علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز: رضا پهلوی که ید طولایی در تحریک کشورها برای تحریم ایران دارد و در سال گذشته نیز مدام رژیم صهیونیستی را تشویق به حمله نظامی به ایران کرده، از یک بنیاد آمریکایی جایزه «معمار صلح» گرفت. این خبر به قدری توجه کاربران شبکههای اجتماعی را به خود جلب کرد که به سرعت دستمایه طنز آنها شد. یک جستوجوی ساده در گوگل میتواند فهرستی از اظهارات ضدایرانی رضا پهلوی را به شما نشان دهد. اخیرا اما پهلوی در یک حرکت عجیب و آن هم به صورت تلویحی نسبت به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مخالفت کرد. عجیب بودن این ماجرا به اندازهای است که میتوان تصور کرد چند روز قبل از اینکه مراسم اهدای این جایزه برگزار شود، به او گفتهاند بعد از سالها نفرتپراکنی میان مردم ایران، یک جمله صلحآمیز بگو تا این مجسمه رئیس جمهور آمریکا را به تو جایزه بدهیم. پهلوی هم این جمله را گفت و جایزه را گرفت و حتی نتوانست تا بعد از مراسم خودش را کنترل کند و بازهم به قصد عادیسازی حمله رژیم صهیونیستی به ایران گفت که جنگ در خاورمیانه مربوط به مردم ایران نیست و این جنگ رهبر ایران است.
با این وجود طبق چیزی که ادعا شده، جایزه معمار صلح به افرادی داده میشود که زندگیشان را وقف هدف ساختن جهانی صلحآمیزتر کردهاند اما چهرههایی مثل هنری کیسینجر، جورج بوش، مایک پمپئو، دونالد رامسفلد، جرالد فورد و جان مککین هم در لیست دریافتکنندگان این جایزه قرار دارند که هرکدامشان سوابق طولانی در جرم و جنایت علیه بشریت دارند.
مجسمه نیکسون برازنده پهلوی است
پهلوی در مراسم جایزه معمار صلح بنیاد نیکسون از حمایتهای «رئیسجمهور نیکسون» از پدرش در سالهای پس از تبعید یاد کرد و گفت: «در زمانی که بسیاری از رهبران جهان از پدرم رویگردان شدند، نیکسون در کنار او ایستاد.» تاریخ تکرار شد و حالا رضا پهلوی به جبران ایستادگی نیکسون کنار پدرش در روزهای سخت، جزو معدود کسانی است که تمام قد و با صراحت کنار نتانیاهو ایستاده و از کشتار بیرحمانهاش دفاع میکند. ریچارد نیکسونی که پهلوی خوشحال از داشتن مجسمهاش است، اولین رئیسجمهور آمریکا بود که رسواییهایی به بار آورد و منجر به کنارهگیری از مقامش شد و در نهایت تبدیل به منفورترین رئیسجمهور ایالات متحده شد. ماجرا از رسوایی واترگیت آغاز شد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 1968 آمریکا و زمانی که نیکسون، رئیسجمهور آمریکا، همزمان نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات بعدی نیز بود، عدهای به هتل واترگیت، محل برگزاری جلسات جمهوریخواهان نفوذ کرده و اسنادی را به سرقت بردند. تحقیقات در این باره انجام شد و نیکسون به عنوان متهم اصلی این اتفاق تحت نظر قرار گرفت اما با توجه به شرایط خاص داخلی امریکا مقامات تصمیم گرفتند که فعلا این موضوع را برملا نکنند. نهایتا روسای CIA تصمیم گرفتند برای اثبات جرم او تماسهای تلفنیاش را شنود کنند و اینجا بود که مشخص شد سرقت از واترگیت کمترین جرم او بوده و بررسیها نشان میداد که نیکسون در جریان انتخابات 1968 با کارشکنی خود قصد داشت مذاکرات صلح با ویتنام را مختل کند تا مانع از این شود که دموکراتها افتخار صلح و پایان دادن به جنگ ویتنام را نصیب خود کنند.
او با لابیگری در بین مقامات ویتنام پیام خود را به آنها رساند که در صورت پیروزی در انتخابات، میتواند شرایط بهتری برای صلح برقرار کند و در روزهای پایانی دولت جانسون، با لابیگری و کارشکنی توانست مذاکرات صلح را به بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و زمانی که دیگر خودش رئیسجمهور آمریکا بود، موکول کند. بیان جزئیات و فرامتن کامل رسوایی واترگیت و دیگر رسواییهایی که برملا شد از حوصله این متن خارج است اما در جنایتکاربودن نیکسون همین بس که کارشکنیهای نیکسون یکی از مهمترین دلایلی بود که باعث شد مذاکرات صلح در جنگ ویتنام به تعویق بیفتد و در فاصله سالهای از 1968 تا 1975 که نیکسون از جنگ ویتنام بیرون آمد، 15هزار نیروی آمریکایی قربانی شدند. سیاه بودن زندگی سیاسی نیکسون نشان میدهد که چرا جایزه بنیاد او را به رضا پهلوی دادهاند.
تو را چه به دموکراسی
رضا پهلوی در حالی گفته مخالف حمله رژیم صهیونیستی به ایران است و «معمار صلح» شناخته شده که تا پیش از این حملات رژیم صهیونیستی به ایران را توجیه و عادیسازی میکرد.
او نهتنها نتانیاهو را برای حمله به ایران تشویق میکند، بلکه از این فرصت خیالی استفاده کرده و خود را «آلترناتیو» جمهوری اسلامی میداند و به صهیونیستها اطمینان داده که «نمیگذاریم پس از سقوط، خلأ قدرت بهوجود آید.» موضعی که با واکنشهای تند چهرههای شاخص اپوزیسیون روبهرو شده است.
او اواخر شهریورماه با شرکت در شورای اسرائیلی-آمریکایی در واشنگتن و صحبت از جنگ با ایران مورد انتقاد طرفداران و حتی اپوزیسیون قرار گرفت. رضا پهلوی در این نشست که با لابی صهیونیستی در ایالات متحده برگزار شده بود، تماما به تحریک آمریکا و رژیم صهیونیستی برای اقدام نظامی علیه ایران پرداخت و گفت: «من و شما در محاصره ایرانیم و صرفا مبارزه با حماس یا حزبالله به هیچ وجه امنیت دائمی برای اسرائیل و آمریکا را به وجود نخواهد آورد.»
پهلوی در ادامه حرفهایش به آمریکا و رژیم صهیونیستی هشدار داد که هیچوقت روی آرامش را نخواهند دید، چراکه «فقط دارند واکنش نشان میدهند و باید زمان واکنش نشان دادن به پایان برسد.»
پهلوی، فروردین سال گذشته هم به رژیم صهیونیستی سفر کرده و بدون استقبال رسمی در فضایی شبیه به یک سالن انتظار با نتانیاهو دیدار کرده بود. سفر او به تلآویو و گفتههای خامش با واکنش تند بسیاری از چهرهها و رسانهها روبهرو شد و حتی «دویچهوله فارسی»، رسانه ضدایرانی به نقل از یک فعال سیاسی، پذیرش دعوت «افراطیترین دولت تاریخ اسرائیل» را مایه سرافکندگی خوانده و نوشت: «رضا پهلوی میتواند پیام دوستی خودش و حداکثر موکلانش را به اسرائیل بدهد! او نمایندگی از ملت ایران ندارد!» در واقع کنایه این رسانه به کارزاری بود که همان زمان در فضای مجازی به راه افتاد و طی آن عدهای از چهرههای سرشناس و شهروندان به رضا پهلوی برای پیگیری مبارزه علیه جمهوری اسلامی و دوران گذار از آن به او وکالت دادند. عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد دولت سید محمد خاتمی نیز در رشته توییتی به این سفر واکنش نشان داد و نوشت: «یک آدم عاقل نبود که بگوید شازده الان وقت سفر نیست، یا محرمانه برو! خاطرات علم رو بخون! سر بابات کلاه گذاشتن و خندیدند! بابات فهمید!»
حامد اسماعیلیون از فعالان اپوزیسیون که اقدامات و اظهارات زیادی علیه ایران داشته و در گذشته نیز با رضا پهلوی متحد بود، بعد از حمایت او از رژیمصهیونیستی برای حمله به ایران در کنایه به پهلوی گفت: «حمایت از حمله نظامی دیگران به ایران قضاوت بیرحمانه تاریخ را بهدنبال خواهد داشت.»
حمایت عجیب و غریب رضا پهلوی از حمله به ایران حتی صدای گروهک منافقین، یکی از جنایتکارترین گروهها را هم درآورده و سخنگوی آنها اینگونه واکنش نشان داد: «بچه شاه پرسیده است آیا اعضا یا رهبران مجاهدین آمادگی دیالوگ با دیگر نیروهای دموکراتیک را دارند؟ جواب این است که تو را چه به دموکراسی؟ قبل از هر چیز باید دهان را از کلمه شاهزاده آب کشیده و سپس جنایتهای دیکتاتوریهای دستنشانده ارتجاعی و استعماری شاه و رضاشاه را یک به یک محکوم کرد. میلیاردها پول ربودهشده را هم باید به مردم ایران برگردانی.»
شهرام همایون از دیگر فعالان اپوزیسیون هم به رویکردهای جنگطلبانه پهلویها علیه ایران واکنش نشان داد و در یک برنامه تلویزیونی گفت: «این آقایانی که در طبل جنگ میکوبند و به نوکر بیجیره و مواجب اسرائیل تبدیل شدهاند، باید به این سوال پاسخ دهند که ارباب شما، نتانیاهو چگونه میخواهد به ایران حمله کند. واقعا فکر نمیکردم روزی «وطنفروشی» معنای «وطندوستی» بدهد.» حمله نیروهای اپوزیسیون به پهلوی باعث شد که او امروز ظاهری ضد جنگ گرفته تا مجسمه یکی از روسایجمهور آمریکا را جایزه بگیرد.
شوخی نوبلیها با «صلح»
هنری کسینجر، انور سادات، آنگ سان سوچی، مناخیم بگین و شیمون پرز و اسحاق رابین در فهرست دریافتکنندگان جایزه نوبل صلح دیده میشوند. این روند نشان میدهد که از این جایزه فقط نام و نشانش باقی مانده است. در ادامه به بخشی از هنرنمایی نهاد نوبل در پیداکردن ظلمطلبان برای اهدای جایزه اشاره کردهایم که از نظر میگذرانید.
1. پاداش خوشخدمتی به سادات
٤٥سال پیش پیمان ننگین کمپ دیوید با میانجیگری جیمی کارتر، رئیسجمهوری آمریکا به صلح بین مصر و رژیمصهیونیستی و تسلیمشدن برابر دشمن جنایتکار مردم فلسطین منجر شد و 40 روز بعد در ٢٧اکتبر ١٩٧٨ محمد انور سادات، رئیسجمهوری مصر و مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل بهطور مشترک برنده جایزه نوبل صلح شدند. این جایزه در حقیقت پاداشی بود که سادات برای کنار گذاشتن آرمان آزادی فلسطین دریافت کرد.
2. کسینجر و نوبل؟
اهدای جایزه نوبل صلح به هنری کسینجر اما بسیاری را شوکه کرد؛ چراکه او مغز متفکر بسیاری از جنایتهای آمریکا در آسیا بوده است. کسینجر از جمله مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه در زمان ریاستجمهوری ریچارد نیکسون بود و نقش مهمی در استراتژی نظامی ایالات متحده در مراحل پایانی جنگ ویتنام ۱۹۵۵-۱۹۷۵ ایفا کرد.
3. نوبل صلح در دست کودککشها
«اسحاق رابین» نخستوزیر اسبق رژیمصهیونیستی در سال ۱۹۹۴ به دلیل «تلاش برای ایجاد صلح در خاورمیانه» به همراه «شیمون پرز» رئیس و نخستوزیر پیشین این رژیم و«یاسرعرفات» رئیس پیشین سازمان آزادیبخش فلسطین و تشکیلات خودگردان فلسطین جایزه نوبل صلح گرفت.
اسحاق رابین، نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی برخلاف نقش ادعایی نهاد نوبل درباره ایجاد صلح در منطقه، پایهگذار جنگ سوم اعراب و رژیمصهیونیستی و طراح حملات هوایی این رژیم به پایتختهای کشورهای عربی در سال ۱۹۶۷ بود.
«شیمون پرز» رئیس و نخستوزیر پیشین رژیم هم نقش اصلی را در کشتار غیرنظامیان در روستای «قانا» در جنوب لبنان ایفا کرد و طی آن ارتش رژیمصهیونیستی مقر وابسته به سازمان ملل را که ۸۰۰ غیرنظامی در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار داد. در این حمله صدها غیرنظامی شهید و دهها نفر مجروح شدند.
4. خودتان میگفتید عرفات تروریست است!
«یاسرعرفات» هم رئیس پیشین سازمان آزادیبخش و تشکیلات خودگردان فلسطین بود که جایزه نوبل صلح گرفت. او تا زمانیکه علیه صهیونیستها مبارزه میکرد در رسانههای غربی بهعنوان یک «تروریست» معرفی میشد اما پس از عقبنشینی از آرمان فلسطین، جایزه نوبل صلح گرفت!
5. ضد ایران باشید تا نوبل صلح بدهیم
«شیرین عبادی» اولین زنی بود که جایزه نوبل صلح را در سال ۲۰۰۳ و با ادعای «تلاشها برای دموکراسی و حقوقبشر و تمرکز بر حقوق زنان و کودکان» دریافت کرد. او در حالی صلحطلب خوانده شد که بارها خواستار تحریمهای حداکثری علیه ایران شده و فشارهای ظالمانه غرب علیه ایران که حتی موارد بشردوستانه را که داروی بیماران سرطانی و خاص را نیز در بر میگیرد، نادیده گرفته است. عبادی حتی از گروههای تجزیهطلب حمایت کرده و این اقداماتش موجب انتقاد بسیاری از فعالان واقعی حقوق بشر شده بود و امروز حتی کمتر کسی نام او را به یاد میآورد.
«نرگس محمدی» که به دلیل ارتکاب جرمهای امنیتی و اقدامات ضدایرانی در زندان است، حتی دردوران محکومیتش هم این اقدامات را ادامه میدهد. «تقی رحمانی»همسر نرگس محمدی گفته: «خانواده مادری نرگس اکثراً از مجاهدین بودند.» با این وجود غربیها از او بهعنوان «فعال حقوقبشر» نام میبرند و سال گذشته و با ادعای «مبارزه علیه سرکوب زنان در ایران و مبارزه برای ارتقای حقوقبشر و آزادی برای همه»، نامش کنار سران رژیمصهیونیستی و دیگر جنایتکاران دریافتکننده جایزه نوبل صلح نوشته شد.