ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: «مرتد» یکی از فیلمهای جشنواره فیلمکوتاه امسال است که برخلاف روال مألوف سینمای کوتاه اثری داستانگوست و ظرفیتهای دراماتیکش را براساس الگوهای ژانر جنایی-معمایی پیش میبرد و موضعش را در قبال مسئلهای که ادعای بیان آن را دارد به مخاطب انتقال میدهد. مرتد قابلیت این را داشت که ساختمان درام خود را در قالب یک فیلم بلند سینمایی بنا کند اما اثر در همان 28 دقیقه هم تاحدود زیادی موفق عمل کرده و با اتکا بر کاراکتر محوریاش با بازی فرید قبادی، مهمترین گرههای پیرنگ را باز میکند و بیننده را نیز به کاتارسیس میرساند. در گفتوگو با داوود مرادیان از وی درمورد پروسه ساخت مرتد و شباهت این اثر به فیلم علفزار پرسیدم.
از فرایند ساخت فیلمکوتاه مرتد برایمان بگویید، اینکه چطور شد چنین سوژهای را انتخاب کردید؟
برای توضیح فرایند ساخت این فیلم، باید کمی به گذشته برگردیم. من و امیر ابیلی، وجوه مشترک زیادی داریم؛ هم در فیلمهایی که میبینیم و هم در ژانری که دوست داریم. سینما را هم تقریبا مشابه هم درک میکنیم. این اشتراک باعث شد من و امیر وارد سینمای ژانر شویم؛ یعنی هر دو، ژانری خاص را بهعنوان مسیر اصلیمان انتخاب کنیم. در فیلم «گورکن» تجربه فوقالعادهای داشتیم، بدون کوچکترین مشکلی. الحمدلله فیلم بسیار خوبی هم از کار درآمد. آن تجربه به ما نشان داد یکی از ضعفهای فعلی سینمای ایران، ژانر است، بهویژه ژانر جنایی و ما در این ژانر داریم خوب کار میکنیم. امیدوارم فیلم بعدی هم در همین ژانر باشد. آقای ابیلی طرح قصه را نوشت و برای من فرستاد. قصه، قصه خوبی بود؛ اگرچه ظرفیت تبدیلشدن به یک فیلم بلند سینمایی را داشت و یکی از ضعفهای ما این است که قصههایی که انتخاب میکنیم، برای فیلمهای بلند مناسبند، نه فیلمکوتاه. اما فیلم ما قرار بود 29 دقیقه باشد. بنابراین، امیر شروع به نگارش فیلمنامه کرد و داستان را در قالب یک فیلم 29 دقیقهای گنجاند. این تجربه خوبی بود! ورود به عرصه ژانر، آن هم از فیلمکوتاه با هدف ساخت فیلم بلند یا سریال در آینده؛ این هدفی بود که ما برای فیلمهای مرتد و گورکن داشتیم. همچنین فیلم را بهصورت مشترک کارگردانی کردیم که کار بسیار دشواری است و با هم پیش رفتیم.
فرید قبادی هم در این فیلم بسیار خوب بازی کرده بود.
بله، فرید بسیار خوب بازی کرد. ما را در صحنه حیرتزده کرد. فیلمکوتاه اصلا فرصت «گرمشدن» به بازیگر نمیدهد، یعنی بازیگر پیش از فیلمبرداری فرصت زیادی برای تمرین ندارد و تا میآید خود را آماده کند و وارد نقش شود، میبیند فیلمبرداری تمام شده است. گاهی با چهار یا پنج جلسه فیلمبرداری، کار تمام میشود. بهنظرم، بازیگران در این پروژه بسیار قوی ظاهر شدند، خدا را شکر.
من فیلم را دیدم و با آن ارتباط برقرار کردم و چون رشته تحصیلیام حقوق است با فیلم بیشتر ارتباط گرفتم. نکتهای که برایم جالب بود، استفاده هوشمندانه از نام فیلم، یعنی مرتد، در داستان و پیرنگ بود. این حس را داشتم که شما مرتد را که بهمعنای «مهدورالدم» است، در فیلم دراماتیزه کردهاید و کسی را که کشته شده، بهنوعی مستحق این سرنوشت دانستهاید.
دقیقا. مرتد در لغت یعنی کسی که از حقیقتی روی برمیگرداند. پس فقط از منظر حقوقی به آن نگاه نکنید، از منظر لغوی هم قابل تفسیر است و درواقع، کارآگاه داستان ما هم دچار چنین وضعیتی میشود. او نسبت به قانونی که او را موظف به کشف حقیقت کرده، دچار تردید میشود؛ درواقع، او دچار ارتداد میشود. روی این موضوع فکر کرده بودیم.
نکته دیگری که به آن اشاره کردید، به نظر من هم قالب فیلمکوتاه برای این سوژه کمی کوچک بود. یعنی تا ما با شخصیت بازپرس مواجه میشویم، فیلم بهسرعت تمام میشود، بهطوریکه نشان نمیداد این بازپرس چگونه به این مرحله رسیده که این کار را انجام میدهد.
حادثه بسیار بزرگ و ریتم فیلم بسیار سریع است. ازآنجاکه اتفاقات فیزیکی خاصی در فیلم رخ نمیدهد، ریتم و ضربان درونی اثر بالاست. همانطور که پیشتر گفتم، من و امیر ابیلی به قصههایی علاقهمندیم که مناسب فیلمهای بلند سینماییاند. امیر از هدر رفتن سوژهاش ترسی نداشت. ماشاءالله آنقدر سوژههای زیاد و آنقدر مسائل دراماتیک حقوقی را دنبال و از دل آنها سوژههای درام استخراج میکند که به نظرش مشکلی در این زمینه وجود ندارد. انشاءالله در یک فیلم بلند، فرصت برای شخصیتپردازی بهتر و طولانیتر فراهم میشود. در فیلمکوتاه، هیچگاه شخصیتپردازی بهطور کامل شکل نمیگیرد.
چه سرنوشتی برای مرتد در جشنواره چهلویکم پیشبینی میکنید؟
فیلم به سرمنزل مقصودش رسیده است. فقط یک اکران دیگر دارد و در دو اکرانی که انجام شد، استقبال عالی بود. انتظار خاصی هم نداریم؛ یعنی اگر نامزد شود یا جایزه بگیرد، فبها. اگر هم نامزد نشد یا جایزه نگرفت، همینکه جزء فیلمهای استاندارد جشنواره است، ما راضی و قانعیم و انشاءالله برای خیز برداشتن به سمت فیلم بلند آماده میشویم. بحث رقابت آنچنانی نیست. همین که فیلمی میسازید و در فیلمهای بعدیتان، یکی را کاملا کلاسیک و دیگری را کاملا مدرن کار میکنید، بهخودیخود موفقیت است. شما فیلم «گورکن» را دیدهاید؟
هنوز نه.
گورکن فیلمی کلاسیک است، درحالیکه مرتد ساختاری کاملا مدرن دارد. این نشان میدهد ما میتوانیم فیلم بلند یا سریال بسازیم و این برای ما پیروزی بزرگی است. اتفاقی که در جشنواره رخ میدهد، به سلیقه و نگاه هیئت داوران بستگی دارد.
بازی بازیگران دیگر هم برایم جالب بود. این بازیگران حرفهای بودند یا روش انتخابشان متفاوت بوده است؟
ببینید! در حوزه انتخاب بازیگر، من دیگر به امیر ابیلی ایمان آوردهام. ما تقسیم کار کردیم. قرار شد من در حوزه رنگ، نور، قاببندی و... با فیلمبردار بیشتر همکاری کنم. اما در فیلم گورکن و بهخصوص در مرتد، انتخاب بازیگر را امیر انجام داد. با توجه به بودجه محدود و کوتاه بودن فیلم، این بار سراغ بازیگران تئاتر رفت. به نظرم ریحانه رضی، خانم ماهمنیر در نقش قاتل و فرید قبادی در این فیلم بسیار خوب بازی کردند. این بازیهای خوب، کار ما را سر صحنه بسیار جلو میانداخت؛ یعنی چندان دغدغه بازی گرفتن از بازیگران نداشتیم و فرصتی هم برای این کار نداشتیم. امیر ابیلی علاوهبر نویسندگی، در انتخاب بازیگر هم بسیار کاربلد است.
فیلم شباهتهایی به فیلم سینمایی «علفزار» دارد. نظر شما چیست؟
اگر بخواهیم دنبال شباهت در کهنالگوها بگردیم، احتمالا فیلم «قطار سریعالسیر شرق» (1974، سیدنی لومت) شبیهترین فیلم به آن است. شخصیت کارآگاه، براساس کهنالگو، همیشه هرمس است. هرمس شخصیتی است که بهطور وسواسگونه جستوجو و کشف میکند و وقتی مجرم را به دست قانون میسپارد، آرام میگیرد. تا اینجا، شخصیت به کهنالگوی خود وفادار است. وقتی کار خلاف میکند، یعنی کهنالگوی خود را میشکند و علیه خودش میشورد، مانند «سرپیکو»، «کارآگاه علوی» و «علفزار». اینها کهنالگوهای تکرارشونده موفقیاند. وقتی شخصیت علیه دانستههای خود میشورد، شخصیتپردازی آغاز و شکل میگیرد. ما دیگر فرصتی برای پرداخت بیشتر نداشتیم وگرنه شخصیت فرید قبادی، شخصیتی ماندگار میشد. هر کارآگاه ضدسیستم هرمسی، به نمونههای مشابه خود شبیه میشود! شما به یاد علفزار افتادید؛ چند نفر از دوستان حرفهای سینما به یاد «قطار سریعالسیر شرق» افتادند. برخی روند فیلم را «سرپیکویی» دانستند.
علفزار را به این دلیل مثال زدم که سینمای ژانر ما بسیار ضعیف است!
الان اتفاقاتی، حداقل در سریالها در حال رخ دادن است؛ مثلا «پوست شیر» نمونه خوبی بود. ولی نمونههای بسیار ضعیف و گرانقیمتی هم در حال تولید است که بهجای ساخت یک فیلم ایرانی، بیشتر دنبال کپیبرداری از سینمای نیویورک دهه ۱۹۷۰ است. آنها نتوانستهاند مخاطب را جذب کنند. به این دلیل ضعیف هستیم وگرنه داستان و ماجرا زیاد داریم. امکان خلق جهانهای ممکن در این داستانها بسیار است اما به آنها کمتر توجه میشود، درحالیکه مخاطب دارد! همین الان سریال «نوار زرد» از تلویزیون پخش میشود. در ژانر کمدی، مسائل ژانر جذاب است، بهخصوص ژانر جنایی هم در حالت جدی جذاب است. به نظر من، این موضوع به سیاستگذاری مدیریتی برمیگردد. شاید اگر نگاه مدیران به سمت تولیدات ژانر برود، استقبال مخاطبان هم باعث رونق این ژانرها شود.
امیدوارم در اکران سینمایی هم این اتفاق بیفتد، یعنی این فیلمها بهگونهای مدیریت شوند که دیده شوند.
بخش اصلی پخش، حکومتی است. بخش کوچکش دست اصناف است که آنها بیشتر دنبال فیلمهای کمدی، سخیف یا غیرسخیفند. من از عبارت «سخیف» خوشم نمیآید و استفاده نمیکنم. ماجرای تولیدات حکومتی یا حاکمیتی، با تولیدات صنفی فرق دارد. صنف باید پولش را برگرداند. من هیچ عیبی نمیبینم آنها فیلمهایی بسازند که قطعا پولش برمیگردد اما میگویم اگر در کنار پخش خوب حکومتی، تولید خوب حکومتی هم وجود داشته باشد و کار، مخاطبپسند باشد ـ نه مدیرپسند ـ خواهید دید مردم به سینما میروند و فیلم را میبینند. «مست عشق» اصلا کمدی نبود اما خوب فروخت. علفزار هم فکر میکنم فروش بدی نداشت. باید فیلم برای مردم ملموس باشد و خوب تبلیغ شود.
و سوال آخر اینکه آیا فیلمتان در جشنوارههای مختلف خارجی هم پخش خواهد شد؟
این موضوع در حوزه تصمیمگیری تهیهکننده است و من الان درباره نظر امیر ابیلی بهعنوان تهیهکننده صحبتی نکردهام. با اینکه خودم در مقام کارگردان در جریان امورم اما میدانم حوزه عمل با تهیهکننده است. او با سفارشدهندهاش مشورت و تصمیمگیری میکند. من در این کار، در کنار امیر ابیلی هستم و تصمیم نهایی با اوست. اگر او صلاح بداند ـکه به نظر من خواهد دانستـ و اقدام کند، به احتمال زیاد این اتفاق میافتد. چون زمان فیلم گورکن طولانی بود، هم از جشنواره فیلمکوتاه و هم از جشنوارههای خارجی محروم شدیم. اینبار سعی کردیم مرتد ۲۹ دقیقهای باشد. اما در گورکن نمیشد چیزی را حذف کرد که زمان فیلم به زیر ۲۹ دقیقه برسد؛ چون فیلم از آن سکون و سکوتی که اتفاقات در بستر آن رخ میداد، تهی میشد. امتحان کردیم اما نشد. به نظرم امیر دست بازتری دارد و با هماهنگی سرمایهگذار، انشاءالله فیلم را خواهد فرستاد.