زینب محمدیمقانک، خبرنگار: تاریخ ادبیات و هنر ما دچار فقدان روایت درباره مشاهیر و هنرمندان بزرگ است. زندگی پربار این آدمها به اشتباه در کتابهای درسی به خردهاطلاعاتی درباره تاریخ تولد، مرگ و نهایتاً نام آثارشان خلاصه شده. روند غلطی که فرصت شناخت عمیق افراد تأثیرگذار را سلب میکند. مخاطب وقتی با فیلمی درباره هنرمندی مانند پروین اعتصامی مواجه میشود، توقعش این است که از محدوده اطلاعات مرسوم فراتر برود، اما الگوی «معجزه پروین»، الگوی کتابهای درسی درباره هنرمندان است و بدون اینکه فیلمساز حوصله کنکاش در زندگی او را داشته باشد، تنها روایتهای قبلی را به تصویر کشیده است.
اساساً عنوان فیلم مورد بحث است. معجزه رویدادی ناگهانی است اما هنری مانند شعر بههیچوجه در لحظه اتفاق نمیافتد. شاعری که در حیات کوتاه خود، توانسته دیوان شعر داشته باشد و آثار ماندگاری را از خود به جا بگذارد، بیگمان فرایند نوشتن خود را از کودکی و نوجوانی آغاز کرده. برههای که کارگردان آن را نادیده میگیرد و فیلم را نه از لطافت و کنجکاوی احتمالی شاعر در کودکی، بلکه از فلاکت او در زندگی شخصیاش آغاز میکند. درصورتیکه پدر پروین، اعتصامالملک از چهرههای برجسته زمانه خود بوده و رفت و آمدهای مکررش با اصحاب فرهنگ مانند ملکالشعرای بهار در زمان کودکی پروین، نقش شگرفی روی شاعری دخترش داشته است. فرصتهای درخشانی برای سیر تکامل هنرمند که کارگردان خیلی راحت آنها را از دست داده است.
بخش اعظمی از فیلم روایت این ازدواج ناموفق است. فیلمساز بدون اینکه از قبل از این ازدواج و فرایند راضی شدن پروین به وصلت با چنین مردی صحبت کند، به شکل خودخواهانهای، تنها بخشی از واقعیت را با مخاطب به اشتراک میگذارد و این باعث میشود تا همذاتپنداری با شخصیت اصلی داستان، دچار مشکل شود. تقریباً یک ساعت از فیلم سپری میشود و پروین طلاق میگیرد و به خانه پدریاش بازمیگردد. در اینجا نریشن فیلم از شروع فصلی تازه در زندگی او خبر میدهد، درصورتیکه بیننده متوجه نمیشود او پیشتر در خانه پدریاش چه چیزی را دریافت و مشاهده کرده که رجوع دوباره به آن، او را چنین شکوفا میکند و اصلاً چطور شده که دختر از این خانه، به آلونک شوهر معتادش رهسپار شده. فیلم مدام و مدام از تحول صحبت میکند، درصورتیکه سینما عرصه نشان دادن است؛ نه گفتن.
در فیلم تحسین شده «آسترید شدن» که به زندگی آسترید لیندگرن، نویسنده مشهور کودکان میپردازد، کارگردان ایده عدم نیاز کودکان به بزرگترها را از آثار آسترید بیرون کشیده و تنها این را نشان داده که او چطور به این نقطه رسیده است. اما کارگردان پروین میخواسته در زمان تقریباً دوساعته فیلمش، همه چیزهایی که قبلاً میدانستیم را به ما بگوید. از اینکه چرا درباره زنان مینویسد، چطور مرده است و زندگیاش چطور گذشته است. بدیهی است که نمیشود تمام عمر یک آدم را با اطلاعات کلی در یک فیلم سینمایی گنجاند. آنچه که مخاطب در روایت به آن نیاز دارد، نقاط عطف زندگی هنرمند است که اگر پرداخت درستی به آن صورت بگیرد، تنها یکی از آنها برای موفقیت فیلم کافی است؛ چیزی که در فیلم آسترید شدن تنها یک نمونه از آن هست و به خوبی نمایش داده شده و مخاطب را با آسترید لیندگرن همراه میکند، ولی در معجزه پروین چندین و چندتا از نقاط عطف وجود دارد که پرداخت غلط به آنها، هیچ راه جدید را برای کشف این هنرمند بزرگ پیش روی مخاطب نمیگذارد.
شماره ۴۳۲۱ |
صفحه ۱۳ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
معجزهای در کار نیست