حدیث ملاحسینی، خبرنگار: فیلم کوتاه «شازده کوچولو» از فیلمهای حاضر در جشنواره فیلم کوتاه تهران است؛ فیلمی که روایتگر زندگی یک کودک فلسطینی است و امیدواری و آرزومندی او را به تصویر میکشد. برای اینکه بیشتر درمورد این فیلم بدانیم با عمار خطی، کارگردان فیلم «شازده کوچولو» گفتوگو داشتیم.
ابتدا درمورد دلیل روی آوردنش به این سوژه سؤال کردیم و او با اشاره به اینکه هر موضوعی که اجتماعی و انسانی باشد از آن استقبال میکند، گفت: «واقعیت این است که هرکسی که نگاه انسانی داشته باشد، به عمق فاجعهای پی میبرد که سالهاست برای مردم فلسطین رخ میدهد. الان ماجرای فلسطین داغ است و هنگامیکه اتفاقات اخیر را دیدم، قصهام خودبهخود شکل گرفت و ایدههای خوبی به من داد. درنهایت به این موضوع انسانی به این شکل پرداختم. فردا ممکن است یک سوژه انسانی در کشور خودم یا در هرجای دنیا اتفاق بیفتد که مرا قلقلک بدهد و برایم جذاب باشد که دربارهاش کار کنم. مدتها بود که علاقه داشتم برای کودکان غزه یک فیلم داستانی بسازم اما نه با آن نگاهی که همهگیر است و توأم با جنگ و کشتار است. قصد داشتم با حالوهوای انسانی و شاعرانگی بهخصوصی اثرم را بسازم؛ چراکه برای من همیشه مقاومت این آدمها ستودنی و جالب بود. شاید اگر مردم خیلی از کشورهای دیگر بودند طی این 74، 75 سال جنگ، مملکتشان را رها میکردند و میرفتند، بنابراین وقتی میگوییم «کودکان غزه»، کودکان غزه فقط شامل بچههای زمان حال نمیشوند، بلکه یک فرد 80 ساله در فلسطین هم در کودکیاش «کودک غزه» بوده. این ماجرا همیشه ذهن مرا به خودش درگیر کرده بود که چطور میشود یک کار انسانی را تولید کرد که به دور از شعار و فضاهای دیگر باشد؟ بنابراین در فروردین و اردیبهشت امسال، ناگهان این ایده به ذهنم رسید، شروع به نوشتن کردم و بعد هم به مرحله تولید رسید و به جشنواره رساندیم.»
این کارگردان در پاسخ به اینکه چه کاستیها و خلأهایی را هنگام بررسی آثاری مشاهده کرده است که با مضمون فلسطین ساخته شدهاند، گفت: «شما قطعا فیلمهایی که درباره فلسطین ساخته شدهاند را یا دیدهاید یا قصههایشان به گوشتان خورده است. فیلمهایی که من دیدم و فیلمهایی که وجود دارد هیچکدام با این نگاه نبوده که ما کار کردیم. دلیلش هم این است که همه به خود آن جنگ و ماجرای دراماتیکی پرداختهاند که در فضای آشفته جنگ و خون و خونریزی جاری است. ولی ما با نگاهی آمیخته به تخیل و رؤیا و فضای اینچنینی پیشرفتیم و سعی کردیم شاعرانگی در آن حالوهوای جنگ وجود داشته باشد. پیشتر هم عرض کردم که مردم این کشور الان دیگر، جنگ برایشان شوخی است و سالهاست که با آن زندگی میکنند. این که من الان توپ، تیر، تفنگ، موشک، بمب و این چیزها را در فیلمم نشان بدهم دیگر برایشان جذابیت ندارد. اما اگر نگاه جدیدی وارد شود، مثل همین نگاه انسانی دختربچه که خبر ندارد بیرون از اینجا جنگ است، به نظرم کار را نسبت به کارهای دیگری که در این حوزه ساخته شدهاند، متفاوت میکند. من دوربینم را برداشتم و از منظر دختربچهای که نمیداند بیرون خانهاش جنگ است و در خانهای از رؤیاها و آرزوها زندگی میکند به ماجرا نگاه کردهام.»
در ادامه عمار خطی درخصوص انتخاب اسم این فیلم توضیح داد: «من بهخاطر آن نگاه هنری و انسانی که میخواستم داشته باشم، موقعیت فیلم را داخل یک کتابفروشی که مدتهاست بهدلیل جنگ در آن بسته شده است، ترسیم کرده بودم، بنابراین با خودم فکر کردم چه کتابی میتواند به شخصیت این دختربچه که شخصیت اصلی ماست و بهدنبال حقیقت میگردد نزدیک باشد. درنهایت دیدم «شازده کوچولو» قصه و ماجرایش جستوجوی حقیقت است و این نسبت خیلی مناسبی است. جاهایی هم دیدم که به خود قصه و شخصیت اصلی ما مرتبط است و میشود قسمتهایی از کتاب را آورد، پس آنها را اضافه کردیم و دیدیم خیلی مناسب بود. از طرفی گفتیم چقدر خوب میشود که حالا اسم فیلم هم «شازده کوچولو» باشد؛ چراکه یک اسم جهانی است و همه آن را شنیدهاند و میشناسند. شاید برایشان جالب باشد که این وجه تشابه را با این شخصیت اگزوپری در خود فیلم پیدا کنند که اتفاقاً خیلی به فضای کار کمک کرد.»
از او درباره مشکلات و موانعی سؤال کردیم که برای ساخت فیلم پشتسر گذاشته است و او در پاسخ گفت: «مشکلات و موانع خاصی وجود نداشت، چون دوستان ما از جاهای مختلف حمایتهای خوبی کردند که بسیار کمککننده بود، اما برخی دوستان هنری دوروبرمان میگفتند خیلی موضوع لبه تیغی است و امکان این زیاد است که به شما برچسبهایی بزنند. ولی واقعیت این است که من با حرف آنها موافق نبودم و نگاهم این بود که میخواهم راجع به موضوعی انسانی صحبت کنم. الان خیلی از سلبریتیهای بزرگ دنیا هم از این ماجرا حمایت میکنند، پس به نظرم اگر کسی نگاه انسانی به این ماجرا داشته باشد نباید خیلی گارد بگیرد. من هم چون احساس کردم این کار را با ایمان شخصیام انجام میدهم و کار دلی خودم است، پیش رفتم و مانع خاصی نداشتم. شاید در بخشی از نظر فنی موانعی وجود داشت که آن هم درمورد بازیگران بوده است. من خیلی علاقهمند بودم که از بازیگران فلسطینی و سوری استفاده کنم که متأسفانه نشد. بعد ما بازیگران عربی هم آوردیم که خوب بودند ولی چون عراقی بودند دیدیم خیلی تفاوت زبان و لهجه دارند. به همین خاطر ترجیح دادیم از بازیگران ایرانی استفاده کنیم و درنهایت فیلممان را دوبله عربی کنیم. کلیت چالش من با این موضوع همین بود وگرنه مانع خاصی وجود نداشت.»
این کارگردان درخصوص «لبه تیغ بودن» این موضوع پرسیدیم و گفت: «نظر خودم این نبود. ازنظر دوستانم عرض کردم که چنین چیزی را میگفتند. بگذارید واضح و صریح بگویم. متأسفانه یکسری از دوستان که من اسمشان را میگذارم «اپوزیسیوننما» فکر میکنند که ماجرای غزه و کودکان غزه، یک ماجرای سیاسی است. درحالیکه این مسئله هیچ ربطی به سیاست ندارد و من به وجوه سیاسی ماجرا کاری ندارم. این مظلومیت آنها و کشته شدنشان برای من آزاردهنده بود و سعی کردم روی آن بخش مانور بدم. فیلم من از نگاه همین آدمهایی است که شما میتوانید اسمش را قربانی بگذارید. کسانی که سالیانسال است که درگیر جنگند و اصلاً چیزی از سیاست نمیدانند. پس اینکه میگویم لبه تیغ از این نظر میگویم که متأسفانه بچههای هنرمند به من میگفتند مواظب باش برچسب خاصی به تو زده نشود. من هم گفتم اما من در حال حاضر اینجا زندگی میکنم و از ساخت کاری برای کشور خودم هیچ ابایی ندارم، ولی موضوعی که سراغش میروم اصلاً موضوعی سیاسی نیست. برای همین میگویم چالشهای اینچنینی با خیلی از آنها داشتم ولی درنهایت با ایمان قلبی این فیلم را ساختم.»
کارگردان «شازده کوچولو» درمورد امیدوارانه بودن فیلمش گفت: «این فیلم صددرصد امیدوارانه است و هیچ نقطه سیاهی در آن وجود ندارد. این جزیرهای که ساختهشده یک خانه آرمانی و خانه رؤیاها و آرزوهاست که ایبسا روزی این اتفاق بیفتد و همین خانه آرزوها به شکل واقعی برایشان ساخته شود و شکل بگیرد. ما در این فرازونشیبها و درطول فیلمنامه جایی به آن یأس و ناامیدی میرسیم اما در ادامه میبینیم آن امید ازدسترفته بازمیگردد. در آن لحظه که دختربچه حقیقت را کشف میکند و متوجه میشود سالها پدربزرگش این اتاق را برایش اتاق آرزوها و رؤیاها کرده و به او دروغ گفته تا جنگی را نبیند که در بیرون جریان دارد، دنیا برایش شکل دیگری شد و شیرینی خیالاتش از ذهنش پاک شد. اما آن امید با دیدن ستاره دنبالهدار از روزنه سقف اتاق مجدداً به مخاطب برمیگردد. بدین معنا که فیلم نقطهعطفی دارد و دوباره به همان حالت اول برمیگردد که دنبال کردن امیدها و آرزوهاست.»
درمورد فرم و تکنیک ساخت فیلم از او پرسیدیم و گفت: «در فرم ساختاری ترجیحمان این بود که به خاطر همان حالوهوای شاعرانه، از پلانهای جذاب و دلربا همراه با حرکتهای نرم دوربین استفاده کنیم. این اتفاق به همین شکل پیش رفت و در آنجا که در باز میشود و دختربچه حقیقت بیرون را میبیند، دوربین روی دست میآید. فرم ساختاریای بدینشکل مدنظرمان بود. بعد از این که خودم فیلم را دیدم متوجه شدم که این فرم خیلی کارکرد داشت ولی آنقدر که ما غرق این فضای رؤیا و خیال شدیم، حتی اگر به شما بگویم یادتان نمیآید؛ آن سکانسی که پدربزرگ میآید و میگوید چرا در را باز کردی؟ اینجا دوربین روی دست است. فکر میکنم احساس آن بخش آنقدر بالا بود که این تکنیک حس نمیشود. ما سعیمان این بود که در حرکتهای دوربین و رنگولعاب گرم و جذابی که به کار میبریم هم بهنوعی شاعرانگی خانه آرزوها را به تصویر بکشیم، حتی در فرم صحنهمان، یعنی همهچیز را اینطور پیش ببریم که در فضای خیال زندگی میکنیم.»
خطی با توضیح اینکه فیلمش مرز بین تخیل و واقعیت را به تصویر میکشد، گفت: «واقعیت داستان ما جنگ است و خیال ما بهنوعی همان جزیره و خانه آرزوهاست که گاهی هم داخل سیاهچاله سقوط میکند. وقتی میگویم فضای خیالی منظورم فرم است. فرم خیالانگیز است و اگر بخواهیم ژانربندی کنیم این اثر بهنوعی در ژانر تخیلی قرار میگیرد. شاید هیچوقت پیش نیاید که پدربزرگی دنیای بیرون را از نوهاش مخفی کند اما این در دنیای تخیل شدنی است. از همان دختربچه خیالی گرفته تا خانه آرزوها و خیالاتی که برایش درست میشود با آن لکههای نور و دکور و تابی که آویزان کرده بودیم. این فضای تخیل است که به نظرم ماجرا را دلپذیر میکند.»
او درباره اینکه در جبر جنگ چطور میشود کمی هم زیبایی و رؤیا و خیال ببینیم، گفت: «ماجرای مردم فلسطین یک جبر است که آنها گرفتارش شدهاند. قطعا همه دنیا میدانند که جنگ خوب نیست و این خیلی واضح و عیان است. کسی الان نیست که تأیید کند جنگ خوب است. اما مردم آنجا ناگزیرند که بپذیرند سالیان سال در جنگ هستند. ما نگفتیم جنگ خوب است یا بد. ما گفتیم شرایطی وجود دارد، حال در این شرایط چطور میتوانیم دنیای قشنگتر و رؤیاییتری از این فضای خونآلود جنگزده نشان بدهیم؟ قصه اصلی ما این است و برای همین فکر میکنم فیلم شازده کوچولو متمایز از باقی فیلمهایی است که در این حوزه ساخته شدهاند.»
درنهایت تصمیم او را برای ورود به فیلم بلند پرسیدم و او گفت: «این سؤال را دوست ندارم. دلیلش این است که متأسفانه در کشور ما بد جاافتاده که فکر میکنند ما فیلمکوتاه را میسازیم تا مقدمهای برای فیلم بلند شود. درحالیکه اینطور نیست، فیلمکوتاه خودش یک ژانر است. گونهای متفاوت و خیلیسخت است و تبحر زیادی میخواهد. شما در فیلم بلند فرصت و مجال این را دارید که شخصیتپردازی، فضاسازی و معرفی شخصیت کنید. ولی اینجا در یک تایم کم باید این کارها را انجام بدهید و در آخر ضربه نهایی را بزنید. من فکر میکنم کسی که به این سمت رفته، اگر تخصصی در همین حوزه بماند انسان شرافتمندی است. حالا اگر فیلم بلندی باشد که سوژهاش قلقلک بدهد آدم کار میکند ولی اینها ربطی ندارد که من بگویم دریچهای بهسوی فیلم بلند است. به نظر من چنین چیزی نیست. ما الان فیلمسازهای بزرگ جهان را داریم که فقط بهصورت تخصصی فیلمکوتاه کار میکنند. ممکن است فردی 80 سالش باشد ولی فیلمکوتاه کار کند و تخصصش همین باشد. من بلد نیستم فیلم بلند کار کنم ولی متأسفانه اینجا همهچیز درهموبرهم است.»