علی مزروعی، خبرنگار گروه نقد روز: رهبر انقلاب اسلامی ایران همواره بر اهمیت مقابله عقلانی با استکبار جهانی تأکید کردهاند. ایشان در روز گذشته در دیدار با دانشجویان و دانشآموزان بار دیگر به این نکته اشاره داشتهاند که مقابله با دشمنان و اقدامات ضدایرانی نباید صرفاً در قالب انتقامجویی و واکنشهای بیپایه و احساساتی صورت گیرد، بلکه باید حرکتی منطقی، منطبق با شرع، اخلاق و قوانین بینالمللی باشد. این رویکرد که در تقابل با نگاههای افراطی و تفریطی در مورد نوع مواجهه ایران به حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک کشورمان قرار دارد، ستون فقرات سیاست خارجی ایران را تشکیل داده و در بزنگاههای حساس تاریخی به اثبات رسیده است. مثالهای متعددی از این رویکرد میتوان یافت که نشان میدهند چگونه ایران توانسته با اتخاذ سیاستهای هوشمندانه و متعادل، هم از خود دفاع کند و هم از تشدید تنشهای بیمورد جلوگیری کند.
تسخیر لانه جاسوسی
یکی از نمونههای بارز پیادهسازی رویکرد عقلانی ایران در مقابله با استکبار، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ است. درحالیکه برخی تحلیلگران داخلی و خارجی این اقدام را نقطه آغازین تنشهای بیشتر میان ایران و آمریکا میدانند، رهبری و مسئولان جمهوری اسلامی تأکید دارند این اقدام واکنشی منطقی و ضروری به سیاستهای تجاوزکارانه و اقدامات مخرب آمریکا علیه انقلاب نوپای ایران بود. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نقش ایالاتمتحده در سرنگونی دولت ملی دکتر مصدق، تشکیل ساواک و حمایت از سرکوبهای داخلی، تنها بخشی از تاریخ اقدامات خصمانه آمریکا علیه ایران پیش از انقلاب بودند. بهاینترتیب، تسخیر سفارت آمریکا اقدامی بود برای جلوگیری از برنامهریزی و اجرای توطئههای جدید علیه موجودیت ایران، بدون آنکه وارد یک درگیری تمامعیار شود.
ورود به جنگ تحمیلی و دفاع مقدس
در سال ۱۳۵۹، با آغاز جنگ تحمیلی توسط رژیم بعث عراق، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت با انسجام کامل به مقابله بپردازد. این تصمیم، نمونه دیگری از پیادهسازی راهبرد منطقی و عقلانی ایران در دفاع از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی بود. ایران توانست با بسیج نیروهای مردمی و تقویت توان دفاعی خود، نهتنها از تجزیه کشور جلوگیری کند، بلکه پس از هشت سال جنگ، همچنان حاکمیت خود را حفظ کند. مهمتر از همه، ایران برخلاف رژیم بعث که از سلاحهای ممنوعه و کشتارجمعی علیه کشورمان بهره میبرد، همواره از قوانین بینالمللی در جنگ تبعیت و از ورود به اقدامات نامشروع خودداری کرده است.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد در سال ۱۳۶۷ برای پایان دادن به جنگ تحمیلی، گواه دیگری بر عقلانیت سیاستگذاران ایران بود. این تصمیم در شرایطی گرفته شد که فشارهای اقتصادی، انسانی و نظامی بر کشور به اوج خود رسیده بود. هرچند برخی پذیرش این قطعنامه را نوعی کوتاه آمدن میدانستند، اما واقعیت این است که این تصمیم به حفظ تمامیت ارضی ایران و جلوگیری از تداوم خونریزی و ویرانی بیشتر منجر شد. قطعنامه ۵۹۸ بهعنوان یک اقدام دیپلماتیک و منطقی، موجب شد ایران نهتنها از تجاوزهای بیشتر جلوگیری کند، بلکه زمینههای تثبیت موقعیت خود در منطقه و تقویت قدرت بازدارندگی را فراهم آورد.
نه به حمایت از رویکرد خالد بن ولید سازی از صدام
ایران درطول تاریخ معاصر، بارها با بحرانها و درگیریهای منطقهای مواجه شده، ازجمله این بحرانها، جنگ خلیجفارس (1991-1990) اشاره کرد. در این مورد درحالیکه برخی چهرههای رادیکال با خالد بن ولید توصیف کردن صدام از لزوم کمک به او دربرابر آمریکا سخن میگفتند، جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت از ورود به جنگ خودداری و موضعی بیطرفانه اتخاذ کند. این تصمیمات نشاندهنده آن بود که ایران بهدنبال حفظ امنیت ملی و پرهیز از تحمل هزینههای گزاف درگیریهای نظامی بیهوده است. مواضع ایران در این دوران باعث شد کشور بتواند تمرکزش را بر توسعه داخلی و تقویت بنیانهای نظامی و امنیتی خود قرار دهد، بدون آنکه در دام تنشها و جنگهای بیپایان گرفتار شود.
پرهیز از ورود به باتلاق افغانستان
پس از حمله به کنسولگری ایران در افغانستان و شهادت دیپلماتهای ایرانی، کشور در شرایط حساسی قرار گرفت که ممکن بود به جنگ فراگیر با طالبان منجر شود. در این شرایط بحرانی، رهبر انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای با اتخاذ تصمیمی هوشمندانه و مدبرانه ایران را از ورطه جنگ و تنش نجات داد. درحالیکه شورای عالی امنیت ملی راهبرد نبرد نظامی با طالبان را تصویب کرده بود و کشورهای منطقه نیز با هدف درگیر کردن ایران در باتلاق جنگ کمک نظامی به افغانستان را آغاز کرده بودند، رهبر انقلاب طی نامهای تأکید کردند ایران در این دام نخواهد افتاد. درنهایت تدبیر حکیمانه رهبر انقلاب و تصمیم به اجتناب از جنگ، ایران را از یک بحران جدی نجات داد. این اقدامات نشان داد ایران میتواند با عقلانیت، هم تعرضات به خاک خود را پاسخ دهد و دربرابر چالشها ایستادگی کند و هم بهعنوان یک بازیگر مسئول در منطقه عمل کند.
تدبیر قرهباغ
یکی از بحرانهای منطقهای اخیر جنگ قرهباغ است. ایران علیرغم تأکید بر آزادسازی سرزمینهای اشغالشده آذربایجان توسط ارمنستان بارها این نکته را متذکر شده که اجازه تغییر مرزهای جغرافیایی را- که آذربایجان با تأسیس کریدور زنگزور بهدنبال آن است- نخواهد داد. رهبر انقلاب آبان سال 99 در سالروز میلاد پیامبر اکرم(ص) در سخنانی تلویزیونی در بخش پایانی سخنان خود، نگاه عقلانی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با جنگ میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان را تشریح کردند. رهبر انقلاب در این سخنان با تأکید بر اینکه این موضوع حادثهای تلخ و تهدیدکننده برای امنیت منطقه است، فرمودند: «این درگیری نظامی باید هرچه زودتر تمام شود؛ البته همه سرزمینهای جمهوری آذربایجان که بهوسیله ارمنستان تصرفشده باید آزاد شود و به آذربایجان برگردد.» همچنین ایشان لزوم حفظ امنیت ارامنه در این سرزمینها و رعایت مرزهای بینالمللی از جانب دوطرف را مورد تأکید قرار دادند. ایشان همچنین نسبت به یک تهدید امنیتی در مرزهای ایران هشدار دادند و بیان داشتند: «تروریستهایی که براساس گزارشهای قابلاطمینان وارد منطقه شدهاند، نباید بههیچوجه نزدیک مرز ایران شوند و اگر آنها نزدیک مرز شوند، قطعاً برخورد قاطع خواهد شد.»
مهار اشغالگری فزاینده رژیم صهیونیستی
یکی دیگر از جلوههای سیاست هوشمندانه و منطقی ایران در منطقه، راهبرد مقابله با توسعهطلبی رژیم صهیونیستی است. طی سالیان گذشته، ایران با حمایت از محور مقاومت و تقویت نیروهای مقاومت در کشورهای همسایه رژیم صهیونیستی توانسته تغییر مهمی در راهبردهای این رژیم ایجاد کند. پیشازاین، سیاست رژیم صهیونیستی براساس توسعه سرزمینی و تلاش برای اشغال مناطق بیشتر در خاورمیانه بناشده بود؛ اما امروز، این رژیم بهجای تمرکز بر توسعهطلبی، به حفظ و دفاع از سرزمینهای تحت اشغال خود مشغول است. این تحول، حاصل اقدامات و سیاستهای منطقی ایران در تقویت نیروهای مقاومت و پیادهسازی استراتژی بازدارندگی در مقابل سیاستهای اشغالگرانه رژیم صهیونیستی است. بهعبارتدیگر ایران با حمایت از نیروهای مقاومت، بدون ورود مستقیم به درگیریهای نظامی، موفق به محدودسازی و مهار رژیم صهیونیستی شده و توانسته این رژیم را از توسعهطلبی به وضعیت دفاعی و محافظهکارانه سوق دهد. این راهبرد همچنین باعث شده لبنان و سوریه بهعنوان کشورهای هممرز با اسرائیل بتوانند از اشغال بخشهایی از سرزمینهای خود توسط این رژیم جلوگیری کنند.
خروج تدریجی آمریکا از منطقه
یکی از محورهای اصلی راهبردهای امنیتی ایران، خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از منطقه غرب آسیاست. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ این راهبرد توانسته آمریکا را بهصورت تدریجی مجبور به کاهش حضور نظامی در منطقه کند. این راهبرد نتیجه رویکردهای منطقی و بلندمدت ایران در افزایش قدرت بازدارندگی و حمایت از استقلال کشورهای منطقه است. ایران با تأکید بر اهمیت همگرایی و همکاری منطقهای و تأکید بر این که امنیت خلیجفارس و منطقه باید توسط کشورهای منطقه تأمین شود، راهبردهایی را در این راستا اتخاذ کرده است. این سیاست، با هدف کاهش مداخلات خارجی و تثبیت ثبات و امنیت پایدار در منطقه، به نتایج قابلتوجهی رسیده است. نمونه بارز این دستاورد را میتوان در خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان مشاهده کرد که بخشی از راهبرد کلی ایران برای استقلال و صلح پایدار در منطقه بوده است. این راهبرد، باعث تضعیف نفوذ و قدرت مداخلاتی آمریکا در منطقه شده و درعینحال به کشورهای منطقه این پیام را داده که تکیه به قدرتهای خارجی تنها به بیثباتی و بحرانهای بیشتر میانجامد.
خروج پرونده هستهای ایران از بحران
باوجود تلاشهای کشورهای غربی برای امنیتیسازی فعالیتهای هستهای ایران و ایجاد مانع دربرابر آن، ایران توانسته طی سالها این روند را به چالش بکشد و حق دسترسی به فناوری هستهای را در سطح جهانی به رسمیت برساند. رهبر انقلاب، بهعنوان عالیترین مقام تصمیمگیر در ایران، با صدور فتوای منع استفاده از سلاحهای هستهای، هرگونه بهانهجویی از سوی دولتهای غربی را از بین برده و مشروعیت تحریمهایی که به بهانه فعالیتهای هستهای علیه ایران وضع شدهاند، زیرسؤال برده است. به همین دلیل، کشورهای غربی پس از لغو قطعنامههای تحریمی علیه ایران، اکنون بهصورت یکجانبه اقدام به تحریم ایران میکنند. اگرچه نمیتوان از فشارهای اقتصادی این تحریمها چشمپوشی کرد، توجه به این نکته ضروری است که مقاومت دربرابر سلطهطلبی آمریکا و کشورهای اروپایی که دربرابر برنامههای هستهای نظامی اسرائیل سکوت کردهاند، بر وجهه بینالمللی آنها تأثیر منفی گذاشته و مشروعیت حقوقی تحریمهای یکجانبه را تضعیف کرده است. ادامه این مسیر میتواند هم به تثبیت حق ایران در استفاده از فناوری هستهای کمک کند و هم از اثرگذاری تحریمهای یکجانبه بکاهد.
درسهای راهبردی و نتایج مثبت سیاستهای منطقی ایران
تجربیات تاریخی ایران نشان میدهد پیادهسازی رویکردهای منطقی و عقلانی در سیاست خارجی نهتنها از تنشها و بحرانها جلوگیری کرده، بلکه در بسیاری از موارد به موفقیتهای قابلتوجهی منجر شده است. ایران توانسته با پیادهسازی سیاستهای منطقی، جایگاه خود را در منطقه خاورمیانه و جهان تثبیت کند. این رویکرد باعث شده کشور بهعنوان یک بازیگر مستقل و متعادل در تحولات منطقهای شناخته شود. ایران با اتخاذ سیاستهای منطقی توانسته از هزینههای سنگین ناشی از ورود به درگیریها و تنشهای بینالمللی جلوگیری کند. این امر به کشور اجازه داده منابع خود را برای توسعه داخلی و تقویت زیرساختها بهکار گیرد. رویکرد عقلانی ایران در مواجهه با توطئهها و برنامههای دشمنان، توانسته توطئهها را خنثی و از آسیبهای گسترده به کشور جلوگیری کند. نمونههای موفقی از این رویکرد را که شامل مدیریت بحرانهای پس از انقلاب است، بهویژه در جلوگیری از کودتاهای متعدد میتوان مشاهده کرد.