حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر: سال 2020 که دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد، مخالفانش برای شادی در مقابل کاخسفید جمع شدند تا جشن بگیرند. آنها تابلوهایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود: «سفر بخیر، دموکراسی پیروز شد! تو اخراج شدی! ترامپ تمام شد». 4 سال از آن روزها گذشته و از امروز دونالد ترامپ، یکبار دیگر رئیس جمهور آمریکا خواهد بود. او در همان 4 سال نخست، چنان شکافهای عمیقی در جامعه آمریکا ایجاد کرد که حتی رئیسجمهور پس از او نیز نتوانست آنها را ترمیم کند. ترامپ قرار است 4 سال در کاخ سفید بماند اما این 4 سال با چالشهای خاصی در سیاست داخلی همراه است. او به گمان خودش، ایدههای متفاوتی برای چالشها به ویژه در اقتصاد دارد. در این گزارش به بررسی چند چالش دولت دوم ترامپ پرداخته شده است.
1. ترامپ دیوارکش!
ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری، حرفی نگفته در زمینه سیاستهای ضدمهاجرتیاش باقی نگذاشت. او وعده داد «بزرگترین عملیات اخراج داخلی در تاریخ آمریکا» را به اجرا بگذارد. به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان و فعالان آمریکایی نگران تأثیر سیاستهای او بر جوامع مهاجرند، به ویژه با توجه به طرحهایی که او برای تحول گسترده سیاستهای مهاجرتی آمریکا ارائه کرده است. پس از پیروزیاش در انتخابات، با لحن تندتری علیه مهاجران سخن گفت؛ حتی تندتر از دوره قبل. حال ترامپ امروز درحالی برای بار دوم وارد کاخ سفید میشود که وعده داده یکی از پروندههای روی میزش در روز اول، اخراج مهاجران باشد. درحالیکه ترامپ سیاستهای خود را به عنوان فراخوانی برای یک آمریکای «امنتر» معرفی میکند، بسیاری از کارشناسان آمریکایی معتقدند که واقعیت بسیار تاریکتر است. تنها در سال ۲۰۱۸، اداره مهاجرت و گمرک آمریکا بیش از ۱۵۸,۰۰۰ دستگیری از افرادی که به نقض قوانین مهاجرت متهم بودند، انجام داد. بسیاری از این افراد سالها در آمریکا زندگی کرده و در بخشهای کلیدی مانند
وعده اخراج مهاجران، وعدهای است که ترامپ به واسطه آن رأی بخش زیادی از طبقه کارگر آمریکایی را به دست آورده است. اما همچنان اعتقاد بسیاری از کارشناسان و جامعهشناسان آمریکایی آن است که با چهارقفله کردن درهای آمریکا به روی مهاجران و اخراج آنان، صنایع آمریکایی و به طور کلی اقتصاد آمریکا ضربهای جدی خواهد خورد. همچنین در صورت پیگیری شدید سیاست ضدمهاجرت، احتمال ایجاد هرجومرج و بحرانهای اجتماعی، خصوصاً در ایالتهای مهاجرپذیرتر مانند فلوریدا که درصد زیادی هیسپانیکتبار دارد، چندان بعید به نظر نمیرسد.
2. صاحب ایده «وایتکس بخورید» و نظام سلامت آمریکا
با الهام از شعار «آمریکا را دوباره بزرگ کنیم»، دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی 2024 خود به شعار جدیدی با محوریت سلامت پرداخت و وعده داد که «آمریکا را دوباره سالم کنیم.» این شعار از کسی که در دوره کرونا، وایتکس را داروی درمان کرونا میدانست، برای مردم آمریکا قدری عجیب بود. پس از پیروزی در انتخابات، ترامپ تأکید کرد قصد دارد نظام سلامت آمریکا را به یکی از منتقدان واکسیناسیون عمومی واگذار کند.
یکی از متخصصان برجسته آمریکایی پیش از انتخاب ترامپ در یادداشتی برای دانشگاه بوستون، اینچنین نگرانی خود را ابراز کرده است: «از آنجا که نمیدانیم کدامیک از پیشنهادهای کارزار ترامپ در سال 2025 به سیاست تبدیل خواهد شد، من بیشتر نگران اینم که بهداشت عمومی از طریق کنار گذاشتن یا سکوت کردن کارشناسان و شواهد، مشروعیت خود را از دست بدهد.» صحبتهای او به نگرانی گستردهتری اشاره دارد که مربوط به فرسایش اعتبار علمی است و تأثیر آن بر بهداشت عمومی، بهویژه با توجه به مدیریت فاجعهبار بحران COVID-19 در دوره نخست ترامپ. درواقع، بحران COVID-19 نشان داد چگونه سیاسیسازی بهداشت عمومی میتواند عواقب فاجعهبار داشته باشد. یک مطالعه منتشر شده در Journal of the American Medical Association نشان داد ایالتهایی که توسط فرمانداران جمهوریخواه رهبری میشدند و بیشتر احتمال داشت که ویروس را کماهمیت جلوه دهند یا با اقدامات بهداشتی مانند الزام به ماسک مخالفت کنند، نرخ مرگومیر بالاتری از COVID-19 داشتند. این دادهها عواقب خطرناک نادیده گرفتن علم مبتنی بر شواهد به نفع ایدئولوژیهای سیاسی را نشان میدهد.
در دوره دوم ترامپ پیامدهای آینده نظام سلامت آمریکا جدی است. سیاسی شدن نظام سلامت آمریکا که به شدت سرمایهدارانه است، مسئلهای است که فعالان آمریکایی در زمینه بهداشت عمومی را به شدت نگران کرده است. همچنین قدرت گرفتن مخالفان واکسیناسیون عمومی در دوره ترامپ، موضوعی است که میتواند نظام سلامت در آمریکا را با بحرانهایی مواجه کند که دههها پیش از آن عبور کرده است. واقعیت آن است جامعه ایالات متحده بر سر واکسیناسیون عمومی به شدت قطبی شده و حمایت متقابل ترامپ و ضدواکسنها میتواند به یک فاجعه در نظام بهداشت عمومی آمریکا تبدیل شود.
3. آینده الاغها و فیلها
در سالهای اخیر، چشمانداز سیاسی آمریکا با دوقطبی شدن فزایندهای مواجه شده است، بهطوریکه به نظر میرسد دو حزب عمده - دموکرات و جمهوریخواه - بیشتر در انزوای ایدئولوژیک خود فرو رفتهاند. انتخابات 2024 یادآور عمیقترین شکافها در داخل جامعه و سیستم سیاسی آمریکا بود. ترامپ درحالی انتخاب شد که بسیاری از تحلیلگران سیاسی اعتقاد داشتند دیپاستیت (دولت عمیق) آمریکا تمایلی به انتخاب ترامپ ندارد. میتوان حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید را درگیری بیشتر ترامپ و راستهای افراطی با دولت پنهان آمریکا ترجمه کرد. ترامپ کار خود را در وضعیتی شروع میکند که به اعتقاد بسیاری از پیمایشها نظیر پیو، احزاب، نمایندگی سنتی طبقهای خود را از دست دادهاند و دیگر جامعهای خاص را نمایندگی نمیکنند. آینده سیاست آمریکا همچنان نامشخص به نظر میرسد؛ با هر دو حزبِ مواجه با شکافهای درونی و تلاش برای حفظ ارتباط خود با مردم. تردیدی نیست که 4 سال آتی برای دموکراتها سختتر است. به نظر میرسد حزب دموکرات باید مجدداً به بررسی راهبردها و سیاستهای خود بپردازد تا بتواند با رأیدهندگان طبقه کارگر، اقلیتها و دیگر گروههای کلیدی که بهطور فزایندهای ناامید شدهاند، ارتباط برقرار کند با این حال چنین ظرفیتی در رهبری حزب دیده نمیشود. در همین حال، حضور ترامپ در کاخ سفید به ادامه قدرت راست پوپولیستی اشاره دارد و این پرسش که جمهوریخواهان سنتی، درصورت درگیری ترامپ با دیپاستیت آمریکا تا کجا با او همراهی خواهند کرد؟ پرسشی که میتواند در ادامه مطرح شود این است که آیا دولت پوپولیستی ترامپ، علیه جمهوریخواهان نیز شورش خواهد کرد.
موضوع دیگری که در بررسی آینده دو حزب اصلی آمریکا در دوره ترامپ باید در نظر داشت، احتمال خروج سیاست و جامعه آمریکا از وضعیت دوحزبی است. با سبد رأی نسبتاً بزرگی که ژیل استاین از حزب سبز به دست آورد و تبدیل به یکی از موانع پیروزی هریس شد، میتوان انتظار داشت در دوره ترامپ درصورتیکه احزاب سنتی نتوانند جامعه آمریکا را نمایندگی کنند، شاهد قدعلم کردن احزاب نوظهور در جامعه آمریکا باشیم.
4. اقتصاد و مرد تعرفهای
از دوره کمپینهای انتخاباتی تا رجزخوانیهای پس از یپروزی، ترامپ دهها بار چین و مکزیک و کانادا و کشورهای اروپایی را به وضع تعرفهها تهدید کرد. این تهدیدها از سوی این کشورها واکنشهای متفاوتی داشت؛ از انصراف ترودو تا وضع تحریمها در چین، همه و همه واکنشی به تهدیدهای تعرفهای ترامپ بود. ترامپ وعده کرد از روز اول، پرونده افزایش تعرفهها را پیگیری خواهد کرد. این تصمیم رادیکال ترامپ، علاوه بر تأثیرات گسترده در سیاست خارجی بر اقتصاد داخلی ایالات متحده تأثیر زیادی خواهد گذاشت. این نگرانی برای آمریکا وجود دارد که خود ایالات متحده با افزایش تعرفههای تلافیجویانه از سوی چین یا حتی اروپا مواجه شود. وضعیتی که به باور بسیاری از کارشناسان، خطرناک است؛ چراکه اقتصاد آمریکا به شدت جهانی شده و صنایع آمریکایی توان غلبه بر تعرفههای تنبیهی از سوی چین را ندارند. چین بهویژه در برابر چنین اقداماتی واکنشهای شدیدی نشان داده و در گذشته تعرفهها بر کالاهای آمریکایی را تا ۲۵ درصد افزایش داده است. اثرات جانبی این اقدامات نه تنها رشد اقتصادی را کند میکند، بلکه میتواند به رکود اقتصادی جهانی منجر شود.
ترامپ همچنین وعده داد در روز اول حضور در کاخ سفید، در پی حذف مالیات بر مزایای تأمین اجتماعی است. این تصمیم، همراه با کاهش مالیاتهای شرکتی و سایر کاهشهای مالیاتی عمده، احتمالاً شکاف بزرگی در بودجه فدرال ایجاد خواهد کرد. طبق گزارش مرکز سیاستهای مالیاتی، کاهشهای مالیاتی پیشنهادی میتواند به از دست رفتن حدود ۲ تریلیون دلار در دهه آینده منجر شود. این کاهشها که در میان برخی اقشار، بهویژه شرکتها و آمریکاییهای ثروتمند محبوب است، نگرانیهایی را در مورد اثرات بلندمدت آنها بر اقتصاد و شبکههای ایمنی اجتماعی ایجاد کرده است.
اقتصاددانان آمریکایی هشدار میدهند چنین کاهشهای بزرگی در مالیاتها به ناچار نیاز به منابع جدید درآمد خواهد داشت. محتملترین گزینه در این زمینه، اعمال تعرفه ۲۰ درصدی بهطور سراسری است؛ اقدامی که تاکنون نگرانیهایی را در میان اقتصاددانان و سیاستگذاران بهوجود آورده است. تعرفههایی با این اندازه میتوانند منجر به تورم ۲۰ درصدی شوند و قدرت خرید مصرفکنندگان آمریکایی را بهشدت کاهش دهند. درحقیقت، طبق مطالعهای از مؤسسه پترسون برای اقتصاد بینالملل در سال ۲۰۲۲، جنگ تجاری ناشی از تعرفههای مشابه در دوران دولت قبلی باعث از دست رفتن 7.8 میلیارد دلار از تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال ۲۰۱۹ شد که بهویژه صادرات کشاورزی آسیب دید.
5. نظام قضایی و ترامپ رادیکالتر
ترک قدرت ترامپ در سال ۲۰۲۰ تأثیری ماندگار بر دستگاه قضایی آمریکا گذاشت. او سه قاضی محافظهکار (گورسچ، کاوانا، و بارت) را در دیوان عالی منصوب کرد. او با این کار جایگاه راست افراطی محافظهکار را در دادگاه عالی این کشور بتنی کرد. علاوه بر آن، بیش از ۲۳۰ قاضی فدرال ازجمله ۵۴ قاضی دادگاه تجدیدنظر توسط او تأیید شدند که سالها بر قوانین کشور اثر خواهند گذاشت. این تغییرات ایدئولوژیک، به نظر میرسد با ورود ترامپ به کاخ سفید تثبیت شود.
قضات قدیمی دیوان عالی، مانند ساموئل آلیتو و کلارنس توماس، احتمالاً در دوره ترامپ بازنشسته شوند و به ترامپ فرصت دهند اکثریت محافظهکار دیوان را به ۷-۲ برساند. پیامد این تغییرات قبلاً در تصمیماتی مانند مسئله سقط جنین و کاهش حقوق رأیدهندگان آشکار شده است. رابرت تسا، استاد حقوق هشدار میدهد این تغییرات فضای قضایی را علیه ارزشهای لیبرال آمریکایی قرار دهد و جامعه را بیش از پیش قطبی کند.
ترامپ در دوره اول خود بر انتصاب قضات جوان و ایدئولوژیک تمرکز داشت و حالا با همراهی ونس، معاون اولش که خود یک مسیحی اوانجلیک محافظهکار است، افراد وفادارتر، راستگرا و محافظهکارتر را منصوب خواهد کرد. ترامپ علناً از تعقیب مخالفان سیاسی خود سخن گفته و ممکن است از وزارت دادگستری برای اهداف شخصی استفاده کند. با کنترل جمهوریخواهان بر سنا، توانایی او برای تغییرات قضایی بیشتر تقویت خواهد شد. همچنین او وعده کرده است که عفو متهمان شورش 6 ژانویه 2020 را پیگیری کند که این خود، فضای قضایی و حقوقی آمریکا را قطبیتر خواهد کرد. مجموع این تحولات میتواند منجر به تقسیمات حزبی بیشتر در دادگاهها، تغییرات گسترده در احکام کلیدی و تهدیدهایی برای دموکراسی و عدالت اجتماعی شود. دفاع از یک دستگاه قضایی منصف و بیطرف در این شرایط حیاتی است.
6. ترامپ و محیط زیست
فعالان آمریکایی محیط زیست، دوره اول ترامپ را با خروج ناگهانی او از معاهده محیط زیستی پاریس در سال 2017 به یاد میآورند. ترامپ بارها در سخنرانیهایش از پدیده گرمایش زمین به عنوان یک موضوع غیرواقعی یاد کرده است. انتخاب مجدد ترامپ تلاشها برای مقابله با تغییرات اقلیمی در آمریکا را برای دههها به عقب خواهد برد. تهدید بزرگتر از نگاه فعالان آمریکایی محیط زیست، آن است که حضور ترامپ در کاخ سفید در روز دوشنبه میتواند موجب تقویت انکار تغییرات اقلیمی و مقاومت جناح راست در برابر مقررات محیطزیستی در سطح ایالتها و محلی شود.
7. ضد دانشگاه
حملات مکرر و بی سابقه جی. دی ونس، معاون ترامپ به استادان دانشگاه در آمریکا، جامعه بزرگ دانشگاهی این کشور را از حضور دوگانه ونس و ترامپ در کاخ سفید نگران کرده است. جامعه دانشگاهی آمریکا با پذیرش سالانه هزاران دانشجوی خارجی بخش مهمی از اقتصاد آمریکا است؛ حالا اما از روز دوشنبه، این جامعه دانشگاهی، پیکاری بزرگ با رئیسجمهوری که زیاد به آموزش عالی اهمیت نمیدهد، در پیش خواهند داشت.
سیستم خصوصی آموزش عالی در ایالات متحده وابستگی کمی به بودجههای دولتی دارد؛ با اینحال اندک دانشگاههای دولتی وجود دارند که بودجههایشان در خطر کاهش یا قطع کامل قرار دارند. در ایالتهایی مانند فلوریدا و تگزاس، قانونگذاران قوانینی برای قطع بودجه دانشگاههای عمومی (دولتی) پیشنهاد کردهاند. این پیشبینی وجود دارد که دولت دوم ترامپ این تلاشها را تقویت کرده و آزادی بیان و اعتراضات دانشگاهی را بیش از پیش محدود خواهد کرد. استادان، که پیشتر نیز تحت نظارت قرار داشتند، ممکن است بهطور فزایندهای احساس ناتوانی کنند تا به مسائل حیاتی، حتی در حوزههای تخصصی خود، بپردازند.
در دوره جو بایدن، او سیاستهای حمایتی مانند بخشودگی وام دانشجویی و برنامههای بازپرداخت مبتنی بر درآمد را به امید کاهش بار اقتصادی آموزش دانشگاهی در پیش گرفت. این برنامهها احتمالاً در دولت ترامپ لغو خواهند شد و بحران بدهی دانشجویی که در حال حاضر بیش از ۱.۷ تریلیون دلار است را تشدید خواهند کرد.
8. ترامپ و یک جامعه دوقطبی شده
جامعهشناسان از ماهها پیش خطر قطبی شدن جامعه آمریکا را گوشزد میکردند. نظرسنجیهای جدید چون نیویورکتایمز و پیو چنین ادعا میکنند که امروز آمریکا بیشتر از ۱۰ سال پیش تقسیم شده است. درحقیقت، از اوایل دهه ۱۹۹۰، تحلیلگران شروع به صحبت در مورد قطبیت کرده بودند. حتی در سال ۱۹۹۷، روزنامهنگار بریتانیایی گاوین اسلر کتابی به نام «آمریکای خشمگین» نوشت که بهطور مفصل مطالعهای در مورد ملتی بود که پس از جنگ سرد از خود راضی نبود.
در داخل کشور، شکاف بین دو حزب تقریباً غیرقابل عبور به نظر میرسد. این شکاف بر تقریباً همهچیز تأثیر میگذارد؛ ازجمله محل زندگی آمریکاییها، روابط دوستی و حتی ازدواج هم طبق پژوهشها، تحت تأثیر این دوقطبی عمیق است. جامعه آمریکا حتی در اینکه از کجا اخبار خود را دریافت میکند هم قطبیشده است. آمار هم هیچ نشانهای از خوشبینی ارائه نمیدهد. بنابراین، درحالیکه در سال ۱۹۹۴، ۲۰ درصد از افراد هر دو حزب، افراد در حزب مخالف را «بسیار منفی» میدیدند، تا سال ۲۰۲۲ این رقم دو برابر شد. با این حال، آنها همچنین گزارش دادند که «سیاستمداران آمریکایی بهطور شدید قطبیشدهاند. به عبارت دیگر، آنها به مجموعههای مختلفی از سیاستها اعتقاد دارند و برای آنها رأی میدهند، با کمترین همپوشانی.» این روند برای دههها بهطور پیوسته و بدون وقفه ادامه داشته است.
پیشبینی آنکه دومین حضور ترامپ در کاخ سفید چه نتایجی در رابطه با این جامعه عمیقاً دوقطبیشده خواهد داشت، چندان پیچیده نیست. از صحبتها و موضعهای او در مورد سقط جنین و محیط زیست و واکسیناسیون گرفته تا مواضع و نگاههایش به هالیوود و طبقه نخبگان و هنرمندان جامعه آمریکایی، در همه صحبتهایش به تحریک بخشی از جامعه و تحقیر بخش دیگری از آن میپردازد. سیاستهای اعلامی ترامپ و وعدهها و برنامههایش برای 100 روز اول حضور در کاخ سفید، نوید و چشماندازی برای ترمیم مشکلات ناشی از قطبیشدن جامعه آمریکایی ارائه نمیکند. ترامپ مرد دوقطبیهاست. او که پیروزیاش را مدیون بندبازی روی همین شکافهای اجتماعی است، با سیاستهای اقتصادی و اجتماعیاش قرار است در چهار سال آینده طبقه نخبگان آمریکایی و لیبرالها را منزوی کند. درنتیجه، قابل درک است که نویسندگانی مانند سایمون کوپر در فایننشال تایمز معتقدند که ما شاهد پایان آمریکای لیبرالیم.