کیانا تصدیق مقدم، محمدحسین سلطانی، گروه فرهنگ: در شرایطی که کماکان به گوش میرسد تعداد مخاطبان تلویزیون کاهش چشمگیری داشته، بهنظر میرسد پخش فیلمهای سینمایی راهحلی قابلاجرا برای جذب مخاطب باشد. فیلمهای سینمایی از آن دسته سرگرمیهایی محسوب میشود که با وجود تغییر در سبک زندگی، همچنان جایگاه خود را میان مردم حفظ کرده است و به همین دلیل رسانه ملی میتواند با خرید حق پخش آثار سینمایی، از نهادهای فرهنگی ایرانی یا خارجی، به افزایش تعداد دنبالکنندگان خود کمک کند. این عملکرد از چند جهت حائزاهمیت است؛ یکی از مهمترین وظایف صداوسیما درنظر گرفتن برنامههای سرگرمکننده برای مخاطبان است و با پخش فیلمهای سینمایی بعد سرگرمی تحقق پیدا میکند. نکته دیگر اینکه با پخش آثار سینمایی از تلویزیون، این سازمان ناخودآگاه یک رابطه دوسوی با هنر هفتم برقرار میکند و این امر میتواند موجب رونق بیشتر صنعت تصویر شود. البته این موضوع را هم باید درنظر گرفت که تلویزیون باید همه سلیقهها را درنظر بگیرد و نمیتواند تنها روی آثار ایرانی متمرکز شود. فیلمهای سینمایی خارجی هم مخاطبان قابلتوجهی دارند و اینکه صداوسیما بخواهد درکنار آثار ایرانی، فیلمهای خارجی هم پخش کند امری ضروری است. پخش آثار خارجی از تلویزیون زمانی مشکلساز میشود که رسانه ملی از توجه به آثار داخلی غافل شود و بررسی جدول پخش تلویزیون در سالهای اخیر این غفلت است.
طبق آماری که از بررسی کنداکتور شبکههای یک، دو، سه، چهار، پنج و شبکه نمایش بهدست آوردیم از تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۲ تا ۱ آبان ۱۴۰۳ تعداد ۱۸۶۲ فیلم سینمایی بدون درنظر گرفتن آثار تکراری از تلویزیون پخش شده، یعنی آثار سینمایی را که به تناوب از شبکههای مختلف بازپخش شدند در محاسبه دخالت ندادیم.
بر این اساس فیلمهای پخششده از ۵۲ کشور بودند که آمریکا، ایران، هند، فرانسه، انگلیس و ایتالیا به ترتیب آثار بیشتری داشتند. ۸۷.۳ درصد از فیلمهای پخششده از تلویزیون مربوط به ۶ کشور نامبرده و ۱۲.۷ درصد مربوط به ۴۶ کشور دیگر است، یعنی آمریکا با ۳۶.۶، ایران با ۲۵.۴، هند با ۷.۷ درصد بیشترین آثار را در رسانه ملی دارند.ر
در گزارشی که سال ۱۴۰۲ با عنوان «اول هالیوود بعد ایرانی و بالیوود» نوشتیم به نتیجهای مشابه رسیدیم. در آن گزارش هم کنداکتور شبکههای یک، دو، سه، چهار، پنج و نمایش را از دی ۱۴۰۱ تا ۱۰ خرداد ۱۴۰۲ بررسی کردیم که مجموعا ۹۵۶ فیلم غیرتکراری از تلویزیون پخش شده بود. فیلمهای پخششده از ۴۱ کشور بودند که سهم آمریکا با ۳۴۶ فیلم از دیگر کشورها بیشتر بود و به ترتیب بعد از آن ایران با ۱۹۰، انگلیس ۶۹، هندوستان با ۶۸ و فرانسه با ۵۸ فیلم در رتبههای بعد قرار داشتند. بهعبارتی سهم فیلمهای آمریکایی ۳۶ درصد از کل آثار پخششده و سهم فیلمهای ایرانی ۲۰ درصد از کل آثار سینمایی پخش شده از رسانه ملی بودند. مقایسه آمار سال گذشته با آمار فیلمهای سینمایی که امسال از تلویزیون پخششده نشان میدهد تعداد فیلمهای آمریکایی افزایش چندانی نداشته اما تعداد آثار ایرانی رشد ۶ درصدی داشته است. بااینحال آثار هالیوودی همچنان درصدر جدول پخش صداوسیما قرار دارد.
سهم فیلمهای ایرانی در رسانه ملی
همانطور که پیشتر گفته شد، فیلمهای سینمایی پخششده از تلویزیون را در یک سال اخیر بررسی کردیم. براساس آماری که بهدست آوردیم بیشترین تعداد آثار با عدد ۶۹.۵ درصد مربوط به شبکه نمایش و کمترین آثار با عدد ۴.۹ درصد مربوط به شبکه یک است. در این میان کشور ایران با ۴۷۳ فیلم در رتبه دوم جدول قرار دارد و ۲۶ درصد از آثاری که در تلویزیون پخششده را شامل میشود. بیشترین تعداد پخش فیلمهای ایرانی در تلویزیون مربوط به هفته دفاع مقدس است. برخی از این فیلمها برای اولینبار در رسانه ملی پخش شدند و تعدادی دیگر بعد از اکران در سینما، در تلویزیون هم بازپخش شدند. در جدول پخش تلویزیون برخلاف سینماها که بیشتر توجه روی اکران آثار کمدی است، تقریباً میتوان گفت اثری از فیلمهای کمدی نیست و تمرکز بیشتر روی فیلمهای دفاع مقدسی و ملودرام است.
جدا از درنظر گرفتن ژانر هر فیلم، یکی از مهمترین مسائلی که درباره پخش فیلم سینمایی در تلویزیون وجود دارد تصمیم برای انتخاب یک اثر است. اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ بود که رسانه ملی در قامت یک پیشنهاددهنده جدی در زمینه نمایش فیلمهای سینمایی عمل میکرد. در آن دوران کسانی که فیلمها را انتخاب میکردند برای هر انتخابشان معیارهای تخصصی و فلسفی داشتند و تنها دلیل انتخابشان قابلپخش بودن فیلم نبود. از آن روزهای مرجعیت معرفی آثار شاخص سینما توسط تلویزیون حدود ۲۰ سال میگذرد، اما با نگاهی به اسامی آثار پخششده در تلویزیون، چه فیلمهای ایرانی و چه خارجی نمیتوان نگاهی تخصصی پیدا کرد و این شائبه را ایجاد میکند که عواملی مختلفی مثل قیمت خرید فیلمها، ممیزیهای بیش از اندازه و... روی انتخاب اثر تأثیرگذار باشد. البته موضوع بیانشده درباره همه آثار صدق نمیکند و درمیان آثاری که روی آنتن رسانه ملی میرود، برخی فیلمها هم در میان مخاطبان مطرح و محبوبند.
تلویزیون و فیلمسینمایی؛ داستانی دوسر برد
حوالی دهه 60 و در گیرودار، ممنوع بودن ویدئو؛ ناصر طهماسب و جمشید گرگین، در شبها و عصرهای جمعه امید سینمادوستان بودند. مخاطب با ذوق و شوق منتظر آغاز برنامه طهماسب میشد. برنامه سینما تئاتر با پخش تکههایی از تئاترها و سینماهایی مطرح، نگاهها را بهسمت خود جذب میکرد. اقبالها به برنامه طهماسب چنان زیاد بود که مدیران تلویزیون برنامه دیگری را با عنوان سینمای هنر هفته و سینمای کمدی را با جمشید گرگین روی پرده آوردند تا صحبت از سینما را بیش از پیش در بین مردم بازکنند. با این حال اصلیترین برنامه دوستداران سینما در تلویزیون مربوط به این برنامهها نمیشود. عصر جمعههای دهه 60 مخاطبان میخکوب تلویزیون بودند تا فیلمهای سینمایی از آمریکا، فرانسه و البته شوروی در تلویزیون پخش شود. چندسال بعدتر هندیها هم وارد شدند. تلویزیون در آن سالها با دو اولویت پای سینما را به تلویزیون باز کرد؛ اول اینکه این حوزه، سرگرمی خوبی برای آخر هفتههای مردم بود. به همین دلیل فیلمهای سینمایی شده بودند پای ثابت عصرهای جمعه در تلویزیون، از طرف دیگر تلویزیون با تولید برنامههایی که بخشها و قسمتهای یک فیلم خارجی را پخش میکردند و به بررسی جزئیات آن فیلم میپرداختند، بهدنبال جذب مخاطب سینمادوست بود.
با گذشت زمان، تلویزیون پای ثابت برنامههای آخر هفته خود را شناخت. فیلمهای سینمایی که توانسته بودند بخشی از آنتن تلویزیون را پر کنند حالا با عدم اکران فیلمهای خارجی در سینماها پایشان را در تلویزیون باز کرده بودند. رفتهرفته با بیشتر شدن تعداد کانالهای تلویزیون، آخر هفتههای بیشتری در کنداکتور شبکهها بیبرنامه باقی ماندند. توپ در زمین صداوسیما بود و مخاطبان منتظر دیدن ترفند تلویزیون در جذب مخاطب بودند. تلویزیون در ابتدا این ساعات را با برفک و پس از مدتی با فیلمهای سینمایی پر کرد. حالا وقت آن رسیده بود که تلویزیون به جای برفک نشان دادن در ساعات خالی، سراغ آرشیو فیلمهای دوبلهشده در معاونت سیما برود.
پخش آثار خارجی که در زمانی تنها یک یا چندبار در هفته اتفاق میافتاد، حالا ترفندی شده بود برای صداوسیما تا در روزهای تعطیل و اعیاد با اسم جشنواره فیلمهای سینمایی مخاطب را بتواند پای تلویزیون نگه دارد. این ترفند تا همین امروز هم پای ثابت برنامههای شبکههای سه و پنج است.
سینما در تلویزیون بهقدری توانست در دهه 80 روی دور باشد که درنهایت سال ۹۰ سیما تصمیم گرفت شبکه نمایش را به چرخه اضافه کند و یک کانال تخصصی را برای پخش فیلمهای سینمایی به مردم معرفی کند. تلویزیون در اینجا متوقف نشد و در سال ۹۱ شبکه تماشا را هم به چرخه پخشکنندگان آثار سینمایی اضافه کرد. بهموازات این افزایش کانالها کمکم دانلود غیرقانونی فیلمها هم در بین مردم رواج پیدا کرد. مخاطبی که تا چندوقت قبل فیلمها را از تلویزیون یا از ویدئوکلوبها میتوانست ببیند، حالا به سادهترین شکل میتوانست به فیلمهای شرق تا غرب عالم دسترسی داشته باشد. رقبای صداوسیما در اینجا ختم نشد و پلتفرمهای نمایش خانگی با انبوهی از فیلم سینمایی داخلی و خارجی وارد گردونه رقابت شدند.
سیما و سینماییها وارد چالش میشوند
حالا صداوسیمایی که زمانی به یک فیلم سینمایی در هفته قانع شده بود بیش از ۲۰ عنوان فیلم را تنها در یک هفته پخش میکند. در این بین سؤال این است که با تمام این اتفاقات، تلویزیون چرا هنوز فیلم سینمایی پخش میکند؟ با نگاهی به آمار مخاطبان فیلمهای ایرانی و غیرایرانی پخششده در تلویزیون میشود به این نتیجه رسید که پخش فیلمهای سینمایی از هر جهت به نفع تلویزیون و مخاطبان است، اما چرا؟ تلویزیون با پخش آثار سینمایی در سالهای اخیر هم توانسته کنداکتور را پر کند و هم توانسته با کمترین هزینه فیلم سینمایی را به مردم برساند. مزیت رقابتی که تلویزیون نسبت به نمایش خانگی و دانلود دارد پخش بدونهزینه آثار است. وقتی آثار بدونهزینه در تلویزیون پخش میشوند عملاً میتواند قشری را پای تلویزیون بنشاند که نیاز دارند آخر هفتههایشان را با یک اثر سینمایی پر کند. با این تفاصیل تلویزیون توانسته هم مخاطب را جذب کند و هم ترکیب برنامههایش را برای مخاطب پیشببرد. تمامی این مختصاتی که شرح داده شد یک پیششرط دارد و آن اینکه مخاطب سینماییها را ببیند. لازمه همراهی مخاطب با آثار تلویزیونی این است که سلیقه او درنظر گرفته شود. با بررسی آثار چندسال اخیر تلویزیون میشود فهمید که تلویزیون اصلیترین سلیقه مخاطبان را آثار اکشن درنظر گرفته است. البته این موضوع نباید فراموش شود که یکی از مهمترین دلایلی که صداوسیما، این حد به ژانر اکشن تأکید میکند، کمتر بودن ممیزیهای این آثار است که سانسورهای اعمالی روی آنها تغییری در روایت اصلی قصه ایجاد نمیکند.
تلویزیون بهسراغ ناشناختهها میرود
محدودیتهای صداوسیما در سالهای اخیر باعثشده که تلویزیون تعداد محدودی از آثار را بتواند نمایش دهد. تلویزیون برای برونرفت از این مشکل هم چارهای اندیشیده و سراغ آثار کشورهای غیرهالیوودی و اصطلاحاً «کمتر ممیزیخور» روی آورده است. حضور بیش از ۴۰ اثر چینی در یکسال، پخش بیش از ۱۴۰ فیلم هندی و البته حضور کشورهایی مثل مالزی، مراکش و روسیه در جدول پخش یکسال اخیر تلویزیون این گزاره را تأیید میکند. البته اگر به میزان مخاطبان این فیلمهای سینمایی در تلوبیون نگاهی بیندازیم، نشان میدهد مخاطب چندان هم به این رویکرد تلویزیون اقبالی نشان نداده است.
اما نکتهای که در بررسی یکسال اخیر آثار سینمایی هویداست، نشان از آن دارد که تلویزیون علاقه عجیبی به تکرار آثار سینمایی پخششده دارد. اگر محدودیتهای پخش و البته محدودیت تلویزیون در ساخت آثار سینمایی را مدنظر قرار دهیم، طبیعتاً موضوع تکرار چندباره آثار سینمایی چندان هم غیرقابلپیشبینی نیست. البته باید آن طرف ماجرا هم دید، پخش آثار کشورهای دیگر اگر بر مبنای یک ساختار و نظام باشد، میتواند میان صداوسیما و شرکتهای پخش خارجی ارتباطاتی را ایجاد کند. این موضوع اگر در قالبهایی همچون هفته آثار سینمایی یا مجموعههای نمایشی در تلویزیون دو کشور منتج شود میتواند اتفاق ثمربخشی باشد. بااینحال شکل کنونی پخش برای آثار کشورهای کمتر شناختهشده در سینما به نظر وضعیت مطلوبی ندارد و حتی نگاه مخاطبان داخلی را هم جلب نمیکند. بااینحال تاکتیکهای تلویزیون برای ساماندهی وضعیت آثار سینمایی در تلویزیون کماکان ادامه دارد، تلویزیون در ماههای اخیر با تعریف دوباره وظایف آثار تلویزیونی و سینمایی و خارج کردن کامل مجموعههای تلویزیونی از شبکه نمایش و تخصصیتر کردن این شبکه رفته و شبکه تماشا را تماماً برای مجموعههای تلویزیونی خارجی قرار داده است. تخصصیتر شدن پخش آثار سینمایی در شبکه نمایش و پخش زمانبندیشده آثار از جهتی میتواند خوب مثبت باشد برای کسانی که مخاطبان جدی سینمایند، اما نکته این است که مخاطب تخصصی سینما اصلاً تلویزیون را- بهدلیل محدودیتها و نوع پخش در تلویزیون- بهعنوان مرجعی برای دیدن آثار انتخاب نمیکند و بهنظر نمیرسد چنین تغییراتی هم بتواند اقبال مخاطبان را به آثار زیاد کند.
درنهایت میتوان گفت صداوسیما به چند دلیل عمده تصمیم میگیرد تا فیلم سینمایی پخش کند؛ مسئله اول جذب مخاطب است. فیلمهای سینمایی میتوانند طیف گستردهای از مخاطبان را به خود جذب کنند و باعث افزایش بینندگان شبکههای مختلف شوند، مسئلهای که در سالهای اخیر با چالش فراوانی مواجه شده و تغییرات اعمالی تلویزیون برای گستردهتر کردن و متنوع کردن ملیت فیلمها هم چندان کمکی به افزایش مخاطبان نکند. موضوع دوم ایجاد تنوع در برنامههای صداوسیما است که این مسئله از ابتدای تأسیس شبکههایی چون نمایش مطرح بود. موضوع سوم به درآمدزایی مربوط میشود. پخش فیلمهای سینمایی میتواند بهعنوان یک منبع درآمد عمل کند. این درآمد میتواند از طریق تبلیغات بین فیلمها یا حامیان مالی حاصل شود. تلویزیون بهطور میانگین میان هر اثر و قبل و بعد از آن تبلیغاتی را پخش میکند که این یعنی سه تبلیغ برای هر اثر. با این حال بهنظر میرسد سینماییها نمیتوانند آنچنان که در سالهای گذشته مورد اقبال بودند، نگاهها را به خود جذب کنند. شکی نیست که کاهش جهانی اقبالها به تلویزیون، پایش به صداوسیما هم رسیده اما چالشهای تلویزیون در پخش آثار سینمایی بهنظر میرسد نیاز به سروسامانی مفصل دارد.