مهدی سیفتبریزی، پژوهشگر مسائل بینالملل: هفته قبل بود که جو بایدن، رئیسجمهور ایالاتمتحده به بهانه حضور نیروهای کرهشمالی در کنار سربازان روسی در جبهه کورسک مجوز حمله به اهدافی را در عمق خاک روسیه با سلاحهای دوربرد غربی برای کییف صادر کرد. در ادامه همینروند فرانسه و انگلیس هم صدور مجوز استفاده از موشکهای «سایه طوفان» و «اسکالپ» را برای مقابله با نیروهای روسی در جبهه اوکراین صادر کردند. این در شرایطی است که در یک سال گذشته ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین به اشکال مختلف به سران غرب و ناتو درخواست مجوز استفاده از این سلاحها را داده بود. آخرین تلاش رئیسجمهور اوکراین در اقناع شرکای غربی ارائه طرحی موسوم به «طرح پیروزی» بود که در آن به وضوح از سران غربی خواسته شده بود تا در عوض معادن تیتانیوم این کشور مجوز صدور حمله با سلاحهای دوربرد غربی را صادر کنند. اما دولت ایالات متحده به دلیل در پیش بودن انتخابات این کشور و تأثیری که تشدید تنشها در اروپا میتوانست بر نتایج انتخابات بگذارد از صدور هرگونه مجوز برای استفاده از سلاحهای دوربرد خودداری کرد. پساز اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری ایالاتمتحده که با پیروزی دونالد ترامپ همراه بود از همان ساعات اولیه یکی از مهمترین و پربحثترین موضوعات کارشناسی و رسانهای بینالمللی، تغییرات گسترده در رویکرد سیاستخارجی این کشورنسبت به جنگ اوکراین بود. دولت دموکرات که در سه سال گذشته یکی از بزرگترین حامیان مالی و لجستیکی اوکراین برای ادامه جنگ بود و به اذعان بسیاری از کارشناسان مهمترین عامل تحریک روسیه برای شروع درگیری در اوکراین به حساب میآمد، پس از شکست در انتخابات رویه جدیدی در پیش گرفت و در عرض کمتر از ده روز نه تنها مجوز حمله به اهدافی در عمق خاک روسیه توسط سلاحهای دوربرد غربی را صادر کرد بلکه مباحثی همچون حمله پیشدستانه ناتو به روسیه و یا تجهیز کییف به سلاحهای اتمی را مطرح کرد.
اما اینکه اهداف مدنظر بایدن در عمر کمتر از دوماهه دولت خود در تشدید درگیریها در اوکراین چیست و چرا با تصمیمات جنونآمیز خود جهان را در آستانه یک جنگ جهانی قرار میدهد میتوان چندین سناریو را مطرح کرد.
دستیابی به یک کارت بازی
یکی از سناریوهای محتمل که از سوی ایالاتمتحده دنبال میشود تلاش در جهت تهاجم به عمق خاک روسیه و هدف قرار دادن پایگاههای نظامی و زیرساختهای حیاتی این کشور توسط موشکهای دوربرد غربی در جهت کمک و پشتیبانی نیروهای اوکراینی در منطقه کورسک روسیه است. غرب برای ورود به هرگونه مذاکره صلح با روسیه احتیاج به یک برگ بازی بر سر میز مذاکره با طرف روس خود دارد. حمله به منطقه کورسک از ابتدا با این هدف آغاز شد ولی شرایط میدانی به هیچ عنوان مطابق میل طرف غربی پیش نرفت و در حال حاضر طرف روس در حال بازپسگیری سرزمینهای خود قرار دارد. از همینروی کییف و بروکسل در تلاشند تا از هر طریق ممکن این منطقه را در چند ماه آینده و شروع هرگونه مذاکره صلح احتمالی در اختیار نگه دارند.
ایجاد مانع بر سر طرح صلح ترامپ
صدور مجوز حمله موشکی دوربرد به روسیه قبل از روی کار آمدن ترامپ میتواند اقدامی از سوی حزب دموکرات برای به حداکثر رساندن تنش در روابط بین غرب و روسیه و ایجاد مانع برای هرگونه توافق احتمالی بهمنظور پایان سریع جنگ در اوکراین باشد.
در این سناریو خواست غرب ایجاد حداکثر خسارت و هزینه به خصوص در حوزه پالایشگاهها و پایانههای صدور انرژی است تا روسیه را مجبور به ورود به میز مذاکره براساس شرایط غرب کند. البته این استراتژی اعتبار پایان دادن به جنگ را از ترامپ گرفته و به سبد دموکراتها واریز میکند.
این مسئله در شکل دیگرش باعث تشدید و حتی گسترش جنگ به حوزه ناتو خواهد شد که میتواند امکان صلح در کوتاهمدت را از ترامپ گرفته و او را درگیر یک بحران بزرگ کند. به عبارت دیگر بایدن و دیگر پایتختهای غربی تلهای را برای ترامپ در خصوص هرگونه مذاکره با روسیه کار گذاشتهاند.
بازی پلیس خوب، پلیس بد
سناریو دیگر که میتوان برای این اقدام ایالات متحده متصور شد، تصمیمی است که احتمالاً بایدن در هماهنگی با ترامپ و تیم مشاوران وی گرفته است؛ این تصمیم بر این مبناست که «غرب جمعی» در مدت دوماه باقیمانده دولت دموکراتها هرگونه فشار سیاسی، اقتصادی و نظامی ممکن را بر مسکو وارد کنند تا در حد امکان دستاوردهای میدانی قابل توجهی برای کییف به ارمغان آید؛ در این صورت با شروع دوره ریاست جمهوری ترامپ هم دست غرب برای مذاکرات پرتر باشد و هم مسکو را ترغیب به حضور در پای میز مذاکرات کنند، البته با موضعی ضعیفتر.
گزینههای پیشروی مسکو در خصوص واکنش کرملین به تشدید درگیریها در جبهه اوکراین توسط غرب جمعی بارها از سوی پوتین و دیگر مقامات سیاسی و نظامی روسیه هشدار داده شده بود که اگر عمق خاک روسیه توسط کییف و موشکهای دوربرد هدف قرار گیرد، مسکو این اقدام را به منزله شراکت ناتو در جنگ با خود قلمداد کرده و در آن صورت سیاستهای متناسب با آن را اتخاذ خواهد کرد.
پاسخ آیینهای به غرب جمعی
پوتین چند ماه قبل در حاشیه نشست اقتصادی سنپترزبورگ، غرب جمعی را به پاسخآیینهای تهدید کرد. وی در خصوص دخالت ناتو در هدف قرار دادن برخی اهداف در عمق خاک روسیه توسط تسلیحات غربی هشدار داد و آنان را به اقدامات آیینهای و متقابل تهدید کرده بود. این استراتژی به دولت روسیه اجازه میدهد تا دولتها و یا گروههای مبارز در هر کجای دنیا که با کشورهای غربی در تعارض و جنگ هستند را مسلح کند. به عبارت دیگر، مسکو این حق را برای خود محفوظ میدارد که سلاحهای پیشرفته خود را در اختیار کشورها و یا گروههایی قرار دهد که با ایالات متحده، فرانسه، انگلیس و آلمان در جنگ هستند یا منافع آنان را تهدید میکنند. گفته میشود مسکو در راستای همین استراتژی اقداماتی را در همکاری اطلاعاتی و یا نظامی با یمن و کشورهای دیگری مانند ساحل عاج، سنگال و نیجر برای ضربه زدن به منافع کشورهای غربی دخیل در حملات به خاک روسیه انجام داده است.
پاسخ هستهای
تقریباً دو ماه پیش بود که شورای امنیت ملی روسیه پیشنهاداتی را مبنی بر تغییر در بندهای دکترین هستهای این کشور ارائه کرد. پوتین در روز اولین حمله کییف با موشکهای دوربرد به خاک این کشور، این تغییرات را برای اجرا امضا کرد. برآیند تغییرات به وجود آمده را میتوان در کاهش سطح پاسخگویی هستهای مسکو به تهدیدات خارجی دانست. بدین معنا که اگر روسیه مورد تهاجم گسترده موشکی از سوی کشورهای غربی قرار گیرد، مسکو میتواند به این اقدام با پاسخی هستهای جواب دهد. در بخش دیگری از این دکترین آمده است که حمله یک کشور غیر هستهای تحت حمایت کشوری هستهای به روسیه، به منزله حملهای هستهای قلمداد میشود و کرملین پاسخ هستهای را برای خود مجاز میداند.
با توجه به بندهای جدید در دکترین هستهای روسیه، کرملین اکنون میتواند در پاسخ به حملات کییف با موشکهای آتکمز آمریکایی، سایه طوفان انگلیسی و اسکالپ فرانسوی که به صورت گسترده در چند روز گذشته علیه اهدافی در عمق خاک روسیه استفاده شده، پاسخی هستهای را برای پایتختهای اروپایی مدنظر قرار دهد.
مسکو چگونه پاسخ خواهد داد؟
اقدام غرب مبنی بر صدور مجوز حمله با موشکهای دوربرد به عمق خاک روسیه و همچنین حملاتی که در چند روز گذشته از سوی کییف توسط موشکهای آتکمز آمریکایی به مناطقی در کورسک و بریانسک انجام گرفته، دو راهکار پیشروی کرملین قرار میدهد:
طبق گفته پوتین پایتختهای غربی، هدف موشکهای بالستیک میانبرد همانند ارشنیک قرار میگیرد و یا بر اساس دکترین جدید هستهای این کشور که همزمان با حملات آتکمز کییف به منطقه بریانسک تصویب شد، اوکراین با حملات موشکهای هستهای تاکتیکی از سوی مسکو مورد حمله قرار میگیرد. در این صورت سطح تنش در اروپا به شکل باورنکردنی بالا میرود و قاره سبز هزینههای هنگفتی را متحملشود. در این شرایط، یک جنگ همهجانبه میان غرب جمعی و روسیه و متحدانش شکل خواهد گرفت و حضور ترامپ در کاخ سفید نیز دیگر نمیتواند منجر به هرگونه صلح در کوتاهمدت میان طرفین باشد و این امکان به وجود میآید که ترامپ هم مجبور به ادامه روند دولت بایدن در حمایت از جنگ اوکراین شود.
مدل دیگر رفتاری مسکو میتواند مدیریت تنش باشد. بدین معنا که کرملین فشار خود بر کییف را به شدت افزایش دهد و از خط قرمزهایی که برای خود در حمله به نقاط حساس در اوکراین در نظر گرفته بود عبور کرده و در این مدت بیشترین خسارات ممکن را به اوکراین وارد کند. در این صورت روسیه فعلاً از هر گونه درگیری با اروپا پرهیز خواهد کرد تا دوره بایدن به اتمام رسیده و با روی کار آمدن ترامپ، مسیرهای کاهش تنش افزایش پیدا کند.
به هر حال، به نظر میرسد غرب جمعی به سرکردگی ایالات متحده سعی دارد با تصمیمات جنونآمیز همچون حمله پیشدستانه به روسیه و یا در اختیار قرار دادن سلاحهای هستهای به اوکراین، سطح تنش با روسیه را تا حد ممکن افزایش دهد تا از هرگونه توافق صلح در آیندهای نزدیک در اروپا جلوگیری کند. دموکراتها قصد دارند برنامه خود را در جهت تضعیف راهبردی روسیه همچنان در دولت جمهوریخواه ترامپ نیز ادامه دهند. آینده جهان به قوه تعقل در کرملین و برنامههای جنونآمیز کاخ سفید بستگی دارد.