سیداحسان حسینی، خبرنگار: هرچند بیش از یک سال از عملیات 7 اکتبر و تشدید تنشها در خاورمیانه بین گروههای مقاومت و رژیمصهیونیستی میگذرد، اما همچنان قالب تحلیلها درباره این جنگ، به حوزه نظامی معطوف شده و جنگ خاموش پشت پرده این نزاع تاریخی بهدرستی در فضای رسانهای نمایان نشده است. شاید ماجرای کریدور آیمِک تا زمانی که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در سازمان ملل دو نقشه کریدوری را نشان نداده بود، همچنان مبهم بود. اما او با نفرینشده خواندن «کریدور مقاومت» از مسیر ایران، عراق، سوریه، لبنان به دریای مدیترانه و حمایت از طرح کریدوری آیمک، عملاً پشتصحنه تقابل در خاورمیانه را به نمایش گذاشت.
بعد از آن، رهبر انقلاب نیز در خطبه نماز جمعه اخیر اشاره کرد هدف آمریکا از حمایت از رژیمصهیونیستی، تبدیل آن به دروازه تجارت انرژی و کالا از شرق دنیا به اروپاست. اما درباره این نبرد کریدوری سؤالات زیادی مطرح است که برای پاسخ به آنها با مهدی خراتیان، سیاستپژوه و مدیر اندیشکده احیای سیاست به گفتوگو نشستیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
طرح کریدور آیمک، اعلام جنگ به چین و ایران است
به نظر شما اجرای کریدور آیمک یا در نقطه مقابل آن کریدور مقاومت، چه معادلاتی را در منطقه حکمفرما میکند و بحث این دو کریدور تا چه حد جدی است؟
درباره کریدور آیمک، اگر بهظاهر قضیه نگاه کنیم، میگوییم اجرای این طرح کریدوری، در اجلاس G20 در سال گذشته میلادی اعلام شد. اما اگر عمیقتر بشویم، درک میکنیم این کریدور امتداد پیمان I2U2 بین هند، آمریکا، امارات و اسرائیل است. اگر در تاریخ کمی عقبتر برویم به مسائل جدیتری برمیخوریم که ریشههای آن به سال 1921 برمیگردد، یعنی درباره فرآیند شکلگیری کریدور آیمک ما با یک نظمی مواجهایم که پیش از این وجود داشته است. وقتی بحث آیمک در فضای رسانه مطرح شد، عدهای اینگونه تحلیل میکردند که آنها میخواهند از وسط خاک سعودی به اردن جاده بکشند، ریلهای اردن مشکل دارد، بعد چگونه میخواهند به اسرائیل بروند. مگر مسیر دریایی چه ایرادی دارد و طرح آیمک اصلاً اقتصادی نیست. این حرفها گفته میشد. عرض ما این بود که در این طرح کریدوری همبندی سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حتی فرهنگی در جهت توسعه در عرصه خشکی ایجاد شده و البته این گزاره بدینمعنا نیست که دریا در مفهوم کریدور نقش ندارد. کریدور مسیر دریایی هم دارد اما در اصل ماهیت کریدور این است که کشورها را با هم پیوند بزند. در این مسیر ارزشافزودههایی هم تولید میشود و هدف این است که کشورها ازلحاظ ژئواکونومیک و حتی ژئوپلیتیک به هم پیوند بخورند. لذا همان موقع میگفتیم افتتاح این کریدور مقدمه ابرمعامله عادیسازی میان اسرائیل و سعودی نیز است و مقدمات این کار، از مدتها قبل طی شده، یعنی اینطور نبوده که مثلاً عربستان و اسرائیل با هم هیچ ارتباطی نداشتند، امارات و اسرائیل با هم هیچ مرتبط نبودند، هند و امارات و عربستان با هم هیچ تعامل جدی نداشتند، یکدفعه در اجلاس G20 بایدن گفته شما دور هم جمع شوید و شما را زورکی با چسب به کریدور آیمک به هم بچسبانند. نه، این شکلی نیست. ارتباطات بسیار عمیقی بین تیم مودی و تیم آلنهیان وجود داشته، یعنی بهطور خاص طحنون بن زاید و محمد بن زاید ارتباطات قوی با تشکیلات مودی داشتند یا بین مودی و اسرائیل ارتباطات بسیار نزدیکی وجود دارد. کلمهای که اکونومیست راجع به رابطه مودی و نتانیاهو به کار میبرد Bromance است، یعنی شمس و مولانا که رابطه عاشقانه با هم دارند. مودی و نتانیاهو اینقدر با هم نزدیکند.
آدانی حامی اصلی تشکیلات بیجیپی و آر. اس. اس در هند بلافاصله بعد از اینکه نتانیاهو نخستوزیر رژیمصهیونیستی شد، بندر حیفا را تحویل گرفت یا مثلاً تاتا که اخیراً از دنیا رفت، دفتر نخستوزیری اسرائیل به دلیل فوت این فرد رسماً اعلام تأسف و اعلام کرد او فرد برجستهای بود که رابطه هند و اسرائیل را تأمین میکرد. او یکی از پولدارهای پرقدرت در هند بود و از حامیان تشکیلات آر. اس. اس و تشکیلات مودی در آن کشور محسوب میشود. خلاصه اینکه رابطه اسرائیل و هند بسیار صمیمی است و همه این موضوعات پیشینه دارد، یعنی ما باید مطالعه کنیم تا متوجه شویم با نظمی مواجهایم که ریشه این نظم، بسیار کهنه و قدیمی است و اکنون درحال بهروزرسانی است، لذا کریدور آیمک طرحی جدی و خطرناک برای ایران است. این کریدور اعلام جنگ به چین و ایران بود.
کریدور مقاومت فعلاً فقط روی کاغذ است
طرحی به نام کریدور مقاومت آنطور که شما فرمودید وجود ندارد، یعنی آن تعریفی که ما از کریدور میکنیم در طرحی مثل کریدور مقاومت موجود نیست و صرفاً حرف روی کاغذ است، یعنی شما وقتی کریدور را تعریف میکنید که شرکتها مشخصند. کدام شرکت میرود کجا و چقدر سرمایهگذاری میکند. لشکری از قراردادها و نه چند تفاهمنامه روی هوا امضا میشود، مثلاً درباره کریدور آیمک، لشکری از شرکتهای آمریکایی، اماراتی، عربستانی و... حضور پیدا کردهاند و ما نمیتوانیم این تحولات را نادیده بگیریم. این قراردادها و شرکتها وجود دارند و کار میکنند. درباره محور مقاومت، اوایل وقوع طوفان الاقصی اشاره کردم که ما ازنظر نظامی بله ولی ازنظر اقتصادی و ژئواکونومیک نتوانستیم عناصر محور مقاومت را به هم بدوزیم. به همین خاطر اکنون شما شاهد واگرایی عراق هستید. کریدور مقاومت تقریباً شرقی به غربی است اما الان میبینید که عراق در طرح کریدور توسعه و در مسیر شمال به جنوب بین ترکیه، امارات و قطر تعریف میشود نه بین ایران و سوریه. متأسفانه تبعات این بیبرنامگی و سهلانگاری را خواهیم دید؛ چراکه روی این قضیه تدبیری به خرج ندادهایم. البته تدبیر که چه عرض کنم، حتی تحلیل هم نداریم، یعنی خطرها را بهموقع تشخیص نمیدهیم که بخواهیم وارد مرحله تدبیر شویم.
جنگ سرد آمریکا و چین در قالب رقابتهای کریدوری
کریدور آیمک یک اعلام جنگ به چین است. موضوع را بیشتر میشکافید که چه اتفاقی میافتد؟
این کریدور ازنظر ماهیت ژئوپلیتیک پیوندی بین ایندوپاسیفیک با یوروآتلانتیک است و چیزی که اتفاق میافتد این است که از طریق این کریدور، هند به اروپا متصل میشود، یعنی زنجیرهای است که به رونق هند و بهطور خاص دو استان گجرات و مهاراشترا منجر میشود و البته گجراتیها هم دنبال اینند که نقش استان پایینی خود را در این کریدور کمرنگتر کنند که میتوان گفت آن حلقه نزدیک به مودی، همین گجراتیهایند، درنتیجه با اجرای این کریدور، هند به اهرمی برای مقابله و مهار چین تبدیل میشود. کریدور آیمک یک کریدور آمریکایی- اسرائیلی است و در این پازل هند نقش مهمی در توسعه اروپا ایفا میکند. شما میدانید که رشد جی. دی. پی و رشد جمعیت هند از چین پیشی گرفته است. مودی در کنفرانس سال گذشته بریکس اعلام کرد اکنون هند، موتور توسعه جهان است. اگر دقت کنید شی جین پینگ هم در آن اجلاس G20 که کریدور آیمک اعلام شد حضور نیافت، زیرا ماجرا را فهمیده بود.
آیا میتوان گفت که کریدور آیمک رقیب طرح BRI یا «یک کمربند یک جاده» چینیهاست؟
نه، فقط طرح کریدوری آیمک رقیب طرح BRI چین نیست، بلکه یک طرح کلانتری به نام PGI وجود دارد. البته محل بحث است که آیا این طرح میتواند با طرح یک کمربند یک جاده چین رقابت کند یا نه. طبق این طرح، آمریکاییها قصد دارند به شیوههای ژئوپلیتیک طراحی چین را به هم بریزند. یکی از پروژههای آمریکا، ناامنسازی در مسیر کریدور یک کمربند یک جاده چین است. آنها میخواهند با تحتفشار گذاشتن ژئوپلیتیک، بازی چینیها را خراب کنند. کریدور آیمک یکی از طرحهای زیرمجموعه PGI محسوب میشود. در بحثهای کریدوری و زیرساختی آن، شاهد رقابت استراتژیک بین چین و آمریکاییم و شعله رقابت استراتژیک این دو کشور از وقتی شروع شد که آمریکاییها احساس کردند چینیها با ابزارهای کریدوری نظم ژئوپلیتیک جهان را به هم میزنند، اروپا را از دستشان درمیآورند یا مثلاً میخواهند آسیای میانه را مال خود کنند. اینجا بود که آمریکاییها وارد جنگ با چینیها شدند که ماهیت آن شبیه جنگ سرد است.
تاکنون یک کلمه با چین درباره کریدور مقاومت مذاکره نکردهایم
یک نکته درباره کریدور آیمک گفته میشود ناظر به اینکه ما هم درکنار پروژه آیمک، طرحهای کریدوری خود را اجرا کنیم. چرا فکر میکنید این کریدور تهدیدی برای ایران است؟ ما میتوانیم از مسیر کریدور شمال- جنوب یا کریدور مقاومت به اروپا وصل شویم و رقبای ما نیز از کریدور آیمک وصل شوند. آیا موضوع آیمک امنیتی است و موجودیت کشورها تغییر میکند؟
گفته میشود ما خودمان کریدور میکشیم. میگویم با کدام پول؟ مگر بحث توسعه نیست؟ آیا درباره کریدورهای محور مقاومت تا امروز با چینیها حرف جدی زدهاید؟ نه. در اجلاس «انجمن جاده و کمربندی برای همکاریهای بینالمللی» چین موسوم به BRF، در دولت رئیسی یک نماینده موجه برای حضور از طرف ایران فرستاده نشد. هرقدر هم انتقاد کردیم که سفیر ضعیف به چین نفرستید کسی حرف ما را نشنید. چین یک ابرقدرت است و ما باید قویترین سفیر خودمان را به چین میفرستادیم که کننده کار باشد، در غیر این صورت چینیها ما را جدی نمیگیرند. ماهیت امنیتی کریدور آیمک تهدیدی بسیار جدی است، یعنی شما فقط رابطه امارات و اسرائیل را تحلیل کنید و نقشی که امارات در دو سه سال اخیر مخصوصاً از زمان قدرت گرفتن محمد بن زاید در منطقه خاورمیانه ایفا کرده را رصد کنید، مثلاً نقش اماراتیها در سودان را تحلیل کنید. سؤال اینجاست که چرا اروپا با امارات علیه جزایر ایرانی بیانیه صادر میکند؟ چرا قبلاً این شکلی و با این لحن صادر نمیکرد؟ به این موضوع فکر کردهاید؟
دلیل آن چیست؟
زیرا امارات به لولای بین جهان غرب، مثلاً مسکو و پکن تبدیل شده، یعنی بهلطف هنرنمایی ما در دو دهه گذشته، امارات نقشی در منطقه ما پیدا کرده که پول جنگجوهایی سودان را هم میدهد. امارات جایگاهی پیدا کرده که آنچه میخواهد به اروپا در بیانیه دیکته میکند، اروپاییها هم به آن عمل میکنند یا امارات با رئیسجمهور چین جلسه میگذارد و بیانیه مشترک میدهد. قبلاً اینگونه نبود و لحن چینیها هم این نبود. شاید لحن روسها هم اینگونه نبود، پس اینجاست که میگوییم مسائل اقتصادی، ماهیت امنیتی پیدا میکند.
کریدور آیمک و مقاومت نمیتوانند همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند
من منتقد دو جریان فکریام؛ جریانی که میگوید امنیت اصل و توسعه فرع است و جریان دیگری که میگوید توسعه اصل و امنیت فرع است. ما میگوییم توسعه و امنیت درهمتنیدهاند، لذا هر اتفاق اقتصادی که در دنیا میافتد یک پیوست امنیتی دارد، هر اتفاق امنیتی که میافتد هم پیوستی اقتصادی دارد و شما نمیتوانید این دو مفهوم را از هم جدا کنید.
دوران جدایی ژئوپلیتیک از ژئواکونومیک تمام شده است. اصلاً یکی از ویژگیها جنگ سرد نوین همین است. پس سادهاندیش نباشیم، نمیتوان گفت رژیمصهیونیستی برای خودش کریدور بکشد ما هم برای خودمان. وقتی نتانیاهو در سخنرانی سازمان ملل دو نقشه کریدور آیمک و کریدور مقاومت را جلوی هم گرفت، این دوگانه دیگر برای همه جا افتاده است.
ما یک زمانی این را فریاد میزدیم. میگفتیم این دوگانهسازی در قالب جنگ کریدورها وجود دارد و یکی از این دو نظم در منطقه حاکم میشود. این دو نظم نمیتوانند با همدیگر همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند؛ تا اینکه یکی از این دو از بین برود یا به دیگری ملحق شود.
ما باید ابرقدرتی مثل چین را درگیر پروژههای خود در ایران میکردیم. به همین خاطر است که بنده از بعضی از دوستان انقلابی در دولت قبل شکایت دارم. ما درمورد پرونده چین خیلی اصرار کردیم که همکاری با برنامه چین مهم است.
در دولت سیزدهم در ارتباط با چین کاملا بیبرنامه بودیم
این نکته را بگویم که بنده شخصاً طرفدار مذاکره با آمریکا هستم. به نظرم یک جاهایی میتوانیم از آنها امتیاز بگیریم اما در دولت قبل نیز همه وقتمان سر مذاکره با آمریکا تلف شد، حتی قراردادی نیز برای انتقال پول از کرهجنوبی به قطر و آزادسازی آن امضا کردند و گفتند بدون برجام هم توانستیم پول را آزاد کنیم. اما اکنون سرنوشت آن پول چه شد؟ حالا در قطر بلوکه شده است و تازه جاسوسها را هم آزاد کردهایم.
همان زمان به دولت وقت میگفتیم که این آمریکاییها نمیخواهند به ایران امتیاز بدهند و شما باید در پکن مشکلات کشور را حل کنی. آن موقع که آنها در وین مذاکره میکردند هشدار میدادیم که آقا اول شما باید پکن بروید و با چین معامله کنید. باید چین را به عنوان واسطه ارتباط با دنیا انتخاب کنی. اما دولت رئیسی، روسها را واسطه کرده بود، خب جنگ اوکراین شد و همهچیز خراب شد.
میخواهم چه بگویم؟ میخواهم بگویم که در ماجرای پرونده چین، ما درباره سفر آقای رئیسی و سفر آقای مخبر به پکن، بارها تأکید کردیم که همکاری با چین برنامهریزی میخواهد، طرحهای کلان میخواهد. نباید به چین برویم و آنجا درباره صادرات پای مرغ و عسل کوهی و کیوی توافق کنیم یا مثلا درباره دو تا پروژه پتروشیمی صحبت کنیم. بیان این موضوعات با طرف چینی به درد کشور ما نمیخورد.
ما باید با طرف چینی راجعبه موضوعات کلانتر مثل کریدور مقاومت صحبت میکردیم. در همان اجلاس بی.ای. آر باید راجعبه همین کریدور مقاومت و یا بازسازی غزه صحبت میکردیم. چرا نکردیم؟ برای اینکه درک ما از صحنه این است که حالا وقت زیاد است، خدا بزرگ است. حالا آنها کریدور خود را میکشند، ما هم انشاءالله کریدور خودمان را میکشیم، حالا سر فرصت بالاخره یککاریش میکنیم. انشاءالله، ماشاءالله، همینطوری تعلل میکنیم تا یک جایی یکدفعه به خودمان میآییم و میبینیم از همه طرف کشور ایران را دور زدهاند.
آن زمان هم از نظر امنیتی و هم از نظر اقتصادی کشور آسیب جدی خواهد دید. دیگر آن موقع که دستت پایین بیاید، کسی با شما معامله هم نمیکند. به قول سعدی که میگوید «ای که دستت میرسد کاری بکن، پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار» هنوز هم به نظر من دیر نشده است، اگر چه ممکن است در این دولت آن نگاه به چین دیگر نباشد. دولت قبلی اگرچه در عمل اعتقادی نداشت ولی در حرف حداقل اعتقاد داشت.
اجرای کریدور آیمک معطل کاهش تنش در خاورمیانه
در صحبتهایتان اشاره کردید که کریدور، راه نیست. معنای آن را توضیح میدهید؟ چون ظاهرا کریدور یک مسیر است و بدون مسیر بیمعناست.
کریدور راه نیست، به این معنی است که این راه، یک زیرساخت است. مثل اینکه بگوییم ساختمان یعنی فونداسیون. میگوییم ساختمان علاوه بر فونداسیون، هزار تا چیز دیگر هم دارد. راه نقش دارد اما کریدور، خیلی فراتر از مسیر ترانزیتی است. پارامترهایی که در آن نقش ایفا میکنند، متعدد و زیاد است، ملاحظاتی که در آن ایفای نقش میکنند به قدری زیاد است که اگر در حوزه راه هم مشکلاتی وجود داشته باشد، آن را سهلالعبور میکنند.
در یک کریدور، ایجاد راه و مسیر مثلا 10 درصد ماجراست. اصل داستان، تعریف کردن زنجیرههای ارزش در یک طرح کریدوری است. اصل داستان این درهمتنیدگی امنیتی، سیاسی و اقتصادی است، ایجاد ارتباطات مالی است، اینکه شرکتها چطور با همدیگر تعامل کنند.
الان رابطه امارات و عربستان خوب است، رابطه امارات و اسرائیل هم خوب است. رابطه سعودی و اسرائیل را الان عالم و آدم فهمیدهاند چقدر نزدیک است و سعودی چه کمکهایی به اسرائیل میکند. این کشورها فقط منتظرند یک فضای آرام فراهم شود و یک مقدار این التهابات منطقه بخوابد و بدون آبروریزی بتوانند معامله کریدور آیمک را جوش بدهند. حالا راه و مسیر هم در ایجاد این کریدور تسهیلگری میکند، نه اینکه اصل داستان باشد.
بنده دیدم فلان مقام دولت قبل یک مقاله نوشته بود که مسیرهای دریایی 80 درصد تجارت جهان را تشکیل میدهد. معلوم است که آن بنده خدا نه کریدور را فهمیده و نه معادلات صحنه را. همین چینیها الان دنبال اینند که وابستگی خود از مسیر دریایی تنگه مالاکا را کاهش دهند؛ زیرا در محاصره دریایی آمریکا قرار گرفتهاند. اصلا چینیها کریدور پاکستان را کشیدند که از این محاصره خارج شوند، یعنی مسائل کاملا امنیتی است.
مسئولان ایرانی به توافق پکن از لنز جنگ کریدورها نگاه نکردند
درباره معامله ایران و چین در موضوع کریدورها صحبت کردیم. در دولت قبل توافق پکن رقم خورد که با میانجیگری چین، روابط ایران و عربستان احیا شد. تحلیل شما در مورد اثر این توافق بر این جنگ کریدوری و پیشبرد طرح کریدوری آیمک چیست؟
همان موقع اشاره کردیم که این توافق بیشتر از سر اضطرار است تا از سر ابتکار. تهیهکننده و آورنده هم ما نبودیم، یعنی به ابتکار ما انجام نشد. به ابتکار طرف سعودی انجام شد. عربستان سعودی میخواست طرحهایی از جمله طرح کریدور آیمک را در منطقه پیش ببرد و نیاز داشت که فشارهای امنیتی روی او کاهش پیدا کند.
ما هم در مقطعی بودیم که این احساس را بعضی از آقایان داشتند که بعد از قضیه زن، زندگی آزادی، باید به نوعی مسائل امنیتی را پیرامون خودمان کم کنیم. اما عربستان برای بعد از توافق، برنامه داشت. در واقع توافق پکن، بخشی از برنامه عربستان برای تسریع در معامله عادیسازی با اسرائیل و اجرای کریدور آیمک بود ولی ایران بیشتر از زاویه مشکلات داخلی به این توافق نگاه میکرد نه از لنز جنگ کریدورها.
بنده یادم نمیرود که بعد از این توافق، بانک مرکزی ایران چه بیانیهای داده بود. طبق این بیانیه، شمخانی به دیدار محمد بن زاید رفته بود و رسانه بانک مرکزی نوشت که در راستای توافق مهم پکن، ما با اماراتیها هم صحبت کردیم و قرار است یک گشایش ارزی بزرگی حاصل شود. دقیقاً یادم است که دو سه روز قبل از عید سال 1402 هم این خبر را منتشر کردند که بعد از آن، دلار هم صعودی شد، یعنی دلار هیچ اهمیتی نه به توافق پکن داد و نه به آن بیانیه بانک مرکزی.
متأسفانه در پرونده امارات هنرنماییهای عجیبی انجام شد
به هر حال بنده ارتباط امارات را با توافقی که با عربستان سعودی کردیم متوجه نشدم. ما با سعودی توافق کردیم، الان امارات دقیقاً چه کمکی میخواهد به ایران کند؟ چون اماراتیها تحت فشار واشنگتن در تعامل با ایران اقدام میکنند و البته خودشان هم دلایل زیادی دارند که ما را در منگنه بگذارند. ایران هم در روابط خود با امارات نقطهضعف زیادی دارد.
ما در این چند سال اخیر روی پرونده امارات هنرنماییهای بزرگی کردیم. یعنی بادی که این روزها در گلوی اماراتیها افتاده، ماحصل هنرنماییهای گذشته ماست. خیلی حرف زیاد است و بعضیها باید پاسخگو باشند. یک زمان دیدم رئیس موساد رهبر انقلاب را تهدید جانی کرده است. باید ببینیم ما چه کاری انجام دادهایم که رئیس موساد جرئت میکند اینطور علنی این موضوع را بگوید.
بالاخره ما کارهایی میکنیم و محاسباتی برای طرف مقابل ایجاد میکنیم که این رفتار را بروز میدهد. یعنی طرف اسرائیلی با خودش میگوید که اگر این حرف را بزنم، ایران دیگر کاری نمیتواند بکند. متأسفانه این سوءتفاهمها را ما در طرف مقابل ایجاد میکنیم. میگویند خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند. واقعیت این است که ما خیلی بیش از اندازه با بعضی از رفتارهای ضدامنیتی برخی از کشورها مماشات کردیم. اما تا این حرفها را میزنیم میگویند فلانی گفت موشکباران کنیم. من میگویم نه، شما برای فرار از مسئولیت است که این حرف را میزنی. میخواهی بگویی موشکباران نه، پس همین روش را ادامه میدهیم. اصطلاحاً میگویند قیاس ذوالحدین؛ یعنی مسئله را بیایی به دو حالت اکستریم خودش تقسیم کنی؛ درحالی که به آن اقداماتی که امارات در گذشته علیه امنیت ما انجام داد جوابهای درخوری میتوانست داده شود، بدون اینکه کسی حتی در عرصه عموم متوجه شود. ولی بعضی از دوستان آنقدر متأسفانه آلوده یک سری مسائل در امارات هستند که نمیخواهند بپذیرند که چه اتفاقی رخ داده است.
توافق پکن زمینهساز اجرای کریدور آیمک برای عربستان ماجرا را کمی شفافتر میگویید که در تعامل با امارات چه اشتباههایی کردهایم؟
وقتی سیستم تبادل کشور در حوزههای ارزی بیش از اندازه به یک کشور مثل امارات متکی شود، هر کشوری باشد هوا او را برمیدارد و وقتی که شما برای حل و فصل این مسئله تدبیر اساسی نمیکنید که راهحل آن هم مشخص است، یعنی دارید به امنیت کشور آسیب میزنید. همه عالم و آدم میدانند که ما الان چقدر به درهم اماراتیها وابستگی داریم.
هر زمان هم اسم تشکیلات آل نهیان و گروههای مشابه میآید، میگویند این مورد را حرف نزنید چون اینجا خیلی ریش ما گرو است و هزار معامله داریم. میگویم خب چرا ریش کشور را گرو امارات کردی؟ میگویند چاره نداریم. اتفاقا راهکار وجود دارد، برو انجام بده. سخت است. جراحی باید بکنی. کی میخواهی این کار را انجام بدهی؟ بابا این امارات الان متحد اسرائیل است.
چرا باید مبادلات ارزی کشور وابسته به درهم امارات شود. شما به یک کشور که وابستگی او به اسرائیل اظهر من الشمس است، خودت را وابسته کردهای. یک زمانی امارات معادلات دیگری داشت اما از زمان محمد بن زاید معادلات قدرت در امارات تغییر کرده است و میتوان گفت که یک جور شبهکودتا در امارات رخ داد. کمااینکه اکنون معادلات قدرت در قطر تغییر کرده است.
یک بندهخدایی در یک جلسه گفت که عربها اینطوری هستند؛ میگویند مثلاً کتت را به من بده، محبت من را یک عمر داشته باش. گفتم این حرفها مال 30 سال قبل است. الان دیگر اوضاع فرق کرده است. باید از خواب غفلت بیدار شویم و بفهمیم اطراف ما چه خبر است. شما به قطر وزنی نباید بدهی که بیشتر از قد او است. به امارات نباید وزنی بدهی که بیشتر از قد او است. وقتی وزن بیشتر از قد او میدهی، قد خودت را کوتاه میکنی. بعد یکجا که کار شما گیر میکند، نمیتوانی معامله را جوش بدهی، چون قد خودت را کوتاه کردهای. امیدوارم اتفاقات طوفان الاقصی و جنگ غزه یک عده را در تهران بیدار کرده باشد.
خیلی ممنون از وقتی که در اختیار قرار دادید. پس جمعبندی بحث این بود که توافق پکن باعث شد که برای عربستان یک فرصتی ایجاد شود و کریدور آیمک را جلو ببرد. درست میگویم؟
به یک تعبیری بله. ما از سر اضطرار توافق کردیم. او با ابتکار عملی که از قبل طراحی شده بود وارد صحنه شد.












