احمد اولیایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی: «اسلامیسازی علوم انسانی»، «علم دینی»، «تحول علوم انسانی» عناوینی است که ما سالها در ایران میشنویم. ذیل همین عناوین، نهادهای بسیاری به وجود آمدهاند و سازمانهای متعددی نیز بخشی را به این مهم اختصاص دادهاند. افراد زیادی نیز در این عرصه قدم برداشتند و تلاشهایی را مبذول داشتند. تمام این عناوین و پروژههای ذیل آن قرار است دغدغههایی را دنبال کنند. اهم آن دغدغهها و اهداف را میتوان در بیانات مقاممعظمرهبری دنبال کرد؛ ایشان در خرداد 97 در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها فرمودند: «یکی از مصداقهای روشن این است که ما رویکرد مصرفکنندگی علم را تبدیل کنیم به رویکرد تولید علم. تا کِی باید ما بنشینیم مصرفکننده علم دیگران باشیم؟ بنده با یاد گرفتن علم از دیگران هیچ مخالف نیستم؛ این را بارها گفتهام و همه هم میدانند؛ گفتم ما ننگمان نمیکند که از آن کسی که دارای علم است یاد بگیریم و شاگردی کنیم، امّا شاگردی یک حرف است، تقلید یک حرف دیگر است! تا کِی دنبالهروِ علم این و آن باشیم؟» همچنین در دیدار استادان دانشگاهها در تیر 1393 تأکید کردند: «حقیقتاً ما نیازمند آن هستیم که یک تحوّل بنیادین در علوم انسانی در کشور بهوجود بیاید... حرف این است که مبنای علوم انسانی غربی، مبنای غیرالهی است، مبنای مادّی است، مبنای غیر توحیدی است؛ این با مبانی اسلامی سازگار نیست.»
اینکه چه مقدار این نهادها، سازمانها و افراد در دفع این دغدغهها و دستیابی به این اهداف موفق بودند، خود پروژهای تحقیقاتی است که باید انجام شود؛ اما میتوان برخی راهبردها را بازنگری و تدقیق کرد. هر از چند گاهی توجه مجدد به وضعیت کلانپروژه اسلامیسازی علوم یا علم دینی میتواند تنفسی تازه به این جریان بدهد بهویژه زمانی که موفقیتها هنوز محسوس نیست و اتفاقاً برخی افراد و جریانها نیز ابراز دلسردی و بعضاً پشیمانی از فعالیت در این عرصه میکنند.
در اینجا میتوان به بعضی راهبردها و اصول که شاید به آنها کمتر دقت شده است، اشاره کرد:
1. توجه به ادراک جبهه مقابل: هر پروژهای با دیگری خود تعریف میشود. اساساً عدم توجه به وضعیت دیگری و آن تفکر و طیفی که در مقابل پروژه علم دینی یا علم انسانی اسلامی، کنشگری دارند، میتواند آسیبزا باشد. سؤال این است که «دیگریِ» پروژه علوم انسانی اسلامی در مورد این جریان و مجریان آن چه فکر میکنند؟ آیا این پروژه را ایدئولوژیک میدانند؟ این پروژه را حاکمیتی تلقی میکنند؟ این پروژه را غیرعلمی مینامند؟ هر چه فکر میکنند فارغ از اینکه اشتباه است، اما باید مورد توجه قرار گیرد و برای اصلاح آن اقدام شود. ادراک اجتماعی دیگران از پروژه علوم انسانی اسلامی شاید از خود محتوا مهمتر باشد؛ چراکه این ادراک میتواند یک جریان مخالف و مقاوم در فضای علمی ایجاد کند و زمانی که علم انسانی اسلامی به همه کنشگران عرصه علم نیاز دارد، این طیف را از دست خواهد داد. بهنظر میرسد اکنون برای اصلاح ادراک جریان مقابل، اقدام خاصی نمیشود. گفتوگو، شاید بهترین اقدام و یا حداقل در دسترسترین راه حل باشد.
2. حرکت انضمامی به جای انتزاعی: آنچه بهنظر میرسد این است که فعالان این حوزه بیشتر در نظر و انتزاع ماندهاند تا به میدان و انضمام بپردازند. به عبارتی به مبانی و مفاهیم بیشتر پرداخته شده تا اینکه مبتنی بر علوم انسانی اسلامی، مسائل کف جامعه حل شود. علم انسانی اسلامی اگر بخواهد تحول ایجاد کند و تثبیت شود باید به سمت حل مسئله حرکت کند. مبنامحوری به معنای ماندن در مبانی و عدم توجه به مسائل به تدریج این گزاره را تداعی میکند که این علم توان پاسخگویی به مسائل جامعه را ندارد و علم بدون مسئولیت قطعاً خواهانی نخواهد داشت. توجه به پایاننامهها و رسالههای دانشگاهها و نهادهای علمی که دیدگاه علوم انسانی اسلامی را دنبال کرده این را تأیید میکند که بیشتر تحقیقات در همان ساحات مبنایی مانند هستیشناسی و معرفتشناسی و انسانشناسی و... خود را تعریف میکنند و خبر چندانی از مسائل انضمامی نیست.
3. توجه خاص به وجه بینالملل: عمده تلاش پروژه علوم انسانی اسلامی و به طور کل تحول علوم انسانی به تقابل و مواجهه با دیگری (other) خود در ایران شده است و حال آنکه اساساً ادعا این است که این جبهه مقابل، پیرو علم غربی و وارداتیاند. پس باید دیگری اصلی پروژه علوم انسانی اسلامی را غرب دانست و از آنجا مواجهه (نقد و تولید) را آغاز کرد. اگر علم اسلامی از خارج وارد ایران شود (یعنی از اینجا برود در فضای گفتوگوی بینالملل خود را نشان دهد و توسط خود بیرونیها بازگردد)، دیگر نگرانیای از مقاومت جبهه مخالف داخلی وجود ندارد. اساساً وجه بینالملل وجه مغفول عمده فعالیتهای ماست و در علوم انسانی اسلامی به مراتب ضعیفتر است. ضمن اینکه اگر بپذیریم به این وجه توجه هم شده است، نهایتاً تعدادی ترجمه از فارسی یا تعدادی نشست مشترک است. مهم توجه به این رویکرد است که گفتوگوی علم انسانی اسلامی و علم غربی اگر در فضای تولیدشده علم غربی انجام گیرد، دیگر نگرانی چندانی برای مقاومت شکل گرفته در درون وجود نخواهد داشت.
شماره ۴۳۳۱ |
صفحه ۱۴ |
جهان شهر
دانلود این صفحه
پروژه علوم انسانی اسلامی و بازخوانی چند رویکرد











