سیدهآزاده امامی، خبرنگار: بیتردید پربسامدترین عبارت در ادبیات مسعود پزشکیان از زمانی که قدم در کارزار رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نهاد تا امروز که حدود ۱۰۰ روز از استقرار دولتش میگذرد، واژه «وفاق» بوده است، تا آنجا که میتوان این مفهوم را بهمثابه «گفتمان» و «دالّ مرکزی» دولت چهاردهم نیز بهحساب میآورند.
شاید نخستینبار دوم مرداد و در دیدار پزشکیان با اعضای ستادهای مردمیاش در تالار وزارت کشور بود که او بهصراحت این تعبیر را به کار برد و انتخاب «کابینه وفاق ملی» را «نخستین گام» از فرایند تحقق شعاری عنوان کرد که بارها گفته بود «مملکت با یک دسته و جناح اداره نمیشود» و تأکید کرده بود: «خودمان هم باید به آن پایبند باشیم، درنتیجه باید کابینهای شکل دهیم تا افراد صادق، باتجربه و بادانش انتخاب شوند و بهسمت اجرای سیاستهای کلی مقاممعظمرهبری حرکت کنیم.»
پس از آن نیز در نخستین جلسه هیئتدولت بعد از مراسم تنفیذ ریاستجمهوری - عصر یکشنبه هفتم مرداد ۱۴۰۳- دوباره این عبارت را تکرار و تأکید کرد: «باید کابینهای تشکیل دهیم که فارغ از دستهبندیهای جناحی جلوه «وفاق ملی» باشد و ما را به هدف برساند که اگر اینگونه عمل کنیم توانستهایم براساس خواست و انتظارات رهبری معظم انقلاب حرکت کنیم» در سخنرانی مراسم تحلیف بود که وی از عنوان «دولت وفاق ملی» رونمایی کرد و اظهار داشت: «فرصت برآمده از انتخابات میدان جدید همکاری و همراهی ملی در درون حکومت، میان حکومت و جامعه و در درون جامعه است. دولتی که با رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی عهدهدار مسئولیت اجرایی خواهد بود «دولت وفاق ملی» است و موظف به تأمین حقوق شهروندی همه ایرانیان است و ملتزم به ترجیح منافع ملی بر هر امر دیگر است.»
گزینش افرادی از گرایشهای مختلف سیاسی برای کابینه، انتخاب مدیرانی از اقوام و مذاهب در بدنه میانی دولت و مدیران استانی، دیدار و گفتوگو با احزاب سیاسی غیرهمسو از منتهاالیه اصلاحطلبی یعنی جبهه اصلاحات گرفته، تا همارز آن در منتهاالیه اصولگرایی یعنی جبهه پایداری، از کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه گرفته، تا حزب مؤتلفه اسلامی در نخستین ماههای مسئولیت گواه آن است که پزشکیان صادقانه به ایده وفاق باور دارد و فارغ از همه ابهامهایی که به تعریف و تدقیق این مفهوم وارد است، بر آن است آن را تا حد بضاعت از ساحت یک ایده صرف خارج کرده و جامه تحقق بر قامت آن بپوشاند.
از اینرو هم اهتمام وی به این مسئله شایسته تحسین است، هم اقداماتی که تاکنون در این راستا انجام داده است. در ضرورت همبستگی و فراگیری انسجام ملی در جامعه، خصوصاً در شرایط کنونی تردیدی نیست. نکته قابل تأمل اما صیانت رئیسجمهور از این مفهوم از دست تطاول تفاسیر نادرستی است که با سوءاستفاده از آن، مسیری درپیش گرفتهاند که به یقین به نقض غرض از وفاق خواهد انجامید!
جرقههای این امر از همان روزهای نخست گزینش افراد برای کابینه زده شد و جناحی که همسویی بیشتری با پزشکیان داشت به بهانه این قرابت سهم بیشتری از کابینه طلب میکرد! آش آنقدر شور شد که صدای رئیسجمهور هم درآمد و پزشکیان در یکی از نخستین برنامههایش پس از انتخابات در جمع اعضای ستادهای مردمیاش در تالار وزارت کشور لب به گلایه گشود که: «انتخاب مسئولان برای من معضل شده است، به هرکس میگویم آدم معرفی کنید، همه افراد خودشان را معرفی میکنند!»
این رویکرد اما به همینجا ختم نشد و این طیف رفتهرفته معنای دیگری از «وفاق» ارائه داد که با آنچه پزشکیان در سر دارد آشکارا در تعارض است؛ چندی پیش غلامحسین کرباسچی، دبیرکل سابق حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگویی با بیان اینکه «یک بخش این ایده وفاق، شعار انتخاباتی است که بسیار کلی است و لازم هم نیست در مورد آن توضیحی ارائه شود»، اظهار داشت: «گمان میکنم منظور اصلی پزشکیان از وفاق ملی و آنچه میتواند در کشور مؤثر باشد، این است که دستگاههای اصلی کشور که شامل قوه قضائیه، قوه مقننه و دستگاههای امنیتی میشوند، در برنامههای اجرایی همراه باشند. اگر بنا باشد آنها مخالف باشند، مسائل کشور به جایی نمیرسد. لذا برداشتم این است که پزشکیان چنین منظوری دارد!»
با این تلقی، «وفاق» درواقع به «موافقت» همه جناحها و ارکان کشور با راه و رویکردی که پزشکیان و دولت او درپیش میگیرد، تفسیر میشود و به این ترتیب تنها رفتارهایی همسو با «وفاق» لحاظ میشود که هر آنچه را دولت انجام داد، تماماً تأیید و تحسین کند! حکایت آن فردی است که میگفت من در منزل حرف آخر را میزنم و هر آنچه همسرم بفرماید، من میگویم چشم!
در همین راستا محمود واعظی، رئیسدفتر رئیس دولت دوازدهم نیز در یک رشتو (رشته توییت) نوشت: «انتصاب افرادی که مخالف سیاستهای دولت چهاردهم هستند، میتواند ضد «وفاقملی» باشد و به صلاح نیست. اینکه مخالفان به اسم وفاق و به شکل امتیازی در مناصب گمارده شوند، موجب میشود تا مخالفان بهجای تقویت دولت، ناظر به منافع جریانی نهایت کارشکنی را در دستور کار خود قرار دهند و نهایتاً مانع کارآمدی دولت شوند و این اقدام منجر به «پیشرفت»، «توسعه» و «رضایت مردم» نمیشود!»
اینجا هم درواقع نسخهای از «انحصار» و «خالصسازی» در زرورق «وفاق» به ملت و حتی رئیس جمهور پیشنهاد میشود، که البته قرابتی با آنچه از دغدغههای رئیسجمهور سراغ داریم، ندارد.
اوج این رفتار زمانی بود که مجلس شورای اسلامی به یک فوریت لایحه اصلاح قانون انتصاب اشخاص در مشاغل حساس رأی نداد؛ لایحهای که به ادعای نمایندگان برای رفع مشکل حضور جواد ظریف در دولت ارائه شده و دولت مدعی بود این لایحه را برای رفع موانع از بهکارگیری نیروهای متخصصی ارائه داده است که به هر دلیل، حتی مأموریت کاری، مدتی در کشور دیگری زندگی کرده و آنجا صاحب فرزند شدهاند و قانون فعلی، کشور را از حضور این نیروهای متخصص که بسیاری از آنها دلشان برای ایران نیز میتپد، محروم میکند.
فردای آن روز روزنامه سازندگی تیتر یک که نه، درواقع تمام صفحه یک خود را به تیتر علیه این اقدام مجلس اختصاص داد و با فونتی فوق درشت که شاید هرگز حتی در نسبت با بدعهدی طرفهای غربی علیه برجام محبوبشان هم از این فونت استفاده نکرده بود، آن را «پشت پا به وفاق» توصیف کرد و نوشت: «۲۰۷ نفر از نمایندگان مجلس با فوریت لایحه دولت برای اصلاح قانون انتصاب اشخاص به مشاغل حساس مخالفت کردند و بدینترتیب فشار را برای خروج «محمدجواد ظریف» از دولت بیشتر کردند تا به وفاقی که «مسعود پزشکیان» بهدنبال آن بود، نه بگویند.» تا تأییدی باشد بر این گزاره که از منظر ایشان معنای «وفاق» همان «موافقت» با رئیسجمهور است و کافی است نهاد قانونگذاری کشور حتی با «فوریت» لایحه مدنظر دولت مخالفت کند، آنجاست که به ضدیت با «وفاق» متهم میشود! حتی اگر این مجلس همان مجلسی باشد که چندماه پیش در پدیدهای کمسابقه و حتی دور از انتظار با حسننیت به تمام وزرای پیشنهادی دولت رأی اعتماد داده باشد!
این فضاسازی علیه مجلس تا آنجا پیشرفت که رئیسمجلس هم به این تلقی یا بهعبارت بهتر تفسیر از معنای وفاق واکنش نشان داد و اظهار داشت: «وفاقی که بهخاطر یک لایحه بههم بخورد، نباشد بهتر است! وقتی حرف از وفاق میزنیم باید مبانی داشته باشیم، این حرف دولت و مجلس است؛ میگوییم برنامه هفتم میثاق ملی ماست و سیاستهای کلان مصوب هم مبانیای است که باید دنبال کنیم. وجود سلایق سیاسی که یکی همواره منتقد دولت و یکی همواره طرفدار دولت باشد، واقعیتی است که باید بپذیریم. نکته دیگر اینکه وقتی صحبت از همکاری و تعامل میکنیم، مسلم است که نباید کاری خلاف قانون انجام دهیم! خود من هم به فوریت لایحه مذکور رأی ندادم، به نظر شما ما از کار خلاف قانون باید تمجید کنیم؟!»
رسانهها و سیاسیون اصلاحطلب اما بهجای پاسخ به این سؤال منطقی رئیس مجلس، این بار شمشیر را علیه شخص قالیباف از رو بستند و او را آماج حملات خود ساختند؛ روزنامه هممیهن تیتر یک، سرمقاله و یادداشت سردبیر را به تاختن علیه قالیباف اختصاص داد و نوشت: «قالیباف با غیرقانونی خواندن حضور ظریف در دولت و تأکید بر ابلاغ قانون حجاب جدایی از پزشکیان را کلید زد» و آن را «خودزنی سیاسی» قالیباف و نشانه «خود را نشناختن» او عنوان کرد! تا این هم مؤیدی باشد بر این امر که مفاهیم و رویکردهایی که بهنوعی فراگیر میشوند و صورت گفتمان بهخود میگیرند، مادامی برای این طیف سیاسی محترمند که با منافع آنها سایش و اصطکاکی نداشته باشد، در غیر اینصورت هیچابایی از عبور و زیرپا گذاشتن این مفاهیم ندارند.
پیش از این ماجرا صبح اول آبان روزنامه رئیس شورای اطلاعرسانی دولت با قافیهسازی نسبت به واژه «وفاق»، بهنوعی هر استنباط و عملکردی خلاف تلقی خود را با برچسب «نفاق» نشاندار کرد تا حد و مرز معنایی را که از «وفاق» مدنظر دارد بهروشنی بیان کرده باشد.
البته نمونههای این تیترها و تحلیلها این روزها در رسانههای اصلاحطلب کم نیستند. اصلاحطلبان در این زمینه ید طولانی و کارنامهای سیاه دارند و این نحو مواجهه آنها با «وفاق» یادآور برخوردشان با مفاهیمی نظیر «اصلاحات» و «آزادی» و «اعتدال» در گذشته است؛ جامعه نیک بهخاطر دارد در نیمه دوم دهه 70 و مقارن با روی کار آمدن محمد خاتمی و طرح شعار «آزادی»، «تحمل مخالف»، و «اصلاحات» از جانب وی، کمترین نقدی به خاتمی و دولت او با چه هجمهای از سوی اصلاحطلبان مواجه میشد و چگونه هر صدای مخالفی به نام «آزادی» و «تحمل مخالف» خفه میشد و انگ دیکتاتوری میخورد! یا دو دهه پس از آن و همزمان با ریاستجمهوری حسن روحانی و طرح شعار «اعتدال»، چگونه به هر نگاه متفاوتی با برچسب «تندروها» حمله میشد!
بنابراین همچنان که «آزادیبیان» تنها به معنای «آزادیبیان» آنهایی بود که حتی میخواستند علیه خدا هم راهپیمایی کنند و امام حسین (ع) را به نقد بکشند و شامل مخالفان دولت دوم خرداد نمیشد، و در عوض «تحمل مخالف» جاده یکطرفهای بود که تنها از ضرورت سعهصدر مخالفان دولت خاتمی و اصلاحطلبان در تحمل ایشان میگفت و به هیچوجه شامل حال خود آنها نمیشد، همچنان که هرکس قرائت «اعتدال» به معنای درپیش گرفتن موضعی انفعالی دربرابر آنها را- که به سفارش قرآن باید دربرابرشان شدت به خرج داد- برنمیتابید با انگ «تندرو» از میدان به در میشد، با این حساب چندان دور از انتظار نیست که «وفاق» عنوانشده از سوی مسعود پزشکیان نیز به «موافقت» تام و تمام تمامی ارکان حاکمیت با دولت چهاردهم تفسیر شده و چونان مفاهیم اسلافش «قلب ماهیت» شده و به نقض غرض از آنچه پزشکیان از طرح آن مدنظر داشته منجر شود.
اما از آنجا که در باور و التزام پزشکیان به این مفهوم و دغدغه صادقانهاش برای عملیاتی کردن آن در جامعه کمتر تردیدی وجود دارد، لازم است پیش و بیش از همه خود ایشان به داد «وفاق» برسد، قبل از آنکه تمامیتطلبان مثلهاش کنند!
شماره ۴۲۹۴ |
صفحه ۱۵ |
جهان شهر
دانلود این صفحه
مراقب باشید ایده «وفاق» را ندزدند!











