حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر: غروب روز یکشنبه 27ام آبانماه، بیروت به لرزه در میآید این بار اما صدای حمله هوایی ضاحیه جنوبی بیروت نیست. حمله هوایی رژیمصهیونیستی این بار منطقه رأسالنبع در قلب بیروت را مورد حمله قرار داده است. این حمله به گزارش وزارت بهداشت لبنان «چهار شهید از جمله یک زن و 14 زخمی از جمله دو کودک» به جا گذاشته است. رژیمصهیونیستی بلافاصله هدف ترور را محمد عفیف، مسئول رسانهای حزبالله اعلام میکند. خبری که پس از ساعتی با تأیید حزبالله قطعی میشود. شبکه المنار وابسته به حزبالله شهادت عفیف را در گزارشی تصویری اعلام کرده و او را «جزء کاروان شهدا در راه قدس» توصیف کرد. شبکه المنار همچنین شهادت 4 تن دیگر از مسئولان رسانهای را تأیید کرد.
حمله هوایی دوم در عصر یکشنبه در منطقه تجاری مار الیاس، طبق گزارشهای وزارت بهداشت لبنان منجر به شهید شدن دو نفر و زخمی شدن 13 نفر دیگر میشود. براساس اخبار محلی محل هدف یک فروشگاه لوازم الکترونیکی در خیابان مار الیاس بیروت بوده است. رادیو ارتش رژیمصهیونیستی نیز اعلام کرد هدف این حمله نادر در بیروت شب یکشنبه، رئیس دایره عملیات در جبهه جنوبی حزبالله بوده است.
این حمله هوایی گسترش جدیدی در مناطق هدف قرار گرفته شده است زیرا برای اولین بار یک حمله صهیونیستی منطقه رأسالنبع در بیروت را از زمان شروع تنشها هدف قرار داده است.
محمد عفیف که بود؟
غسان ملحم، استاد دانشگاه لبنان بلافاصله پس از شهادت عفیف مینویسد: «فرمانده شهید محمد عفیف شریک مؤثر در فرایند تصمیمگیری، در داخل حزبالله و مقاومت بود. منظور از قدرت در اینجا رهبری است چه در بعد سیاسی و چه نظامی، نهتنها در بعد رسانهای.»
گزارشگر المیادین در توصیف شخصیت عفیف و شهادت او میگوید: «او پسر علامه فقید، شیخ عفیف نابلسی یکی از برجستهترین علمای مقاومت بود. او از نسل مؤسس و پیشکسوت در حزب و مقاومت بود و مسئول رسانهها در حزب و مقاومت.»
شخصیت و عمق تأثیرگذاری شهید محمد عفیف، گرچه برای جهان غیرعربزبان ناشناخته است؛ اما او یکی از برجستهترین شخصیتها در حزبالله بود، آنچه امروز از سامان رسانهای مقاومت لبنان میشناسیم مدیون عمق دوراندیشی و نگاه مترقی این شهید به رسانه است. او از سال 2014 مسئول روابط رسانهای این حزبالله بوده و اداره اولین مرکز مشاوره رسانهای حزبالله را بر عهده داشت. عفیف به عنوان یکی از بنیانگذاران حزبالله شناخته میشود و مجاهدت خود را از زمان تأسیس حزبالله در سال 1983 آغاز کرده است. رسانههای لبنانی محمد عفیف را بهعنوان «دوست نزدیک شهید عباس موسوی، دبیرکل سابق حزبالله که توسط رژیمصهیونیستی در سال 1992 ترور شد» توصیف میکنند. عفیف پیش از این مدیریت اخبار و برنامههای سیاسی در شبکه المنار وابسته به حزبالله را بر عهده داشت و بهعنوان مشاور رسانهای دبیرکل سابق حزبالله، شهید سیدحسن نصرالله روابط رسانهها با این شهید را مدیریت میکرد. از مهمترین و مؤثرترین اقدامات او را میتوان مدیریت پوشش خبری رسانهها در جنگ 33 روزه عنوان کرد. از آغاز تشدید تنشهای حزبالله با رژیمصهیونیستی عفیف به عنوان سخنگوی رسانهای حزبالله ظاهر شده و معمولاً کنفرانسهای خبری مستقیم از قلب ضاحیه جنوبی بیروت و مناطق تحت حملات هوایی رژیمصهیونیستی را برگزار میکرد.
پیشنهاد مذاکره در بیروت زیر آتش
پس از فروکش کردن نسبی شدت حملات در بیروت و ضاحیه، حملات هوایی رژیم بر ضاحیه و شهر بیروت از هفته گذشته افزایش داشته است. کارشناسان نظامی معتقدند این افزایش آتش روی شهر بیروت و بهخصوص هدف قرار دادن مناطق غیرشیعهنشین با هدف فشار بر دولت لبنان و مقاومت برای پذیرش پیشنهاد آتشبس است. در این رابطه سرتیپ الدویری، کارشناس نظامی شبکه الجزیره در مصاحبهای با این شبکه میگوید ترورهای انجامشده توسط ارتش رژیمصهیونیستی در پایتخت لبنان، بیروت، نوعی مذاکره زیر آتش هستند. به گفته الدویری، ترورهایی که روز یکشنبه در مناطق رأسالنبع و مار الیاس در بیروت رخ دادند با هدف افزایش فشار داخلی بر حزبالله طراحی شدهاند.
سر تیپ حسن جونی، کارشناس نظامی نیز در مصاحبهای با شبکه المیادین گفت که در این خصوص معتقد است بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی به دلیل آسان بودن اهداف و بالا بودن احتمال موفقیت بیشتر به انجام ترورها تمایل دارد. وی در بخش تحلیل نظامی جنگ لبنان گفت: «دستاوردهای نظامی رژیمصهیونیستی نشاندهنده وجود یک برنامه استراتژیک بلندمدت نیست، بلکه صرفاً به اهداف تخریبی و فشاری محدود میشود.» جونی به تغییر الگوی هدفگیری رژیمصهیونیستی از شب به روز اشاره کرد و این تغییر را تلاشی برای ایجاد تأثیر روانی بزرگتر از طریق تخریب رسانهای و تخریب تصویری دانست تا از این طریق بر تصمیمگیران از طریق تصویر عمومی تأثیر بگذارد.
کمپین ترور؛ قدیمی و ناموفق
موج ترورهای رژیمصهیونیستی علیه فرماندهان مقاومت از سپتامبر سال میلادی جاری شدت گرفت و رژیمصهیونیستی در حملاتی بیسابقه علیه مناطق مسکونی ضاحیه جنوبی بیروت توانست 9 تن از فرماندهان حزبالله را به شهادت برساند. با این حال، هرچند اقدامات رژیمصهیونیستی ممکن است بهطور موقت حزبالله را تضعیف کند؛ اما بهشدت بعید است این سازمان بهطور دائمی از بین برود. به گواهی سارا پارکنسون، استاد علوم سیاسی دانشگاه جان هاپکینز حزبالله در لبنان ریشههای عمیقی دارد و با بیش از ۴۰ سال تجربه پایگاه اجتماعی گستردهای در میان شیعیان لبنان ساخته است. این گروه همچنین نیرویی سیاسی قدرتمند است که در پارلمان و دولت لبنان نمایندگی دارد. علاوه بر این حزبالله از حمایت قابلتوجهی از سوی ایران برخوردار است که منابع لازم برای بازسازی و انطباق با فشارهای خارجی را فراهم میکند.
استراتژی ترور رژیمصهیونیستی که بیش از نیمقرن است از آن استفاده میکند بر حذف رهبری گروههای مقاومت متمرکز است تا عملیات آنها را مختل کرده و باعث فروپاشی آنها شود. بهطور نظری، هدف قرار دادن افراد کلیدی در این گروهها-چه از طریق حملات کماندویی، حملات پهپادی یا روشهای دیگر-باید تواناییهای نظامی و روحیه گروه را تضعیف کند. این تاکتیک که در دکترین نظامی رژیم تلآویو به آن «قطع سر» میگویند، مبتنی بر این ایده است که حذف رهبری موجب فروپاشی گروه خواهد شد؛ چرا که این گروه جهتگیری استراتژیک خود را از دست میدهد. دکترینی که بیش از 50 سال علیه چندین گروه مقاومت از سوی تلآویو آزموده شده است و حالا شکست درازمدت این دکترین برای همه مسجل است.
علاوه بر این ترورهای هدفمند اغلب پیامدهای بلندمدتی دارند که رژیمصهیونیستی بهطور کامل به آنها توجه نمیکند. ترورها به جای اینکه گروههایی مانند حزبالله را منحل کند این تاکتیکها میتوانند باعث تقویت آنها شوند. از دست دادن یک رهبر میتواند حامیان گروه را متحد کرده و به افزایش جذب نیرو منجر شود. این پدیده بهویژه در سازمانهایی مانند حزبالله که ساختاری غیرمتمرکز و مبتنی بر سلول دارند مشهود است.
برای مثال هنگامی که رژیمصهیونیستی رهبر پیشین حزبالله شهید سیدعباس موسوی را در سال ۱۹۹۲ ترور کرد، این گروه از هم نپاشید. برعکس حزبالله تهاجمیتر شد و حملات پیچیدهای را علیه نیروهای صهیونیستی در جنوب لبنان انجام داده و حتی عملیات خود را بهصورت بینالمللی گسترش داد. شهادت موسوی منجر به ظهور سیدحسن نصرالله شد که دبیرکل جدید حزبالله شد و نقش مهمی در تبدیل این سازمان به نیرویی نظامی قدرتمند ایفا کرد. یکی از جنبههای کلیدی توانایی حزبالله در بازیابی از چنین ضربات سنگینی، سیستم جانشینی رهبری و سازمان غیرمتمرکز آن است. این گروه برنامه روشنی برای انتقال رهبری در صورت شهادت یا ناتوانی چهرههای کلیدی و رهبرانش دارد. علاوه بر این ترورهای هدفمند میتوانند پیامدهای غیرمنتظرهای در چشمانداز سیاسی گستردهتر ایجاد کنند. تاریخ ثابت کرده که این ترورها احساسات ضدصهیونیستی را در میان غیرنظامیان لبنانی بهویژه در میان کسانی که از حزبالله حمایت میکنند یا حداقل با هدف این سازمان همدلی دارند؛ تقویت میکند.
کمپینهای ترور رژیمصهیونیستی همچنین در مورد اثربخشی بلندمدت آنها نیز نتیجهگیریهای معکوس داشته است. درحالیکه این عملیاتها ممکن است موفقیتهایی محدود در دستیابی به اهداف نظامی کوتاهمدت داشته باشند، آنها بهطور معمول به حل مشکلات اساسی درگیری نپرداختهاند. در نهایت درحالیکه کمپین ترور هدفمند رژیمصهیونیستی علیه حزبالله ممکن است موفقیتهای تاکتیکی کوتاهمدتی را بهدست آورد بعید است که هدف بلندمدت آن در از بین بردن این سازمان به دست آید. تابآوری حزبالله، ساختار سازمانی قدرتمند آن و ریشههای عمیق سیاسی و اجتماعیاش در لبنان این گروه را به دشمنی قوی برای رژیم صهیونیستی تبدیل میکند که بهراحتی از طریق نیروی نظامی نابود نخواهد شد.