حانیه قاسمیان، خبرنگار گروه جهانشهر: آمریکا به وسیله رژیمصهیونیستی و همچنین اقدام مستقیم طی یک سال اخیر نزدیک به 50 هزار نفر از مردم و رهبران منطقه را به شهادت رسانده است؛ دولت آمریکا گرچه ادعا دارد موافق آتشبس در غزه بوده و خواهان گسترش درگیریها نیست، اما عملا با حضور فرماندهان سازمان تروریستی سنتکام وابسته به ارتش آمریکا در اتاق عملیات صهیونیستها، از جمله حضور شخص مایکل کوریلا فرمانده این نیرو، طراحیها علیه مردم منطقه را شکل داده و اجرایی میکند. در روزهای اخیر نیز کوریلا بار دیگر در سرزمینهای اشغالی حاضر شده تا نقشهای برای اقدام نظامی علیه ایران طراحی کند. تلآویو به شکل مستقیم و واشنگتن به شکل غیرمستقیم از قصد خود برای پاسخ به عملیات وعده صادق2 خبر دادهاند؛ هرچند در مقابل تهران نیز تهدید کرده در صورت شرارت مجدد، پاسخی سهمگین خواهد داد. نحوه عملکرد نشان میدهد آمریکا در مدت جنگ میخواهد در منطقه خونریزی و تخریب کند، بدون آنکه تبعات آن مستقیما دامنگیرش شود. واشنگتن که میزان کمکهای نظامی سالانهاش به تلآویو نزدیک به چهار میلیارد دلار بود در مدت زمانی مشابه تنها هفت میلیارد دلار مهمات به دست صهیونیستها رسانده و بهتازگی هشت میلیارد دلار کمک فوری دیگر برای آنها اختصاص داده است. در تحولی جدید، دموکراتها به ریاست بایدن اخیرا تلاش کردهاند از طریق کمک به پیروزی میدانی رژیم در انتخابات آتی برنده شوند؛ از جمله با ترور شهید سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان که قرار است بهعنوان دستاوردی در انتخابات ارائه شود. چنین تحولی در تعارض با تحلیلهای پیشین درخصوص قصد نتانیاهو برای به پیروزی رساندن ترامپ قرار دارد. به نظر میرسد نخستوزیر رژیم با اتکا به لابی صهیونیستی در آمریکا، مسابقهای میان دو حزب ایجاد کرده است. به همین دلیل بایدن در آستانه انتخابات به جای جلوگیری از تشدید تنشها، به آنها دامن زده تا بتواند حمایت دولت عمیق آمریکا و لابی صهیونیستی به دموکراتها برای اداره این کشور را مجددا جلب کند.
با این حال نقشهای که دموکراتها و دولت عمیق آمریکا طراحی کردهاند، بر مبنای گسترش جنگ یکطرفه قرار دارد؛ به این شکل که رژیم حملاتش در منطقه را گسترش میدهد اما آمریکا با ورود به صحنه و تهدید محور مقاومت، تلاش میکند مانع پاسخ این محور به تلآویو شود. یک متغیر مهم اما تغییر رویه محور مقاومت است. اگر مقاومت تصمیم به پاسخ مشابه بگیرد، آنگاه وضعیت متفاوت خواهد شد. آنگاه آمریکا در آستانه انتخابات با سایه یک جنگ منطقهای بزرگ مواجه میشود.
زنجیره تنش
جهان شامگاه سهشنبه هفته گذشته (10 مهر، 1 اکتبر) با مشاهده موشکهای ایرانی که چندین نقطه از خاک فلسطین اشغالی را هدف قرار دادند، در سکوت و بهتی نفسگیر فرو رفت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در بیانیهای اعلام کرد که این حملات پاسخی به ترور شهید اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در تهران و شهید سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان و همچنین سردار شهید عباس نیلفروشان، معاون عملیاتی سپاه پاسدار انقلاب اسلامی و فرمانده لبنان این نیرو در جنوب بیروت بوده است. حدس و گمانها درمورد واکنش ایالاتمتحده، متحد نزدیک رژیمصهیونیستی و اینکه آیا واشنگتن برای دفاع از رژیمصهیونیستی وارد جنگ خواهد شد یا نه، با این تحولات قدرت گرفتهاند. چند ساعت پس از حمله ایران، لوید آستین، وزیر دفاع ایالات متحده پس از گفتوگو با یوآف گالانت، همتای صهیونیستی خود اعلام کرد که ایالاتمتحده «از حق رژیمصهیونیستی برای دفاع از خود حمایت میکند» و «تخریب زیرساختهای حزبالله در طول مرز را برای جلوگیری از توانایی نیروهایش در انجام حملاتی مشابه حملات 7 اکتبر به تجمعات شمال رژیمصهیونیستی، ضروری میداند.» در بیانیهای از پنتاگون آمده است که آستین بر «نیاز به یک راهحل دیپلماتیک برای اطمینان از بازگشت امن غیرنظامیان به خانههایشان در دو سوی مرز» تاکید کرده و افزوده که ایالات متحده «در موقعیتی مناسب برای دفاع از نیروهای مسلح و شرکای خود در برابر تهدیدات ایران و گروههای مقاومت تحت حمایت آن» است.
آستین همچنین هشدار داد که «ایران در صورت حمله مستقیم نظامی علیه رژیمصهیونیستی، با عواقب سنگینی روبهرو خواهد شد.» پس از این حمله، روزنامه والاستریتژورنال از قول مقامات آمریکایی گزارش داد که دولت بایدن نیروهای اضافی را برای جلوگیری از هرگونه واکنش احتمالی ایران، پس از تشدید حملات رژیمصهیونیستی به حزبالله در لبنان، به منطقه اعزام میکند. مقامات پنتاگون به این روزنامه اعلام کردند که بایدن چند هزار سرباز اضافی را به خاورمیانه خواهد فرستاد.
پاسخ رژیمصهیونیستی و انتخابات آمریکا
موضع ایالات متحده تا حدودی از شدت تنش کاست، بهویژه که نشان داد آمریکا در حال حاضر قصد دخالت مستقیم در جنگ را ندارد؛ این تصمیم به دلایل متعددی از جمله انتخابات ریاستجمهوری پیش رو بازمیگردد. آیا دولت بایدن با این رویکرد، پرونده مداخله در جنگ خاورمیانه را به دولت آینده واگذار کرده است؟ تحولات آتی و بهویژه واکنش رژیمصهیونیستی به حمله ایران، این مسئله را روشن خواهد کرد. نیویورکتایمز معتقد است که در حال حاضر، رژیمصهیونیستی از آزادی عمل بیشتری برای پاسخ به حمله ایران برخوردار است. این روزنامه به نقل از تحلیلگران امنیتی و مقامات سابق رژیمصهیونیستی نوشت که رژیمصهیونیستی نسبت به آوریل گذشته، آزادی عمل بیشتری برای واکنش قوی به حملات موشکی ایران دارد. در آن زمان رژیمصهیونیستی نگران بود که هرگونه واکنش شدید، متحدان ایران بهویژه حزبالله را به حمله علیه خود تحریک کند. نیورکتایمز در ادامه ادعا کرده که امروز پس از حملات گسترده به حزبالله رژیمصهیونیستی احساس میکند در موقعیت بهتری قرار دارد و این بدان معناست که ممکن است علیرغم تهدیدات سپاه پاسداران مبنیبر تخریب زیرساختهای صهیونیستی ضربهای به ایران وارد کند. با این وجود حملات حزبالله به عمق اراضی اشغالی از جمله تهاجم روز گذشته به قلب شهر حیفا که برای نخستین بار از زمان جنگ سال 2006 صورت گرفت، نشان میدهد تحلیل این روزنامه آمریکایی درباره موضع برتر رژیم و تضعیف جدی لبنان بیش از اندازه خوشبینانه است.
خاورمیانهای جدید... باتلاق جدید!
دنی سیترینوویچ، افسر اطلاعاتی بازنشسته رژیمصهیونیستی که در امور ایران تخصص دارد، به نیویورکتایمز گفت که اگرچه دولت بایدن رژیمصهیونیستی را به خویشتنداری در واکنش فراخوانده، اما به نظر میرسد که نزدیک بودن انتخابات آمریکا از نفوذ مقامات واشنگتن کاسته است. او افزود: «این یک تشدید تنش است که پایان آن سخت قابل پیشبینی است. قطعا واکنش رژیمصهیونیستی به پاسخ دیگری از سوی ایران منجر خواهد شد و به نظر میرسد ما در آغاز رویارویی شدیدی با ایرانیم».
روزنامه یدیعوت آحارونوت نیز به نقل از رونن برگمن، روزنامهنگار تحقیقی و تحلیلگر نظامی نوشت که واکنش پیشبینیشده به حمله ایران ممکن است نقطه عطف خطرناکی باشد، زیرا ممکن است به یک رویارویی گستردهتر منجر شود که با حمایت آمریکا یا حتی صرفا با حضور خود رژیم به یک جنگ منطقهای بینجامد. برگمن معتقد است که پس از مدتها ناکامی و شکستهای پیدرپی، رژیمصهیونیستی سرانجام در حال جنگی است که مدتها برای آن آماده شده است.
چگونه مناقشه در غرب آسیا میتواند به نفع ترامپ تمام شود؟
کامالا هریس، کاندیدای دموکرات انتخابات ریاستجمهوری آمریکا ممکن است رأی عرب-آمریکاییها در ایالتهای مهم و تعیینکننده را به رقیب خود، دونالد ترامپ، ببازد. با وجود حمایت بیقید و شرط رهبر جمهوریخواه از رژیمصهیونیستی، این رأیدهندگان ممکن است همچنان ترامپ را انتخاب کنند. در اینجا دلیل آن را بررسی میکنیم. با رسیدن به اولین سالگرد حمله 7 اکتبر، مناقشه در غرب آسیا بهطور قابلتوجهی تشدید شده است. ایران بهتازگی حدود 200 موشک به سمت رژیمصهیونیستی شلیک کرده است و رژیمصهیونیستی به جنگ با حزبالله در لبنان و حماس در غزه ادامه داده است.
علاوهبر ترور فرماندهان ارشد حزبالله، از جمله رهبر آن شهید سیدحسن نصرالله، رژیمصهیونیستی در روزهای اخیر صدها هدف را در جنوب لبنان، بقاع و حومه بیروت مورد حمله قرار داده است. در همین حال، با وجود تلاشهای مداوم ایالاتمتحده، امکان نوعی آتشبس در غزه و منطقه وسیعتر بسیار دور از دسترس به نظر میرسد. به نظر میرسد که هیچ پیروزی سیاسی برای جو بایدن رئیسجمهور آمریکا در خاورمیانه قبل از انتخابات 5 نوامبر وجود نخواهد داشت و دولت بایدن با تأیید و حمایت همهجانبه از نسلکشی رژیمصهیونیستی در غزه و تجاوز و حمله رژیم به لبنان مهمترین پرونده و مسئله سیاست خارجی در آمریکا را بدون نتیجه و دستاوردی رها خواهد کرد. برخی استدلال میکنند که بخشی از این موضوع به این دلیل است که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی امیدوار است دونالد ترامپ در نوامبر پیروز شود و سپس او بتواند ایالات متحده را به رویارویی با ایران بکشاند.
آتشبس دستنیافتنی
به نظر میرسید که ایالات متحده در ژوئیه در دستیابی به آتشبس پیشرفتهایی داشت. اما پس از ترور شهید اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران امکان دستیابی به توافق آتشبس با رد پیشنهاد مذاکرات از سوی یحیی سنوار رهبری جدید حماس عملا بسته شد. برخی استدلال کردهاند که این نهتنها تلاشی برای کشاندن ایران به درگیری بود بلکه ضربهای واضح به شانس آتشبس نیز محسوب میشد. هنیه که شخصیتی سیاسیتر و دیپلماتیک بود پس از ترور جای خود را به یک فرمانده در میدان یعنی یحیی السنوار داد. ایالات متحده بار دیگر در ماه سپتامبر به توافق صلح امیدوار بود اما نتانیاهو این توافق را با درخواستهای لحظه آخری خود به هم زد. این درخواستها شامل ممنوعیت بازگشت سربازان مسلح به شمال غزه در دوران آتشبس احتمالی و کنترل رژیمصهیونیستی بر کریدور فیلادلفیا-یک نوار باریک در امتداد مرز غزه با مصر- بود. گزارشها نشان میدهد که نتانیاهو عمدا مذاکرات را مختل کرده و در طول تابستان از تاکتیکهای برای ایجاد تأخیر استفاده کرده است. اما هدف سیاسی تأخیر در صلح چیست؟
نتانیاهو بر این حساب است که ترامپ در انتخابات پیروز شود و یک شریک آمریکایی که اثرگذاری بر آن از بایدن آسانتر باشد، به دست آورد. نتانیاهو با افتخار گفته که توانسته ترامپ را متقاعد کند تا از توافق هستهای ایران خارج شود؛ توافقی تاریخی که توسط دولت اوباما در سال 2015 برای لغو تحریمهای اقتصادی علیه ایران در ازای محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران تنظیم شده بود. تصمیم جنجالی ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس اشغالی نیز یک پیروزی نمادین برای نتانیاهو و راستگرایان رژیمصهیونیستی بود.
چقدر رأی عرب-آمریکاییها اهمیت دارد؟
الگوهای رأیدهی عرب-آمریکاییها نشان میدهد با وجود حمایت بیقید و شرط ترامپ از رژیمصهیونیستی بسیاری از عرب-آمریکاییها احتمالا به ترامپ (یا حداقل علیه کامالا هریس) در نوامبر رأی خواهند داد.
رأیدهندگان یهودی-آمریکایی بهطور سنتی تمایل به رأی دادن به دموکراتها دارند، حدود ۷۰درصد از شهروندان یهودی که خود را دموکرات میدانند. این موضوع مهم است زیرا جوامع یهودی بزرگی در ایالتهای کلیدی مانند پنسیلوانیا (با 433.000 نفر)، فلوریدا (با 672.000 نفر) و جورجیا (با 141.000 نفر) وجود دارند. نظرسنجیهای اخیر نشان میدهند که ۷۲درصد از رأیدهندگان یهودی از هریس در برابر ترامپ حمایت میکنند و درحالیکه ۷۵درصد از یهودیان آمریکایی گفتهاند که رژیمصهیونیستی برای آنها اهمیت دارد این موضوع در میان ۱۱ مسئله مطرحشده تنها در رتبه نهم از نظر اهمیت در شکلگیری رأی آنها قرار دارد.
همین موضوع در مورد جوامع عرب-آمریکایی که از درگیریها در غزه (و اکنون لبنان) و واکنش بایدن به رژیمصهیونیستی بهشدت ناراحتند، صدق نمیکند. درحالیکه ایالات متحده از فشار دیپلماتیک برای رسیدن به آتشبس استفاده کرده، اخیرا ۲۰ میلیارد دلار (معادل 15.08 میلیارد پوند) دیگر در جنگندهها و سایر تسلیحات به رژیمصهیونیستی فروخته است. این یکی از بزرگترین بستههای نظامی از زمان شروع جنگ غزه است.
در یک نظرسنجی از عرب-آمریکاییها که از میان 10مسئله انتخابشده و خواستهشده سه مسئله مهمتر را انتخاب کنند، ۶۰درصد غزه را انتخاب کردند و ۵۷درصد گفتند که جنگ در غزه بر رأی آنها تأثیر خواهد گذاشت. این ممکن است توضیح دهد که چرا نزدیک به ۸۰درصد از رأیدهندگان عرب-آمریکایی نظر منفی نسبت به بایدن دارند (براساس یک نظرسنجی که در ماه مه انجام شده). در مقابل تنها ۵۵درصد نظر منفی نسبت به ترامپ دارند. اگرچه عرب-آمریکاییها لزوما از ترامپ خوششان نمیآید اما نمیتوانند از دولتی حمایت کنند که در جلوگیری از فاجعه انسانی در غزه ناکام بوده است. آنها ممکن است یا رأی ندهند یا به یک نامزد سوم رأی دهند. نتانیاهو روی این مسئله حساب کرده که بر انتخابات به نفع ترامپ تأثیر خواهد گذاشت. عرب-آمریکاییها یک بلوک رأیگیری مهم در ایالتهای کلیدی مانند پنسیلوانیا (126هزار عرب-آمریکایی) و میشیگان (392هزار عرب-آمریکایی) تشکیل میدهند. احتمالا رأی یهودیان آمریکایی از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ تغییر نخواهد کرد، اما عرب-آمریکاییها در سال ۲۰۲۰ به بایدن با ۶۴درصد حمایت ملی رأی دادند و در ایالت کلیدی میشیگان تقریبا ۷۰درصد حمایت خود را از بایدن اعلام کردند. این میتواند تعادل را علیه هریس در ایالتی که بایدن تنها با 154هزار رأی برنده شد، بر هم بزند. بسیاری از رأیدهندگان عرب-آمریکایی متقاعد نشدهاند که هریس تفاوتی با بایدن دارد؛ در یک نظرسنجی که توسط شورای روابط آمریکایی-اسلامی در میشیگان در ماه اوت انجام شد، تنها ۱۲درصد از رأیدهندگان مسلمان-آمریکایی در آن ایالت از هریس حمایت میکنند. این رأیدهندگان خواستار آتشبسند. اما به این زودیها آتشبس نخواهیم دید. پیش از حملات ۷ اکتبر به رژیمصهیونیستی، نتانیاهو برای بقا سیاسی خود میجنگید. نتانیاهو که هنوز در محاکمه به اتهامات کیفری از جمله کلاهبرداری، رشوه و نقض اعتماد قرار دارد، بهطور مکرر نهادهای دموکراتیک را بیاعتبار کرده و در مقابل فشار عمومی برای کنارهگیری مقاومت میکرد. پس از حملات در لبنان، نتانیاهو اکنون در نظرسنجیها در رژیمصهیونیستی در حال بهبود است. نتانیاهو با فشار داخلی کمتری برای آتشبس در غزه مواجه است و اعتماد بیشتری یافته که تهاجم بیشتر راهحل مشکلاتش است. به نظر میرسد هرچه دولت نتانیاهو در جنگ (هم در لبنان و هم در غزه) تهاجمیتر باشد احتمال انتخاب ترامپ بیشتر خواهد شد. این روند برای نتانیاهو فرصتی بینظیر است زیرا درصورت پیروزی ترامپ میتواند با خیال راحتتری پای آمریکا را به باتلاق جنگ گسترده در خاورمیانه باز کند.