علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز: عباس عراقچی آخرین روزهای هفته را در مصر و ترکیه سپری کرد تا بعد از لبنان، سوریه، عربستان سعودی، قطر، عراق، عمان و اردن، تعداد سفرهای منطقهایاش در دو هفته اخیر را به 9 کشور برساند. «مسائل منطقه» مهمترین دلیلی است که فشردگی این سفرها را توجیه و اهمیت آنها را دوچندان میکند. موضوعی که روز پنجشنبه مورد اشاره وزیر امور خارجه قرار گرفت و در این باره گفت: «مسائل دوجانبهای بین ما وجود دارد که طبیعی است درباره آنها هم صحبت شود اما در حال حاضر موضوع اصلی سفر من مشورتها و رایزنیها درخصوص منطقه است.» عراقچی روز پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۳ با بدر عبدالعاطی، همتای مصری دیدار کرد و صحبتهایی درخصوص آخرین تحولات منطقه رد و بدل شد. عراقچی در ادامه با «عبدالفتاح السیسی» رئیسجمهور مصر نیز گفتگو کرد و تحولات جاری در منطقه مورد بررسی قرار گرفت. مصر در یک سال اخیر به دلیل همسایگی با فلسطین از یکسو و پیمان سازش با رژیمصیهونیستی از سوی دیگر، بازیگر مهمی در سطح منطقه بوده و چگونگی ایفای نقشش در عرصههای میدانی و دیپلماتیک فرصتها و ظرفیتهای قابل توجهی در پی دارد. برای بررسی جزئیات سفر عراقچی به قاهره و ارزیابی این فرصتها و ظرفیتها با احمد بروایه، پژوهشگر مسائل مصر و شمال آفریقا و علیرضا مجیدی، کارشناس مسائل منطقه گفتوگو کردیم که در ادامه متن آنها را از نظر میگذرانید.
مجیدی: تنها راه ارتباط با غزه «مصر» است
«موقعیت ژئوپلیتیک» از مهمترین مشخصههایی است که مصر را در شرایط کنونی مورد توجه قرار میدهد. علیرضا مجیدی با اشاره به اینکه مصر در مسئله غزه از دو جهت بسیار مهم است، توضیح داد: «اول اینکه جبر جغرافیا ایجاب میکند که تنها دروازه ارتباطی مصر با جهان خارج از اراده اسرائیل، دروازه مصر باشد. این صرف نظر از این است که در غزه چه کسی حاکم باشد و مصر به جز دوره «محمد مرسی» با اراده اسرائیل در محاصره غزه همراهی کرد. اما به هرحال مسیر دور زدن اسرائیل در هر سطحی، مصر است. این را تمام دنیا میدانند. قبل از اینکه حماس هم بر غزه حاکم شود، اسرائیل غزه را در سال 2005 تحویل داد و حماس در 2007 حاکم شد. در این فاصله دروازه ارتباطی غزه با دنیا همین مصر بود. این بحث مطرح است که حکومت بعدی غزه چه باشد و مسئله حصار نهتنها کنار میرود که بحث بازسازی غزه مطرح میشود. تنها راه ارتباطی مصر است. در همین دوران هم اصلیترین مسیر برای ارسال کمکهای انساندوستانه به جنگزدگان باز هم مصر است.»
اصلیترین مذاکرات پایان جنگ در مصر انجام میشود
مجیدی درباره دومین ویژگی مهم مصر توضیح داد: «در بحث توافق بر سر سیستم حکمرانی آینده غزه، خود آمریکا هم به جد روی مصر نظر دارد و نهایتا اجماع کشورهای خوزه خلیج فارس که در ابتدا ابتکار خلیجی بود و مصر هم کاملا با آن نگاه همراهی میکند، این بحث را دارد که باید دولت را تحویل دولت خودگردان بدهند که در این زمینه مصر خیلی مؤثر است در اینکه نظام آینده غزه چه باشد. فعلا توافق این است که در یک چهارچوب تحویل دولت خودگردان داده شود و این اجماع خلیجی مصر است و در این زمینه مصر اصلیترین مسیر مذاکرات است. الان، هم مقامات رژیمصهیونیستی و هم مقامات آمریکایی و هم قطر بهعنوان ضلع چهارم مذاکرات قاهره، اصلیترین مذاکراتشان بر سر نحوه پایان دادن به جنگ غزه را در مصر انجام میدهند.»
آمریکا توجه ویژهای به مصر دارد
این کارشناس مسائل منطقه با یادآوری برنامه سفر شهید رئیسی به مصر افزود: «پیش از هفت اکتبر، تلاشهایی در ایران صورت گرفت و بحث بر سر این بود که شاید رئیسجمهور فقید ما، آقای رئیسی به قاهره سفر کند اما مسیر تحولات منطقه بعد از هفت اکتبر عوض شد. در هر صورت ما الان رایزن فرهنگی بسیار فعالی در قاهره داریم و توافقاتمان هم بر سر بازگشایی سفارت انجام شده ولی «هفت اکتبر» در این زمینه اثرگذار بوده است. آمریکا هم در قضیه آتشبس و آینده غزه، لاجرم توجه ویژهای به مصر دارد و خیلی به آن بها میدهد. از این حیث نقش تعاملات ایران با مصر میتواند در آینده غزه و البته بر آمریکا اثرگذار باشد؛ البته نه در برجام که مشخصا در بحث معادلات منطقهای.»
جایگاه تاریخی و جغرافیایی مصر را نمیتوان نادیده گرفت
مصر در گذشته دارای نفوذ و قدرت زیادی بود؛ کمااینکه امروز هم یکی از قدرتمندترین ارتشهای دنیا را دارد. مجیدی با تأکید بر اینکه به صورت تاریخی مصر یکی از دو ابرقدرت جهان عرب بوده، گفت: «یعنی ما اگر به تاریخ نگاه کنیم، مصر جزء اولین کشورهایی بود که در دوره عثمانی شبهاستقلالی داشت و بعدا که مرزهای جدید کشیده شد، در زمان کنفرانس قاهره کشورهای سوریه و عراق تأسیس شدند و در سالهایی عراق و سوریه یارای رقابت با مصر را داشتند اما هردوی اینها خیلی زود به علل مختلف سقوط کردند و به صورت کلاسیک و سنتی تا یک دهه قبل مشهور بود که دو قدرت اصلی جهان عرب، «مصر» و «عربستان» هستند یعنی این دو کشور تعادل نهایی جهان عرب را تعیین میکنند. مصر از لحاظ تاریخی چنین نفوذی داشت و از لحاظ جغرافیایی کانال سوئز، مسیر اتصال دریایی غرب آسیا به دنیاست. به عللی طی 10 سال اخیر، یعنی از سال 2013، مصر مسیری را طی کرده که وزن سابق را ندارد اما بالاخره جایگاه تاریخی و جغرافیایی مصر بهگونهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. فراموش نکنیم مصر یکی از قویترین ارتشهای جهان را دارد و در همسایگی فلسطین است. این خیلی مهم است. از آن طرف در کمپ دیوید متعهد بودند که وارد صحرای سینا نشوند و این یک خلأ ایجاد کرد که باعث شد صحرای سینا به بازار سیاه سلاح در کل جهان و خصوصا گروههای سلفی و اسلامگرای مبارز و همچنین گروههای جهادی فلسطینی تبدیل شود و بعدا در چهارچوبی خود رژیمصهیونیستی خواستار این بود که ارتش مصر به شکل محدود وارد صحرای سینا شود و این مسئله هم در معادلات منطقه مهم است.»
بروایه: جایگاه مصر در منطقه افت کرده است
سابقه تمدنی مصر از یکسو و اشتراکاتی که از لحاظ تاریخی با ایران دارد، این کشور را به یکی از سرزمینهای مهم منطقه غرب آسیا تبدیل کرده. احمد بروایه با اشاره به این موضوع تشریح کرد: «در چندسال اخیر متأسفانه مصر به دلیل سیاستهای غلط دولتمردانش در حوزه مالی و روابطی که دارد، افت خیلی زیادی را در جایگاه راهبردی خود در منطقه غرب آسیا داشته و بازیگران زیادی مثل عربستان و امارات و قطر تلاش کردهاند تا جای خالی مصر را پر کنند ولی متأسفانه این امر حاصل نشده چون هیچکدامشان به حجم و اندازه و جایگاه مصر نیستند. با شروع جنگ غزه و عملیات طوفانالاقصی در منطقه، مصریها تصمیم گرفتند نقش فعالانهتری در این حوزه داشته باشند و همچنین برای کشورهای غربی که فکر میکردند میشود جایگاه مصر را پایین آورد این مسئله محرز شد که نمیشود جایگاه آنان را تقلیل داد؛ چراکه آنها تنها کشوری هستند که ارتباطات تنگاتنگی با حماس دارند و علاوهبر آن با رژیمصهیونیستی هم قرارداد سازش دارند و مرز زمینی با فلسطین دارند که بحث همسایگی با غزه و صحرای سینا مسئله مهمی است.»
از هفت اکتبر تماس قاهره با تهران بیشتر شد
بروایه معتقد است در ابتدا یکی از اهداف رژیمصهیونیستی این بوده که مردم غزه را از آنجا بیرون کرده و به سمت صحرای سینا بکوچاند. او درباره نقش مصر در قبال این هدف گفت: «طبیعتا دولت مصر میدانست که اگر فلسطینیها وارد صحرای سینا شوند، بازهم از مقاومت دست برنمیدارند و آن منطقه پایگاهی برای مقاومت هم در برابر رژیم مصر و هم مقاومت در برابر رژیمصهیونیستی خواهد بود که به دلیل بافت جغرافیایی صعبالعبوری که دارد و همسایگیاش با کانال سوئز، هم برای مصر و هم روابط با رژیمصهیونیستی و هم حتی برای مسیرهای دریایی که مصر به خاطر کانال سوئز به آنها نظارت میکند، مشکل ایجاد خواهد کرد. برای همین مصریها تصمیم گرفتند به هر قیمتی که شده، جلوی فشار رژیمصهیونیستی که میخواست اینجا را به دلایل داخلی و اینکه میخواهد مشکل را از خودش باز کند و به این پیروزی راهبردی دست پیدا کند را بگیرند و حتی جلوی این را بگیرند که صحرای سینا به کانونی برای مقاومت تبدیل شود. از همان موقع تا الان تماسها با ایران در همین راستا افزایش پیدا کرد؛ چراکه ایران یکی از حامیان مقاومت و مردم فلسطین است و یکی از مخالفین اصلی کشتار بیگناهان در نوار غزه محسوب میشود.»
مصر میتواند به رژیمصهیونیستی فشار بیاورد
این پژوهشگر مسائل مصر یکی از مهمترین منافع مشترک میان جمهوری اسلامی ایران، محور مقاومت، غزه و مصر را حضور مردم غزه در سرزمین خودشان دانسته و ادامه داد: «ما با مصریها در این زمینه همنظریم و حمایت و هماهنگی با مصر یکی از ظرفیتهای عظیمی است که باعث میشود این مسئله تهجیر یا کوچاندن مردم به خارج از غزه رخ ندهد. طبیعتا مصر و ایران میتوانند در زمینه کمکهای انساندوستانه به مردم غزه با یکدیگر همکاری کنند و در مجامع بینالمللی و حقوق بشری از مردم فلسطین حمایت کنند و بالاخره مصر میتواند فشارهایی به رژیمصهیونیستی بیاورد تا برخی از مسائل بهویژه در حوزه کمک به مردم غزه عملی شود.»