محمدصادق لواسانی، روزنامهنگار: پس از رفت و برگشتها و حواشی بسیار زیاد بالاخره استعفای احسان محمدحسنی از سازمان اوج پذیرفته شد؛ استعفایی که شنیده میشد در سالهای اخیر بارها رد شده و علیرغم اختلاف عمیق میان مدیران اوج و سازمان قرب کار به پذیرش استعفای محمدحسنی نکشیده بود.
مدیریت احسان محمدحسنی در اوج دارای چندین مقطع بوده است. او در زمانی ترجیح داد سراغ بزرگان سینما برود و فیلمی مانند «بادیگارد» را ساخت و در زمانی نگاه تجربهگرای او منجر به تولید فیلمی مانند «ایستاده در غبار» شد. او البته در زمانی نیز سراغ فیلمهای مثل «مصلحت» و «مسیح پسر مریم» رفت که قرائتهای متفاوتی را ارائه میداد و حتی «توقیف» و «سانسور» را نیز تجربه کرد؛ عباراتی که هیچکس تصور نمیکرد روزی درکنار آثار ساختهشده توسط سازمان اوج بنشیند.
این تغییر نگاه در سیاستهای تولیدی اوج که برخی آن را به استحاله در محیط سینما و تلویزیون تعبیر میکردند، درنهایت باعث شد این سازمان درکنار تولید آثار انقلابی خود، سراغ تولیدات ملی به مفهوم تاریخی آن نیز برود و حتی تولید چندین تئاتر، انیمیشن سینمایی، سریال تلویزیونی و موسیقی را نیز تجربه کرد. البته فعالیت سالهای اخیر این سازمان در ابعاد رسانهای نیز گسترده شده بود و برنامههایی مانند تولید محتوای تیم ملی فوتبال در جام جهانی قطر، برگزاری جشنها یا رویدادهای بزرگ و دارای ابعاد ملی و مسائلی از این دست نیز به این سازمان سپرده شده بود.
هزار راه رفته!
اوج بدونشک یکی از بزرگترین سازمانهای تولیدی کشور در حوزه سینما و تلویزیون است که ساختار دقیقی در حوزه تولید دارد. این سازمان در سالهای اخیر بخش بینالملل خود را نیز بهصورت جدی فعال کرده بود تا پروژههای تصویری، نمایشی و موسیقایی خود را در کشورهای دیگری مانند عراق و سوریه فعال کند و پیش ببرد. تا جایی که نگارنده اطلاع دارد، این مؤسسه خارج از سروصداهای معمول رسانهای تولیداتی در این حوزهها به زبان عربی نیز داشته و در فضای بینالمللی بدوناشاره به نام اوج یا ایران، منتشر و بازتاب فراوانی داشتهاند.
شاید این گستردگی فعالیت نیز باعث شد اوج در سالهای آخر مدیریت احسان محمدحسنی، خیلی جدیتر دو حوزه تولیدات و پخش بینالمللی خود را پیگیری کند. در ابعاد داخلی نیز اگرچه باید تأکید کرد چند پروژه اخیر سینمایی این سازمان دچار ضعفهایی بودهاند، پروژههای ملی آن مانند نمایش بزرگ «رستم و سهراب» یا حتی سریالی مانند «مستوران» توانست نظرات بسیاری را به خود جلب کند. به نظر میرسد این تغییر نگاه اوج نسبت به سالهای اول فعالیت، به دلیل سنجش شرایط کلی سینما و تئاتر کشور بهخصوص پس از رخدادهای ناگوار سال 1401 بوده که باعث شده بود بخشی از هنرمندان دیگر ترجیح ندهند با ساختارهای حاکمیتی حداقل بهصورت رسمی همکاری کنند.
این تغییر نگاه جمعگرایانه و ملی اوج در تولید برنامه تلویزیونی مانند «به افق فلسطین» نیز خود را بهوضوح نشان داد که البته پس از چند برنامه بروز فشارهای جدید درنهایت تیم تولیدکننده و اوج از پروسه تولید این برنامه تلویزیونی حذف شد و از همانجا اختلافهای احسان محمدحسنی با مدیران سازمان قرب بیش از قبل سر زبانها افتاد؛ اختلافهایی که این بار خیلی شدیدتر حواشی پس از تولید سریال نمایش خانگی «آقازاده» به گوش میرسید.
علیرغم تلاشهای بسیار زیاد اوج درطول مدیریت احسان محمدحسنی، نمیتوان این سازمان را بدون مشکل دانست. از نگاه نگارنده، بزرگترین مشکل این سازمان اولاً عدم وجود چشمانداز مشخص در بازه زمانی معین بود که برخی آن را به بدونراهبرد دانستن این سازمان در کوتاهمدت و میانمدت تعبیر میکنند. علاوهبر این، گستردگی و پراکندگی فعالیتها را نیز میتوان یکی از مشکلات این سازمان در سالهای اخیر دانست.
باید تأکید کرد سازمان رسانهای اوج تلاش کرده بود ساختارهای تشکیلاتی خود را همگام با فعالیتهایش گسترش دهد اما به نظر میرسد تلاش همزمان این سازمان در حوزههای سینما، تلویزیون، موسیقی، تئاتر، انیمیشن، دیوارنگارههای متعدد و تولید آثار کوتاه و مستند و همچنین فعالیتهای متعدد در حوزه بینالمللی موجب کاهش کیفیت آثار این سازمان در برخی از حوزهها شد. درکنار این موضوع برخی معتقدند این سازمان میتوانست در تربیت نیروی متعدد تولیدی در این حوزهها فعالیتی بهتر داشته باشد؛ این درحالی است که اکثر تولیدات مؤثر این سازمان توسط چهرههای شناختهشده به سرانجام رسیده است.
شاید عدم تربیت نیرو را بتوان مهمترین انتقاد به مدیران سازمان اوج دانست، هرچند شنیدهها میگوید مخالفان سرسخت مدیران بالادستی اوج، بیشتر نسبت به تولیدات سالهای اخیر این سازمان ناراضیاند. طیف تندروی فضای فرهنگ کشور معتقدند با سازمان اوج، بهنوعی بازوی فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب میشود؛ بنابراین این سازمان باید از هنرمندان انقلابی حمایت و آثارش را مماس با نگاه صرفاً ایدئولوژیک آنها تولید کند. البته این آثار در سالهای اخیر در میان تولیدات حوزههای مختلف، نمایندگانی داشته ولی اکثرا تبدیل به پروژههای شکستخورده سازمان اوج شدهاند.
چرخها از ابتدا ابداع میشوند؟
سازمان اوج و مدیران آن درطول سالهای اخیر تلاش کرده بودند در گونهها و مدیومهای مختلف، تولید آثاری را تجربه کنند که برخی از آنها موفق بودند و مورد تحسین واقع شدند و برخی نیز بهویژه در سالهای اخیر، انتقاداتی را بههمراه داشتند. بهنظر میرسد بههرحال سازمان اوج به این نتیجه رسیده بود برای اینکه بخواهد هنرمندان را درکنار خود نگه دارد و در فضای فرهنگی کشور نقشآفرین باشد، باید با نگاه بسیطتری کارهای تولیدیاش را پیگیری کند؛ موضوعی که چندان به مذاق افرادی که معتقدند اوج فقط باید به جریان گلخانهای سرویسدهنده باشد، خوش نیامده است.
باید یادآوری کرد همین نگاه بود که پس از تولید تنها سریال نمایش خانگی سازمان اوج، فشار دوچندانی به آن آورد و مدیران اوج را مجبور کرد تولیدات خود را معطوف به سریالها و برنامههای تلویزیونی کنند؛ هرچند جریان مذکور به این میزان نیز راضی نبود و چالشهای عمیق خود با سازمان اوج را در مواردی مانند برنامه «به افق فلسطین» یا سریال «مستوران» به فضای مجازی کشاند تا اختلاف دیدگاهها بیش از پیش نمایان شود.
بهنظر میرسد احتمالاً مهمترین وظیفه مدیر بعدی سازمان اوج تعیینتکلیف با این جریان باشد که انتظار دارد منابع این سازمان را به صورت صددرصدی مال خود کند. مدیر بعدی این سازمان اگر بتواند چهرههایی جوان را از میان جریان مذکور برای فرهنگ و هنر کشور تربیت کند، میتواند اقدامی مثمرثمر انجام دهد؛ هرچند برای رسیدن به آن نقطه، بسیاری انتظار دارند که با تغییر مدیریت، در کانون توجه تولیدات و دریافت بودجه قرار گیرند.
نکته دیگر نیز تبیین چشماندازهای این سازمان هنری رسانهای است که در اکثر حوزهها فعالیتی جدی دارد. مدیران بالادستی این سازمان باید به بدون تعارفهای معمول مانند «حمایت از فرهنگ و هنر انقلاب» یا «تولید محصولات انقلابی یا ملی»، نقشهراه خود را در کوتاهمدت و بلندمدت خود را در دو حوزه داخلی و خارجی مشخص کنند و نسبت خود را با نظام مسائل فرهنگی که کشور با آن مواجه است روشن کند؛ در غیر این صورت احتمالاً باید دو سه سال دیگر باز هم شاهد تغییر مدیرعامل این سازمان باشیم که اینبار بهدلیل ضعف عملکردی یا کوچک شدن این سازمان سکان را به دست فرد دیگری میدهد.