عاطفه جعفری، دبیر گروه فرهنگ: «اکنون قرار است حرف جدید داشته باشد، سفری به عمق تجربیات انسانی و جهان کتابها، فیلمها، موسیقیها و... » این تعریفی است که خودشان از «اکنون» دارند؛ برنامهای که قرار است با تجربیات شخصی آدمهای شناختهشده، از فرهنگ و هنر به خصوص کتاب بگوید. مخاطبان تلویزیون حتما برنامه «کتابباز» با اجرای سروش صحت را به یاد دارند، برنامهای که چند فصل به روی آنتن شبکه نسیم رفت. با تغییرات صداوسیما در سال 1400، تیم کتابباز سعی کرد تا در تلویزیون باقی بماند چون معتقد بودند که این برنامه میتواند مردم را سرگرم سازد و مخاطب خودش را دارد، اما بعد از گذشت 3 سال از دوران تحول، کتابباز به تلویزیون برنگشت و حالا با اکنون به نمایش خانگی آمدند تا همان حس و حال خوب کتابی را ادامه بدهند. اکنون؛ کتابباز نیست و ایدههای جدید گذاشته شده تا مخاطب فعلی که با دنیایی از اطلاعات در گوشیاش سرگرم است؛ بتواند یک گفتوگوی داغ فرهنگی را ببیند و چشم از تلویزیون برندارد.
1- گفتوگو، گفتوگو و گفتوگو
«فکر میکنم چه در کشور ما و چه در همه دنیا آدمها با عقاید، نظرات و دیدگاههای مختلف بتوانند با یکدیگر حرف بزنند. اگر این اتفاق رخ دهد جهان جای قابل زیستتری میشود و بسیاری از مشکلات حل میشود. در همین برنامه هم این رویکرد وجود دارد که آدمها با سلایق مختلف دعوت میشوند و باب گفتوگو با آنها باز میشود. من و شما لزومی ندارد که حتما همعقیده باشیم. این درست است که وقتی انسان با همعقیدههای خودش صحبت میکند لذتبخش است؛ چراکه حرفهای مشترک تکرار میشود و گویی حرف خودمان را از زبان دیگری میشنویم. ولی اتفاقا جایی گفتوگو به درد میخورد که انسان بتواند با کسی که عقیده یکسانی ندارد حرف بزند. این کار هم باعث میشود هم افق دید شما گستردهتر شود و هم افق طرف مقابلتان. آدمها باید بتوانند حداقل اگر هیچ نوع تعاملی هم با هم ندارند با هم حرف بزنند. این گفتوگو خیلی تاثیرگذار است. امیدوارم فرهنگ گفتوگو بین انسانها به جای دعوا، بنبست فکری، جنگ و مخاصمه ایجاد شود. حرف زدن چند حالت دارد. ممکن است طرف مقابل حرفت را قبول کند. یا هر دو بخشی از حرف همدیگر را قبول میکنند و اصلا حداقل این است که با یکدیگر حرفشان را زدهاند حتی اگر با هم ارتباطی هم نداشته باشند و بعد از حرف زدن میگویند منطقی به این نتیجه رسیدهایم که نمیتوانیم با هم همکاری کنیم و هر کدام به راه خودشان میروند. »
نگاهش همچنان با گفتوگو است و معتقد است گفتوگو تاثیرگذار است و کمک کننده. رو به دوربین میگوید: «گذشته یا آینده؟ اکنون. سلام سلام سلام... »
اینجا لوکشین برنامه جدید سروش صحت است، قرارمان ساعت 1 بود اما زودتر رسیدم و عوامل در حال آماده شدن بودند، هنوز تهیهکننده، تیم سردبیری و سروش صحت نرسیدند. تیم در حال آمادهسازی صحنهاند. دو طرف کتابخانه بزرگ با کتابهای متنوع که نشان از این دارد باید برای همه سلایق کتاب باشد و معرفی شود.
2- کتاب؛ دغدغه همیشگی
اکنون برنامه جدید محمدرضا رضاییان در شبکه نمایش خانگی است، آنقدر کتاب برای او مهم است که دردسرهایش را به جان میخرد اما میخواهد باز هم برنامهای داشته باشد که به کتاب گره بخورد و پیوندش با کتاب قطع نشود. وارد لوکیشن میشود و با عوامل خوشوبشی میکند و میخواهم تا کمی با هم در خصوص این برنامه جدید صحبت کنیم، از رفتن دوباره به سراغ برنامه کتابی میپرسم و میگوید: «کتاب را دوست دارم و همیشه دغدغه ساخت این مدل برنامه را داشتم؛ من دانشآموخته رشته فرهنگ و ارتباطات با گرایش سیاستگذاری فرهنگیام و این دغدغه من است که برنامه کتابیای بسازم که در آن سرانه مطالعه کم مردم در سرشان کوبیده نشود، آسیبشناسیها به آن معنا پررنگ نباشد و کتاب را از دریچه سرگرمی نگاه کنیم. این مدل به مردم انگیزه دیگری میدهد تا به سمت کتاب بروند، بدون اینکه سرزنش کتاب نخواندن را بشنوند. »
یکی از عوامل میآید و از حضور صحت خبر میدهد و رضاییان به اتاق دیگری میرود تا او را ببیند، سوال بعدیام درخصوص سرگرمکننده بودن برنامه کتابی است که چطور یک برنامه کتابی میتواند مردم را سرگرم کند و شعارهای کلی و گل درشت ندهد؛ وقتی میآید سوال را میپرسم و میگوید: «مردم با سبک کاری که ما در حوزه کتاب انجام دادیم آشنا هستند و میدانند که چه چیزی را قرار است، ببینند. حتما مردم دوست دارند برخی حرفها را از زبان چهرههای محبوبشان بشنوند و همین در کتاب خواندن تاثیرگذار است تا اینکه بیایم و بهصورت مستقیم در خصوص کتاب خواندن صحبت کنیم. »
مهمان برنامه هم میرسد و بازار سلام و خوشوبش داغ است. به رضاییان میگویم سعی میکنم زودتر سوالها را تمام کنم تا به مهمانان و ضبط برنامه برسد؛ سوال بعدی را از سختیهای ساخت برنامه کتابی میپرسم و میگوید: «بالاخره هر کاری سختیهای خودش را دارد؛ کتاب ذاتا ایستاست و طبیعتا برنامهای که در قالب تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی قرار میگیرد؛ ذاتش پویایی است؛ همین یکی کردن ایستایی و پویایی با هم سختی زیادی دارد. جوری که مردم با برنامه سرگرم شوند و دوستش داشته باشند. حال خوب مخاطب برایم مهم است بنابراین حتی اگر یک نفر هم با برنامه ما کتابخوان شود خیلی برایمان ارزشمند است که سختیهای ساخت این مدل برنامه را تحمل کنیم و پیش برویم. »
3- گذشته یا آینده؟ اکنون
مصاحبه تمام میشود، مهمان و سروش صحت در اتاق گریمند و بعد از گریم عکاسی انجام میگیرد، جایی که دکور برنامه درست شده بالکنی دارد. مهمان که از نویسندگان طنزپرداز معروف است به همراه سروش صحت به بالکن میروند تا گپوگفتی داشته باشند، قبل از اینکه ضبط برنامه شروع شود.
همه عوامل در حال تدارک صحنهاند، جلو میروم تا کتابها را از نزدیک ببینم، از بیشتر نویسندگان ایرانی و خارجی کتابهایی در کتابخانه گذاشته شده، چون بزرگ است، تعداد و تنوع کتابها هم زیاد است، «شاهنامه» فردوسی گوشهای از کتابخانه را به خود اختصاص داده و آن طرف هم «تذکرهالاولیا»؛ البته بازار رمان و داستان هم در این کتابخانه داغ است. «بینوایان» و «جنگ و صلح»، از آن طرف هم داستانهای ایرانی. یک نکته مهم در خصوص کتابها این است که فقط دکور کتابخانه نیستند و مشخص است که استفاده شده و استفاده میشوند.
در حال نگاه کردن به کتابها بودم که فیلمبردار خواست تا همه صحنه را خالی کنند. دو مبل قهوهای روبهروی هم و دورتا دور کتاب و گل این صحنهای است که قرار است در «اکنون» به چشم مخاطب بیاید. همه چیز بهسادگی دکورسازی شده تا ذهن مخاطب درگیر دکور نشود و گفتوگو را ببیند. فیلمبردار اعلام آمادگی میکند و سروش صحت جلوی دوربین قرار میگیرد تا ابتدا چند تصویر بهتنهایی از او بگیرند و بعد ضبط با مهمان را ادامه بدهند. کت زرشکیرنگ را به تن میکند و جلوی دوربین قرار میگیرد؛ با یک دو سه و کلاکت زدن؛ تنها صدایی که در دکور به گوش میرسد، این است: «گذشته یا آینده؟ اکنون. سلام سلام سلام... » چند بار این شروع را میگیرند و بعد تهیهکننده اکی نهایی را میدهد. ضبط که قطع میشود، افشین صادقیزاده به سروش صحت نزدیک میشود و متنهای گفتوگو با مهمان را با او نهایی میکند. مهمان که نمیتوانم اسمش را بگویم و باید محفوظ بماند؛ با خنده وارد دکور میشود و با نکاتی که میگوید همه عوامل را میخنداند. رضاییان میخواهد که مهمان و سروش صحت از صحنه بیرون بروند و با هم به داخل بیایند تا ضبط را شروع کنند؛ مهمان همین موضوع را دستاویز سوژه طنزی میکند و دوباره همه را میخنداند. دوربینها به سمت در ورودی دکور میچرخد و مهمان و مجری را تا نشستن روی مبلهای قهوهای همراهی میکند. دوباره ضبط را قطع میکنند تا بتوانند جای دوربینها را درست و زاویه را تنظیم کنند. بعد از انجام همه کارها، عوامل پشت صحنه سر جای خودشان قرار میگیرند تا برنامه جدید را ضبط کنند.
4- مهمانان متنوع و تاثیر گفتوگو کردن
مهمانان برنامه متنوعند؛ از دنیای هنر، ادبیات، فلسفه، شعر، علم، ورزش و... قرار است مخاطب به تماشای لحظات تأثیرگذار زندگی آنها بنشیند؛ گفتوگو کردن برای سروش صحت همیشه مهم بوده است و هرجایی هم که صحبت کرده، از گفتوگو کردن گفته و آن را راهحل درست دانسته است. در گفتوگویی که با او در تابستان سال گذشته داشتیم؛ وقتی از کتابباز و اتفاقاتی که برای آن افتاد پرسیدیم؛ گفت: «کتابباز محبوبترین کاری بوده که انجام دادهام و جنس دیگری برایم داشته و دارد. خیلی زیاد دوستش داشتهام و روی من و عقایدم بسیار تاثیر داشته است. من با 450 نفر آدم متخصص در حوزههای مختلف که در حوزه خودشان خوب بودهاند، هر کدام یکساعت صحبت کردهام، یعنی 450 ساعت. صحبت با اینها شور و شوق زیادی در من ایجاد کرده است و البته چیزهای دیگر که چون شعاری است از گفتن آنها خودداری میکنم. »
از فواید و تاثیر گفتوگو کردن پرسیدم و گفت: «راه دیگری نیست. امام محمد غزالی در جایی اعلام کرده بوده که من از این به بعد با کسانی که همعقیده من باشند، گفتوگو میکنم، چون اگر با دیگران وارد بحث شوم، نه آنها نظرشان عوض میشود و نه من. اما بهنظر من چارهای جز گفتوگوکردن نیست یا آدمها باید کاملا همدیگر را بپذیرند یا اینکه کمی بپذیرند و کمی گفتوگو کنند، یعنی ترکیب پذیرش و گفتوگو. »
5- من کرم کتابم
تنها صدایی که در آنجا شنیده میشود صدای صحت و مهمان طنزپردازش است. نخندیدن با توجه به صحبتهایی که جلوی دوربین انجام میگیرد، کار سختی است و همه در پشت صحنه آرام و بیصدا میخندد و همین صحنه عجیبی را پشت دوربین ایجاد کرده است. در حال صحبت در خصوص تنبلی مهمان برنامهاند و گفتوگویشان به تنبلها میرسد که چه ویژگیهایی دارند و دوباره صدایی با صدایی آن دو نفر و صدای خنده بیصدای همه در پشت دوربین. سوالها با جزئیات است و نشان از این دارد که تیم سردبیری شناخت کامل نسبت به مهمان برنامه دارند، البته خود صحت هم رابطه دوستانه و کاری با مهمان معروفش داشته و همین هم باعث شده تا سوالها از کلیشهها همیشگی خارج شود.
مهمان برنامه از کرم کتاب بودنش میگوید و اینکه همیشه کتاب دوست داشته و خوانده. صحت هم این موضوع را تایید میکند و کمی در مورد چیزهایی که میخوانند، میگوید؛ من هم یاد گفتوگویی افتادم که با هم داشتیم و از او درباره چیزهایی که میخواند پرسیدم و گفت: «اگر سر کار نباشم، میخوانم. اصولا در روز زیاد میخوانم. من غیر از کتاب، روزنامه، مجله و نشریات را میخوانم. یکسری از صفحات مجازی را هم که دنبال میکنم، میخوانم، چون مطالبشان برایم جالب است. بهطورکلی حجم خواندنم بالاست. اگر فراغ بال داشته باشم، کتاب و اگر وقت کمی باشد مثلا سه دقیقه، دو تا صفحه را بالا و پایین میکنم. »
6- الّا حدیث دوست
از مهمانش میپرسد چای میخورد یا قهوه؟ و قرار میشود که خودش چای و قهوه را بیاورد. این یعنی بخش اول گفتوگو به پایان رسیده، تمام که میشود همه شروع به دست زدن میکنند و رضاییان خسته نباشیدی میگوید. استراحتی کوتاه تا بقیه گفتوگو را بگیرند، باز هم صادقیزاده به سراغ سروش صحت میرود و چند نکته را با او چک و بالا و پایین میکند.
چیزی به شروع ضبط نمانده و صحت در حال رفتن شعری را هم با خودش زمزمه میکند انگار همان شعر سعدی است: «آنها که خواندهام همه از یاد من برفت الا حدیث دوست که تکرار میکنم»
با صدای تهیهکننده همه عوامل به پشت دوربین میآیند و صحت با چای و قهوه وارد میشود؛ مهمان با گفتن راضی به زحمت شما نبودم؛ دوباره خندهای به لب همه میآورد. بقیه گفتوگو باز هم ذکرخاطرات و علایقی است که مهمان برنامه در مواجهه با کتاب داشته. از برخی ضدونقیضهایی که در زندگی با آن روبهرو بوده هم صحبت میکند و برای صحت آنقدر این بخش جالب بود که انگار تازه با مهمانش روبهرو شده و برای بار اول است که او را میبیند.
نیمساعتی گفتوگو میکنند و حرفها پایان میگیرد و ضبط تمام. دوباره صدای خستهنباشیدها بلند میشود و صحت از کیفیت و مدل گفتوگو میپرسد و رضاییان تایید میکند که گفتوگوی خوبی بوده و حتما مردم آن را دوست خواهند داشت.
یکی از عوامل وارد میشود و میگوید مهمان بعدی که یک فوتبالیست معروف است، رسیده. روی کاغذی که جلوی سروش صحت و در دکور برنامه بود، نوشته شده بود: «اینجا در «اکنون... » زندگی کمی دیروز، اندکی فردا و خیلی امروز است... » مشخص است که به همه چیز فکر کردهاند و بعد اسم برنامه انتخاب شده. برنامهای که با پخش قسمت اول با حضور علیرضا قربانی و حرفهایی که در آن زد، واکنشهای مثبتی را به همراه داشت اما یک حاشیه پررنگ هم برای آن به وجود آمد. روز چهارشنبه یک روز پس از پخش برنامه خبر رسید که ساترا تذکری به این برنامه داده و دلیل این تذکر را اینطور عنوان کردند: «رعایت حقوق مالکیت معنوی یکی از الزامات تنظیمگری است که برای همه تولیدکنندگان و فعالان صنعت صوت و تصویر فراگیر محترم شمرده میشود و مورد مطالبه همه سکوها و تولیدکنندگان محتواست. کتاب باز از برنامههای با سابقه در سازمان صداوسیماست و با توجه به مکاتبه شبکه نسیم در خصوص لزوم رعایت حقوق مالکیت این برنامه، عدم تشابه مستقیم برنامه اکنون و لزوم استقلال این برنامه جزء مصوبات ابلاغشده به سکوی فیلیمو است. » عوامل برنامه «اکنون» تا به الان واکنشی به این ماجرا نداشتهاند و فقط مدیرعامل فیلیمو، تنها کسی است که درمورد این موضوع صحبت کرده است. محمدرضا رضاییان، تهیهکننده اکنون هم تنها با گذاشتن یک استوری که عکسی از خودش و سروش صحت بود و رو به دیوار؛ به این موضوع واکنش نشان داد؛ باید دید آیا با حواشی این چند روز؛ سهشنبه هفته آینده دوباره خواهیم شنید: «گذشته یا آینده؟ اکنون. سلام سلام سلام... »