ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ: شبکههای تلویزیونی برونمرزی ما یا حتی شبکههایی که به نحوی با ایران در اتفاقات منطقه هممسیرند معمولا در انتقال اخبار و اتفاقاتی که منطقه با آن دستبهگریبان است عقب میمانند و قافیه را به رقبای خود میبازند. فارغ از این اتفاق، باید مشاهده و بررسی کنیم که رسانههای برونمرزی مرتبط با ما از چه جایگاهی در میان مردم منطقه و حتی دنیا برخوردارند و در قالب چه برنامههایی مخاطبان و حتی غولهای رسانهای را نسبت به حضورشان به واکنش وامیدارند و البته باید دید که چه آماری از میزان تماشا و توجه به این شبکهها وجود دارد. ما در منطقه پر از حادثه و مملو از رویدادی زندگی میکنیم و طبیعی است که نگاه جهانیان نسبت به تحولات موجود به رسانههای جریان اصلی و حتی میکرورسانهها جلب شود. ایران هم در قامت یکی از قدرتهای اصلی غرب آسیا و خاورمیانه باید نگاهش به جهان را به میانجی رسانههایی که در دست دارد به دیگران منتقل کند. ما در این مقال قصد داریم به مسئله رسانههای تصویری خارجیزبان جمهوری اسلامی ایران و شبکههای مرتبط با نظام بپردازیم و میزان مقبولیت آنها را در میان مردم منطقه و دنیا با طرح ویژگیهایی که این رسانهها را با دیگری متمایز میکند، مشخص کنیم.
پرستیوی
پرستیوی «بهصورت رسمی» کارش را از تاریخ 17 تیر 1386 با حضور محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران در دفتر این شبکه بهعنوان نخستین شبکه انگلیسیزبان جمهوری اسلامی آغاز کرد. شعار این رسانه در ابتدای راه شکلگیری «خبر از نگاه جدید» بود و سه هدف اساسی را دنبال میکرد. آنها در پی این بودند که با شکستن سلطه رسانههای گروهی غربی، پلی میان فرهنگهای متفاوت به وجود بیاورند و با تاکید بر نمایش تفاوتها و مشترکات سیاسی و فرهنگی با توجه به شرایط انسانی زاویهدید متفاوتی از اتفاقات موجود در جهان را روایت کنند. حتی تفاوتهای دینی هم از توجه دستاندرکاران این شبکه دور نماند و آنها در ابتدای مسیر خود تلاش کردند نظام ناعادلانه بینالملل را بهواسطه همین ظرفیت به چالش بکشند. پرستیوی یکی از ابزارهای قدرت نرم جمهوری اسلامی به حساب میآید و دیپلماسی خارجی ما را پشتیبانی میکند. این شبکه البته با چالشهای متفاوت داخلی و خارجی در تمام این سالها روبهرو بوده و مشکلات عدیدهای در مسیر پخش برنامههای آن به وجود آمده است. شاید بپرسید چرا مشکلات داخلی جریان پخش برنامههای پرستیوی را با چالش مواجه کرده است. معمولا دولتهای مختلف به فراخور سلیقهشان بودجه این شبکه را کم، قطع یا زیاد کردهاند. برای مثال در دوران دولت دوازدهم بودجه پرس تیوی قطع شد. در این خصوص سیدرضا نقیبالسادات، مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در تاریخ 15 آذرماه 1400 به خبرگزاری تسنیم گفت: «رسانههای خارجی با پشتیبانی مالی کشورهایی مثل عربستان، آمریکا و اسرائیل اداره میشوند اما در دولت روحانی بودجه پرستیوی قطع شد. شاید علتش عدم درک درست از کارکرد رسانهای همچون پرستیوی بوده است. هرچند میتوان گفت مطلوبشان هم این بود رسانه ملی به دلیل خط مشیها و مواضعی که داشت در موضع ضعف قرار بگیرد.» پرستیوی در سال 1386 با 25 میلیارد تومان کارش را آغاز کرد و در مسیر پرچالش خود، بارها در صدر اخبار قرار گرفت. یکی از چالشهای موجود این شبکه در سالهای اخیر را میتوان قطع برنامههای این شبکه در ماهوارههای بینالمللی در پی بدهیهای ارزی قلمداد کرد. در فروردین 1400 بود که گوگل حسابهای دو شبکه برونمرزی رسانه ملی، یعنی پرستیوی و هیسپان را به دلیل نقض دستورالعملهای این پلتفرم برای هشتمینبار متوالی بست و حساب پرستیوی را در یوتوب مسدود کرد. آنها در توضیح این مساله عنوان کردند برای حفاظت از پلتفرمهای اشتراک ویدئو فعالیتهای رسانه انگلیسیزبان دولت ایران را حاوی مصادیق غیرمجاز تشخیص دادهاند و به همین دلیل کانال شبکه مورد نظر را از یوتیوب حذف کردهاند. حتی در اسفندماه 1399 نیز این اتفاق در رسانه اجتماعی فیسبوک رخ داده بود و آنها صفحه پرستیوی را مسدود کردند چون این رسانه از معیارهای مارک زاکربرگ و دوستان تخطی کرده است. از طرف دیگر میتوان مسئله حذف پخش ماهوارهای شبکههای برونمرزی، بهخصوص پرستیوی را نیز به علت دریافت نکردن سهمیه ارزی در تابستان 1399 اضافه کرد. با وجود این، شبکههای خارجیزبان جمهوری اسلامی ایران تاکنون کجدار و مریز به زیست خود در فضای رسانه ادامه دادهاند و پرستیوی هم از این قاعده مستثنی نیست. گرچه پخش ماهوارهای این شبکه از ماهواره یوتلست پس از اعلام تحریمهای اتحادیه اروپا و دولت کانادا ضربه سختی به ادامه فعالیتهایش زد اما نباید رسالت خبررسانی پرستیوی در مواجهه با این مسائل به فراموشی سپرده شود. در طول حیات 17 ساله این رسانه سیاستمداران مهم و تاثیرگذاری همچون جرج گالووی و جرمی کوربین به برنامههای پرستیوی راه پیدا کردهاند تا همین اتفاق نگاه غربیها را به سمت آن بازگرداند و نسبت به اندک صداهای مخالف واکنش نشان دهند و تا جایی که میتوانند آن را بایکوت کنند؛ ولی تحریم نباید خللی در مسیر پرستیوی برای بازگویی وقایع به وجود بیاورد، بهویژه آنکه جبهه مقاومت اکنون در حال مبارزه با دشمن صهیونیستی است و لزوم توجه به رویدادهای مهمی نظیر این بیش از گذشته احساس میشود. این درحالی است که میکرورسانهها و خبرنگاران مستقل گاه حتی در روایت نگاه خود از جریان رسانههای رسمی سبقت میگیرند و اخبار جنگ را زودتر به دست مخاطبان، افکارعمومی و مصرفکنندگان وقایع روز میرسانند. حتی تفسیر رسانههای کوچک با مخاطبان مشخص همچون «مدرسه آزاد فکری»، «جدال» و یوتیوبرهای معروف در بسیاری از موارد بهتر از شبکهای که باید بلندگوی انگلیسیزبان دولت ایران در میان دیگر رسانهها باشد عمل میکنند. شبکه پرستیوی در قالب ویژهبرنامه «فلسطین؛ محرمانهزدایی» با حضور افرادی همچون کریس ویلیامسون (نماینده سابق پارلمان بریتانیا)، ونسا بیلی (خبرنگار انگلیسی)، دیوید کرونین (روزنامهنگار اهل ایرلند)، دیوید میلر (استاد سابق دانشگاه بریستول) به اتفاقات روز منطقه، بهویژه جنایات صهیونیستها در غزه و لبنان میپردازد ولی این اتفاق جز در رسانههای رسمی کشور ما نمود قابل توجه دیگری ندارد، حال آنکه از راههای بسیاری میتوان صداهای متفاوت را به گوش کسر زیادی از مردم دنیا رساند و فقط نباید به سرویس پخش آنلاین بهعنوان تنها راه همرسانی توجه نشان داد و به آن بسنده کرد. کانالهای تلگرامی و پخش برنامه در بستر یوتیوب و اینستاگرام در قالب صفحات متفرقه و غیرهمنام با این رسانه میتواند یک آلترناتیو موقت بهنظر برسد.
العالم و الکوثر
در همسایگی ما کشورهای عربی زیادی حضور دارند و همین لزوم برنامهسازی و حتی راهاندازی و به روی آنتن بردن شبکههای مختلف را توجیه میکند. العالم اولین رسانه خارجیزبان ایران است که بهصورت 24ساعته برنامههایش را به سمع و نظر مخاطبان عربزبان میرساند. تماشای العالم از این بابت اهمیت پیدا میکند که مردم کشورهای منطقه بتوانند بهوسیله آن نسبت به مواضع جمهوری اسلامی در مواجهه با دولتهای ایشان اطلاعات کسب کنند و اخبار و تفسیر مربوط به آن را بهگونهای که کمتر از زاویه متفاوت روایت شده از نظر بگذرانند. این شبکه در شروع تهاجم نظامی آمریکا به خاک عراق تاسیس شد و به سرعت فعالیتهای خود را در زمینه پوشش اخبار مربوط به عراق گسترش داد و گزارشهای متنوع و متعددی از درگیری نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا با ارتش صدام به مردم عربزبان، بالاخص افکارعمومی عراق ارائه داد. روزنامه نیویورک تایمز در تاریخ 21 آوریل 2003 هم نسبت به روی کار آمدن شبکه العالم حساس شد و با احساس خطر در این زمینه نوشت: «با وصل شدن دوباره برق قسمتهای مختلفی از بغداد، عراقیها این فرصت را پیدا کردند که برای نخستینبار برنامههای تلویزیون را تماشا کنند اما این اخبار نهتنها از ایستگاههای تلویزیونی کشور خود و آمریکا، بلکه از ایران به آنها انتقال پیدا میکرد. العالم شبکه تلویزیونی عربزبان دولت ایران است که قاطبه مردم عراق آن را تماشا میکنند و تنها منبع واقعی آنها در طول جنگ نیروهای ائتلاف با ارتش صدام به حساب میآید.» شبکه العالم با کارویژه خبری نقاطعطف دیگری همچون روایت جنگ 33روزه میان حزبالله و رژیمصهیونیستی و همینطور جنگ 22روزه بین اسرائیل و حماس را نیز در کارنامه خود دارد ولی سوالی که در این بین مطرح میشود آن است که وضعیت فعلی شبکه العالم در چه نقطهای قرار دارد و حال این رسانه چگونه است؟ العالم همانگونه که نقاطعطف مهمی در کارنامه خود داشته، با دستاندازهای زیادی نیز مواجه بوده است. مهمترین معضلی که در این سالها برای العالم به وجود آمد تحریم و قطع دسترسی مخاطبان از طریق ماهوارههای نایلست و عربست و همینطور تلاش حکومت بحرین برای توقف پخش برنامههای مربوط به این شبکه بود. بهطوریکه باعث شد الجزیره، العالم و الحدث بدون حضور جدی رقیب خود به کار بپردازند و روایت دست اولی از اتفاقات منطقه را به بینندگانشان انتقال دهند و در رصد اخبار دست برتر را حفظ کنند. البته در راه ارزیابی کارکرد این شبکه و حضورش در میان اعراب منطقه نمیتوان فقط و فقط نقش اتفاقات بیرونی را برجسته کرد چون بسیاری از موانع با بهرهمندی از هوش و ذکاوت رسانهای قابل حل است. نمازجمعه تهران در 13 مهرماه به امامت رهبر انقلاب برگزار شد ولی بسیاری از شهروندان کشورهای عربی برای اولینبار بود که با این صحنه و خواندن خطبه دوم به زبان عربی روبهرو میشدند؛ این درحالی بود که پیشتر هم آیتالله خامنهای دست به چنین اقدامی زده بودند و در طول ایام بیداری اسلامی مردم کشورهای عرب منطقه را مورد خطاب قرار دادند. همه اینها نشان میدهد رسانههای ما در مسیر معرفی ایران در قامت یک کشور مسلمان و ظلمناپذیر بهشدت ضعیف عمل کردهاند و نتوانستهاند روزهای خوش گذشته را تکرار کنند. شبکه الکوثر خود را با شعار «چشمهای که خشک نمیشود» در هفدهم بهمن ماه سال 1384 در قالب برنامههای شبانهروزی با محور قرار دادن موضوعات گوناگونی همچون ترویج صحیح معارف ثقلین، ضرورت تقریب مذاهب و وحدت میان مذاهب اسلامی و تبلیغ آرمانهای انقلاب اسلامی ایران آغاز کرد. شبکه الکوثر در سالهای فعالیتش علاوهبر درج اخبار مربوط به منطقه خروجی دیگری همچون سرگرمی نیز داشت و برای جذب نگاه بینندگانش تولیدات ویژهای در قالب آثار تلویزیونی نظیر سریالهای «جابر بنحیان»، «خاک و عشق»، «گریه نکن سرزمین من» و فیلمهای سینمایی همچون «تولدی دیگر»، «موش»، «رویاهایت را بهخاطر بسپار»، «هولوکاست» و «هیام» را پخش کرد. انباشت بدهیهای ارزی در سال 1399 سبب شد این شبکه عطای پخش برنامههایش در ماهواره یوتلست را به لقایش ببخشد و با این امکان خداحافظی کند.
شبکه المیادین
شبکه المیادین متعلق به دولت ایران نیست ولی با جبهه مقاومت ارتباطات نزدیکی دارد. این شبکه در تاریخ 11 ژوئن 2012 در پایتخت لبنان تاسیس شد و بیشتر محتوای تولیدیاش را به امور خبری اختصاص داد. این شبکه متعلق به موسسه اطلاعرسانی المیادین با مدیریت غسان بنجدو است و در مخالفت با عملکرد غیرحرفهای دیگر شبکههای جریان اصلی دنیای عرب در پوشش دادن مسائل مختلف به میدان آمده است. المیادین در طول مبارزات مردم منطقه در ایام موسوم به بهار عربی یا همان بیداری اسلامی استانداردهای دوگانه را برنتابید و به اتفاقات جاری در بحرین، مصر، تونس و سوریه با دیدی منصفانه نگاه کرد. حتی نفوذ عربستان و قطر در قبال موضوع یمن هم باعث نشد که این شبکه از مسیر خودش منحرف شود و جنایات پدیدآمده در طول درگیریهای میان حوثیها و عربستان سعودی و امارات را نادیده بگیرد. رویکرد انتقادی شبکه المیادین نسبت به اتفاقاتی که در طول جنگ داخلی سوریه رخ داد سبب شد که بسیاری از گروههای شورشی مخالف بشار اسد علیه این شبکه موضع بگیرند و آن را رسانهای در خدمت دولت مستقر قلمداد کنند. هرچند تاریخ نشان داد گردانندگان المیادین در این رابطه اشتباه نمیکردند و مسیر درستی را پیمودند. بهتازگی وبسایت این شبکه هم با حمله هکرها از دسترس خارج شده و بسیاری نوک پیکان حملهشان را به سمت اسرائیل و افراد وابسته به این رژیم گرفتهاند، به این دلیل که المیادین از آغاز عملیات طوفانالاقصی در کنار مقاومت بوده و تا جایی که توانسته در مسیر روایت دستکاری شده و جعلی رژیم کودککش خلل ایجاد کرده است. رسانهای نظیر المیادین میتواند برای ما الگو بهنظر برسد چون علیرغم محدودیتهای موجود که با آنها دستبهگریبان است تاکنون کارش را انجام داده و به نقطه روشن کار رسانهای تبدیل شده است