ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: پرنده حکمرانی در کشور ما دو بال دارد. یک بال ایرانیت و فرهنگِ گذشتگان پیش از اسلام ما که در سنت دیرینه حکومتداری جایگیر شده است و دومی دین مبین اسلام و مذهب تشیع است که پاسداشت آن، ایران را از گزند حوادث دور میکند و امکان روبهرو شدن با دشمنان ملت را بدون واهمه و ترس به امری عادی بدل میسازد. تشیعِ ایرانی از زندگی و زیست انسانِ ایرانی در این دنیای مملو از خشونت و دهشت محافظت کرده و علاوه بر معنویتی که از خود به دل دیگری راه میدهد، مسیر خوب زندگی کردن را هم در «این میهمانخانه مهمانکُش روزش تاریک» بدون پرداخت هیچ خرج بهخصوصی برای پیروان ثابتقدم، پیشرو و ایمانآوردهاش هموار میکند. به عبارت دیگر، اسلام منبع خیر و برکت است و نهتنها دنیای ما را از گزند سیاهی و آلودگیها در امان نگه میدارد، بلکه به دشمن این اخطار را میدهد که نمیتوان بیگدار به آب زد و به مقابله با کسانی پرداخت که در جنگ با دشمنانِ انسانیت و فرزندان دجال اهل احتیاط و سبکسنگین کردن نیستند و آبرویشان را هم در گرو پاسداری از حق و حقیقت قرار میدهند. اما سؤالی که در این میان ذهن نگارنده را به خود درگیر میکند آن است که چرا ما بهعنوان شیعیان علی(ع) آنطور که شایسته مقام معصومان است تکلیف خود را در قبال خاندان پیامبر بهجا نمیآوریم و فقط در مناسبتهای دینی و مذهبی تقویم ظاهر خویش را به زیور لباسهای تیره تغییر میدهیم. البته این قول را نمیتوان به همهکس و همهچیز تعمیم داد و همه را با یک چوب راند ولی باید گفت که ما تا پرداختن کامل تکالیف خود به معصومین و بدل شدن به ابرانسان راه طولانیای در پیش داریم. اکنون که در ایام فاطمیه بهسر میبریم با مرور اتفاقات تاریخی صدر اسلام میتوانیم این سؤال را از نَفسمان بپرسیم که برای زنده نگاه داشتن اسم حضرت زهرا(س) حداقل در عرصه نمادین -و نه در واقعیتِ بیرونی- چه کردهایم؟ آثار نوشته شده در قالب کتاب و مقاله، تولید فیلمهای سینمایی و تصنیف کردن قطعات موسیقی هر کدام از مواردی هستند که میتوانند پیوسته یاد حضرت فاطمه زهرا را در دلها زنده کنند و اگر از کیفیت مطلوبی برخوردار باشند خواهند توانست بر سبک زندگی مردم نیز اثر بگذارند و در حکم یک مکمل معنوی آنها را از بدل شدن به نمونههای دست چندم «آدم غربی» نجات دهند. اما این هدف مهم نهتنها هنوز نهادینه نشده بلکه در نقطه آغاز هم قرار ندارد و انسانِ ایرانی درگیر توهمات خویش از بهشت غربی و فرهنگ آن بهسر میبرد، درحالیکه چشمه جوشانِ زندگی در کنار دستش قرار دارد و وی با بیتفاوتی از کنار آن میگذرد و اگر هم به ارزش وجودی نام ائمه و در رأسش یعنی دُخت پیامبر آگاه شود توشه آخرتش را پُر نمیکند، چون هنوز زبان نرم و گیرای هنر توانایی بازنمایی و درک حقیقت زندگی معصومین را پیدا نکرده و عوام هم در این میان به دلیل عسر و حرجی که شرایط اقتصادی بر زندگی آنها تحمیل کرده چارهای جز سر نهادن به خواست و تمایل سرگرمیسازان غربی ندارند و در بیشتر موارد به حال خود رها میشوند. به بیان دیگر ما برای خوب زندگی کردن که وظیفه ذاتی هریک از مسلمانان به حساب میآید- نیاز به راهنما و بلدراههایی همچون ائمه داریم و برای آشنایی مقدماتی با آنها و برای تبدیل شدن به یک مسلمان واقعی باید از تولیدات هنری و فرهنگی در زمینه شناخت هرچه بیشتر و بهتر خاندان عصمت و طهارت بهره ببریم اما این اتفاق با وجود نهادها و سازمانهای ریز و درشت که جز مصرف کردن بودجههای گزاف دولتی ماموریت دیگری ندارند تاکنون محقق نشده و جز در موارد اندک و انگشتشمار که نتیجه وجود نفوس پایدار، منسجم و خودسامان بوده نتیجه روشنی در پی نداشته است. در این گزارش به بهانه شهادت حضرت زهرا(س) به سراغ دنیای کتاب و موسیقی میرویم و آثار مرتبط با سیره عملی برترین زن تاریخ جهان را مرور میکنیم.
روشنفکر ارگانیک از فاطمه(س) میگوید
«آنتونیو گرامشی»، نظریهپرداز ایتالیایی و از بنیانگذاران حزب کمونیستِ ایتالیا، جریان روشنفکری را به دو طیف «سنتی» و «ارگانیک» تقسیم میکند و تعریفش از روشنفکر ارگانیک را اینطور شرح میدهد که او همیشه در صحنه حاضر است و سعی میکند ساختارهای اجتماعی را با فکر خود همراه کند. روشنفکر ارگانیک همواره در جذب روشنفکران سنتی در تلاش است و قصد دارد با تسخیر آنها، فرایند فکر و اندیشه را از راه احداث مدرسه و توسعه آن کامل کند تا جامعه با رسیدن به خودآگاهی انتقادی راه برونرفت از شرایط سخت زندگی را به دست آورد و در قالب یک سازمان منسجم فکری به اندیشیدن انتقادی عادت کند تا با عبور از یک واقعیت سیاسی به واقعیتی دیگر انفعال را از خود و وجودش برهاند و مردمش را هم از تودههایی بیشکل و بیفرم به سمت سوژههای آگاه و فعال که پیوسته خواهان پذیرفتن نقشهای جدید اجتماعیاند سوق دهد. در اینجا وقت و مجال این نیست که بهشکل مفصل در مورد اقسام ِ گوناگون روشنفکر و صورتبندی گرامشی از این مفهوم بپردازیم ولی با ذکر همین خلاصه میتوانیم این واقعیت را به صراحت بیان کنیم که دکتر «علی شریعتی» یک روشنفکر ارگانیک است که تأثیر زیادی از خود بر جامعه در حال تغییر ایران گذاشت و با سخنرانیهای اثرگذار در حسینیه ارشاد وجه اجتماعی و سیاسی اسلام را برای مردم و جوانان به روشنی آشکار ساخت. کتاب «فاطمه فاطمه است» نیز در مورد حضرت زهرا(س) است که براساس متن پیاده شده سخنرانیهای وی در حسینیه ارشاد در سال 1350 منتشر شد و به سرعت مورد توجه قرار گرفت. شریعتی در این اثر با اشاره به شخصیتِ والای حضرت زهرا مخاطبان و خوانندگان خود را از میان زنانی که در پی جواب به پرسشهایی اساسی بودند برگزید و به آنها الگوی تام و تمامی از زن واقعی را شناساند. شریعتی در کتابش بیان کرامات و تعظیم و تقدیر از این حضرت را بدون ارائه دلایل تاریخی کاری از روی احساسات دانست و این اتفاق را ناشی از نشناختن اساسی دین قلمداد کرد و گفت که این آثار به ما نشان میدهند نویسندگانشان آنگونه که باید فاطمه(س) و مقام والای وی را به مردم معرفی نکردهاند. او با استفاده از فهم دقیق تاریخی نکاتی را هم در مورد نظام قبیلهای عرب و جایگاه تعریف نشده زن در آن دوران بازگو کرد تا بدین واسطه خوانندهاش را با انقلابی که پیامبر اسلام در پرتو دین خدا میان روابط خانوادگی و فهمِ زن بهعنوان موجودی همسنگ با مرد ایجاد کرد، آشنا کند. شریعتی در جایی از کتابش برای مشخص کردن نقش محوری و تعیینکننده فاطمه(س) در میان خاندان نبوت و تمایزش با دیگر معصومان مینویسند: «خواستم بگویم که فاطمه، دختر محمّد(ص) است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه همسر علی(ع) است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر حسنین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است، باز دیدم که فاطمه نیست. نه! اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. فاطمه، فاطمه است.»
کتابِ فاطمه فاطمه است در ادامه به زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسوی و... ترجمه شد و هم بهصورت مستقل و هم در قالب کتابِ «زن» در کنار دیگر آثار این نویسنده و سخنور قهار انتشار یافت.
خلق حضرت زهرا(س) پیش از خلقت آسمان و زمین
در احادیث داریم «نور فاطمه پیش از خلقت آسمان و زمین بوده است و عالم فرشتهها پس از این مرحله خلق شده است.» حضرت فاطمه مقام والایی در میان معصومان دارد و اگرچه پیامبر نبود ولی فرشتگان همچون مریم، دختر عمران بر او نازل میشدند و با او به گفتوگو میپرداختند. البته این مسئله شاید برای عقل خودبنیاد بشر امروزی چندان آشکار نباشد ولی از دید کسانی که سطح اندیشه و فکر را به امور روزانه و تجربی تقلیل نمیدهند و اعتبار و ارزش هر امری را در پیوند با ذات مقدس پروردگار و حقیقتِ آن میسنجند از درجه اعتبار غیرقابل ذکری برخوردار است. بهطوری که هر مسئلهای را با مبدأ قرار دادن امور قدسی بررسی کرده و از این مسیر به موارد قابل درکتر در حد عقل مدرن انسانِ امروزی هم میرسند. برای مثال شاید «محدثه» بودن زهرا(س) برای کسانی که مناقب آن حضرت را به میانجی مطالعه و بهرهمندی از شیوه زیستِ اسلامی درک نکردهاند کار سختی بهنظر برسد، ولی مطالعه حضور اجتماعی ایشان در دوران صدر اسلام و بیان ویژگیهای شخصیتی فرزند پیامبر کار ممتنع و نشدنیای درنظر جلوه نمیکند که کسی از پس انجام آن برنیاید. کتابِ «مقام عرشی حضرت زهرا سلامالله علیها» نوشته محمّد شجاعی اثری معرفتی است که به معرفی جایگاه معنوی دختر بزرگوار پیامبر میپردازد و این شخصیتِ برجسته تاریخ اسلام و شیعه را بهعنوان الگوی انسانِ کامل در نظام هستی، چنانچه در مقدمه ذکر آن رفت معرفی میکند. بهگونهای که هم فضائل و مقامات حضرت زهرا را مورد بازخوانی و قرائت دوباره قرار میدهد و هم به جایگاه ایشان در هدایت معنوی و ارتباط با حضرت مهدی عجلالله فرجهالشریف میپردازد.
استاد محمّد شجاعی با وام گرفتن از آیات و زیارتنامههای معتبر حضرت فاطمه زهرا را بهعنوان نمونهای خاص از کمال انسانی معرفی و توصیف میکند و مقام عرشی این حضرت را برای خوانندگانش آشکار میسازد.
یا فاطمه بنت نبی
موسیقی پاپ ایران در سالهای اخیر را ملاک قضاوت قرار ندهید. این موسیقی (اگر بتوان این نام را در حال حاضر بر آن نهاد) پیشتر پاسخ درخوری به نیازهای مخاطبان خود میداد و آیکانها و شمایلهای آن نسبت به اجتماع و همچنین اتفاقاتِ پیرامون آن بیتفاوت نبودند. در همین راستا خوانندگانی نظیر ناصر عبداللهی پیدا میشدند که علاوهبر بیانِ عشق زمینی به معشوق و همینطور روایتِ درد انسان در جوامع مدرن، آن هم در قالب ملودی و شعر ترانه وارد ساحت قدسی هم میشدند و شانس خویش را برای ساخت ترانههای مذهبی و بیان مظلومیت جانکاه ائمه و معصومان امتحان میکردند که در بعضی از اوقات هم حداقل در بیان مدح و ستایش از پس کار بهخوبی برآمدند. ترانه «یا فاطمه بنت نبی» ساخته مشترک شادروان ناصر عبداللهی (در مقام آهنگساز و خواننده اثر) و علی معلّمدامغانی (بهعنوان ترانهسرا) حتماً مهمترین اثر موسیقایی در مدح حضرت فاطمه است و در میان انگشتشمار آثاری که در مورد این حضرت، خوانده و یا تصنیف شده از جایگاه ویژه و تاریخیای برخوردار است، چون هم به دلیل استفاده از مؤلفههای سبکی ژانر پاپ و در ادامه محبوبیت صدا، شخصیت و سیمای ناصر عبداللهی در بین مخاطبان هدف جای خوبی از بازار هدف را از آن خود کرد و هم ارزش ادبی شعرترانه آن بهگونهای بود که باعث شد راحت در میان شنوندگان پذیرفته شود و به حیاتش در تمام این سالها ادامه دهد.
اُورتور ترانه یا فاطمه بنت نبی، به سیاق قطعات موسیقی پاپ در دهههای قبل طولانی است و تنظیمکننده با آرایش بینظیر سازها ذهن مخاطبش را برای شنیدن اثری فاخر آماده میکند. به عبارت دیگر ارتباط بینظیر ملودی و ترانه در این اثر از همان آغاز با قدرت شروع میشود و در تمام مدت نزدیک به هفت دقیقه قطعه از تب و تاب نمیافتد که این در نوع خود شگفتانگیز است، به طوری که شنونده در موارد مشابه از گوش سپردن به تکرار ورسها و کورسِ ترانه خسته میشود و درنهایت بند تعلقش به کلیت قطعه موردنظر را از دست میدهد ولی کاری که ناصر عبداللهی در این تِرَک انجام داده مانع از اتفاقاتی از این دست میشود. عبداللهی در ساختن قطعهای در بابِ حضرت فاطمه سلامالله علیها تنها نیست و دیگرانی همچون علیرضا عصار، حامد زمانی، حمید غلامعلی، چنگیز حبیبیان و حتی شادمهر عقیلی هم در فرایند خلق آثاری از این دست هم نائل آمدهاند، ولی هیچیک به اندازه ناصر عبداللهی در کارشان موفق نبودند و اثری بدون تاریخ انقضا در مدح حضرت زهرا(س) نساختهاند.