سیدمحمد طباطبائی، نویسنده و روزنامهنگار: بهار سال 1378 ساعت 5 تا 9 صبح هر روز ساعت درس خواندنم بود برای کنکور. بعد از آن شال و کلاه میکردم برای تمرین تئاتر در سالن تئاتر شهر کوچکمان. بالای سالن، کتابخانه عمومی شهر بود. هم مدرسهایها هر روز از صبح تا عصر میآمدند آنجا و درس میخواندند برای کنکوری که همه ما را بیچاره کرده بود. طبقه پایین، من و رفقایم تمرین تئاتر میکردیم با سر و صدا، و طبقه بالا آنها درس میخواندند در سکوت. تصویر من از کتابخانه عمومی شهرمان همین بود؛ سالن مطالعه درسی. حال آنکه ما در کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فضای واقعی کتابخانه را تجربه کرده بودیم. حالا ربع قرن از آن روزها گذشته و تصویر کتابخانه عمومی کمی در ذهن و کمی در واقعیت تغییر کرده است. این اما تصویر فیزیکی کتابخانه است. آن روزها، کتابخانههای عمومی جایی بودند برای پیدا کردن کتاب خوب، به ویژه در شهرهای کوچک که کتابفروشی به معنای تخصصی آن کمتر دیده میشد. چند سال بعد اما اوضاع تغییر کرد و کتابخانههای عمومی دیگر محل پیدا کردن کتابهای خوب نبودند. کتابها حتی بعد از انتشار با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم باید برای ورود به کتابخانهها از مسیر سخت انتخاب عبور میکردند و اصطلاحاً وجین میشدند تا به کتابخانههای عمومی راه پیدا کنند. ملاک انتخاب هم بیشتر بر مبنای سلیقه سیاسی و جناحی و نگاه سلیقهای به فرهنگ بود. این رویه هر از گاهی با تذکری بهتر میشد، اما وجین کتاب بر مبنای نگاه سلیقهای به فرهنگ برای ورود به کتابخانههای عمومی به یک حق مسلم تبدیل شده بود. ممکن است خیلیها بگویند نگارنده این کلمات خلاف واقع میگوید، بگویند، خدا کند اینطور که نگارنده گفته، نبوده باشد. اما حالا اینها چه ربطی به مهدی رمضانی دارد؟ ربطش این است که مهدی رمضانی تا جایی که توانست و زورش رسید، چه در زمانی که معاون نهاد کتابخانههای عمومی بود و چه در دوره دبیر کلیاش، تلاش کرد از سختگیری در انتخاب کتاب برای عرضه در کتابخانههای عمومی کم کند. آن ساز و کار همچنان وجود داشت و حتی ارجاع قانونی هم پیدا کرد، اما مهدی رمضانی تلاش کرد آن نگاه سلیقهای به فرهنگ و حاکم شدن نگاه سیاسی در نهاد کتابخانهها را کم کند. اگرچه از نهادهای بالادستی گلایه میشنید و از بعضی از همکارانش عدم همراهی میدید، اما او نگاه فرهنگی بدون سلیقه را راه درستتری میدید و میبیند. تنوع موضوعی و رویکردی مجلات و نشریههایی که نهاد کتابخانهها در دوره مهدی رمضانی برای عرضه در کتابخانهها میخرید میتواند گواه خوبی برای این ادعا باشد. یادگار دیگر او برای نهاد کتابخانهها تملک ساختمان زیبای فعلی است. او با تلاش خودش توانست بال شرقی موزه پست را که بلااستفاده شده و رو به تخریب بود، با ساختمان قدیمی نهاد کتابخانهها معاوضه، تملک و مرمت و بازسازی کند تا عنوان نهاد کتابخانههای عمومی بر ساختمانی در شأن کتاب و کتابخانه خودنمایی کند. خوشرویی مهدی رمضانی در عین صراحت کلامش موجب شده بود تا او با همکاران خود در گام نخست و با اهالی فرهنگ در گام بعد، رابطه خوبی برقرار کند. به طور حتم نمیگویم نهاد کتابخانهها در دوره حضور مهدی رمضانی بینقص بود، حتماً میتوان نقدهایی را مطرح کرد، اما مهم تصویر و خاطره خوشی است که از او میماند. حالا او کار را تحویل داده و قاعده مدیریتی هم جز این نیست، اما مهم است که کار را به چه کسی تحویل داده است. او کار را به دکتر آزاده نظر بلند تحویل داده که دانشآموخته کتابداری و آشنا با کتابداری نوین است و در این حوزه خلاقیت دارد. انتخاب آزاده نظر بلند شاید به نوعی یک تزریق امید به ساختار مدیریتی است، اینکه در ساختاری که راه مدیر شدن به طور معمول، سفارش و نسبت سببی و نسبی داشتن است، او بدون هیچ سفارشی و بدون هیچ نسبت نسبی و سببی دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی شده است. برای مهدی رمضانی که اهل کتاب است، رفتنی از کتاب نیست که بخواهیم او را بدرقه کنیم و برای آزاده نظر بلند که سالهاست در خانواده کتاب زندگی میکند، آمدنی نیست که بخواهیم به استقبالش برویم. نه رفتنی است، نه آمدنی، ما اهل فرهنگ هستیم، از ابتدا در فرهنگ بودهایم و اینجا بزرگ شدهایم.
شماره ۴۳۱۴ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
ما اینجا بزرگ شدهایم؛ رفتن و آمدنی نیست