واشنگتن را به پیشرفت نزدیک میکرد. او تأکید کرد که ریشه مشکلات منطقه در دخالت ایران نیست، بلکه در اشغال و نسلکشیای است که توسط اسرائیل ادامه دارد. ظریف روشن ساخت که حمایت بیوقفه ایران از حقوق مردم منطقه و مردم فلسطین بر مبنای قدرت نرم است نه منافع تجاری.
اگرچه مواضع قاطعانه ظریف در این مسائل هم منسجم و هم قانعکننده بود اما تحلیل او از نقش ایالاتمتحده در منطقه بهویژه در زمینه مذاکرات هستهای ایران و آمریکا جای بحث دارد. ظریف اهمیت اقدامات ایالاتمتحده در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ را کماهمیت جلوه داد و ادعا کرد خروج ترامپ از برجام عمدتاً نتیجه تأثیر لابیهای صهیونیستی بوده که به گفته او باعث اشتباه شناختی ترامپ شده است! هرچند درست است که لابیگری صهیونیستها نقش مهمی در شکلدهی به سیاستهای ایالات متحده خصوصاً در دوره ترامپ دارد، اما استدلال ظریف رابطه عمیق و ساختاری ایالاتمتحده و اسرائیل را که همواره در آن دولتهای ایالاتمتحده، چه دموکرات و چه جمهوریخواه با منافع اسرائیل همراستا بودهاند و این همراستایی به قیمت ثبات منطقهای صورت گرفته است را نادیده میگیرد.
روایت ظریف از دوره ترامپ برخلاف مواضع و روایت منسجمش از حمایت ایران از مقاومت قدری تقلیلگرایانه است. اینکه فقط لابیهای صهیونیستی یا افراد خاصی در پشتپرده اقدامات را هدایت کنند، واقعیت آمریکا و ترامپ را بهطور کامل منعکس نمیکند. مصاحبه ظریف نادیده میگیرد که اتحاد مستحکم ایالاتمتحده و اسرائیل است که بیثباتی را در منطقه تداوم بخشیده است. درحالیکه در داووس 2025 رهبران کشورهای اروپایی و متحدان سنتی آمریکا علیه ترامپیسم ابراز نگرانی میکنند و هر کدام از لزوم خودکفایی از آمریکا صحبت میکنند و اتحادهای سنتی آمریکایی با آمدن ترامپ بر لبه تضعیف یا فروپاشی کامل قرار دارد؛ سخنان جواد ظریف و موضع خوشبینانه او نسبت به توافق با آمریکایی که ترامپ در کاخ سفید آن است، جای تأمل و بازنگری دارد. البته در این گفتوگو، معاون رئیسجمهور ورودی نیز به مسائل سیاست داخلی داشت که به نظر نمیرسید جای این سخنان- فارغ از درست یا غلط بودن آن- در این اجلاس بوده باشد.
ترامپ در داووس علیه متحدان!
صراحت ترامپ در داووس یک رد خشونتآمیز از دستورکار لیبرال بینالمللی است که برای مدتهای طولانی سیاست خارجی ایالات متحده در 70 سال گذشته بر مبنای آن تنظیم شده و خود ایالاتمتحده در رأس این نظم قرار داشته است. او از ایالاتمتحدهای حرف میزند که قرار است نقش خود را بهعنوان تضمینکننده امنیت و ثبات اقتصادی برای متحدانش کنار بگذارد و همراه با تهدید به اعمال تعرفههای سنگین تحولی عمیق در روابط دیپلماتیک و تجاری میان آمریکا و متحدانش ایجاد کند. رادیکالیسم موضع ترامپ تنها سیاسی نیست بلکه اقتصادی است. او دوباره در داووس با لحن محکمتر و رادیکالتری بر اعمال تعرفه بر «همه» تأکید میکند. ترامپ گفت: «اگر محصول خود را در آمریکا تولید نمیکنید، باید تعرفه بپردازید.»
پیشنهاد او برای اعمال تعرفهها بر شرکای تجاری آمریکا نگرانیهایی را در میان کشورهای غربی، بهویژه در اروپا و کانادا به وجود آورده است. درحالیکه اقتصاد عظیم چین و پایگاه تولیدی قوی آن ممکن است قادر به جذب چنین فشاری باشد، اقتصادهای بههمپیوسته اروپا بیشتر از همه تحتتأثیر این سیاستهای تعرفهای ترامپ قرار خواهند گرفت. بهطور مثال در سال ۲۰۲۰، روابط تجاری ایالات متحده و اتحادیه اروپا به ارزش 1.1 تریلیون دلار بود و اروپا بهشدت به دسترسی به بازار آمریکا برای صادرات وابسته است. تغییر ناگهانی در سیاست تجاری ایالاتمتحده میتواند زنجیرههای تأمین را مختل کرده بازارها را آسیبپذیر کند و منجر به درد اقتصادی قابلتوجهی شود.
معضل ناتو و تهدید امنیتی متحدان
ترامپ در بخش دیگری از سخنرانی خود در داووس خواستار افزایش هزینههای دفاعی کشورهای ناتو به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی شد و تأکید کرد وابستگی به حمایت نظامی آمریکا برای این کشور «ناعادلانه» بوده است.
پیشنهاد ترامپ مبنی بر اینکه ایالاتمتحده ممکن است حمایت خود را از امنیت اروپا کاهش دهد اگر کشورهای ناتو درخواستهای او برای افزایش هزینهها را برآورده نکنند، میتواند در زمانی که اروپا بیش از پیش نیازمند این ائتلاف است، باعث فروپاشی آن شود. کشورهای اروپایی در حال حاضر مقادیر زیادی از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه نظامی اختصاص دادهاند، اما درخواست ترامپ برای افزایش این هزینهها به ۵درصد از تولید ناخالص داخلی، کشورهای مانند آلمان و فرانسه را وارد بحران مالی بیسابقهای خواهد کرد. این کشورها که بهطور مشترک ۴۵درصد از هزینههای دفاعی اتحادیه اروپا را پرداخت میکنند، در حال حاضر با مشکلات اقتصادی داخلی مانند افزایش تورم و نیاز به سرمایهگذاری در زیرساختها و بهداشت و درمان روبهرو هستند.
برای بهتر روشن شدن این مسئله ایالاتمتحده در حال حاضر بیشتر از ۱۰ کشور بعدی خود با بالاترین بودجههای نظامی، در صنایع نظامی هزینه میکند و بودجه نظامی آن در سال ۲۰۲۳ حدود ۷۵۰ میلیارد دلار است. مجبور کردن کشورهای ناتو به رسیدن به چنین آستانهای اقتصادهای آنها را تحت فشار قرار میدهد و منابع را از اولویتهای حیاتی داخلی منحرف میکند. مخالفت عمومی با چنین اقداماتی میتواند ناآرامیهای سیاسی را دامن بزند بهویژه در کشورهایی که هزینههای نظامی در آنها با اعتراضات زیادی همراه است، مانند آلمان که مردم بارها در اعتراض به تبعات جنگ اوکراین به خیابان آمدهاند.
معضل نفت: خطرات ژئوپلیتیکی و وابستگیهای انرژی
صحبتهای ترامپ درمورد قیمت نفت و انتقاد از اوپک و دیگر تولیدکنندگان نفت نمونه دیگری از رویکرد سادهانگارانه اما خطرناک او به حکمرانی جهانی است. او ادعا میکند قیمتهای بالای نفت که توسط سیاستهای اوپک تشدید شدهاند عملیات نظامی روسیه در اوکراین را تغذیه میکند. اگرچه در این ادعا بهرهای از حقیقت وجود دارد اما مسئله بسیار پیچیدهتر از آن است که ترامپ به آن اشاره میکند. سیستم انرژی جهانی بهشدت به هم پیوسته است. درخواستهای ترامپ برای کاهش قیمت نفت احتمالاً به نتیجه مطلوب نمیرسند. کاهش شدید قیمت نفت میتواند اقتصادهای وابسته به انرژی را در سراسر جهان بیثبات کند. در میان اقتصادهای بزرگ نفتی که هنوز به فروش نفت متکی هستند نام کشورهای متحد آمریکا در منطقه خاورمیانه در صدر است. بهعنوان مثال عربستان سعودی و امارات متحده عربی بهشدت به درآمدهای نفتی برای حفظ ثبات داخلی و حمایت از اقتصادهای خود وابستهاند. کاهش شدید قیمت نفت میتواند این کشورها را بیثبات کند که احتمالاً به ناآرامیهای سیاسی منجر خواهد شد و بهطور کلانتر میتواند شکل دینامیک قدرت در خاورمیانه را تغییر دهد. کشورهایی که تا پیش از این حافظ منافع امریکا در منطقه بودند احتمالاً و در صورت عملی شدن تهدید کاهش قیمت نفت مجبور شوند به روسیه و چین نزدیکتر شوند که هر دو در حال تبدیل شدن به بازیگران قدرتمندتر در بازار انرژی جهانی هستند.
واکنش اروپا؛ بدون اتحاد با آمریکا چه کنیم!
خلاصه سخنرانی رهبران اروپایی در داووس 2025، تأکید بر لزوم بازنگری روابط میان اروپا و آمریکا بود. هر کدام از رهبران اروپایی که روی سکو میآمد تلاش داشت از زاویه خود بگوید که متحدان آمریکا، با ترامپیسم چه باید بکنند. اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، تغییرات قابلتوجهی در اولویتهای اروپا نشان داد و بر لزوم خوداتکایی بیشتر بهویژه در سیاستهای دفاعی و اقتصادی تأکید کرد. این فشار به سمت خودکفایی نشان از نگرانی بزرگ اروپا را درباره امکان اعتماد به ایالاتمتحده بهعنوان شریک استراتژیک ایجاد کرده است. به نظر میرسد اروپا به این درک رسیده که ممکن است برای آیندهای حداقل 4 ساله که ایالاتمتحده دیگر بهعنوان لنگر امنیت یا نیروی محرکه اصلی سیاستهای اقتصادی جهانی نباشد، نیاز به تطبیق داشته باشد.
فون در لاین در بخشی از سخنرانی خود بر لزوم تقویت اتحاد تجاری اروپا با هند و چین تأکید کرد که تأکیدی کاملاً معنیدار برای اروپا و آمریکا بود. در سال 2023، حجم تجارت اتحادیه اروپا با چین به 705 میلیارد یورو رسید و با هند این رقم بیش از 100 میلیارد یورو بود. این آمارها تنها بیانگر حجم تجاری نیستند بلکه نشاندهنده حرکت استراتژیک فزاینده اروپا به سمت اقتصادهای آسیاییاند که میتواند حتی بیشتر تقویت شود، بهویژه اگر ایالات متحده به مسیر انزواگرایی خود ادامه دهد. تغییر جهت اروپا به سوی این قدرتهای نوظهور بازتنظیم اساسی اولویتهای سیاست خارجی را نمایان میکند و بهویژه نشاندهنده دور شدن از اتکای بیش از حد به ایالاتمتحده و حرکت به سمت رویکردی متنوعتر و چندقطبیتر است.
علاوه بر این، چشمانداز دفاعی اروپا پس از داووس 2025 و سخنرانی جنجالی ترامپ دستخوش تحول است. جنگ جاری در اوکراین آسیبپذیری کشورهای اروپایی بهویژه در برابر یک دولت غیرقابل پیشبینی در ایالاتمتحده را برجسته کرده است. کشورهای اروپایی مدتهاست که به ضمانتهای نظامی ناتو و ایالاتمتحده برای تأمین امنیت خود اتکا دارند اما سخنان ترامپ درمورد کاهش تعهدات ایالاتمتحده به اروپا موجب نگرانیهای جدی شده است.
اظهارات ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین درمورد لزوم بازنگری اروپا در اولویتهای امنیتی خود در پرتو موضع ترامپ، این احساس آسیبپذیری را تقویت کرده است. زلنسکی که بهطور مستقیم هزینههای اتکا به تضمینهای خارجی برای امنیت را مشاهده کرده، از اروپا خواسته است تا زیرساختهای دفاعی خود را بسازد و اعلام کرده که اروپا نیاز به یک گنبد آهنین مشابه رژیمصهیونیستی دارد! فراخوان او برای خودکفایی بیشتر دفاعی در اروپا همچنین به تغییرات ژئوپلیتیکی گستردهتری اشاره دارد که به سمت خوداتکایی منطقهای بیشتر حرکت میکند، زیرا اروپا به این درک میرسد که بقای آن و ثبات آن ممکن است به اتکای کمتر به ایالات متحده در آینده وابسته باشد. این نشان میدهد حتی زلنسکی نیز دریافته است که دیگر نمیتواند از ایالاتمتحده چک سفید امضای تسلیحات نظامی دریافت کند.