زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز: حزبالله لبنان روز گذشته رسما شیخ نعیم قاسم را به عنوان دبیرکل حزبالله انتخاب کرد. این انتخاب در شرایطی که صهیونیستها تلاش میکنند، تمام قوت و توان حزبالله را بگیرند و آن را کمرمق کنند، یک پیام واضح دارد و آن هم این است که نابودی حزبالله کار راحتی نخواهد بود. جدای از اینکه با توجه به جنس فعالیت نیروهای حزبالله، ساختار حزبالله هیچزمان فردمحور نبوده و به همین خاطر حتی با شهادت فرماندهان شاخص آسیب ندیده است، انتخاب نعیم قاسم به عنوان دبیرکل حزبالله نشان میدهد، حزبالله قصد دارد تا آسیبهای وارد شده را نیز ترمیم کند. این انتخاب البته آنقدر برای صهیونیستها گران آمده که گالانت نیز حزبالله را تهدید کرده که دبیرکل جدید را ترور خواهد کرد. نکته مهم ماجرا این است که نعیم قاسم روابط سیاسی خوبی هم با گروههای سیاسی داخل لبنان داشته و این انتخاب از این جهت که تلاش آمریکاییها بر کم کردن نفوذ حزبالله در لبنان متمرکز شده، میتواند تا حد زیادی از تغییر شرایط به زیان حزبالله جلوگیری کند. برای بررسی اهمیت انتخاب نعیم قاسم به عنوان دبیرکل حزبالله لبنان با محمدخواجویی، مدیرگروه مطالعات لبنان پژوهشکده تحقیقات استراتژیک و سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا گفتوگو کردیم که در ادامه متن آنها را از نظر میگذرانید.
محمدخواجویی:انتخاب نعیم قاسم، پیام انسجام حزبالله
محمدخواجویی، مدیر گروه مطالعات لبنان در ابتدا با اشاره به انتخاب نعیم قاسم، با توجه به نقش مؤثری که در تثبیت جایگاه سیاسی حزبالله داشت، گفت: «انتخاب شیخ نعیم قاسم در شرایط ویژهای رخ داد. ایشان در شرایطی انتخاب شد که چهرههای مختلف چه به لحاظ سیاسی و چه نظامی ترور شدند. این انتخاب پیامی دارد و بهرغم اینکه حزبالله با ضرباتی روبهرو شد اما توانسته خود را بازیابی کند. انتخاب دبیرکل، بهعنوان کسی که در رأس حزب قرار میگیرد، روحیهای را در بدنه حامیان حزبالله ایجاد میکند که این انگاره را که این حزب دچار بحران رهبری است کنار میزند و عملاً شرایطی را ایجاد میکند که نشان دهد، حزبالله برخلاف تلاشها برای تضعیف در حال احیای خودش است. بهجز دیگر رهبرانی که ترور شدند. آقای نعیم قاسم جزء کادر رهبری حزبالله بودند و بعد از ترور سیدعباس موسوی و پس از آن سیدحسن نصرالله، عملاً در رأس هرم حزبالله بودند و اشراف کاملی نسبت به جنبش و ارکان مختلف آن دارند. چهره نعیم قاسم بیشتر در حوزه سیاسی پررنگ بوده است و ایشان بیشتر امورات سیاسی حزبالله را اداره میکرد. نعیم قاسم نقش قابل توجهی در ورود حزبالله به عرصه سیاسی داشت. در طول چهار دههای که از عمر حزبالله میگذرد، در دو دهه ابتدایی، حزبالله جنبشی بود که کارکرد نظامی داشت و مهمترین کارویژهاش تقابل با اسرائیل بود به این دلیل که لبنان، تحت اشغال بود اما بعد از آزادسازی لبنان گرایشاتی ایجاد شد که علاوه بر اینکه حزبالله، ضامن امنیت لبنان بود و حضورش عامل مؤثری در قدرت دادن به لبنان است، در کنار آن خوب است که حزبالله وارد عرصه سیاسی نیز بشود، از آن دوره بود که حزبالله دوره جدیدی را شروع کرد و پا به عرصه سیاست گذاشت و نامزدها وارد عرصه انتخابات در پارلمان و دولت شدند. ما وزرایی داشتیم که عضو حزبالله بودند و در کابینههای دولت لبنان حضور داشتند. این فرایند سیاسی شدن حزبالله، پروندهای بود که مدیریت آن در اختیار آقای نعیم قاسم بود به همین خاطر آقای نعیم قاسم، چهره پرنفوذی در عرصه سیاسی در لبنان است و ارتباط وسیع و گستردهای با گروههای سیاسی در لبنان دارد. از طرفی ایشان رسانهایترین چهره لبنان در بین رهبران اصلی حزبالله بود. چهرهای بود که اگر رسانهها میخواستند، ارتباطی با منبع ارشد حزبالله بگیرند، سراغ آقای نعیم قاسم میآمدند و شخصیت پرنفوذیاند. به صورت کل انتخاب آقای نعیم قاسم میتواند، پیامی از انسجام حزبالله داشته باشد و آمادگی برای احیای دوباره را نشان دهد.»
انتخاب نعیم قاسم، مانع جدی برای تضعیف حزبالله
خواجویی در مورد اینکه با توجه به روابط گسترده نعیم قاسم در عرصه سیاسی، انتخاب ایشان میتواند از ضربه به نفوذ سیاسی حزبالله جلوگیری کند، گفت: «واقعیت این است که اسرائیل تلاش کرد ضربات گستردهای به حزبالله وارد کند. در عرصه میدانی، هدف این است که توان نظامی حزبالله به حدی کاهش پیدا کند که تهدید پیشین را علیه اسرائیل نداشته باشد و آن قدرت بازدارندگی که خلق کرده بود را بهنوعی از بین ببرد و فعلاً هم بنا بر این دارد که عملیاتش را استمرار دهد. همزمان با این نقشه، نقشه سیاسی هم در پیش گرفته شده که مدیریت این نقشه، مشخصاً در دست آمریکاییهاست. صحبتهای زیادی مطرح شده از جمله اینکه روزنامه الاخبار لبنان گزارشی را در مورد تحرکات سفیر آمریکا در لبنان منتشر کرده، مشخصاً دیدارهایی که سفیر لبنان در آمریکا با رهبران سیاسی مخالف حزبالله داشته است و به آنها این پیام را داده که باید خودشان را آماده شرایط جدیدی کنند که در آن حزبالله ضعیف شده است. تحرکات آمریکاییها این است که همزمان با تضعیف حزبالله در عرصه نظامی، این نقشه را هم پیش ببرند که بتوانند با همکاری متحدان سیاسی خود در لبنان، نقش حزبالله در عرصه سیاسی را هم کاهش دهند. وقتی این اتفاق میافتد، حزبالله به نحو محسوسی ضعیف خواهد شد. انتخاب آقای نعیم قاسم با توجه به تجربه سیاسی که ایشان داشته، میتواند اثر مهمی داشته باشد، مبنیبر اینکه نگذارد حزبالله در عرصه سیاسی، آسیب زیادی ببیند و بتواند همچنان بهعنوان یک عنصر سیاسی مهم در عرصه لبنان حضور داشته باشد. البته بخش مهمی از این موضوع و تقویت جایگاه حزبالله بعد از اتفاقاتی که افتاده، در اختیار آقای نبیه بری هم است، به هر صورت طایفه شیعه در لبنان، مبتنی بر فعالیت دو حزب عمده یعنی حزبالله و جنبش امل بوده - سالها و بعد از دورهای که دو حزب در تقابل بودند. در سالهای اخیر، یک قرابت مثال زدنی را در لبنان داشتند که باعث شد، طایفه شیعه در لبنان، متشکلترین طایفه باشد و همه طوایف به احزاب متعدد تقسیم میشدند که گرایشهای متعددی داشتند اما طایفه شیعه تنها طایفهای بود که دوحزب آن متحد هم بودند، حتی در انتخاباتها لیستهای مشترک میدادند و این باعث میشد، کرسیهایی که در اختیار شیعیان بود و یا نمایندگان حزبالله یا نمایندگان جنبش امل وارد پارلمان شوند_ انتخاب آقای نعیم قاسم در کنار ارتباطی که با آقای نبیه بری دارد، میتواند مانعی جدی برای تحرکاتی شود که درصدد تضعیف حزباللهاند.»
مدیر گروه مطالعات لبنان در مورد اینکه مسیر حزبالله بعد از دبیرکلی نعیم قاسم، چه تغییراتی خواهد کرد نیز توضیح داد: «نمیشود این را انکار کرد که در فاصله زمانی کوتاهی ضرباتی به حزبالله وارد شده است و نمیتوان انتظار داشت که بهیکباره این آسیبها در فاصله کوتاهی خود را احیا کند. چند عامل وجود دارد که میتواند کمک کند حزبالله قدرت خود را برای احیا حفظ کند. مهمترین قدرت یعنی حمایت و پایگاه مردمی را داشته است، این نه فقط مختص طایفه شیعه بوده، بلکه در طوایف دیگر هم این حمایت را داشته و این برای احیای دوباره، کمک زیادی به حزبالله میکند البته توجه داشته باشید، حزبالله یک ساختار متشکل دارد و با وجود ضرباتی که متحمل شده است؛ اما این ساختار که مرهون چهاردهه تلاش و زحمت افرادی مثل شیخ نعیم قاسم بوده است، اما همچنان این مجموعه توان خود را حفظ کرده و همچنان اثرگذار است. در عرصه نبرد اتفاقاً در دو سه دهه اخیر شاهد تحولات جدید و اتفاقاً بیسابقهای از حزبالله در عرصه نبردیم، مناطق جدیدتری از جانب حزبالله در فلسطین اشغالی هدف قرار میگیرد، از طرفی تحرکات زمینی که نیروهای اسرائیلی در جنوب لبنان داشتند با مقاومت قابل توجه نیروهای حزبالله و با کمین نیروهایشان روبهرو شده که باعث کشته شدن تعداد زیادی از نظامیان اسرائیل شده است. اینها نشان میدهد با وجود ضرباتی که حزبالله متحمل شده، اما همچنان یک نیروی اثرگذار در عرصه میدان است.»
مدیریت جنگ مهمترین چالش حزبالله
خواجویی البته در ادامه نیز به این موضوع اشاره کرد که نعیم قاسم، با چالشهایی در دبیرکلی خود مواجه است و توضیح داد: «شیخ نعیم قاسم برای ادامه رهبری خود در حزبالله چالشهایی نیز دارد یکی از چالشها این است که حزبالله الان در وضعیت جنگی است و سایه تهدیدی که اسرائیل بالای سر حزبالله و شیخ نعیم قرار داده باعث میشود ایشان در شرایط امنیتی خاصی قرار گیرد و مقوله رهبری در شرایط فعلی بهخاطر شرایط امنیتی کار دشواری است. از این بابت آقای نعیم قاسم کارسختی دارد و رهبری حزبالله در شرایطی ویژه قرار گرفته است. مسئله بعدی چگونگی مدیریت جنگ است، مهم است که حزبالله چطور این جنگ را مدیریت میکند و از آن خارج میشود. آینده حزبالله در گرو آینده این جنگ است، اگر حزبالله بتواند در عرصه میدانی جنگ را در جبهه لبنان به فرسایش بکشاند و مانع از آن شود که اسرائیل بتواند پروژه خود را در لبنان اجرا کند، یعنی تحمیل یک برنامه عملیاتی فراتر از قطعنامه 1701 و اگر بتواند جلوی نقشه اسرائیل را بگیرد در مسیر احیای خود در آینده میتواند مؤثر باشد، چون میتواند امید و حمایتها را در لبنان به نفع خود برگرداند و بهعنوان طرف پیروز، وارد عرصه لبنان شود. اما اگر حزبالله نتواند مانع از اجرای پروژه مدنظر اسرائیل شود، طبیعتا بهعنوان طرف ناکام به عرصه سیاسی لبنان باز میگردد و در ادامه نقش خود بهعنوان مقاومت در لبنان چالشهایی خواهد داشت؛ چراکه اگر معادله اسرائیل تثبیت شود، طبیعتاً حزبالله برای احیای خود از منظر قدرت نظامی چالشهایی خواهد داشت و بسیاری از مسیرهایی که حزبالله خود را مسلح میکرد، با چالش همراه میشود. از نظر سیاسی هم چالشهایی خواهد داشت، از جمله اینکه حزبالله از سمت برخی گروههای مخالف یا متحدان تاکتیکی حزبالله در داخل لبنان تحت فشار است، مبنیبراینکه این گروهها حزبالله را مقصر میدانند که وارد این جنگ شد و مشخصاً حزب مسیحی جریان ملی آزاد به رهبری آقای باسیل، اصلیترین متحد حزبالله در سالهای اخیر بود؛ این حزب حامی مسلح شدن مقاومت است اما استدلالش این است که این سلاح باید در اختیار دولت لبنان باشد. مشخصاً در مورد جنگ اخیر این حزب مخالف ورود حزبالله به جنگ بود و معتقد بود که این باعث شد لبنان آسیب ببیند، طبیعتاً اگر حزبالله بازنده جنگ شود، تحت فشار مضاعفی قرار میگیرد.»
سیدافقهی: نعیم قاسم بهترین انتخاب برای دبیرکلی حزبالله بود
سیدهادی سیدافقهی، نعیم قاسم را شخصیتی با سابقه مبارزاتی و تشکیلاتی کهن دانست و گفت: «آقای نعیم قاسم، سابقه مبارزاتی و تشکیلاتی کهنی دارند، زمانی قبل از حزبالله لبنان با سازمان امل و نبیه بری همکاری میکردند. بعد از آن مقداری اختلاف دیدگاه پیدا کردند، از تشکیلات امل جدا شدند و جزء هسته اصلی و اولیه حزبالله لبنان قرار گرفتند که آن زمان ابتدا شیخ طفیلی و بعد از آن شهیدعباس موسوی، دبیر کل حزبالله لبنان بودند و بعد از آن هم که سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان بودند، ایشان مسئول دفتر اجرایی و نفر سوم حزبالله بود، جایی که آخرین پست هاشم صفیالدین بود و مجلس تنفیذی یا همان معاونت اجرایی حزبالله، در آن مرحله تازه داشت نشو و نما پیدا میکرد و در آن زمان علاوه بر فعالیتهای نظامی و امنیتی، فعالیتهای سیاسی هم داشتند که شیخ نعیم قاسم، به دلیل تحصیلات و ذوق و فکر خلاق در زمینههای تربیتی هم کتاب تألیف کردند، اما در عین حال از بعد تشکیلاتی و مبارزاتی حزبالله فاصله نگرفتند. در ابتدای امر کسی که جانشین میشود باید این مراحل را به مرور زمان طی کند تا به مقام جانشینی برسد، درست است که آقای نعیم قاسم به شدت و حدت سیدحسن، درگیر مسائل نظامی نبودند و میدانی حضور نداشتند، اما بیاطلاع نبودند چون در جلسات شورا، سیاستگذاریهای کلان ترسیم میشود و ایشان در همه جلسات حاضر بوده و هستند اما وارد ریز مسائل میدانی نمیشدند. بعد از اینکه چهرههای حزبالله وارد زندگی مخفیانه شدند، برای دور بودن از دسترسی رژیمصهیونیستی، بیشتر ظهورها در مناسبتها چه داخل و چه خارج لبنان را شرکت میکردند و این نقش را به ایشان واگذار کردند. فلذا شخصیت ایشان، شخصیت اصیل و کهن و ریشهدار در روند مبارزات ضدصهیونیستی دارد. چه زمانی که با امل همکاری داشتند و چه زمانی که الان بهعنوان دبیرکل انتخاب شدند. خیلی از افراد قبل از حادثه انفجار مقر صفیالدین فکر میکردند، جایگزین سیدحسن نصرالله، شیخ هاشم صفیالدین خواهد بود ولی دشمن این محاسبه را کرده بود که بهمحض ترور سیدحسن نصرالله، شیخ صفیالدین بلافاصله بهعنوان جانشین انتخاب میشود، فلذا پیش دستی کرد و سیدهاشم را ترور کرد. جناب شیخ نعیم قاسم شایسته این مقام بود و مناسبترین مقام برای دبیرکلی، نعیم قاسم است.»
تشکیلات حزبالله بهخاطر فردمحور نبودن آسیب ندید
سیدهادی، سیدافقهی به این موضوع هم اشاره کرد که به نظر نمیرسد مسیر حزبالله بعد از انتخاب آقای نعیم قاسم، تغییر چندانی کند و توضیح داد: «اولاً تشکیلات حزبالله فردمحور نیست، چون طبیعت دشمن ما این است، روزی نوبت یک فرمانده میشود، روز بعد نوبت فرمانده دیگری میشود، فلذا از همان ابتدا تشکیلات را سازمان محور و نه فرد محور یا شخص محور، تنظیم کردند. در عین حال جایگاه دبیرکل، فرماندهان نظامی، تشکیلات نظامی، امنیتی و روابط عمومیشان مهم است.
به هر جهت تشکیلات حزبالله تشکیلات گسترده و در عین حال ریشهدار است. عمق 42ساله دارد و از سال 1982 اعلام موجودیت کردند و روزبهروز راسختر، قویتر و حرفهایتر میشوند. مسئله دیگر این است که چه دبیرکل، چه فرماندهان نظامی هرکدام که مسئولیت میگیرند، سه چهار نفر را بهعنوان معاون و مشاور پیشبینی میکنند. دلیل اینکه به سرعت، خلأ فرماندهان نظامی پر شد و امروز میبینیم که حزبالله بیشتر از زمان سیدحسن نصرالله آتشبازی کرده و به مناطق حساستر ضربه وارد میکند و در همین جنگ زمینی که در جنوب لبنان با فلسطین اشغالی جریان دارد، سربازان نخبه حزبالله با اسرائیل درگیرند و حالا نیز دوبرابر شدند. قبلاً اگر بهخاطر پشتیبانی از غزه بوده ولی الان انگیزه نبرد با دشمن چندبرابر شده است. اما حالا شرح وظایف حضور نعیم قاسم مشخص است. تصور نمیکنم تغییرات جدی و راهبردی در روش حزبالله ایجاد شود، اما به لحاظ تاکتیکی، متناسب با وضعیت بحرانی و شرایط حساس، در جنگی که یک ماهی از آن گذشته میزان بمباران و خرابیها و عمق بمبارانها بیشتر از جنگ 33روزه بوده است. در آینده حزبالله با شیوه قبلی جنگ 33روزه سال 2006 میلادی نخواهد جنگید، تعداد آوارگان لبنانی از جنوب لبنان و شهر صور هم تهدید کرده بخشی از شهرها را تخلیه کنند. بار سنگین آن را حزبالله به دوش میکشد، مسائل امنیتی لبنان، بافت سیاسی حزبالله، ادامه فعالیتها و ارتباط با محور مقاومت، نیاز به بازبینی یا روزآمدی دارد که تصور میکنم حزبالله دارد به مرور زمان بر اوضاع مسلطتر میشود.»