علی ملکی، خبرنگار گروه نقد روز: یکسال قبل و همزمان با آغاز عملیات طوفانالاقصی توسط مقاومت فلسطین، منطقه غرب آسیا وارد فاز جدیدی از تنش شد و این تنشها تا این لحظه ادامه داشته است. در روزهای ابتدایی عملیات برخی از تحلیلگران منطقهای و بینالمللی با سرزنش عاملان این عملیات و با هشدار درباره حملات متقابل رژیمصهیونیستی به وسیله تسلیحات سنگین و پیشرفتهای که عمده آنها از سوی ایالات متحده تأمین میشود، کار مقاومت را تمام شده میدانستند. با این حال ادعاها و تحرکات کنونی صهیونیستها حاکی از شکست آنها در دستیابی به اهدافشان است. بهمنظور بررسی و مقایسه وضعیت کنونی جنگ با روزهای ابتدایی عملیات با سیدهادی سیدافقهی، کارشناس مسائل غرب آسیا گفتوگو کردهایم که متن آن را از نظر میگذرانید.
حماس اهداف بلندمدت و کوتاهمدت داشت
علیرغم حملات سنگین و جنایتکارانه رژیمصهیونیستی به نوار غزه در طول یکسال گذشته و ضاحیه بیروت در روزهای اخیر، نتانیاهو و کابینهاش نتوانستند اهداف خود را آنطور که تصور میکردند، پیش ببرند. سیدافقهی در این باره گفت: «برای اینکه بخواهیم دستاوردها را بررسی کنیم، باید به هدفگذاری حماس از این عملیات عظیم و تاریخی شگفتانگیز برگردیم. ما اگر بتوانیم این را احصا و تعریف کنیم، میشود خطکش تحلیل ما که نسبت به این خطکش و هدفگذاری نمره آوردهاند و چقدر موفق بودهاند؟
دو دیدگاه وجود دارد که مقاومت فلسطین از هفت اکتبر چه میخواستند؛ اول هدف بلندمدت و دوم هدف کوتاهمدت. هدف کوتاهمدت ضربهزدن به رژیمصهیونیستی و درگیری نظامی و امنیتی تا به راهحلی برسند که بتوانند بسیاری از زندانیهایی که سالهاست اسیر رژیمصهیونیستیاند را با مبادله گروگانهایی که در اختیار دارند، نجات دهند. لذا برنامهشان این بود که طی یک عملیات غافلگیرکننده بتوانند هم یک ضربه نظامی و هم یک ضربه امنیتی بزنند و به اهدافی که ترسیم کردهاند، برسند. همچنین بتوانند شکافی در درون جامعه صهیونیستی چه در سطح مسئولانشان و چه در سطح خود جامعه صهیونیستی ایجاد کنند. این هدف کوتاهمدت آنها بود که به آن رسیدند و البته بهای سنگینی را نیز پرداختند. نوعا درگیری میان رژیمصهیونیستی و مقاومت فلسطین پدافندی بوده و رژیمصهیونیستی مناطق مسکونی را موشکباران میکرد و برخی از رهبران حماس و جهاد را به شهادت میرساند و بعد اینها شروع به شلیک کاتیوشا و موشکهای میانبرد و اخیرا هم پهپاد میکردند. پس پدافندی بوده و دفاع میکردند. اما در طوفانالاقصی ابتدا خود حماس این عملیات را به خارج از غزه، مکانی به نام غلاف غزه منتقل کرد که مناطق صهیونیستنشین بود. پس این عملیات آفندی بود.
هدف بلندمدت آنها این بود که بتوانند هیبت و هیمنه رژیمصهیونیستی را بشکنند و جلوی طرح خیلی بزرگ و خطرناکی را بگیرند و قواعد بازی را بشکنند. در این خصوص رهبر انقلاب در سخنرانی سالانه خود در مرقد امام(ره) مستقیما به این موضوع اشاره کردند و فرمودند که عملیات طوفانالاقصی نیاز منطقه ما بود. چه نیازی بود و چرا باید طوفانالاقصی انجام میشد؟ آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی و خود رژیمصهیونیستی و برخی از کشورهای عربی بهخصوص کشورهای حوزه خلیجفارس، عربستان سعودی و امارات و بحرین و دیگرکشورهای خائن که برخی از آنها عادیسازی نیز کردند، به دنبال یک طرح جهنمی چندمرحلهای بودند. بعضی از مراحل آن را علنی کردند. یعنی آمریکا زمان ترامپ اعلام کرد ما باید کشورهای عربی را تشویق کنیم که روابطشان با رژیمصهیونیستی را برقرار کنند. یعنی رابطه را عادیسازی کنند و به مرور زمان فرهنگ مردم این منطقه را عوض کنند. چون مردم این منطقه مسلمانند نمیشود به آنها گفت که بیدین شوید و دست از اسلام بکشید. بنابراین گفتند هم اسلام خوب است و هم یهودیت و هم مسیحیت و پدر این ادیان هم حضرت ابراهیم است و اسمش را معاهده آبراهام گذاشتند. بعد از این مرحله، مرحله خلع سلاح مقاومت فلسطینی مطرح است. در رأس آن برادر بزرگشان حماس و بعد جهاد اسلامی و گردانهای ابوعلی مصطفی و دیگران. بعد از خلع سلاح و زمانی که دیگر کسی نیست که از مردم دفاع کند، برنامه مهاجرت و آوارگی فلسطینینان آغاز میشود که طی آن فلسطینیان کرانه غربی را به سمت اردن روانه کنند و فلسطینیان غزه را یا به صحرای سینا در مصر یا به صحرای نقب روانه کنند و سرریز آنها را به اردوگاههای لبنان بفرستند و برخی دیگر را به عراق مهاجرت بدهند. بعد از این اسرائیل ابرقدرت منطقه میشود و کشورها همه تسلیم آن میشوند و بعد سراغ کشورهای دیگر میروند. این هم در مقدراتشان و هم در جغرافیای سیاسی آنها وجود دارد و درنهایت سراغ ایران میآیند که عادیسازی انجام شده و چیزی به نام فلسطین باقی نمانده و محور مقاومت خلع سلاح شده است. ایران را پای مذاکره میآورند که یا خواستههای ما میپذیرید یا تسلیم میشوید. لذا طوفانالاقصی جلوی کل این معادله را گرفت و آن را بر هم زد. خشم آمریکاییها، سعودیها، اماراتیها و درواقع جنون نتانیاهو و اسرائیلیها برای این بود که روی این طرح خیلی کار شده بود و این طرح خیلی هزینهبردار بود اما با یک عملیات و حداقل هزینه به هم ریخت. از این رهگذر رهبر انقلاب فرمودند عملیات طوفانالاقصی نیاز منطقه ما بود و یک درگیری و شوک باید وارد میشد که امواج و فرکانسهایش تمام زیرساختهای طرح معامله قرن و عادیسازی و آبراهام را به هم بریزد و این کار را هم کرد.»
تصور میکردند با ضربه به حزبالله مقاومت تسلیم میشود
این کارشناس مسائل غرب آسیا با بیان اینکه رژیمصهیونیستی فکر میکرد با عملیات زمینی خیلی راحت میشود پیروز شد و در عرض حداکثر یک ماه کار تمام میشود، گفت: «امروز اما در سالگرد این عملیات غرورآفرینیم. امروز به مناسب سالگرد طوفانالاقصی گردانهای قسام موشک به اسرائیل شلیک کردهاند. صهیونیستها دارند دیوانه میشوند که یک سال آنجا ضرر دادند و تانک و بولدوزر و نیروهای ارشدشان را کشتند. از طرفی مهرههای درشت گروگانها هنوز در اختیار مقاومت فلسطینیاند. بنابراین به فکر چارهای دیگر افتادند و گفتند حماس هم مورد حمایت حزبالله و یمن و ایران و عراق و سوریه است و باید یک به یک بالهای محور را قیچی کنیم. مثلا الان حزبالله لبنان در خلال این یک سال بیشترین تاثیر را روی جنگ گذاشته و یکسوم نیروهای ارتش رژیم را در شمال فلسطین زمینگیر کرده است. لذا هم به زعم خودشان حماس را تضعیف کردهاند و هم باقیمانده لشکرشان را به شمال فلسطین جابهجا کردهاند اما نتانیاهو نتوانست هیچکدام از اهدافش را جامه عمل بپوشاند. نه اسرا را آزاد کرد و نه فلسطینیها را اخراج کرد و هیچکدام از اهدافش محقق نشد. این نکته هم قابل توجه است که خانواههای اسرا و کشتهشدگان مرتب تظاهراتشان را گسترش میدهند و فشارهایشان را بیشتر میکنند و نتانیاهو را متهم میکنند که تو به دنبال منافع شخصی خودتی و به فکر نجات فرزندان ما نیستی.
هم گالانت و هم نتانیاهو تصمیم گرفتند حزبالله را از بین ببرند و تصور کردند اگر این کار را بکنند، حماس تسلیم خواهد شد. لذا رژیمصهیونیستی ضرباتی به ضاحیه جنوبی وارد کرد و پیجرها را منفجر کرد و فکر میکرد با انفجار این پیجرها کلیه ارتباطات ستاد و صف قطع خواهد شد. غافل از اینکه با تجربه اندوختهشده، حزبالله پیشبینی میکرد که ممکن است رژیمصهیونیستی روزی ارتباط مرکز فرماندهی یعنی ستاد را با صف و نیروهای میدان با هر نحو و شگردی قطع کند. لذا پیشبینی کرده بودند اما انفجار پیجرها یک مسئله جدید بود. حزبالله حدود 40 سال است که با رژیم میجنگد. جنگ 1982 در بیروت، جنگ 2000 و عقبنشینی نیروهای صهیونیست و معروفترین جنگ هم جنگ 33 روزه در 2006 بود. بعد از آن هم درگیریهای پراکندهای تا طوفانالاقصی داشتند. درنهایت آمریکا وارد عمل شد و چندبار آقای هوکشتاین، نماینده ویژه وزارت خارجهشان را فرستادند و به او گفتند که با شخص سیدحسن نصرالله صحبت کن و به او بگو که دست از حمایت حماس و مردم غزه بکشد، وگرنه عواقب وخیمی در انتظارش است. سیدحسن میگفت ما چشممان به غزه است و چندین بار این را فرمود. هوکشتاین دست خالی برگشت و آمریکاییها تصمیم گرفتند خودشان وارد میدان عمل شوند و هر امکاناتی ازجمله جاسوس و سایبری و هوش مصنوعی و ائتلافاتی را به کار گرفتند که چنین فاجعهای را رقم بزنند. این کاری که منجر به شهادت سیدحسن شد، کار اسرائیل نبود. اگر اسرائیل امکاناتی میداشت، زودتر از این سیدحسن را از میان برمیداشت اما آمریکا آن امکانات و 85 تن مواد منفجره و بمبهای کثیف و آغشته به مواد رادیواکتیو را به کار گرفت و سیدحسن به شهادت رسید و چند تن از فرماندهان عالیرتبه هم به شهادت رسیدند. اسرائیل فکر کرد دیگر کار تمام شده، حزباللهی نمیماند و کسانی هم که در جنوبند سلاح را زمین میگذارند و پراکنده میشوند. اما میبینیم بعد از شهادت سیدحسن نصرالله، ایران هم وارد عمل شد و انتقام خون شهید هنیه را هم از صهیونیستها طلب داشت و شهادت نصرالله هم تنش را به اوج خود رساند، لذا این عملیات وعده صادق2 صورت گرفت ولی اسرائیلیها گفتند تا این عملیات اثر خود را نگذاشته باشد، ما برویم و ادامه ضربه را با اشغال خاک جنوب لبنان بزنیم. آمدند و حماقتی کردند و بیحساب و کتاب با بسیج نیروهای انبوه، مخصوصا تیپهای چتربازان و گولانی، همه را به سمت جنوب لبنان روانه کردند و الان دارند قتلعام میشوند. حزبالله شروع به رونمایی از سلاحهای جدید کرده. یعنی با موشکهایی که تا به حال استفاده نکرده بود، حیفا و عکا و مناطق دیگر را هدف قرار داده. صهیونیستها تعجب کردهاند که چطور اینها هم نیروهای ما را در جنوب لبنان زمینگیر کردهاند و هم حمله موشکی میکنند.»
ثمرات طوفانالاقصی باید حفظ شود
حفظ ثمرات این تقابل پرهزینه یکی از اولویتهای محور مقاومت است. سیدافقهی نیز معتقد است باید کارهایی انجام شود تا ثمره طوفانالاقصی از بین نرود. او در این باره توضیح داد: «حزبالله الان در حال ترمیم خودش است. باید یک دبیرکل انتخاب کنند و جایگزینی فرماندهان صورت بگیرد و دوباره ارتباط بین ستاد و صف برقرار شود. که چنین ضربههایی به عمق خاک اسرائیل، با موشکهای جدید و مخرب شدت پیدا کند. جنگ اصلی هم همین است. اینکه اسرائیل بزدلانه خانههای مردم را بمباران و بر سرشان خراب کند و زیرساختها را با بمبهای سنگرشکن تخریب کند، این جنگ نیست و با هیچکدام از قواعد فنون نظامی همخوانی ندارد. ترور جزء جنگ نیست و عملی بزدلانه است. این مسئله باید روشن شود. مسئله دیگر بازخورد عملیات وعده صادق و عکسالعمل رژیم است. او وعده داده و تاکید کرده که میزند. ایران هم گفته اگر دوباره بزنید ما هم میزنیم. اینجا دیگر گمانهزنیها و احتمالات و فرضیهها و سناریوها آغاز میشود که اسرائیل قرار است کجا را بزند. از سوی دیگر نفس آمریکا در سینه حبس است. میگوید من در آستانه انتخاباتم و اگر جنگ شود نیروها و منافع من زیر آتش موشکهای ایران قرار میگیرد. همچنین بحث بحران انرژی پیش میآید. ممکن است تنگه هرمز بسته شود، حوثیها تنگه بابالمندب را ببندند، جریان نفت مدتی متوقف شود و قیمتش جهش پیدا کند و هر تغییری در قیمت نفت، مستقیما روی بازار سوخت آمریکا اثر میگذارد و جیغ بنفش شهروندان آمریکایی درمیآید. لذا تاکید آمریکاییها این است که اگر اسرائیل میخواهد بزند، سمبلیک و نمادین و درحد اعاده حیثیت انجام دهد. آیا نتانیاهو این بار بله خواهد گفت یا احساس میکند که همهچیزش را در عملیات وعده صادق2 از دست داده و دست به خودزنی خواهد زد؟ باید صبر کنیم و ببینیم چه اتفاقی میافتد.»
گرانیگاه مقاومت، ایران است
ایران از همان ابتدای عملیات طوفانالاقصی، بر حمایت خود از مقاومت اسلامی تأکید کرد و در طول یکسال گذشته نیز مداخلات مهمی در عرصههای میدان و دیپلماسی منطقه داشته است. سیدافقهی با اشاره به این مداخلات گفت: «در هر بعدی؛ نظامی، امنیتی، اقتصادی، روانی، اجتماعی، سیاسی، بینالمللی و منطقهای به اسرائیل ضربه بخورد، ایران از آن بهره میبرد. بنابراین وقتی میگوییم عملیات طوفانالاقصی یک عملیات راهبردی بود و رژیم به این زودی و سادگی نمیتواند کمر راست کند، یعنی ایران تلاش میکند که رژیم موفق به جبران خسارتهای خود نشود. پس محور مقاومت را حمایت میکند. رژیم متوجه شد که ایران محور مقاومت را تقویت میکند، سراغ ایران آمد و کنسولگری ما را زد و ما هم آنها را زدیم، هنیه را شهید کردند و ما پاسخ دادیم. بنابراین ایران نمیتواند دست بکشد، منتها مدیریت میکند. یعنی گرانیگاه مقاومت ایران است. مگر میشود ایران نسبت به تحولات منطقه بیتفاوت باشد. بنابراین مدیریت عالی درگیری با رژیمصهیونیستی، ایران است. وقتی رهبر انقلاب در فضای باز در مصلی نمازجمعه اقامه میکنند و خطبه میخوانند و بعد با مسئولان خوش و بش میکنند، خیلی پیام دارد. آنها تهدید کرده بودند که میزنند. خیلیها گفته بودند آقا نرود و خطرناک است. اگر آقا میخواست تسلیم این خطرها بشود، نتانیاهو با دمش گردو میشکست، چون ما را هم تهدید کرده بود و در سازمان ملل گفته بود که من دستم به هرجایی در ایران میرسد اما یک سیلی خورد که چنین خبری نیست. بعضی وقتها تروری میکند اما وقتی مسئله جدی میشود ما هم تعارف را کنار میگذاریم و دمار از روزگارش درمیآوریم. بنابراین ایران حداکثر منفعت را برای مردم فلسطین میخواهد و برای خودش نمیخواهد، ایران هزینه میپردازد و اگر هزینه برای این است که مردم فلسطین پیروز شوند و رژیمصهیونیستی شکست بخورد، ارزشش را دارد که ما از شر یک غده سرطانی که در منطقه گسترش پیدا کرده خلاص شویم.»