کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار گروه فرهنگ: «قتل وحشتناک یک زوج در شب عروسیشان.» آنچه خواندید جملهای کوتاه از یک پرونده جنایی در سال ۱۳۹۷ است. ۶ سال پیش خبری درباره قتل وحشیانه یک عروس و داماد به نام نازنین و بهزاد آن هم در شب عروسیشان جنجال زیادی در رسانهها به پا کرد. مدارک اولیه نشان میداد که احتمالاً انگیزه این قتلها سرقت بوده، اما پلیس در تحقیقات خود به نتایجی دست یافت که این فرضیه را زیر سؤال میبرد. جنازهها برای بررسی دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شدند و نتایج نشان داد که بهزاد با ضربات چاقو به قتل رسیده بود، اما آنچه برای نازنین رخ داده بود به مراتب وحشتناکتر بود. آزمایشها تأیید کردند که نازنین قبل از مرگ، مورد تجاوز دلخراشی قرار گرفته و پس از آن، فشار زیاد روی قفسه سینه، باعث ایست قلبی و مرگ او شده بود. پلیس در این میان به یک نام میرسد. ساغر! دختری که پیش از این با بهزاد رابطه داشته و از ازدواج او عصبانی است. او اعتراف میکند که از برادرش سهراب خواسته تا انتقامش را از بهزاد بگیرد و برادرش هم به همراه دوستش این قتلها را مرتکب شدند.
موضوع این پرونده به دلیل گرههایی که دارد سوژه خوبی برای قاب دوربین است و شاید به همین دلیل سامان سالور بعد از گذشت ۶ سال از این ماجرا سراغ آن رفته و سریالی ۱۵ قسمتی با این موضوع برای نمایش خانگی تولید کرده است. پیش از شروع سریال پوسترهای خونآلودی از آن در فضای مجازی منتشر شد که نشان از ملتهب بودن این داستان داشت. قسمت اول با سکانس عروسی شروع شد. مخاطب بیخبر از پرونده جنایی سال ۱۳۹۷ ادامه سریال را میبیند، همهچیز سر جای خودش قرار گرفته، بازیگران خوبند، داستان خوب پیش میرود، اما یک سکانس آن هم در قسمت اول مخاطب را شوکه میکند. سکانس واضح از قتل عروس و داماد در شب عروسیشان!
سالور تصمیم گرفته تا مخاطب را از همان ابتدا با خودش همراه کند و بهنظر میرسد در این موضوع موفق هم شده است. او قسمت اول را با قتل نیما و باران تمام میکند. حالا مخاطب باید یک هفته منتظر بماند تا بفهمد چه چیزی پشت پرده این قتل بوده است. هفتهها میگذرد و قسمتهای جدید منتشر میشوند. در هرقسمت یک گره جدید ایجاد میشود و کارگردان برای باز کردن آن عجلهای ندارد. پازلها کنار هم چیده نمیشود و حالا به همه میتوان شک کرد. یعنی مادر عروس قاتل است؟ خواهر داماد؟ یا چه کسی پشت این ماجراست؟ سریال با این سؤالها جلو میرود و در این میان داستانهای دلخراش دیگری هم اتفاق میفتد. ۲ نفر با ضربات چاقو به قتل میرسند و یکی دیگر از کاراکترها هم خودکشی میکند. البته ضربوشتمهای مختلفی هم به کرار در سریال اتفاق میافتد و سامان سالور با این سکانسهاست که مخاطب را تا قسمت ۱۴ با خود همراه میکند. در قسمت آخر اما ماجرا فرق میکند. این کارگردان تصمیم گرفته داستان را دلخراشتر از داستان واقعی تمام کند. در داستان واقعی قاتل، برادر دختری است که در گذشته با داماد رابطه داشته اما سالور تصمیم گرفته تا در داستانش برادر عروس را زمینهساز همه این اتفاقات نشان دهد. در قسمت آخر یکی از برادران باران(عروس) متوجه میشود این قتلها کار برادرش بوده. آنها با چاقویی با یکدیگر درگیر میشوند که پلیس میرسد.
به نظر میرسد سالور در این سریال گمان کرده که هرچقدر قضیه را سیاهتر کند بیشتر میتواند تأیید مخاطب را داشته باشد و به همین دلیل است که در یک اثر اقتباسی دست میبرد و پایانبندی آن را تغییر میدهد. فارغ از اینکه بداند دوز خشونت و سیاهی که در قسمت پایانی قرار داده، تنها یک جمله را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. اوردوز سامان سالور در «گردنزنی» به دلیل استفاده زیاد از خون.
شماره ۴۳۱۲ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
اوردوز با خون