حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر: در حالی که تانکهای اسرائیلی در مرز لبنان زمینگیر شدهاند و تلفات ارتش اشغالگر، مقامات تلآویو را نگران کرده، فرستاده واشنگتن میخواهد از کلاه شعبده بازیاش خرگوش صلح را بیرون میآورد. رسانههای غربی و بوقهای عربیشان در منطقه از صلح و آتشبس قریبالوقوع میان حزبالله و اشغالگران میگویند و در میزانسن این نمایش مضحک، جای فاتح و بازنده را تغییر میدهند.
تلاشهای واشنگتن برای به راه انداختن پروژه قدیمی خلع سلاح حزبالله از طریق نمایندههای لبنانی در قالب انتخاب رئیسجمهوری جدید برای این کشور از مدتی پیش آغاز شد و حالا با تور جدید مقامات غربی به بیروت از طریق بازنویسی قطعنامه 1701 دنبال میشود.
در میان گمانهزنیها و تحلیلها درباره روند ادامه تجاوز اسرائیل به خاک لبنان، سخنرانی جانشین سید شهید، از اعتبار حرفهایی که بوی سازش و ذلت میدهند، کم میکند: «ما جنگ نیابتی نمیکنیم، ما برای دفاع از خاک لبنان میجنگیم.»
مذاکرات صلح، شعبده جدید واشنگتن
آنچه در لبنان میگذرد، از جمله تشدید تجاوزات رژیمصهیونیستی و مقاومت حزبالله، نشاندهنده یک راهبرد عمدی غربی برای بیثبات کردن این کشور است. از بارزترین عملیاتهای غرب برای بیثبات کردن لبنان در میانه جنگ میتوان به دو رویداد اشاره کرد.
نخست، «نشست معراب» که بهدست حزب قوات لبنانیه به رهبری سمیر جعجع برگزار شد، به بحث درباره «روز بعد از شکست» فرضی حزبالله پرداخته و هدف آن انتخاب یک رئیسجمهور مد نظر آمریکا و موافق با سیاستهای واشنگتن است. حزب قوات لبنانیه، که در گذشته در کشتار صبرا و شتیلا نقش داشته، خواهان خلع سلاح حزبالله شد و از احیای قطعنامه ۱۵۵۹ سازمان ملل علیه حزبالله سخن گفت.
دوم، موج سفرهای دیپلماتیک غربی اخیر از جمله سفر آنلنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان است. بنا بر گزارشها، آموس هوکشتاین، نماینده آمریکا در امور خاورمیانه پیشنهاد اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل را مطرح کرده است که خواستار انحلال شاخه نظامی حزبالله و گسترش منطقه «فاقد حضور مسلح» تا رودخانه عوالی است، نه فقط جنوب رودخانه لیتانی، همانطور که در ابتدا مشخص شده بود.
در همین حال، منابع صهیونیستها از طریق وبسایت آمریکایی Axios سندی را فاش کردند که شرایط رژیمصهیونیستی برای پایان دادن به درگیری را بیان میکند. بر اساس این گزارش که به نقل از یک مقام صهیونیست است، «یکی از خواستههای رژیم تلآویو این است که ارتش اشغالگر مجاز به «اجرای فعال» باشد تا مطمئن شود حزبالله در مناطق جنوبی لبنان که به مرز نزدیکند، مجدداً مسلح نمیشود و زیرساختهای نظامی خود را بازسازی نمیکند.» این مقام افزود که تلآویو همچنین خواستار آزادی عملیات نیروی هوایی خود در حریم هوایی لبنان است. در این صورت دیگر چیزی از حاکمیت باقی نمیماند.
میانجیگران غربی وعده ۳۵۰ میلیون دلار کمک مالی و نظامی به ارتش لبنان را دادند تا حضور خود را در جنوب تقویت کند، در حالی که هوکشتاین بر گسترش اختیارات UNIFIL برای تردد آزادانه و بازرسی بدون هماهنگی با ارتش لبنان تأکید کرد.
در حالی که بسیاری مخالف انتخاب رئیسجمهور در میانه جنگند، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، بار دیگر مزوّرانه خواستار پر کردن خلأ ریاستجمهوری در لبنان شد.
از اسلو تا ۱۷۰۱؛ صلح بهعنوان ابزار سلطه
مأموریت دیپلماتیک اخیر آموس هوکشتاین در لبنان، بهجای تقویت صلح واقعی، بهنظر میرسد دیپلماسی را بهعنوان راهکاری برای دستیابی به اهدافی به کار میگیرد که از طریق زور نظامی محقق نشده است. در ۲۱ اکتبر ۲۰۲۴، آموس هوکشتاین، متولد اراضی اشغالی در سال ۱۹۷۳ و یکی از خدمه سابق تانک ارتش اشغالگر، بهعنوان فرستاده آمریکایی به لبنان بازگشت. هدف او نه استقرار صلح بلکه بازتعریف آن بر اساس شرایط تلآویو بود.
تناقض آشکار آنجاست که اشغالگران، که اخیراً طی ۲۵ روز از تلاش خود برای حمله به لبنان ۳۲ تانک خود را از دست دادند، اکنون یکی از خدمه تانک را نه برای نبرد، بلکه برای مأموریتی دیپلماتیک میفرستند تا اهدافی را که ارتش نتوانسته بود محقق کند، از طریق اصلاحات در قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل به دست آورند.
سابقه استفاده غرب از نام صلح برای تثبیت سلطه طولانی است و عمر این راهبرد در قضیه فلسطین به اسلو باز میگردد؛ در ویدئویی فاششده از سال ۲۰۰۱، نتانیاهو نحوه دستکاری در شروط توافقنامه اسلو را توضیح میدهد و عبارات کلیدی مانند «تأسیسات نظامی» را بازتفسیر میکند تا بهواسطه آن کنترل رژیمصهیونیستی بر مناطق مورد مناقشه تقویت شود، بهویژه با تبدیل دره اردن به دژی نظامی. این استراتژی اکنون با مأموریت آموس هوکشتاین نیز دیده میشود.
نقش هوکشتاین بهعنوان فرستاده آمریکایی در پیشبرد اصلاحات پیشنهادی در قطعنامه ۱۷۰۱، نمونهای واضح از این دستکاری است که منافع تلآویو را تحت پوشش دیپلماسی آمریکایی پیش میبرد.
آنچه نتانیاهو در گذشته با توافقنامه اسلو انجام داد -از بازتفسیر شرایط برای تقویت کنترل رژیمصهیونیستی- اکنون در تلاش برای بازتعریف قطعنامه ۱۷۰۱ بهعنوان ابزاری برای کنترل بهجای صلح تکرار میشود و در خدمت جاهطلبیهای گستردهتر مقامات تلآویو است؛ اینبار با نقاب دیپلماسی بینالمللی و پشتیبانی فرستادهای آمریکایی که پیشتر بخشی از ماشین جنگی اشغالگران بوده است.
۱۷۰۱، نبرد ناتمام رژیمصهیونیستی
شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۱۷۰۱ را در ۱۱ اوت ۲۰۰۶ در زمانی که رژیمصهیونیستی بهشدت به آن نیاز داشت، تصویب کرد. با وجود تسلیحات پیشرفته، مقاومت حزبالله پابرجا ماند و رژیمصهیونیستی را وادار به یافتن راهی برای خروج کرد. کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا برای برقراری آتشبس میانجیگری کرد و این به رژیمصهیونیستی اجازه داد تا تحت نقاب دیپلماسی عقبنشینی کند، بهجای مواجهه با نبردی طولانی که نمیتوانست در آن پیروز شود.
با این حال، رژیمصهیونیستی از آن زمان تاکنون بارها این قطعنامه را نقض کرده است. یکی از نمونههای بارز، ادامه اشغال مزارع شبعاست که نقض آشکار هر دو قطعنامه ۱۷۰۱ و ۴۲۵ به شمار میرود. بنابراین، تصمیم حزبالله برای حفظ سلاحهایش بهعنوان پاسخی منطقی و طبق قوانین بینالمللی تلقی میشود؛ چراکه اشغالگری از سوی رژیمصهیونیستی بوده، نه لبنان. این اشغالگری مداوم، صلحی را که این قطعنامه بهدنبال ایجاد آن بوده، تضعیف میکند.
نقضهای رژیمصهیونیستی تنها به اشغال زمینی محدود نمیشود. از سال ۲۰۱۳، رژیمصهیونیستی از حریم هوایی لبنان برای انجام حملات به سوریه استفاده کرده و بدون توجه به حاکمیت لبنان، آسمان آن را به میدان عملیات خارجی خود تبدیل کرده است.
در سال ۲۰۱۹، رژیمصهیونیستی نقضهای خود را با حمله پهپادی به یک آپارتمان در بیروت افزایش داد؛ حملهای که رئیسجمهور وقت لبنان، میشل عون، آن را اعلان جنگ توصیف کرد. این اقدامات رژیمصهیونیستی، بیاعتنایی آن به روند صلح و ادامه سیاست تهاجمیاش را نشان میدهد.
علاوه بر این، اشغال بخش شمالی روستای الغجر توسط رژیمصهیونیستی، نقض خط آبی و قطعنامه ۱۷۰۱ محسوب میشود. با وجود استقرار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل (یونیفیل) و ارتش لبنان در جنوب رودخانه لیتانی، امتناع مداوم رژیمصهیونیستی از عقبنشینی از این منطقه، صلح را دستنیافتنی نگه میدارد و لبنان را تحت تهدید تجاوز مداوم رژیمصهیونیستی قرار میدهد.
بازنویسی قطعنامه ۱۷۰۱
اصلاحات پیشنهادی برای قطعنامه ۱۷۰۱، که توسط آموس هوکشتاین مطرح شد، نشاندهنده هدف بزرگتر رژیمصهیونیستی برای گسترش نظارت و تأثیرگذاری بینالمللی در جنوب لبنان است. این پیشنهادها به دنبال گسترش حوزه صلاحیت نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) به دو کیلومتر شمال رودخانه لیتانی است و به نیروهای بینالمللی اجازه میدهد بدون نیاز به موافقت لبنان، عملیات بازرسی و گشتزنی انجام دهند. این اصلاحات در عمل لبنان را مجبور به چشمپوشی از حاکمیت خود بر این اراضی میکند.
علاوه بر این، این پیشنهادها به نیروهای بینالمللی حق میدهند تا وسایل نقلیه، املاک شخصی و مکانهای مشکوک به تسلیحات را بدون نیاز به موافقت لبنان بازرسی کنند. با ارائه این طرح بهعنوان اقدامی برای حفظ صلح، رژیمصهیونیستی بهطور غیرمستقیم نفوذی بر امنیت داخلی لبنان به دست میآورد؛ جایی که این نیروها میتوانند با اهداف گستردهتر رژیم صهیونیستی همسو عمل کنند، بهویژه اگر اطلاعات مورد استفاده در این عملیاتها توسط رژیمصهیونیستی یا منابع دوست آنها تأمین شود.
چشمان ثابت در جنوب لبنان
پیشنهاد هوکشتاین نگرانیهای زیادی درخصوص نظارت اطلاعاتی بهوجود میآورد؛ چه کسی این عملیاتها را هدایت خواهد کرد و این عملیاتها چگونه میتوانند منافع پنهانی رژیمصهیونیستی را تأمین کنند؟
احتمال دخالت شرکتهایی مانند توکا، که توسط ایهود باراک، نخستوزیر پیشین رژیمصهیونیستی تأسیس شده است، این نگرانیها را افزایش میدهد. شرکت توکا در فناوریهای پیشرفته نظارتی تخصص دارد و قادر به نفوذ و دستکاری جریانهای ویدئویی زنده یا ضبطشده از دوربینهای اماکن عمومی و خصوصی از جمله بنادر، فرودگاهها و گذرگاههای مرزی است. این به معنای امکان دستکاری سیستمهای امنیتی مستقر در جنوب لبنان توسط فناوریهای این شرکت بدون بهجا گذاشتن هیچ ردی است و رژیمصهیونیستی را قادر میسازد که حزبالله را بهصورت مخفیانه تحت پوشش عملیاتهای حفظ صلح بینالمللی نظارت کند.
با بررسی رویکرد رژیمصهیونیستی نسبت به ضاحیه بیروت، تناقضی آشکار به چشم میآید. «دکترین ضاحیه»، که به نابودی کامل تأسیسات حزبالله اشاره دارد، بهطور گزینشی اجرا میشود. در حالی که این دکترین به نابودی تمامی پایگاههای حزبالله تأکید دارد، رژیمصهیونیستی از اجرای کامل این استراتژی اجتناب میکند؛ احتمالاً به دلیل نیاز به حفظ زیرساختهای لازم برای انجام عملیاتهای نظارت مخفیانه.
فناوریهای نظارتی پیشرفته شرکت توکا به برنامهای گستردهتر و حسابشده اشاره دارند که رژیمصهیونیستی را قادر میسازد تا بهصورت شبانهروزی مناطق تحت کنترل حزبالله را در پشت رودخانه لیتانی زیر نظر داشته باشند. با اطلاعات دقیق، رژیم صهیونیستی میتواند به عملیات هدفگیری یا ترورهایی مشابه آنچه در ضاحیه رخ داد دست بزند. این امکان وجود دارد که جنوب لبنان به منطقهای تبدیل شود که هر حرکت زیر نظر باشد و ضربات استراتژیک طبق خواستههای تلآویو انجام شود، که در نهایت باعث تبدیل قطعنامه ۱۷۰۱ به ابزاری برای نظارت به نفع رژیمصهیونیستی خواهد شد.