فاطمهسادات بکائی، خبرنگار: سازمان اوج یکی از بازوهای مهم فرهنگی و هنری انقلاب اسلامی است که ظرف 15 سال اخیر توانست با فعالیتهای گسترده و متنوع در زمینههای مختلف، خود را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین نهادهای فرهنگی حاکمیت به اثبات برساند. مدیریت احسان محمدحسنی نقش مهمی در تعیین مسیر و سیاستگذاریهای این سازمان داشته و عملاً هویت فرهنگی این سازمان کوچک اما تأثیرگذار را ایجاد کرده است.
بیش از یک دهه قبل، پس از حواشی بحرانهای پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 سازمان اوج با هدف نشر ارزشهای انقلابی به کمک تولید محتوای هنری شکل گرفت. این سازمان در سالهای گذشته با تولید فیلمهای سینمایی، سریالهای تلویزیونی، فعالیت جدی در عرصه هنرهای تجسمی و نمایشهای هنری، سعی کرده تا جای ممکن برای نیازهای فرهنگی جامعه پاسخی ایجاد کند. ماهیت فرهنگی این نهاد و تجاربی که در بخشهای مختلف داشته، نشان میدهد احسان محمدحسنی ظرف 15 سال حضورش بر مسند مدیریت سازمان اوج توانسته با وجود فراز و فرودهای فراوان درنهایت داستانی شنیدنی از «موفقیت» را بنویسد.
ازجمله ویژگیهای مدیریتی او میتوان به شجاعت در اجرای پروژههای بزرگ و حمایت از استعدادهای جوان اشاره کرد. ترسیم نقشه راه این سازمان کمجمعیت اما چابک به درستی توانسته است در حوزههای مختلف هنری آثار جدی و حرفهای تولید کند. واگذاری بخش تولید به افراد متخصص و ایجاد خانههای مختلف فیلم، موسیقی و طراحی برای تمرکز هر چه بیشتر روی هر شاخه هنری یکی از بهترین تصمیمهای مدیریتی احسان محمدحسنی برای ادامه راه این سازمان بود که منجر به ایفای نقش جدی اوج در هر یک از این رشتهها شد.
حمایتهای خلاقانه
یکی از نقاط برجسته فعالیتهای سازمان اوج، تولید آثار سینمایی و تلویزیونی باکیفیت و پرسروصداست؛ شروع طوفانی اوج در فیلمسازی با حاتمیکیا و فیلم «چ» اتفاق افتاد که در همان اولین تجربه هم جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر را با خود به خانه برد.
محمدحسنی همچنین با ایجاد فضایی خلاقانه و حمایت از ایدههای نوآورانه، بستری برای رشد هنرمندان جوان فراهم کرده بود؛ این رویکرد نهتنها موجب تقویت سازمان اوج شد، بلکه به سینمای ایران هم نیروهای تازهنفس و کاربلدی را معرفی کرد. محمدحسین مهدویان، ازجمله نیروهای جوان و تازهکاری بود که در دوره مدیریت احسان محمدحسنی با ساخت «ایستاده در غبار» برای سازمان اوج به شکل حرفهای وارد فضای کارگردانی شد. مهدویان که پیش از این بهعنوان یک مستندساز جوان و نوآور شناخته میشد، با ورود به فضای تولیدات سینمایی سازمان اوج، توانست نخستین فیلم سینمایی بلند خود را بسازد.
ایستاده در غبار که به سفارش و حمایت سازمان اوج تولید شد، نقطه آغاز شهرت مهدویان بود و با بهرهگیری از سبک مستندگونه و روایت خاصی که بعدها به امضای هنری مهدویان تبدیل شد، توانست توجه بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند. ایستاده در غبار هم مثل اولین تجربه سینمایی اوج توانست در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر به موفقیتهای بزرگی دست یابد. این موفقیت نهتنها اعتبار مهدویان را در مقام یک فیلمساز برجسته تثبیت کرد، بلکه اعتبار سازمان اوج را بهعنوان یک نهاد فرهنگی پشتیبان تولیدات با کیفیت هنری و انقلابی بالا برد.
بعد از این احسان محمدحسنی و تیمش توانستند این سازمان به یک تولیدکننده جدی آثار سینمایی بهویژه در سوژههای مرتبط به انقلاب اسلامی تبدیل کنند. اوج برای در بر گرفتن همه سلیقهها و جلب توجه انواع مخاطبان آثار هنری تلاشهایی برای ورود به ژانرهای متفاوتی مثل فلسفی و کمدی هم داشت که البته در همکاری با کارگردانهایی همچون احمدرضا معتمدی و مسعود دهنمکی با شکست مواجه شد و نتوانست توجه مخاطبان حرفهای و حتی غیرحرفهای سینما را به خود جلب کند.
ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب در تلویزیون
در حوزه تلویزیونی نیز سازمان اوج تا امروز بیش از 10 سریال تولید کرده است که نشاندهنده تلاش مستمر سازمان اوج برای ارائه برنامههای باکیفیت و پرمحتوا برای همه مردم کشور از هر طیفی است. در میان همه این آثار سرمایهگذاری در ساخت و تولید فصل پنجم سریال پایتخت یکی از موفقترین تجربههای اوج بود و توانست علاوهبر حفظ هویت اصلی سریال، رنگوبویی تازه و متفاوت به این سریال ببخشد. از نظر فنی، طراحی صحنههای پیچیده، انتخاب لوکیشنهای متفاوت و قصه پر پیچ و خمی که رنگ و بوی ایدئولوژیک هم داشت همگی از دستاوردهای همکاری اوج با سازندگان پایتخت بود که باعث شد این فصل به یکی از پرطرفدارترین و جذابترین فصلهای سریال تبدیل شود. اوج در این فصل نهتنها از پس نگرانیهایی برای دخالت یک ارگان ایدئولوژیک به سریال محبوب تلویزیون برآمد و در دام کلیشههای گلدرشت نیفتاد بلکه توانست با ایجاد ارتباط عاطفی عمیق با مخاطب به درستی پیامهای فرهنگی و اخلاقی مد نظر خود که مرتبط با موضوع مدافعان حرم بود را هم منتقل کند.
توجه به نسل آینده
احسان محمدحسنی در میان تمام دغدغههای ریز و درشتی که بهعنوان رسالت کاری برای خودش طراحی کرده بود، از مسئله مهم کودک و نوجوان هم غافل نبود. از تولید برنامه گفتوگومحور خلاقانه برای نوجوانها مثل «اقیانوس آرام» که هنوز هم بخشهایی از آن هر از گاهی در فضای مجازی وایرال میشود گرفته تا برگزاری رویدادهای مربوط به گروههای سرود و حتی تولید فیلم و سریال انیمیشنی باکیفیت بالا برای کودکان تیم عملیاتی احسان محمدحسنی توانسته است به میزان قابل توجهی به این مسئله ورود کند و در برخی حوزهها حتی پیشگام باشد. «ببعی قهرمان» آخرین تولید این سازمان برای رده سنی کودک و نوجوان بود که در تلویزیون و سینما توانست نظر بچهها را به خود جلب کند.
هنر جسورانه در قلب تهران
احسان محمدحسنی که شخصاً به گرافیک و هنرهای تجسمی علاقهمند است، توانست با شجاعتی جسورانه و هنرمندانه از این رشته هنری برای ایجاد یکی از پرسروصداترین و به جرئت میتوان گفت یکی از مشهورترین المانهای شهری در کشور استفاده کند. ایجاد دیوارنگاره میدان ولیعصر و اکران طرحهایی با مفاهیم عمیق سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر آن تبدیل به خاری در چشم ضدانقلاب شده بود به طوری که بارها رونمایی از ورژن جدید این المان سوژه داغ رسانههای معاند خارجی شده و صدای بسیاری از چهرههای اپوزیسیون را درآورده است.
دیوارنگاره میدان ولیعصر بهعنوان یکی از نمادهای فرهنگی شهر تهران، به محلی برای نمایش ارزشها و پیامهای اجتماعی تبدیل شده و خانه طراحان سازمان اوج، بهعنوان متولی اصلی طراحی و اجرای این دیوارنگاره، توانسته است فرهنگ شهری را با هنر معاصر پیوند دهد و نمادی از همبستگی و هویت ملی را در قلب پایتخت ایران به نمایش بگذارد.
تلاش برای ایجاد وفاق و همدلی
بعد از حواشی مربوط به سال 1401 و شکاف عظیمی که بین مردم و حاکمیت ایجاد شده بود، سازمان اوج باز هم رسالت خود را در ایجاد وفاق و همدلی میان آحاد مردم تعریف کرد. تیم احسان محمدحسنی اینبار با تمرکز بر نقاط اشتراک اصلی مردم و با کمک سوژههایی از عمق تاریخ کهن ایران و اسطورههای ادبیات فارسی تلاش کردند همه را حول محور عشق به ایران و وطنپرستی دوباره دورهم جمع کنند.
نمایشهای «هفتخوان اسفندیار» و «نبرد رستم و سهراب» ازجمله تلاشهای این تیم برای جلب نظر گروههای فکری مختلف به مسئله میهنپرستی است که پس از روزهای اوج تبلیغات ضد نظام برای جداییطلبی و چندپاره کردن نقشه ایران به صحنه رفتند. در اقدامی شایسته تقدیر برای این بخش از فعالیتهای این سازمان هیچ اصرار و تلاشی برای نمایش نام اوج ذیل تبلیغات این نمایشها بهعنوان سرمایهگذار وجود نداشت. بسیاری از مخاطبان این نمایشها از حضور اوج بهعنوان صحنهگردان اصلی خبر نداشتند و همین هم موجب شد تا بدون قضاوت قبلی پای روایتی میهنپرستانه و ارزشمند بنشینند.
توانستند، شد!
با مرور تنها بخشی از کارنامه 15ساله احسان محمدحسنی بهعنوان مدیر سازمان اوج باید گفت او با رویکردی خلاقانه و برنامهریزی دقیق توانسته این سازمان را به یکی از نهادهای پیشرو در عرصه فرهنگی تبدیل کند تا پاسخی برای نیازهای متنوع جامعه داشته باشد.
اما ناگفته نباید بماند که سازمان اوج و مدیریت آن با وجود موفقیتهای چشمگیر، با چالشهایی نیز روبهرو بودهاند. ازجمله این چالشها میتوان به محدودیتهای سختگیرانه بودجهای، چالشهای مربوط به فروش آثار سینمایی که البته گریبانگیر همه اهالی سینما شده و همچنین نقدهای تیز و برنده طیفهای مختلفی ازجمله گروه روشنفکران و گاهی هم تندروهای انقلابی اشاره کرد. با این حال، تعهد و پایداری احسان محمدحسنی و تیم او در مواجهه با این چالشها و تلاش برای حفظ کیفیت و اثرگذاری در تولیدات، از نکات مثبت عملکرد او به شمار میرود.
آنچه باید درباره ارزش حضور احسان محمدحسنی در سازمان اوج گفت این است که او با عملکرد موفقش در جذب حداکثری نگاههای متنوع اعتقادی سیاسی به مفاهیم و محتواهای ارزشمند، به همه مدیران ناتوان فرهنگ و هنر کشور نشان داده است که با برنامهریزی و مدیریت هوشمندانه، میتوان دستاوردهای بزرگی در تولید آثار با کیفیت و جلب نظر مخاطب عمومی داشت.