محمد حسین سلطانی، خبرنگار: اوایل دهه 80 است و در لیست پخش Mp3 پلیرها، ضبط ماشینها، میان سیدیهای دستفروشان کنار خیابان یا گوشیهایی که تازه مزین به بلوتوث شده، انواع و اقسام آهنگها به چشم میخورند. برای آنکه بهاصطلاح فرنگیها یک آهنگ «وایرال و هیت» شود، اینترنت مسیر مناسبی نبود و هیتشدن به معنی بیشتر چرخیدن در بلوتوثها بود. جمله «بلوتوثت رو روشن کن و فلان چیز را برایم بفرست» آمال و آرزوهای خوانندگان آن دهه بود؛ اما از بد حادثه بسیاری از آهنگهای که در میان مردم آن زمان میچرخید نه با نام خواننده، بلکه با شعر آن میچرخیدند، مثلا در جمعها میگفتند «رو در و دیوار این شهر را بفرست» به همین سادگی بود که نامهایی فراموش شدند؛ نامهایی که شاید آثارشان بارها و بارها توسط مردم شنیده شده است. ما از بین این صداهای مطرحشده در بلوتوث، به نامهایی رسیدیم که گفتن از آنها خالی از لطف نیست.
محمد زارع و حامد هاکان؛ خوانندگانی که با ستارهها کار کردند
سال 1384 وقتی آهنگ «رو در و دیوار این شهر» بین مردم میچرخید درکنار اسم خواننده این اثر، نامی غیرواقعی بر سر زبانها افتاد. کسانی که در زیرزمین خانهها آلبوم و آهنگ محمد زارع را پخش میکردند، صاحب این اثر را در اقدامی تعمدی یا غیرتعمدی کیارش قمیشی معرفی کردند. خود زارع هم در مهرماه سال بعد، گفتوگویی کرد و گفت نمیداند این نام از کجا آمده و برای کیست؟ و حتی وقتی شنیده آهنگهایش با نام افراد دیگری به بازار میرود تا مرز سکته پیشرفته است. بااینحال زارع چند آهنگ دیگر مانند «وقتی رفتی باز هوا بد شد» و «اونکه رفته» را پخش کرد و حتی کنسرتی هم در تبریز برگزار کرد، جالب است که در برخی از اجراهای زارع، امید حاجیلی بهعنوان نوازنده ترومپت حضور داشت. زارع که در زمان وایرال شدن «رو در دیوار این شهر» 21 سال داشت، زود خاموش شد و حتی اجرای این آهنگ در برنامههایی چون «رادیو هفت»، «دورهمی» و ساختن «رو در و دیوار این شهر2» هم نتوانست او را به سر زبانها برگرداند.
وقتی سال 1385 آهنگ «نشکن دلمو» منتشر شد، سه نفر بهعنوان خوانندگان این اثر معرفی شدند. محسن یگانه 20 ساله، محسن چاوشی 27 ساله و البته حامد ذاکری 23 ساله، البته ذاکری خود را با نام هنری هاکان معرفی میکرد. 18 سال از آن آهنگ میگذرد و حالا فراموششدهترین آهنگ کارنامه یگانه و چاوشی همین آهنگ است اما همین آهنگ فراموششده نقطه عطف کارنامه کاری هاکان محسوب میشود. هاکان در دهه 80 یار گرمابه و گلستان چاوشی بود و چندین قطعه را با او همخوانی کرد. وقتی یگانه با تیتراژهای تلویزیون و چاوشی با سنتوری شهرتی خیرهکننده را کسب کردند، هاکان محو شد و به بازخوانی آهنگهای چاوشی روی آورد. هاکان سعی کرد بهمرورزمان سبک هنری خود را هم تغییر دهد؛ اما این تغییرات یعنی آوردن دیجی در آهنگها و حتی شناختهشدن نام او بهعنوان دیجی هاکان افاقه نکرد. عمر زندگی و هنر هاکان چندان طولانی نبود و بعد از این اثر بیشتر از 11 سال طول نکشید که متاسفانه بر اثر سرطان درگذشت.
خارجیها بهجای داخلیها، داخلیها بهجای خارجیها
ماجرای فراموششدن نامها تنها به دهه 80 برنمیگردد. اوایل دهه 50 بابک بیات خوانندهای را به عرصه موسیقی معرفی کرد که در میان خوانندگان مشهور پاپ آن دوران استعدادی محسوب میشد. علی طوافیفرد با نام هنری علی سهراب یکی از این نامها بود. او در همان جوانی از رشت به تهران آمد تا خواننده شود. استعداد و توانایی صدای او را آهنگساز مشهور یعنی بابک بیات کشف کرد. سهراب هم فرصت را مغتنم شمرد و با آهنگ «خاکستری» بر سر زبانها افتاد. از بد حادثه پس از سهراب، ابراهیم حامدی آن را بازخوانی کرد و به دلیل شهرت او عملاً نام سهراب از روی این آهنگ حذف شد. چندین سال بعد و در سال 1373 سهراب با خواندن تیتراژ پایانی فیلم سینمایی دیدار، ساخته محمدرضا هنرمند، تلاش کرد دوباره روی صحنه برگردد اما این اتفاق نیفتاد و آهنگهای شنیده نشدهاش از آثار شنیدهشدهاش بیشتر شد.
میان صداهای جوانی که در دهه 80 عرضاندام کردند، روزبه نعمتالله از متفاوتترین صداها بود. او آن روزها که تازه از سوره فارغالتحصیل شده بود، با چند آهنگ خودش را سر زبانها انداخت که یکی از آنها داستانی جالب دارد؛ آهنگ «دریا» که مردم آن را با عنوان «دریا اولین عشق مرا بردی» میشناسند، درحقیقت بازخوانیای است از اثر خوانندهای خارجنشین با نام نیما چهرازی. ترانه اصلی متعلق به چهرازی چندمرتبه از رادیو هفت پخش شد؛ اما هیچگاه او به اسمورسمی نرسید و آثار دیگرش شنیده نشد. آثاری که در میان آنها قطعات عجیب لری-سوئدی هم دیده میشود! به نظر میرسد سازنده آهنگ «دریا اولین عشق مرا بردی»، حالا بیش از 60 سال داشته باشد. خوانندهای که اثرش بهجز نعمتالله، توسط دو یا سه خواننده دیگر هم بازخوانی شد.
اواسط دهه 80، در اکثر مسافرتها یکی از خوانندگانی که بیشتر بازخورد و بازدید داشت، سروش بود. او با صدایی متفاوت نسبت به خوانندگان همدورهاش، بهاصطلاح فرنگیها یکی از هیتترین آلبومهای دهه 80 را منتشر کرد. با آنکه آلبوم «یه دنیا» خارج از ایران منتشر شد، او برای بازگشت به ایران چندین بار تقلا کرد. بهگفته سروش، او از سال 1389 برای دریافت مجوز در ایران اقدام کرده؛ اما به دلیل حضور آهنگهایش در یکی از پلتفرمهای خارجی، موفق به دریافت مجوز نشده است. او در آخرین مصاحبه خود خبر از پخش آلبوم جدیدش در سال 95 داد. حالا هشت سال از آن وعده میگذرد و باید سروش را هم به فهرست خوانندگان فراموششده اضافه کنیم.
راک با سرنوشتی تلخ
شاید بتوان لقب تلخترین سرنوشت را در لیست فراموششدگان به هادی پاکزاد اختصاص دهیم. پاکزاد 33 ساله، یکسال پس از آنکه توانست آلبوم خود را با عنوان تاریکی منتشر کند. دست به خودکشی زد و در 33 سالگی به زندگی خود پایان داد. پس از فوت او در سال 95، آخرین آلبومش با نام تاریکی بر سر زبانها افتاد و از پردانلودترین آثار هفته شد. پاکزاد در نسبت باقی افراد لیست یک تفاوت فاحش داشت، او پاپ خوان نبود و صدایش را با گیتار الکترونیک و راک کوک کرده بود. اهالی موسیقی و بهخصوص خوانندگان راک مثل کاوه آفاق او را استعدادی جدید در این عرصه میدانستند. علیرغم این تعریفها، پاکزاد هیچگاه نتوانست بین مخاطبان جایی ثابت داشته باشد و تا پایان عمر خود جدی گرفته نشد. از دیگر نامهایی که در پایان دهه 70 و طی دهه 80 مطرح شد مازیار عصری بود که با ترانه «راز» یا «همان خوابو از چشمام بگیر مثل همیشه» توانست در سال 84 جزء خوانندگان مطرح باشد و جایزه بهترین خواننده پاپ تلویزیون را هم از آن خود کند و مکرراً بهعنوان میهمان به تلویزیون دعوت شود. بااینحال پس از گذشت آن سالها عصری هم عمر شهرتش تمام شد و به فراموشی سپرده شد. این اتفاق برای امین حبیبی هم رخ داد. حبیبی که با آهنگ بیقرار یا همان «اونکه یه وقتی تنها کسم بود» جزء شنیدهشدهترین خوانندگان دهه 80 قرار میگرفت، دیگر نتوانست محبوبیت آن آهنگ را تکرار کند و او هم به فراموشی سپرده شد.
خوانندهای که خودش پیدا شد
بعد از پخش قسمت هفتم «صداتو»، یکی از ناشناختهترین اسامی موسیقی ایران، پیدا شد. ترانه تنهاترین عاشق، با شعر «انگار دستام سرد سردن» که سالها به نام آهنگ فریدون فروغی شناخته میشد، معلوم شد چندسال پس از فوت فروغی و توسط سعید فلاح ساختهشده. فلاح پس از 19 سال اعلام میکرد که صاحب این اثر اوست و «انگار دستام» را در دوران جوانی خود ساخته است. البته فلاح تنها قربانی جوان صنعت پاپ در آن سالها و البته عدم رعایت کپیرایت در ایران نبود و میتوان گفت اکثریت خوانندگان آن دوران دچار این مسئله شدند و اگر شانس همراهشان نبود با نامهایی مندرآوردی آهنگهایشان منتشر میشد.
بهجز این اسامی خوانندگانی که ذکر شد نامهایی را چون آرش دلفان با قطعه «دوباره دل» یا همان «دوباره دل هوای با تو بودن کرده» و حتی مجید رکنی را با ترانه آخرین معشوق میتوان ذکر کرد، خوانندگانی که زمانی وایرال شدند که پخش و انتشار یک آهنگ چندان هم ساده نبود. با نگاه به آمار و سالهای بروز و ظهور این خوانندگان، میتوان تعدد این نامها را به دلیل موجی دانست که با ظهور دستگاههای جدید پخش شکل گرفته بود، از طرفی هم موسیقی دهه 80 را میتوان دوران همهگیری پاپ در ایران دانست، با آنکه تولیدات آن سالها از امروز موسیقی ایران کمتر بود؛ اما بااینحال امکان شنیدهشدن وجود داشت، به همان اندازه که امکان فراموششدن بسیار محتمل بود.