علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: در بحبوحه تحولات پرشتاب منطقه که کنشهای سیاسی کشور تا حد زیادی در حالت تعلیق قرار دارد، برگزاری انتخابات دو حزب سیاسی از دو جناح سیاسی کشور در پنجشنبه هفته گذشته نشان از آغاز مجدد برخوردهای سیاسی در مدت چندماهه باقیمانده تا انتخاباتهای شوراهای شهر و روستا دارد. «شریان» و «اتحادملت» دو حزبی که تقریباً در منتهیالیه اصولگرایی و اصلاحطلبی قرار دارند، اعضای جدید خود را معرفی کردند تا هم خود را برای انتخابات پیشرو گرم کنند و هم زمین را برای ورود سایر گروهها. اما هردوی آنها با سابقه سیاسیای که دارند برای جلب حداکثری آرای مردم و کسب حداکثری کرسیهای این نهاد با چالشهای اساسی مواجهاند. ورود چهرههایی همچون محمدحسین طاهری، دبیر ستاد امر به معروف به فهرست 30 نفره شریان که مواضع تندی علیه رفع فیلتر داشته است، هم بر اقبال عمومی به این گروه در یک انتخابات با مشارکت زیاد اثر منفی میگذارد و هم این پرسش را در مقابل ستاد امر به معروف قرار میدهد که چگونه میخواهد از این به بعد از ساحت تصمیمات این ستاد در مقابل اتهام سیاسی بودن آنها دفاع کند. در سوی مقابل حزب اتحاد ملت که به دلیل مواضع رادیکال برخی اعضای خود کمتر توانسته در میدان انتخابات کاندیدای خود را معرفی کند احتمالاً طبق روال معمول به سراغ چهرههای اصلاحطلب سایر گروههای سیاسی و حمایت از آنها میرود. حضور پرشور اعضای هیأت دولت به عنوان مهمان مجمع عمومی حزب اتحاد ملت البته ابهامی مشابه را در مقابل آنها قرار میدهد که آیا رویکردهای مدیریتی آنها رنگوبوی سیاسی نیز دارد یا نه؟ به هرحال برگزاری مجمع عمومی این دو حزب و انتخاب اعضای آنها علاوه برآنکه مروری بر فعالیتهای سیاسی آنها را میطلبد، بهانه خوبی فراهم میکند تا بار دیگر این پرسش را مورد توجه قرار دهیم که در فضای عدم رسمیت فعالیت حزبی در سازوکار انتخابات کشور، نسبتِ بین فعالیت اجرایی و کار سیاسی چیست؟
دبیر ستاد امر به معروف عضو اصلی شریان شد
روز پنجشنبه جریان سیاسی منسوب به یکی از وزرای دولت قبل، کنگره اخیر خود را با هدفگذاری مشخص برای انتخابات شوراهای شهر برگزار کرد. این جریان که ترکیبی از چهرههای اصولگرای برجسته و فعالان سیاسی نزدیک به این خطمشی است، در تلاش است تا با تمرکز بر ساختار مدیریت شهری، بستر نفوذ خود را در شهرداریها و شوراهای شهر گسترش دهد. هدف اصلی این جریان از برگزاری این نشست، آغاز برنامهریزی برای انتخابات شوراهای شهر بود. این جریان سیاسی در تلاش است از این فرصت برای تقویت حضور سیاسی و مدیریتی خود در سطح شهرها بهرهبرداری کند. چشمانداز این جریان بر پایه نفوذ در شوراها و شهرداریها استوار است و بهدنبال تثبیت جایگاه خود در مدیریت شهری از طریق بهرهگیری از حمایت افراد کلیدی و پایگاههای اجتماعی خاص است. کنگره اخیر نشاندهنده آغاز حرکت جدیدی در این راستا بود.
برای پیگیری خبر کنگره شریان اگر وارد سایت این حزب شوید خبری در مورد نتایج انتخابات دومین کنگره این حزب پیدا نخواهید کرد و ناچارخواهید بود از مسیر لینک شبکههای اجتماعی قراردادهشده در سایت به دنبال خبر بگردید. وجود لینک اینستاگرام و تلگرام در بین سایر شبکههای اجتماعی آن هم در سایت حزبی که عضو اصلی آن یعنی محمدحسین طاهری علیه فیلترینگ توییت زده، تناقضی جالب توجه است. چنین تناقضاتی را حمید رسایی پیش از این، اینگونه توجیه کرده است: «توییتر منطقه جنگی است. عموم نباید در آن حضور داشته باشند، ما باید باشیم تا پاسخ دهیم و دفاع کنیم!» حمید رسایی که در مجمع عمومی نخست این حزب در صف اول نشسته بود و به سخنرانی پرداخت، در این مجمع نیز نقشی مشابه ایفا کرد تا نشان دهد یکی از چهرههای اصلی آن است. پس از آنکه برخی وزرا و اعضای دولت سیزدهم نیز در آن مجمع حضور پیدا کرده بودند، در فضای سیاسی این انتقاد بهوجود آمد که چرا چهرههای اصلی دولت در میان انبوهی از مشکلات اقتصادی کنش حزبی و سیاسی در سال منتهی به انتخابات مجلس نشان میدهند. در بین اسامی انتخاب شده در دومین کنگره این حزب که خبرش در کانال تلگرامی آن منتشر شده است نام ابوالقاسم جراره، نماینده مجلس و دبیرکل فعلی این حزب، محمدحسین طاهری، دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر و محمدرضا میرشمسی، معاون اجتماعی این ستاد بیش از همه جلب توجه میکند. حضور دو چهره از این ستاد در بحبوحه تقابلهای رسانهای بر سر فیلترینگ این ابهام را در مقابل تصمیمات آن قرار میدهد که آیا قانون و مراجع بالادستی مرجع تصمیمگیری آنهاست یا موضعگیریهای سیاسی مورد حمایت احزاب؟ تا به اینجای کار مواضع تند این چهرهها علیه رفع فیلتر واتساپ و گوگلپلی توسط شورای عالی فضای مجازی نشان میدهد که هماهنگیهای حزبی گزینه محتملتری است.
تلاش اتحاد ملت برای احیای پایگاه اجتماعی
حزب اتحاد ملت، که بهعنوان ادامهدهنده جریان اصلاحطلب حزب مشارکت شناخته میشود، در دهمین کنگره سالیانه خود، تلاش برای احیای نقش و جایگاه سیاسیاش را نشان داد. این حزب که در دوران اصلاحات از بدنه اجتماعی گسترده و ساختار حزبی منسجمی برخوردار بود، اکنون با کاهش چشمگیر موضوعیت اجتماعی و افول اعتبار در حاکمیت مواجه است. اتحاد ملت دیگر آن جایگاه گذشته را در میان مردم ندارد و بهعنوان یکی از رادیکالترین جریانهای اصلاحطلب شناخته میشود. به همین دلیل نیز اعضای میانهروی اصلاحطلب، این حزب را بهعنوان صدایی بلند در شب انتخابات میبینند که اغلب تأثیر عملی محدودی در نتایج دارد و به همین علت نیز این حزب تنها در برخی موارد میتواند پستهایی نظیر معاونت وزیر یا مدیرکلی را در دولت به دست آورد، اما در بدنه اصلی دولت نفوذی ندارد. همچنین، ورود مستقیم اتحاد ملت به رقابتهای انتخاباتی به دلیل محدودیتهای قانونی و سیاسی، کاهش یافته، لذا اتحاد ملت در نگاه انتخاباتی خود رویکردی عملگرایانه و تا حدی «کاسبکارانه» اتخاذ کرده است. این حزب معمولاً با حمایت از سایر چهرههای اصلاحطلب، آن هم تنها زمانی وارد رقابتهای انتخاباتی میشود که احتمال پیروزی خود را بالا ببیند. برای نمونه، این حزب در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ شرکت نکرد اما برای انتخابات شوراها در ۱۴۰۳ برنامهریزی کرده است. انتخابات شوراها به دلیل عدم نظارت مستقیم شورای نگهبان، فرصت مناسبی برای حضور اتحاد ملت در عرصههای سیاسی فراهم میکند. هدف اصلی این حزب، بازسازی پایگاه اجتماعی خود از طریق نفوذ محدود در نهادهایی مانند شوراهای شهر و روستاست. کنگره دهم اتحاد ملت نشان از تلاشی هدفمند برای بازگشت به عرصه سیاست در فضایی محدود اما با برنامهریزی دقیق داشت، که میتواند سرآغازی برای احیای تدریجی جایگاه این حزب در میان اصلاحطلبان و در عرصه عمومی کشور باشد.
دهمین کنگره حزب اتحاد ملت 3 مهمان دولتی داشت
اگر حضور مقامات دولت سیزدهم در کنگره حزب شریان در سال 1401 را ایراد تلقی کنیم، همین ایراد نیز در مورد چهار چهره دولت چهاردهم که اکنون در کنگره حزب اتحاد ملت حضور یافتهاند وارد است. در دهمین کنگره سالیانه این حزب که روز پنجشنبه برگزار شد الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، محمدرضا ظفرقندی وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و علی زینیوند، معاون سیاسی وزیر کشور به عنوان مهمان حضور داشتند و از همه مهمتر زهرا بهروزآذر، معاون امور زنان رئیسجمهور به عنوان عضو اصلی این حزب انتخاب شد. اینکه همزمان با مشکلات اقتصادی رو به تشدید کشور و تجمعات هرچندروز یک بار پرستاران، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت و وزیر بهداشت در یک جلسه حزبی حضور پیدا کنند و در بحبوحه نزاع بر سر اجرا و عدم اجرای لایحه عفاف و حجاب، معاون زنان به عضویت یک حزب سیاسی دربیاید، این شائبه را در مقابل آنها بهوجود میآورد که آیا مناسبات حزبی راهبردهای اجرایی کشور را جهتدهی خواهد کرد یا مطالعات علمی و بندهای قانونی. این توجه به فعالیت حزبی همچنین این سؤال را بهوجود میآورد که در فهرست اولویتهای مقامات، حل مشکلات کشور در کجا قرار میگیرد؟
نکته دیگری که باب نقد کردن آن وجود دارد حضور علی زینیوند، معاون سیاسی وزیر کشور در این جلسه است که متصدی برگزاری انتخابات شورای شهر و سایر انتخابات پیشرو است. فارغ از بررسی این موضوع که اصل فعالیت حزبی مقامات دولتی، امری سازنده یا غیرسازنده است، این توقع از وزارت کشور وجود دارد که برای جلوگیری از شائبه بیطرف نبودن در انتخابات از حضور چهرههای منتسب به خود در جلسات سیاسی احزاب جلوگیری به عمل بیاورد.
فعالیت سیاسی پررنگ دولتها
فعالیت حزبی کارگزاران دولتی در کشورهایی که نظام حزبی به رسمیت شناخته شده و احزاب دارای کرسی در نهادهای حکمرانیاند امری بدیهی و از ملزومات حکمرانی است، اما در ایران که فعالیت احزاب ماهیتی غیررسمی دارد، دولتمردان همواره به این دلیل که همزمان با فعالیت اجرایی به کنشهای سیاسی و انتخاباتی پرداختهاند، مورد این نقد از جانب افکار عمومی قرار میگیرند که کنش سیاسی، آنها را درگیر مناسبات حفظ قدرت کرده و حل مشکلات کشور را به حاشیه میراند. اما در مورد مشروعیت یا عدم مشروعیت این کنش دیدگاههای مختلفی در میان رؤسای دولتهای مختلف ایران وجود داشته است.
رهبر انقلاب بارها بر لزوم پرهیز از سیاسیکاری و جناحگرایی توسط مقامات دولتی تأکید کردهاند. ایشان معتقدند مسئولان دولتی باید در چهارچوب وظایف ملی و قانونی خود عمل کرده و از گرایشهای حزبی و جناحی که ممکن است موجب تفرقه یا تضعیف نظام شود، اجتناب کنند. ایشان در دیدار با اعضای هیئت دولت در سال 93 تأکید میکنند: «علائق اعضای دولت به برخی جناحهای سیاسی اشکالی ندارد؛ اما دولت و اعضای آن نباید اسیر جناحبندیها شوند.»
مرحوم هاشمی رفسنجانی اما به عنوان نخستین رئیسجمهور بعد از آیتالله خامنهای معتقد به نقشآفرینی سیاسی مسئولان دولتی بود. تشکیل حزب کارگزاران سازندگی با حضور چهرههای مختلف از دولت هاشمی رفسنجانی یک سال مانده به انتخابات 1376 مصداق همین نگاه است.
خاتمی به فعالیت سیاسی دولتمردان با تأکید بر توسعه دموکراسی و اصلاحات اعتقاد داشت. او که با شعار حمایت از آزادی بیان و فعالیت احزاب روی کار آمده بود بهصورت فعالانه از جریان اصلاحطلب حمایت میکرد و فضای سیاسی کشور با مشارکت گستردهتر احزاب و گروهها همراه بود. در همین دوره بود که اصلاحطلبان وابسته به دولت خاتمی ازجمله عبدالله نوری، وزیر کشور و مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی او با شعار فتح سنگر به سنگر به سمت تصاحب حداکثری کرسیهای مجلس و شورای شهر تهران رفتند و انتخابات مجلس ششم و شورای شهر اول را برنده شدند.
دولت احمدینژاد عملاً به فعالیتهای سیاسی گستردهای در حمایت از جریانهای خاص اصولگرا پرداخت. در این دولت برخی از وزرا و استانداران بهطور علنی از برخی نامزدهای انتخابات مجلس هشتم و نهم حمایت میکردند که نهایتاً نیز باعث رسیدن لاریجانی، چهره مورد حمایت احمدینژاد به کرسی ریاست مجلس شد. در دولت روحانی نیز فعالیت سیاسی دولتمردان رونق گرفت و حتی در انتخابات مجلس دهم فهرستی مشترک تحت عنوان فهرست «ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان و حامیان دولت» تشکیل شد که نهایتاً نیز باعث انتخاب محمدرضا عارف به عنوان نفر اول در حوزه انتخابیه تهران شد و حاصلش ریاست کمیسیون آموزش برای خود او و نایبرئیسی مسعود پزشکیان و علی مطهری بود.