در سالهای آغازین دهه ۱۳۷۰ یکی از بزنگاهها در تاریخ دیپلماسی ایران رقم خورد؛ جایی که ایران با تمام حساسیتهای داخلی و خارجی دست تعامل به سوی آمریکا دراز کرد و با تمام توان تلاش کرد تا حسن نیت خود را نشان دهد اما این تلاشها به جای پاسخی مثبت با بدعهدی و رفتارهای سردی مواجه شد که درسی تلخ اما ماندگار به همراه داشت. داستان مداخله مثبت ایران برای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان روایت تلاشهای آیتالله هاشمیرفسنجانی است که با امید به گشایش در روابط و حل بحرانهای منطقهای مسیر تعامل را برگزید، اما با مانعهایی روبهرو شد که نهتنها مسیر را هموار نکرد بلکه بر سختیهای آن افزود.
آیتالله هاشمی و رویکرد تعامل سازنده با دنیا
مرحوم هاشمیرفسنجانی دوران ریاستجمهوری خود را با سیاست تعدیل آغاز کرد؛ سیاستی که دو محور اصلی آن اصلاحات اقتصادی و سیاست خارجی مبتنی بر تعامل و حسن نیت بود. در عرصه اقتصاد، دولت او خصوصیسازی را در دستور کار قرار داد، نرخ ارز را واقعی کرد و یارانهها که در آن زمان عمدتاً به شکل کوپن توزیع میشدند، بهطور قابلتوجهی کاهش داد. اما در سیاست خارجی، هاشمی معتقد بود که پیشبرد برنامههای توسعهای و تأمین منابع مالی بزرگ نیازمند تغییر رویکرد است. او بر این باور بود که باید سیاست خارجی کشور را به سمت «تعامل سازنده با دنیا» سوق داد. یکی از فرصتهای مهم برای نشان دادن حسن نیت ایران به جامعه جهانی ماجرای گروگانگیری نیروهای آمریکایی و برخی ملیتهای اروپایی در لبنان بود. این ماجرا، در کنار سخنرانی جرج هربرت بوش، رئیسجمهور آمریکا در دیماه ۱۳۶۷، نقطهای برای آغاز دیپلماسی فعال ایران شد. بوش پدر در سخنرانی آغاز ریاستجمهوریاش تأکید کرد: «ما شاهدیم که آمریکاییهایی در سرزمینهای خارجی گروگان گرفته شدهاند. اینجاست که همکاری میتواند معنا پیدا کند. چنین کمکی هرگز فراموش نخواهد شد.» او جملهای کلیدی هم گفت که در دیپلماسی بینالمللی اهمیت زیادی داشت: Goodwill begets goodwill یا همان «حسن نیت، حسن نیت میآورد.»
آزادی گروگانها؛ نماد دیپلماسی حسن نیت
در شهریور ۱۳۶۸، جوزف پیکو، معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل با پیام مهمی از طرف دولت آمریکا به تهران آمد. او در دیداری محرمانه با هاشمی گفت: «رئیسجمهور بوش از ایران درخواست دارد که در آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان کمک کند. مطمئن باشید این همکاری شما بدون پاداش نمیماند.» هاشمی که رویکردی بر مبنای تعامل و حل مسائل از طریق گفتوگو داشت، این درخواست را فرصتی برای نشان دادن چهرهای مثبت از ایران به جهان دید. او تأکید کرد که ایران آماده است با حسن نیت در آزادی گروگانها کمک کند اما انتظار دارد در ازای این اقدام «داراییهای بلوکهشده ایران آزاد شود» و «غرامت شهدای هواپیمای مسافربری ایران که توسط ناو آمریکایی سرنگون شد، پرداخت شود.»
تابستان ۱۳۶۹ هاشمی سیاست خارجی جدید جمهوری اسلامی ایران را در جلسهای با مجلس خبرگان رهبری اینگونه تشریح کرد: «سیاست خارجی ما بر این است که دشمنتراشی نکنیم. اما در برابر کسانی که دشمنی میورزند، قاطعانه خواهیم ایستاد.» این نگاه، زمینهای شد برای تلاشهای دیپلماتیک بیشتر. در پاییز همان سال رابطه ایران و انگلیس که پیشتر قطع شده بود با حفظ اصول و شروط از سوی ایران دوباره برقرار شد.
شاید رسیدگی به وضعیت گروگانهای آمریکایی و اروپایی در لبنان بخشی از این سیاست بود. با وجود اینکه گروههای لبنانی تمایلی به آزادی گروگانهای آمریکایی نداشتند ایران با گفتوگو و اصرار توانست آنها را متقاعد کند. سرانجام پس از سه سال تلاش دیپلماتیک در شهریور ۱۳۷۰، آخرین گروگان آمریکایی آزاد شد. این اتفاق چنان تأثیرگذار بود که بوش اعلام کرد: «احساس میکنم بار سنگینی از روی دوشم برداشته شد.»
رویترز: گروگانها مدیون هاشمیاند
پیش از آزادی کامل گروگانها خبرگزاری رویترز در گزارشی درباره ماجرای آزادی آنها نوشت که عدم تمایل جرج بوش به انجام معامله پس از آزادی دو گروگان آمریکایی، خشم برخی در ایران را برانگیخته و امیدها برای کمک به آزادی ۱۵ گروگان دیگر غربی در لبنان را به یأس تبدیل کرده است. این خبرگزاری توضیح میدهد که «رابرت پل هیل» و «فرانک رید»، دو گروگان آزادشده آمریکایی، نجات خود را مدیون اکبر هاشمیرفسنجانی میدانند که با وجود برخی نارضایتیها، برای پایان دادن به این بحران طولانی تلاش کرد. رویترز در ادامه میگوید ایران و حزبالله لبنان تأکید داشتند که آزادی گروگانهای باقیمانده منوط به فشار واشنگتن بر اسرائیل برای آزادی زندانیان عرب است. اما موضع سرسختانه جرج بوش در برابر هرگونه معامله، جایگاه رفسنجانی را که برای دریافت امتیازات سریع از آمریکا شرطبندی کرده بود، تضعیف کرد.
این خبرگزاری در ادامه اشاره میکند رفسنجانی با انتقاد شدید از واشنگتن، کاخ سفید را به رفتار «لجوجانه و قلدرمآبانه» متهم کرد و گفت آمریکا در برابر حسن نیت ایران، هیچ پاسخی شایسته نداده است.
طلبکارتر شدن آمریکا بعد از آزادی گروگانها
هاشمی بعدها با صراحت از تجربهاش در این زمینه گفت. او تأکید کرد که ایران در ماجرای گروگانگیری لبنان زحمت زیادی کشید تا بتواند راهحلی پیدا کند. قانع کردن گروههای لبنانی برای آزادی گروگانها کار آسانی نبود، اما ایران موفق شد با پیگیری مستمر این مشکل را حل کند.
هاشمی درباره این تلاشها چنین توضیح داد: «ما در لبنان زحمت کشیدیم تا سرنخی پیدا کنیم. قانع کردن بچههای انقلابی لبنان آسان نبود، اما توانستیم آنها را متقاعد کنیم. به محض اینکه گروگانها آزاد شدند آمریکاییها بهجای عمل به تعهداتشان، طلبکار شدند.»
آمریکاییها پیش از آزادی گروگانها، از طریق واسطهها پیام داده بودند: «اگر به ما کمک کنید تا گروگانهای ما آزاد شوند، اقداماتی از طرف ما خواهید دید که شما را شگفتزده خواهد کرد و باورکردنی نخواهد بود.» هاشمی با این امید که این وعدهها زمینهساز گشایشهای اقتصادی و بازگشت داراییهای بلوکهشده ایران شود، این مسیر را پیش گرفت. اما وقتی گروگانها آزاد شدند، نهتنها داراییها آزاد نشد، بلکه رفتار آمریکا بهمراتب طلبکارانهتر و طمعکارانهتر شد.
حداقل حسن نیتمان اثبات شد
هاشمی سالها بعد، در مصاحبهای در سال ۱۳۷۸، از این تجربه به تلخی یاد کرد: «حداقل فکر میکردیم اموال بلوکهشده ما آزاد شود. اما دیدیم که آمریکاییها بهجای قدردانی، طمعکارتر شدند. این، علامت بدی بود.» در این ماجرا نهتنها وعدههای آمریکا عملی نشد، بلکه اوضاع بدتر شد. جرج بوش پدر به جای کاهش فشارها، سیاستهای تهاجمیتری علیه ایران اتخاذ کرد. حتی افرادی مانند گری سیک، از مقامات آمریکایی، ادعا کردند که «ایدئولوژی انقلابی شخصیتهایی مانند هاشمیرفسنجانی مانع از بهبود روابط میان ایران و آمریکا است.»
ایران در این ماجرا نشان داد که حتی در شرایط سخت و پرتنش، حاضر است حسن نیت خود را در عمل ثابت کند. اما آمریکا به وعدههای خود عمل نکرد. این تجربه، اگرچه نتایج مورد انتظار را به همراه نداشت، اما تصویر ایران را بهعنوان کشوری که به اصول انسانی و دیپلماسی پایبند است در سطح جهانی برجسته کرد. سیاست خارجی مبتنی بر حسن نیت، همچنان یکی از درسهای مهم این دوران باقی مانده است. هاشمیرفسنجانی در کتاب خاطراتش روایتی از ماجرای تعامل ایران با آمریکا در جریان آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان ارائه میدهد. او به پیامهای ردوبدلشده، درخواستهای آمریکا و رفتارهای پس از آن اشاره کرده که بهخوبی نشاندهنده پیچیدگی روابط ایران و آمریکا در آن زمان است.
روی خط همکاری با غرب و مدیریت فشارهای داخل
در خاطرات روز پنجشنبه 6 اردیبهشت سال 1369، هاشمی روایت میکند که سیدحسین موسویان، نماینده وزارت امور خارجه گزارشی از دیدار با سفیر سوئیس، حافظ منافع آمریکا به او ارائه داد. طبق آن جرج بوش در پیامی خصوصی از کمک ایران در آزادی رابرت پل هیل، گروگان آمریکایی تشکر کرده و گفته بود که حافظ اسد نیز به آمریکا اطلاع داده ایران در این ماجرا نقش مؤثری داشته است. بوش همچنین اشاره کرده بود طبق اطلاعات آمریکا، گروگانهای ایرانی در دست مارونیها در همان روزهای نخست کشته شدهاند، اما همچنان آمادگی خود را برای پیگیری موضوع اعلام کرده بود. هاشمی در پاسخ به این پیام تأکید کرد که ایران تنها در صورتی میتواند به این همکاری ادامه دهد که زندانیان لبنانی در اسرائیل آزاد شوند. او هشدار داد که در غیر این صورت، مسئله گروگانها پیچیدهتر خواهد شد. رویترز در ادامه گزارش میدهد که این پیامها و تعاملات نشاندهنده تلاشی دیپلماتیک از سوی هاشمی برای ایجاد تعادل میان همکاری با غرب و مدیریت فشارهای داخلی بود.
تغییر رفتار آمریکا پس از آزادی گروگانها
تنها یک روز پس از این درخواست فرانک رید، دومین گروگان آمریکایی هم آزاد شد. اما در همین زمان نشانههایی از عدم تعهد آمریکا به وعدههایش دیده میشد. هاشمی درباره آخرین گروگان آزادشده مینویسد: «شب به خانه آمدم. درحالیکه مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا [VOA] گوش میدادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان، امشب آزاد شد. اظهاراتی شده که نشان میدهد، دولت آمریکا میخواهد تا پایان آزادی همه گروگانهایش امتیازی ندهد. به نظر میرسد اگر چنین باشد لبنانیها آزادی گروگانها را متوقف میکنند و آمریکا پشیمان میشود.» سالها بعد هاشمی با نگاهی به این تجربیات میگوید وقتی آمریکاییها درست به وعدههایشان عمل نمیکردند، «کار ناقص میماند.»