سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه بینالملل: با حصول آتشبس میان لبنان و رژیمصهیونیستی، ارزیابیها برای یافتن طرف پیروز یا شکستخورده شدت گرفته است. این آتشبس از ساعت 4 صبح روز گذشته (چهارشنبه 7 آذر، 27 نوامبر) اجرایی شد.
همزمان با آتشبس فریاد شکست از اردوگاه دشمن صهیونیستی بلند شده است. در اردوگاه دشمن کمتر ادعایی درباره پیروزی شنیده و پذیرفته میشود اما در اردوگاه لبنانیها، صحبت از پیروزی است.
«آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ اسبق رژیم روز چهارشنبه در واکنش به آتشبس گفت: «درحالیکه پرچم حزبالله در بیروت برافراشته میشود، کابینه اسرائیل پرچم سفید (نشانه تسلیم) را بالا میبرد.»
لیبرمن که رئیس حزب «اسرائیل بیتنا» است و 5 درصد پارلمان رژیمصهیونیستی را در اختیار دارد در ادامه گفت: «نتانیاهو گفته بود جنگ تا پیروزی مطلق ادامه خواهد یافت، اما مشخص نکرد که چه طرفی پیروز خواهد شد.»
«تامر هایمن» رئیس سابق اطلاعات نظامی رژیمصهیونیستی (امان) نیز در این رابطه گفت: «ارتش اسرائیل در تجاوز به لبنان به هیچیک از اهداف خود دست نیافته است و این نشان میدهد هدف بازگشت سریع و ایمن شهرکنشینان به شمال محقق نشده است.»
به گزارش المیادین هایمن در ادامه به تواناییهای مقاومت اشاره کرد و گفت: «نیروهای حزبالله در جنگ جسورانه با ارتش اسرائیل این جمله را تجسم میکنند که تنها در میدان نبرد معادلات تحمیل میشود.»
هایمن همچنین اذعان کرده است که «اسرائیلیها توافق با لبنان را توافقی برای تسلیم شدن دربرابر حزبالله توصیف میکنند.»
علاوهبر مقامات، جامعه رژیم نیز نظری منفی درباره نتیجه جنگ دارد، هرچند خود خواهان حصول آتشبس بودهاند.
براساس نظرسنجیهای صورتگرفته در سرزمینهای اشغالی میزان مخالفت با آتشبس در بازهای یکماهه از 78 درصد در 5 آبان (26 اکتبر) با کاهشی 23 درصدی به 55 درصد در 5 آذر (۲۵ نوامبر) رسیده است. در این مدت میزان موافقان آتشبس نیز از 20 درصد به 41 درصد افزایش یافته است.
کاهش مخالفت با آتشبس و افزوده شدن بر موافقان آن حکایت از کاهش تابآوری جامعه رژیم دربرابر جنگ دارد. تا پیش از تبدیل شدن درگیریها با لبنان به یک جنگ شدید، جامعه رژیم در عمق فلسطین اشغالی ضرباتی جدی دریافت نکرده بودند اما مقاومت لبنان درطول دوماه جنگ به صهیونیستها فهماند تداوم آن میتواند زندگیشان را بهطور مؤثری تخریب کند.
همزمان با اجرایی شدن آتشبس، نتیجه یک نظرسنجی فوری نشان میدهد تقریباً ۹۹ درصد از شهروندان رژیم معتقدند دربرابر لبنان پیروز نشدهاند.
آیا جبهه غزه رها شده است؟
با شروع جنگ طوفان الاقصی در غزه، جبهههای لبنان، عراق، یمن و ایران در حجم بالا به درگیریها پیوستند. جبهه لبنان تنها یکی از این جبهههاست و آتشبس در آن با افزایش آتش و کمیت اهداف انتخابی از سوی دیگر اضلاع موازنه خواهد شد.
از سوی دیگر هرچند آتشبس شده است، اما احتمال شعلهور شدن مجدد جنگ سایه ترس و نگرانی را بر فراز سرزمینهای اشغالی همچنان گسترده نگه میدارد. تلآویو بخشی از نیروهای خود را از شمال تخلیه میکند اما نخواهد توانست وضعیت را به پیش از 8 اکتبر بازگرداند و مجبور است لشکرهای خود را برای جلوگیری از حمله ناگهانی مقاومت لبنان در مرزها حفظ کند.
همچنین باید توجه داشت از 8 اکتبر که مقاومت لبنان درگیری با رژیم را آغاز کرد، این حملات محدود به نوار سه کیلومتری مرز بود اما پاسخهای فراتر از قاعده رژیم، درگیریها را گامبهگام به یک جنگ تبدیل کرد. از این رو بخشی از آتشی که مقاومت روانه سرزمینهای اشغالی میکرد، با جبهه غزه مرتبط نبود و به خود لبنان و حفاظت از بازدارندگی آن مربوط میشد.
از 8 اکتبر تا مدت زیادی، آتشی که لبنان در ارتباط با جنگ غزه اجرا میکرد، شامل دو تا سه عملیات روزانه علیه پایگاههای مرزی رژیم در عمق سه کیلومتری مرز بود که عمدتاً با موشکهای ضدزره و راکتهای مینیکاتیوشا انجام میشدند.
اما 51 عملیات صورتگرفته در روز یکشنبه که چندین ساختمان را در تلآویو ویران کرد، ارتباطی به جبهه غزه نداشت و مربوط به تحولات معادله «تلآویو در مقابل بیروت» بود.
مقاومت آتش ابتدای جنگ در مرزهای شمالی را از طریق گشودن جبهههای جدید احیا خواهد کرد. باز شدن جبهههای جدید از سمت اردن، مصر و دیگر مناطق در آفریقا محتملند.
لبنانیها به جنوب باز میگردند؛ چرا شهرکنشینان به شمال نمیآیند؟
شهرکنشینان شمال وضعیتی مانند شهرکنشینان صهیونیست در غلاف غزه دارند. آنها به دور از مناطقی که جمعیت صهیونیستها تثبیتشده زندگی میکنند. در منطقه غزه که شامل دو منطقه فلسطینینشین نوار غزه و منطقه صهیونیستنشین غلاف غزه است، دومیلیون و 300 هزار فلسطینی دربرابر 65 هزار زندگی میکردند که در روز 7 اکتبر، عملیات مقاومت باعث کشته شدن 1200 نفر از آنها و نظامیان محافظشان شد.
وقوع این عملیات و آغاز حملات مقاومت لبنان به نوار مرزی باعث شد هراس از وقوع 7 اکتبری دیگر، دهها هزار شهرکنشین را از محل زندگیشان فراری دهد. نقلهای مختلف عدد آنها را بین 60 تا 250 هزار نفر نشان میدهد.
در مقابل اما با وجود احتمال حملات سنگین رژیم، به مدت یک سال اهالی جنوب در محل زندگی خود پایداری کردند. تنها اجرایی شدن حمله صهیونیستها و ورود زمینیشان بود که موجب شد آنها خانههایشان را ترک کنند.
بااینحال با اجرایی شدن آتشبس، لبنانیها درحال بازگشت به منازل خودند اما شهرکنشینان شمال سرزمینهای اشغالی چنین قصدی ندارند.
در این رابطه کانال ۱۲ تلویزیون رژیمصهیونیستی روز سهشنبه گزارش داده بود: «بازگشت ساکنان شمال به منازلشان بعد از توافق با لبنان فوراً انجام نخواهد شد. به دلیل حملات حزبالله ساکنان شمال با معضلی مواجهند و نمیدانند که آیا مکان امنی وجود دارد که به آنجا بازگردند یا خیر؟»
«دیوید آزولای» رئیس شهرک متولا نیز گفته است: «من از ساکنان میخواهم به شمال باز نگردند و به تلآویو بروند.»
عمق خطر علیه لبنان چقدر بود؟
نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان پس از آتشبس در توصیف وضعیت کنونی اعلام کرد: «ما در حال سپری کردن یک لحظه تاریخی هستیم که خطرناکترین لحظه برای لبنان بود و مردم و تاریخ آن را تهدید کرد.»
توصیف بری نشان میدهد برآوردها حکایت از وجود یک تهدید عمده و سنگین علیه لبنان داشت. پیش از این در جریان سفر رئیس پارلمان لبنان به تهران نیز او برآورد خود را با مقامات ایرانی به اشتراک گذاشته بود. در جریان انتشار اخبار دیدار نبیه بری با آیتالله سیدعلی خامنهای، رهبر معظم انقلاب این موضوع برای نخستینبار به رسانهها راه یافت.
دراین دیدار که 6 ماه قبل در 3 خرداد ماه سال جاری صورت گرفت، رهبر معظم انقلاب با تایید سخنان رئیس مجلس لبنان مبنی بر جنگ «وجود» در منطقه فرموده بودند: «شرایط کنونی منطقه بهگونهای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق.»
از تهران تا بیروت و صنعا، همه طرفهای مقاومت جنگ کنونی را جنگی موجودیتی تلقی کرده و در سطح بالاتری نسبت به گذشته وارد عرصه شدند. اعلام آتشبس در لبنان میتواند نشانهای از عبور منطقه از این مرحله باشد اما باید توجه داشت اگر با توجه به موجودیتی بودن جنگ، اگر خطر موجودیتی از سر مقاومت رفع شود، روی سر صهیونیستها قرار میگیرد؛ از این رو آنها بهآسانی راضی نمیشوند تا جنگ را به اتمام برسانند و باید آماده خیانت و توطئههایشان بود.
نبضسنجی اوضاع داخلی رژیم
برای تحلیل اوضاع، نیاز به بررسی همهجانبه وجود دارد. یکی از جنبههای مهم جنگ، تحولات سرزمینهای اشغالی و نبضسنجی آنهاست. در ادامه این بررسیها آمده است:
1- نتانیاهو علیرغم خطراتی که توافق آتشبس با لبنان برای اعتبار و سرنوشت سیاسیاش داشت، با آن موافقت کرد. این نشان میدهد ریسک ادامه جنگ با ریسک فشار و برکناری داخلی برابری میکرده است.
2- اوضاع چندان وخیم بود که ایتمار بن گویر، وزیر امنیت داخلی و تندروترین عنصر حاضر در کابینه نیز تلویحا به آن تن داد. او هرچند اعلام کرد که در کابینه به آتش بس رای منفی خواهد داد اما تاکید داشت از کابینه خارج نمیشود؛ این درحالی است که او بارها تهدید کرده بود در صورت آتشبس، استعفا داده و باعث سقوط دولت میشود. آرام گرفتن بنگویر از خطیر بودن اوضاع برای صهیونیستها و فهم عمومی نسبت به آن حکایت میکند.
3- در تبدیل زدوخوردهای مرزی با لبنان به یک جنگ، میان طیفهای سیاسی مختلف صهیونیست اجماع وجود داشت. مخالفان نتانیاهو از جمله بنی گانتز و آویگدور لیبرمن پس از حصول آتشبس علیه آن موضعگیری کردهاند. انصراف از جنگ با وجود اجماع سیاسی نشان میدهد آتشبس نه به دلیل فشار سیاسی یا اجتماعی در داخل، بلکه به دلیل محاسباتی دیگر صورت گرفته است.
4- متن اصلی توافق عمدتا پنهان مانده و دلیل آن هم درخواست غرب و رژیم است. به نظر میرسد دلیل این درخواست، طراحی داخلی برای افزایش تابآوری در برابر فشارهاست. نتانیاهو درصدد است با پنهان نگاه داشتن مفاد توافق، تمرکز فشارهای داخلی را به سمت درخواست برای افشای متن توافق سوق دهد تا نیروهای داخلی نتوانند با انتقاد به متنی که فورا منتشر شده، موجی برای ساقط کردن دولت به راه بیندازند.
5- گویا قرار است آتشبس به شکل مرحلهای و طی 60 روز قوام یافته و نهایی شود. مقاومت در مقابل از ابتدا تاکید داشته که زیر بار آتشبس موقت نرفته و توافق باید دائمی باشد و درنهایت نیز حرف خود را به کرسی نشاند.
در همین زمینه آموس هوکشتاین، فرستاده ویژه جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا به لبنان بامداد روز گذشته و در حین اجرایی شدن آتشبس میان لبنان و رژیمصهیونیستی گفت که «باید تاکید کنیم که آتشبس یک توقف درگیری دائمی است که به پایاندادن به خصومتها منجر میشود.»
بااینحال برخی منافع ادعا کردهاند آتشبس موقت بوده و تنها برای 60 روز اجرا میشود. اظهارات نتانیاهو پس از تایید آتشبس توسط کابینه نیز غیرمستقیم درصدد تقویت چنین دیدگاهی است. او در خصوص آتشبس اعلام کرده رژیم برای آماده شدن برای جنگ و تجهیز مجدد آن را قبول کرده است. احتمالا نتانیاهو ابهام در خصوص 60 روز آتی را برای آرام کردن صهیونیستها اعلام کرده است.
محدودیتهایی که تلآویو را به آتشبس سوق دادند
اگر به نتانیاهو بود، او جنگ را ادامه میداد، اما وضعیت جهانی برای رژیم دیگر همانند 7 اکتبر یا حتی یک ماه قبل نیست. حکم بازداشت برای تعدادی از مقامات صهیونیست صادر شده و قدرتهای بینالمللی علاوه بر ممنوعیت یا تاخیر در ارسال سلاح برای تلآویو، این رژیم را در معرض تصمیمات بینالمللی در شورای امنیت قرار دادهاند. در ادامه بهطور کامل به موارد شناساییشده در رابطه با محدودیت فضای مانور رژیم در جنگ پرداخته شده است.
1- محدود شدن فضای مانور رژیم توسط ارکان بینالمللی و حامیان جهانی
نباید از نظر دور داشت که فضای مانور نتانیاهو در جنگ براساس تصمیمات بینالمللی محدود شده است. در این خصوص، دو نهاد جهانی همزمان موضعگیریهایی ضد تلآویو داشتند. اخیرا در شورای امنیت قطعنامه مربوط به «آتشبس بیقید و شرط در غزه» با 14 رای موافق، از جمله 4 کشور دارای حق وتو شامل چین، روسیه، انگلیس و فرانسه روبهرو شد و تنها رای آمریکا بود که آن را وتو کرد. در ادامه دیوان کیفری بینالمللی نیز حکم بازداشت نتانیاهو و یوآف گالانت، وزیر جنگ سابقش را صادر کرد. تحت فشار قرار گرفتن توسط دو نهاد حقوقی و امنیتی بینالمللی، موضوع قابلتوجهی است؛ چه اینکه احتمال داشت پافشاری تلآویو بر جنایتها، شدت این فشارها را افزایش دهد. صهیونیستها ارزیابی کرده بودند که در صورت عدم همراهیشان با خواست جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا برای ثبت آتشبس در کارنامه سیاست خارجی وی، دموکراتها در آخرین هفتههای حضور خود یک قطعنامه شورای امنیتی بر تلآویو تحمیل خواهند کرد.
2- فشار وعده صادق 3 و تداوم زنجیره عملیاتهای ایران
ایران درصدد آماده شدن برای اجرای عملیات وعده صادق3 است. مسئله آتشبس از چند جنبه بر این عملیات اثرگذار است. از یکسو آتشبس در لبنان میتواند باعث شود ایران پاسخ خود در قالب این عملیات را نرمتر کند و از سوی دیگر با توجه به درپیش بودن چنین عملیاتی، آتشبس با لبنان برای صهیونیستها ضروری بود تا همزمان تحت فشار چند جبهه خرد نشوند.
3- لبنان؛ جبهه دستاوردهای معکوس
به نظر میرسد مهمترین ویژگی و وجهه تمایز جبهه لبنان با غزه، بروز نتایج معکوس در آن باشد. رژیم در غزه هم به اهداف خود بهطور کامل دست نیافت اما نتایجی معکوس از آن برداشت نکرد. هنوز مسئله اسرا بهطور کامل حلوفصل نشده و همچنان حماس اداره این منطقه را در دست دارد.
در لبنان هدفگذاریها تضعیف مقاومت، برچیدن زیرساختهای نظامی در جنوب رود لیتانی و بازگشت شهرکنشینیان به شمال بود. به عبارتی دیگر دولت نتانیاهو ادعا میکرد دو هدف اول را برای تسهیل هدف سوم نیاز دارد تا اطمینان شهرکنشینیان برای بازگشت به منازلشان جلب شود. جنگ با لبنان اما هر سه هدف را معکوس کرد. مقاومت لبنان نهتنها ضعیف نشد بلکه پس از بمبارانهای شدید، ترورها و حادثه پیجری شاخصهای جدیدی از قدرت خود را به نمایش گذاشت که برای صهیونیستها بهتآور بود. پس از آن ساکنان سرزمینهای اشغالی دریافتند در آینده نیز در صورت تداوم سکونتشان در منطقه باید شبهمقاومت لبنان را بالای سر خود تحمل کنند.
در خصوص هدف دوم یعنی برچیدن زیرساختهای حزبالله در جنوب رود لیتانی، واقعیتهای جدیدی نمایان شدند. درحالیکه مردم از این منطقه آواره شده و جنوب لیتانی تقریبا تخلیه و تا حدود زیادی تخریب شد، مبارزان همچنان در این منطقه حضور داشته و از پیشروی زمینی رژیم جلوگیری میکردند. از سوی دیگر، حزبالله فراتر از جنوب به شلیکهایش ادامه داد تا صهیونیستها دریابند مشکل تنها جنوب لیتانی نیست و آنها بیهوده درحال هزینه دادن برای این هدفند.
درباره هدف سوم، اگر نتانیاهو قصد داشت شهرکنشینان جداره مرزی را به منازلشان بازگرداند، تمام ساکنان استانهای شمالی در معرض آوارگی قرار گرفتند.
4- اجرای رگبار موشکی همزمان در تمام ساحل غربی
مقاومت لبنان در روزهای اخیر، صحنه جدیدی در برابر صهیونیستها خلق کرد. آنها از نهاریا در شمال تا تلآویو در مرکز و اشدود در جنوب ساحل غربی را همزمان زیر رگبار موشکی بردند.
اجرای رگبار موشکی برای نخستین بار که ویرانی وسیعی به بارآورد و تنها در تلآویو باعث از بین رفتن حداقل 40 خودرو شد، وضعیت جدیدی در جنگ ایجاد کرد. دومین وضعیت جدید، اجرای همزمان آن در سراسر ساحل غربی بهعنوان منطقه حضور جمعیتی صهیونیستها در فلسطین اشغالی بود.
5- آتش در تلآویو خط قرمز صهیونیستها
کشیده شدن منازعه به تلآویو، خط قرمز صهیونیستهاست که مقاومت لبنان در قالب معادله «تلآویو در مقابل بیروت» از آن عبور کرد.
این مسئله تا حدی برای صهیونیستها مهم است که پس از حمله پهپادی یمن در 29 تیرماه به تلآویو، آنها زنجیره اقدامات غیرمنتظره خود را آغاز کرده و کارتهای ارزشمند خود را مصرف کردند.