حدیث ملاحسینی، خبرنگار: سی سال پیش بود که 6 دوست، با یک سریال درهای خانههای مردم دنیا را زدند و سریال «دوستان» به مدت ده سال با داستانها و مسائل هر روزهشان مهمان آنها شدند. این مهمانی البته منحصر به این بازه زمانی و مکانی نشد و همانطور که میبینیم، محبوبیت سرگذشت این دوستان و طنزپردازی آنها تا به امروز کش آمده و مرزها را درنوردیده است. سال گذشته، «متیو پری» بازیگر نقش «چندلر بینگ» چشم از جهان فروبست و سیمین سالگرد این سریال خاطرهانگیز را به چشم ندید. به بهانه سی ساله شدن این سریال نگاهی به آن داشتیم تا ببینیم «دوستان» چه چیزی داشت که مردم آن را دنبال میکردند.
شبهنگام است و پس از یک روز پرکار و خستهکننده به خانه برگشتهایم. روی مبل لم میدهیم و تلویزیون را روشن میکنیم. تیتراژ سریال محبوب «دوستان» (Friends) روی صفحه ظاهر میشود و ما همچون میلیونها بیننده دیگر به مدت بیست دقیقه سرگرم ماجراها و شوخطبعیهای این شش دوست میشویم. چنین سرگرمیای البته در نظر عدهای از افراد، ازجمله روشنفکران برجعاجنشین خالی از اشکال نیست؛ چراکه امثال این سریال که بینندگان زیادی دارند و از محبوبیت چشمگیری برخوردارند، اغلب از ارزشهای والای هنری تهیاند و اساساً مطلب قابلتأملی برای ارائه کردن به مخاطب ندارند. به عبارت دیگر، سازندگان آنها کیفیت را فدای کمیت میکنند و آنچه برایشان بیشتر موضوعیت دارد، نه خلق محتوایی فاخر و آموزنده، بلکه فروش هرچه بیشتر و جذب کردن حجم بالای مخاطب است. بنابراین، تماشای چنین برنامهای همچون سم مهلکی است که بدون آگاهی بیننده، آرام آرام به بدنش تزریق میشود و به مرور زمان او را مبتلا به بیماری سطحینگری و ابتذال میکند.
حال ضروری است که از منظر بینندگان سریال هم به این مسئله نگاه کنیم و صرفاً تحتتأثیر نگاههای غضبناک و چشمغرههای روشنفکران برج عاجنشین نباشیم. به همین جهت، اولین پرسشی که مطرح میشود این است که آنها در قاب تلویزیون به دنبال چه هستند و چه میبینند؟ این لبخندها و قهقهههایی که در طول تماشای سریال میزنند و برای عدهای از منتقدان گوشخراش است بابت چیست؟
واضح است که در برنامههای اینچنینی که sitcom نام دارد، مسائل و موضوعاتی مطرح میشوند که در زندگی روزمره و واقعی آدمها جاری و ساری است؛ موضوعات آشنایی همچون روابط دوستانه و عاشقانه، بیمها و امیدها، موفقیتها و شکستها، آرمانها و رویاها و تجربه لحظات شاد و غمانگیز. به همین ترتیب، مخاطب با چنین اثری به راحتی همذاتپنداری میکند و آن را آینه زندگی خود میپندارد. اما نکته جالب توجهی که وجود دارد، این است که تنها شباهت نیست که باعث ایجاد این حس خوشایند در او میشود. بلکه باید به این واقعیت اشاره کرد که سریالی همچون «Friends»، در عین نزدیکی با زندگی واقعی، خیلی هم از آن دور است و شاید همین خصلت متناقض آن است که اینچنین برای مخاطب دلچسب است.
و اما این خصلت متناقض که احتمالاً راز محبوبیت سریال است را چگونه میتوان واکاوی کرد و توضیح داد؟ پاسخ این است که این سریال با ریتم سریع و شخصیتپردازی دقیقی که دارد، با منطق متفاوتی به رخدادها و مسائل زندگی روزمره میپردازد.
چنانچه به رفتار هر یک از شخصیتها که مکمل یکدیگرند توجه کنیم، درمییابیم که آنها اتفاقات کوچک و پیشپاافتاده را اغراق میکنند، درحالی که با رخدادهای اساسی و نقاط عطف زندگی به شکلی خندهدار برخورد میکنند. بنابراین در دنیای کمدی، آن خصلت دلهرهآور و نگرانکنندهای که لحظات تعیینکننده و حساس زندگی دارند رنگ میبازد و چنین رویکردی باعث میشود که اتفاقات مهم و غیرمهم زندگی در نظر مخاطب با یکدیگر همسنگ و همتراز شوند. به بیانی دیگر، ما با یک نوع یکنواختی طنزگونه در جریان زندگی مواجهیم؛ به شکلی که مخاطب در لحظه وقوع خیانت، طلاق، ازدواج، شکست شغلی و... منقلب نمیشود، ضربان قلبش بالا نمیرود و روی مبل صاف نمینشیند. بلکه به همان شکل که لَم داده است به قهقهه زدن ادامه میدهد؛ چراکه از نظر مخاطب در عالم این سریال برخلاف دنیای واقعی، چنین پیشامدهایی صرفاً بازیگوشیهای زندگی انگاشته میشوند و نه مسائلی بغرنج که میتوانند موقعیت فرد را زیرورو کنند.
این احتمالاً همان امر گمشدهای است که بیننده به دنبالش است و آن را در سریالهای اینچنینی پیدا میکند. درحقیقت، او هوشیار و آگاه است که زندگی واقعیاش دشوارتر و تراژیکتر از این صحبتهاست و فقط از رهگذر دیدن همین سبک سریالها و تخیل پیرامون آنهاست که میتواند برخوردی شیطنتآمیز و تفننی با موانع و دغدغههای جدی زندگی داشته باشد و زهر آنها را بگیرد. چنین تخیلی بیشک برای بیننده ارضاکننده است، چراکه یک جور خرق عادت است. اما برخلاف نگرش روشنفکران برجعاجنشین، نمیتوان آن را همچون افیونی در نظر گرفت که قوه خلاقیت و تعقلش را تعطیل میکند و او را در ورطه انفعال میاندازد. بلکه برعکس، به تصویر کشیدن سرگذشت این شش دوست میتواند نکاتی برای ارائه کردن هم باشد؛ چراکه کارگردان دوربین را به دست گرفته و آن را در بطن زندگی روزمره آنها قرار داده است و به خود زندگی، با همه اتفاقات ریز و درشتش ارزش داده است و الزاماً به دنبال یک اتفاق محیرالعقول و دور از ذهن نبوده است. این اقدام میتواند چنین پیامی را برای مخاطب داشته باشد که همین لحظات در گذر، خود زندگیاند و باید غنیمت شمرده شوند و آنها را ستایش کرد. از سوی دیگر، همانطور که پیشتر گفتیم، شیوه برخورد شخصیتهای سریال با بحرانها و پستی و بلندیهای زندگی، بسی متفاوت از مواجهه ما در دنیای واقعی است. بنابراین، چنین مسئلهای میتواند جرقهای برای مخاطب باشد تا بتواند به شکل خلاقانهای با مسائل زندگی روزمرهاش مواجه شود و آنها را تعبیر و تفسیر کند.
درنهایت، امثال سریال Friends با وجود کمدی بودن رنجهای زندگی را به تصویر میکشند؛ چراکه رنجها جزء لاینفک زندگیاند. اینجاست که با گریزی به جمله معروف نیچه، درمییابیم که به جای فرار از رنجها باید شجاعانه با آنها روبهرو شد و به آنها آری گفت. شاید حتی شجاعانهتر هم باشد که با لبخند با آنها مواجه شد و با نگرشی متفاوت، که از این سریال میتوان وام گرفت، با لحظات سخت و نقاط عطف زندگی برخورد کرد.
شماره ۴۲۶۷ |
صفحه ۱۲ |
فرهنگ و هنر
دانلود این صفحه
زندگی روزمره در آینه سریال «دوستان»