بلیک بنتال، اپراتور سابق جاده ابریشم ۲ و بنیانگذار و مدیرعامل شرکت تجزیه و تحلیل بلاکچین و کاهش ریسک فاتوم ایکس در هیوستون تگزاس است که بعد از آزادی راس اولبریخ توسط ترامپ، این یادداشت را برای کویندسک نوشته است. ماجرای راس اولبریخ آنقدر در فضای رسانه و اینترنت پخش شده که با یک جستوجوی ساده هم میتوان از آن مطلع شد. او وبسایت جاده ابریشم را برای تجارت آزاد راهاندازی کرد، اما بازار او برای فعالیتهای غیرقانونی جذاب و حیاتی شد و همین موضوع او را به زندان انداخت.
دلیل انتخاب و ترجمه این مطلب چیزی جز یادآوری این موضوع نیست که آمریکا قصد دارد بدهیهای جهانی خود را از طریق گسترش ارز دیجیتال و جذب سرمایه از سراسر جهان تأمین و پرداخت کند. در حالی که اینجا ما مشغول سرکوب صرافیهای خصوصی در ایران هستیم، دنیا به سمت استفاده از ارز دیجیتال برای مقابله با تورم پیشرو و همچنین خلق ثروت جدید حرکت کرده است. مثل همیشه، عقب نمانیم.
آزادی راس اولبریخ و رفع تحریمها بر پلتفرم تورنادو کش، لحظاتی سرنوشتساز برای جامعه کریپتو هستند. اینها فراتر از اقدامات نمادیناند؛ فرصتی برای بازتعریف آمریکا بهعنوان مکانی امن برای توسعه اینترنتِ پول محسوب میشوند. آزادی راس پس از بیش از یک دهه زندان به دست آمد. مسیر او با تلاشهای بیوقفه، مبارزات قانونی و حمایت همیشگی جامعه کریپتو تعریف شد. این آزادی برای من اهمیت زیادی دارد، چراکه یک دهه پیش، من سیلک رود (جاده ابریشم) ۲.۰ را راهاندازی کردم، جایگزینی برای سایت او.
حکم حبس ابد دوگانه بدون امکان عفو او تنها به خاطر سیلک رود نبود. این حکم نمادی از مقاومت دولت آمریکا در برابر صنعت بلاکچین و ایدهای بود که به افراد امکان کنترل سیستم مالی را میدهد، نه بانکهای بزرگ. دلار آمریکا ارز ذخیره جهانی است؛ و ارزهای دیجیتال به دنیا امکان دسترسی دموکراتیک به این ذخیره را از طریق استیبلکوینها دادهاند. ساتوشی ناکاموتو بیتکوین را بهعنوان «سیستم پول الکترونیکی همتا به همتا» معرفی کرد و سیلک رود اولین پلتفرمی بود که این ایده را عملی کرد. سیلک رود دروازهای به دنیای کریپتو باز کرد و بیتکوین را به سیلیکون ولی (و گروههای دیگر) معرفی کرد. این پلتفرم باعث پیدایش شرکتهایی مثل کوینبیس، پروژههایی مثل اتریوم و زمینهساز استیبلکوینهایی شد که هنوز هم خصوصی نیستند.
با این حال، هنوز هیچ بازار معتبری برای خرید و فروش با بیتکوین وجود ندارد. شهرت صنعت ما بیشتر در حوزه سفتهبازی و کلاهبرداری است. نباید فراموش کنیم که ساتوشی بیتکوین را برای پرداختها ایجاد کرد، نه سفتهبازی. آمریکا نباید فرصت ساخت اینترنتِ پول را از دست بدهد. در زمان دولتهای قبلی، توسعهدهندگان جهانی حتی از حضور در کنفرانسهای میزبانیشده در آمریکا نیز هراس داشتند. این امر برای صنعت کریپتو در آمریکا عواقب بدی داشته است. آزادی راس نشانهای روشن است که آمریکا دیگر جای ترسناکی برای نوآوری در زمینه ارزهای دیجیتال نیست. تجربه او تأکید بر نیاز به عدالت متناسب دارد و یادآور هزینه انسانی زیادهروی در تنظیم نوآوری است.
آزادی او فرصتی است برای تأمل، جشن گرفتن آزادی او در عین حفظ نگاهی واقعبینانه به گذشته. در نهایت، حکم سخت او نوآوری در بیتکوین را برای همه ما متوقف کرد. ما باید مطمئن شویم که پرونده او بهجای تبدیل شدن به یادداشتی در تاریخ فرصتهای از دسترفته، به کاتالیزوری برای تغییرات سازنده تبدیل شود.
بهطور مشابه، پرونده رومن استورم، بنیانگذار تورنادو کش -که هنوز در وضعیت قانونی نامشخصی بهسر میبرد- به وضوح خطرات جرمانگاری نوآوری را نشان میدهد. تورنادو کش عملکرد حیاتی (میکسینگ) را برای انجام تراکنشهای خصوصی در اتریوم ارائه میدهد. جزئی ضروری برای رقابت در انجام معاملات تجاری.
توسعه فناوریهای حفظ حریم خصوصی مهم است، اما همچنین باید خط میان استفاده قانونی و غیرقانونی مشخص شود. بله، سیلک رود را راهاندازی کنید؛ اما اجازه فروش مواد مخدر روی آن را ندهید. تورنادو کش را راهاندازی کنید؛ اما استفاده از آن برای پولشویی را تشویق نکنید. تأثیر منفی این دو پرونده بر توسعهدهندگان مانند من را نمیتوان نادیده گرفت. نوآوران حریم خصوصی در آمریکا و خارج از آن اکنون در کار خود تردید داشته و از پیامدهای قانونی برای ایجاد ابزارهایی که از حریم خصوصی محافظت میکنند، هراس دارند. وقتی چیزی غیرمتمرکز را راهاندازی میکنید که زندگی مستقلی پیدا میکند، چه باید کرد؟ تحریمها علیه تورنادو کش توسط دادگاه تجدیدنظر پنجم غیرقانونی اعلام شد، اما وزارت دادگستری این حکم را بیاهمیت دانست. گفته میشود که توسعهدهندگان تورنادو کش از سوءاستفاده آن برای پولشویی آگاه بودند اما قاطعانه برای مقابله با آن اقدام نکردند. آیا توسعهدهندگان اولیه یک پلتفرم غیرمتمرکز باید مسئول فعالیت کاربران آن باشند؟
آمریکا باید به وضوح یک «بخش ۲۳۰» برای توسعهدهندگان نرمافزارهای غیرمتمرکز تعریف کند تا مسئول فعالیت کاربران در پلتفرمهایشان نباشند. (بخش ۲۳۰ به قانونی اشاره دارد که پلتفرمهای شبکههای اجتماعی را از مسئولیت محتوای منتشرشده در شبکههایشان معاف میکند).
همانطور که سیاستمدار-کارآفرین، ویوک راماسوامی گفت: «شما نمیتوانید به دنبال توسعهدهندگان کد بروید. در واقع باید به سراغ افراد بدی بروید که قوانین موجود را نقض میکنند.»
برای پیشرفت در این صنعت، باید ابزارها را از سوءاستفاده از آنها جدا کنیم. فناوریهای حریم خصوصی مانند تورنادو کش، مونرو و زیکش بهناحق به دلیل پتانسیل استفاده غیرقانونی مورد انتقاد قرار گرفتهاند. اما این فناوریها پتانسیل تحولآفرین برای کاربردهای مشروع دارند، از حفاظت از دادههای مالی شخصی گرفته تا امکان انجام معاملات امن تجاری.
زیکش، با قابلیت تراکنشهای محافظتشده اختیاری، به افراد و کسبوکارها امکان انجام تراکنشهای امن و خصوصی را میدهد، در حالی که همچنان با قوانین ضدپولشویی (AML) و شناخت مشتری (KYC) سازگار است. چنین نوآوریهایی شکاف بین ارز دیجیتال و صنایع سنتی را پر میکنند و به کسبوکارها این امکان را میدهند که بدون افشای جزئیات حساس مالی، کریپتو را بهکار گیرند.
فناوری حریم خصوصی مانند زیکش به نقص بنیادی بیتکوین و سایر ارزهای دیجیتال مبتنی بر دفتر کل عمومی میپردازد؛ افشای دادههای تراکنش که باعث ایجاد معایب رقابتی و خطرات حریم خصوصی میشود. بهزودی، زیکش در مایاچین قرار میگیرد، که راهی غیرمتمرکز برای تبدیل بین بیتکوین و زیکش را فراهم میکند. همچنین، زیکش بهزودی از ZSAs (داراییهای محافظتشده) پشتیبانی خواهد کرد، که برای اولین بار امکان صدور استیبلکوینها بهصورت خصوصی را فراهم میکند.
دولت جدید یک «ذخیره استراتژیک بیتکوین» ملی پیشنهاد کرده است اما این مسئله پرسشهایی درباره حریم خصوصی و غیرمتمرکز بودن ایجاد میکند. برخلاف سایر ذخایر، مانند طلا، بلاکچین بیتکوین سپردهگذاریها و برداشتها را برای همیشه بهصورت عمومی افشا میکند. آیا دولت ترامپ از این موضوع آگاه است؟ این سطح از شفافیت یک شمشیر دولبه است و فناوریهای حریم خصوصی برای حفظ مزایای رقابتی و استراتژیک ضروریاند.
حالا کجا باید برویم؟ بیتکوین و صنعت گستردهتر ارزهای دیجیتال در نقطه عطفی قرار دارند. این لحظهای است برای بازگشت به اصولی که پذیرش اولیه را هدایت کرد؛ حریم خصوصی، آزادی مالی و مهمتر از همه، پرداختهای همتا به همتا.
چشمانداز کریپتوی آمریکا، که در حال حاضر آشفته از عدم قطعیتهای نظارتی، کلاهبرداریها و فروپاشیها است، نیاز به بازنگری دارد. به جای شیطانی جلوه دادن نوآوریهای حریم خصوصی، سیاستگذاران باید با توسعهدهندگان همکاری کنند تا استانداردهای واضح و قابلاجرا برای استفاده مسئولانه از «پول الکترونیکی» ایجاد کنند. این یعنی آموزش و همکاری فعال با قانونگذاران، سرمایهگذاری بیشتر در فناوریهای حریم خصوصی و توسعه چهارچوب نظارتی که نوآوری بلاکچین را تشویق کند.














